آن را در مسجد مقدار بیست و پنج دینار و نقل کرد برای وی ستونهای رُخام از بلاد شام و غیر آن در کشتیها، تا آن که فرود آوردند آنها را در بندر جدّه و برداشتند از آنجا بالای گردونها به سوی مکّه.
بعد از آن زیاده کرد در وی معتضد عبّاسی، در جانب شمالی از مسجد قدری زیادت، بعد از سال صد و هشتادم و ادخال کرد در وی مقام دارالندوه را و تسمیه میکنند این زیادت را به زیادت باب الزیاده.
و الندوه خانهای بود در جانب شمالی کعبه که بنا کرده بود آن را قُصّی بن کلاب و مجتمع گشتندی در وی قُریش مکّه برای مشورت هر امری؛ از نکاح یا حرب یا غیرآن و «نَدْوه» در لغت اجتماع را گویند وگفتهاند که نبود دارالندوه قبل از قصّی.
بعد از آن زیاده کرده شد در مسجد موصوف زیادتی از جانب پشت کعبه، که آن زیادت معروف است به «زیادت باب ابراهیم» و بود بنای این زیادت در زمان خلافت مقتدر عبّاسی در سال سیصد و ششم، بعد از آن مستمر ماند بنای او بر همین طریق تا سال نُهصد و هشتادم، غیر آنچه اصلاح کردند بعض ملوک در سقف وی یا در بعض ابواب وی. پس در سال نهصد و هشتادم هدم کرد مسجد مذکور را سلطان سلیمخان که از سلاطین روماند، تجدید نموده بنای او را و اعاده کرد استوانههای او را از رخام و گردانید عمارت او را محکم و به غایت مستحسن، و خرج کرد بر وی اموال کثیره تا آنکه تمام گشت این عمارت در ایام پسر وی سلطان مرادخان، در آخر سال نهصد و هشتاد و سوّم، والله سبحانه و تعالی اعلم.
و علّامه قهستانی در شرح مختصر وقایه گفته که: جمله ذراعهای مسجدالحرام صد هزار و بیست هزار گز است و دروازههای او پانزده هستند و طاقهای او یکصد و چهل و هفت است و ستونهای او چهارصد و بیست و چهار است، همه ستونها از مرمر یا از رُخام. انتهی.
و مخفی نماند که آنچه علّامه قهستانی نقل نموده در زمان او بود و امّا بعد از وی واقع شده است زیادت و تغییر دروازهها و طاقها و ستونها؛ چنانچه تحقیق نموده است از متأخرین علّامه قطب الدین در تاریخ مکه، پس نقل کرده میشود در اینجا کلام او را معالاختصار.
پس بدان که ابواب مسجد در این زمان نوزده [19] عدد باباند که فتح کرده میشوند این
ص: 96
ابواب بر سیونُه طاق. از آنها:
درجانب شرقی از کعبه معظّمهکه مواجهه باب [کعبه] ومقام [ابراهیم] است چهار دروازه است:
یکی: باب بنیشیبه که معروف گشته است الآن به بابالسّلام و مشتمل استآن بر سه عدد طاق.
دوّم: باب النبی 9، وآن دو طاق دارد و فاسی در شفاء الغرام گفته که داخل میشدی پیغمبر خدا به سوی مسجدالحرام، وقتی که میآمد از منزل خود که آن سرای بیبی خدیجه الکبری است- از این باب و نیز بیرون رفتی از مسجد الحرام به سوی منزل خود- از این باب. انتهی.
سوّم: باب الجنائز، که تسمیه کنند او را به باب عباس، نیز به سبب آن که مقابله دارد به سرای عباس، و آن سه طاق دارد و گاهی تسمیه کنند باب النبی را به باب الجنائز.
چهارم: باب بنیهاشم که معروف است به باب علی و آن سه طاق دارد.
واما مسجدالحرام در جانب جنوبی ازکعبه معظّمهکه به طرف یمن است، هفت (7) دروازه است:
یکی: آنکه گفته میشود او را باب بازان، به واسطه قرب او به عین، که معروف است در مکّه به بازان، و این دو طاق دارد.
دوّم: باب البغله و آن هم دو طاق دارد.
سوّم: باب بنیمخزوم که معروف است الآن به باب الصّفا، به سبب اتّصال او به صفا و این مشتمل است بر پنج طاق.
چهارم: آنکه معروف است به اجیاد صغیر و این دو طاق دارد.
پنجم: باب المجاهدی و گفته شده او را باب الرّحمه نیز، و آن هم دو طاق دارد.
ششم: باب عجلان، به سبب اتصال او به مدرسه شریف عجلان و این هم دو طاق دارد.
هفتم: بابی از مسجد که واقع است در محاذات رکن یمانی از کعبه معظّمه و معروف است به باب امّ هانی، به سبب آنکه بود نزد وی سرای بیبی امّ هانی بنت ابی طالب، که داخل کرده شده است در مسجد و این باب نیز دو مدخل دارد.
وامّا مسجدالحرام را درجانب غربی ازکعبه معظّمهکه جانب پشت بیتالله است سه دروازه است:
یکی: باب حَزْوره، که معروف گشته است الآن به باب الوداع و آن مشتمل است بر دو طاق.
دوّم: باب الحنّاطین
(1)، که تسمیه میکنند او را الآن به باب ابراهیم و آن یک طاق کلان دارد و
1- در نسخه هند باب الخیاطین آمده و به هر دو صورت در مصادر ذکر شده است.
ص: 97
نسبت نکردهاند او را به سوی ابراهیم خلیل، بلکه مرد خیاطی بود که ابراهیم نام داشت و مینشست نزد همین باب، و گذشت او را عمر در آن جا بسیار، پس معروف شد این باب به اسم وی.
سوم: باب بنی سهم، که معروف گشته است به باب العمره، به سبب آن که از باب بنی سهم مردم به سوی تنعیم میرفتند برای عمره و خروج و دخول مینمودند از این باب غالباً، پس به باب العمره مشهور شد و این نیز یک طاق دارد.
امّا مسجدالحرام را در جانب شامی کعبه معظّمه پنج باب است:
یکی: آن که معروف است به «باب السدره» و «باب عتیق»، و تسمیه کردند او را در زمان قدیم به «باب العمره»، و «ابن العاصی» و این نیز یک طاق دارد.
دوّم: «باب العجله»، که تسمیه میکنند او را به «باب الباسطیه»، به سبب اتّصال به مدرسه عبدالباسط و آن نیز یک طاق دارد.
سوّم: بابی که واقع است در جانب زیاده مذکوره به طرف شامی از کعبه و آن معروف است به «باب قطبیه» و آن هم یک طاق دارد.
چهارم: آن که به سمت دارالنَدْوه استو معروف است به باب الزیاده، و آن سه طاق دارد.
پنجم: معروف است به «باب الدُرَیبه»، قریب از مناره باب السلام و آن یک طاق دارد.
وامّا استوانات مسجد الحرام
اعنی ستونهای آن در این زمان. پس بدان که ستونهای او بر دو قسماند: قسم اوّل از رُخام، یا از حَجَر صُوّان و رُخام- به ضمّ رای مهمله و به خای معجمه- سنگی است سفید و نرم معروف و صُوّان- به ضمّ صاد مهمله و تشدید واو- قسمی است از سنگ سخت و اینها سیصد و یازده (311) عدد ستون هستند؛ از آنها در جهت شرقی از مسجدالحرام شصت و دو ستون رُخام است و در جهت شمالی از وی- که به سوی حطیم است- هشتاد ویک ستون رُخام است و در جهت غربی از وی، شصت و چهار ستون است؛ از آنها شش ستون از حَجَر صُوّان و پنجاه و هشت از رُخام. و در جهت جنوبی از وی هشتاد و سه ستون است؛ از آنها یازده ستون از حَجَر صُوّان و هفتاد و دو از رُخام. و در زیادتی که واقع است در طرف دارالندوه، پانزده ستون است؛ از آنها یکی از حَجَر صُوّان است و چهارده از رُخام. و در زیادتی که به جانب باب ابراهیم است، شش ستون است از رُخام و قسم دوّم از حَجَر شُمیسی است.
ص: 98
و نسبت کرده شود این سنگها به سوی بئر شُمیس- به صیغه تصغیر- که آن چاهی است ما بین مکّه و بندر جدّه. گویند که حدّ حرم از جانب جدّه همین چاه است و هستند نزد این چاه کوههای زرد رنگ که برآوردند از آنها این سنگها را و آوردند به سوی مکّه مشرّفه. پس جمله این ستونهای شُمیسی دو صد و چهل و چهار ستوناند؛ از آنها در جهت شرقی از مسجدالحرام سیستون هستند و در جانب شمالی از وی، چهل و چهار ستوناند و در جهت غربی از وی سیوشش ستوناند و در طرف جنوبی او هفتاد وشش ستوناند و در ارکان اربع مسجدالحرام چهار ستون هستند، در هر رُکنی یکی و در زیادت دارالندوه سیوشش ستوناند و در زیادت باب ابراهیم هژده ستوناند.
امّا قُبّههای مسجدالحرام
پس یکصد و پنجاه و دو قُبّه هستند؛ از آنها در جانب شرقی مسجدالحرام بیست و چهار قُبّه است و در جانب غربی از وی، بیست و چهار قُبّه است و در جانب شمالی از وی، سیوشش قُبّه است و در جانب جنوبی از وی، سیوشش قُبّه است و در رکن مسجدالحرام که به قرب مناره حَزْوره است یک قُبّه است و در زیادت باب الندوه شانزده قُبّه است و در زیادت باب ابراهیم پانزده قُبّه است.
وامّا شرافات مسجدالحرام
اعنی کنگرههای آن، پس جمله یک هزار و سیصد و شصت و دو کنگره است؛ از آنها در جانب شرقی آن بیست و هفت از رُخام است، که در میان آن یک کنگره در جانب شرقی آن طویل است و باقی یکصد وسی و پنج از حَجَرهای شُمیسی است و در جانب شمالی آن سیصد و چهل و یک کنگره است؛ از آنها هفت از رُخام است که در آنها سه کنگره است طویل و باقی از حجر شُمیسی است و در جانب غربی آن دو صد و چهار کنگره است؛ از آنها هفتاد و پنج از رُخام است که در میان آنها یک کنگره طویل است و باقی از حجر شُمیسی است و در جهت جنوبی آن سیصد و سی و پنج کنگره است؛ از آنها هفتاد از رُخام است که در آن سه کنگره طویلاند و باقی از حَجَر شُمیسی است و در زیادت باب الندوه یکصد و نود و یک کنگره است همه از حَجَر شُمیسی است و در زیادت باب ابراهیم یکصد و چهل و شش کنگره است همه از حجر شُمیسی است، فقط نُه از غیر او.
ص: 99
وامّا منارههای مسجدالحرام
برای اذان، پس آنها در این زمان هفت عدد منارهاند که بر آنها اذان گفته میشود در اوقات خمسه:
یکی: از آن، مناره باب عمره است.
دوّم: مناره باب السلام.
سوم: مناره باب علی.
چهارم: مناره باب الحَزْوره.
پنجم: مناره باب الزیاده.
ششم: مناره مدرسه سلطان قایتبای که واقع است در میان صفا و مروه به قرب مسعی.
هفتم: مناره سلطان سلیمان خان که واقع است در میان باب الزیاده و باب السلام.
و مسجد الحرام را در زمان سابق منارههای دیگر نیز بودند که ذکر نمودهاند آنها را علمای تواریخ در کتب خود، ولکن باقی نمانده است چیزی از آنها در این زمان، هذا مُحصَّل کلام القطب و غیره.
فایده
پیشتر از علّامه قهستانی تعداد جمله ذراعهای مسجدالحرام گذشته بود که آن صد هزار گز و بیست هزار گز است، ولکن تحقیق آن است که: علّامه فاسی در تاریخ صغیر خود مسمّی به تحصیل المرام نقل نموده و گفته که ذراع کردم من مسجد الحرام را به ذراع حدید و از وی ظاهر میشود تحریر آن به ذراع دست. پس یافتم طول او را از دیوار غربی تا دیوار شرقی- که مقابل اوست- مقدار سیصد و پنجاه و شش گز و ثُمن گز به ذراع حدید. پس باشد آن به ذراع دست چهار صد و هفت گز، و بود پیمودن من آن را از میان دیوار غربی تا میانه دیوار شرقی به حیثیتی که مرور مینمودم من در داخل حطیم متّصل به دیوار شامی از کعبه، و یافتم عرض مسجدالحرام را از دیوار شامی تا دیوار یمانی دو صد و شصت و شش گز به ذراع حدید، پس باشد آن به ذراع دست سیصد و چهار گز و بود پیمودن من آن را از میانه دیوار شامی تا میانه دیوار یمانی؛ به حیثیتی که مرور مینمودم در مابین جانب شرقی از کعبه و مقام ابراهیم، بلکه بودم من اقرب به سوی مقام. انتهی ما ذکره الفاسی.
پس بر این تقدیر، جمله گزهای مسجدالحرام به حساب ضرب، به موجب ذراع حدید، نود و چهار هزار و شش صد و نود و شش ذراع میشود و به موجب ذراع دست یک لک
(1)و بیست و سه هزار و هفتصد و بیست و هفت گز میشود، فلیتدبرّ، والله اعلم.
1- هر لک معادل یکصد هزار است.
ص: 100
فصل؛ در بیان مقدار مطاف
که همان بود قدرِ مسجدالحرام در زمان پیغمبر خدا 9. باید دانست که مولانا ملّا علی قاری در شرح منسک متوسط گفته که: مُراد به مطاف، مکانی است که تعیین کرده شده برای طواف و همان مقدار بود مسجدالحرام در عهد پیغمبر 9. انتهی.
و مولانا قطب الدین مکّی در تاریخ مکّه معظّمه گفته که: مطاف مطلق مقداری است در حوالی بیت شریف که فرش کرده شده است او را الآن با حَجَرهای تراشیده از قسم حَجَر صُوّان و بود عمارت مطاف در سنه احد و ستّین و تسعمائه به امر سلطان سلیمان خان بن سلطان سلیمخان، از سلاطین روم. انتهی ما أفاده القطب.
و گفتهاند که بود ابتدای فرش مطاف به سنگهای مذکوره در ایام خلافت سلطان سلیم خان ثانی بن سلیمخان اول که از سلاطین روم بود و بود خلافت او در اواخر مائه عاشره. و پیشتر از آن، علامت کرده بودند موضع مطاف را به وجهی دیگر؛ یعنی نصب نموده بودند بر نهایت حاشیه مطاف سنگها را به شکل دایره و مرتفع ساخته بودند آنها را از زمین تا واضح و هویدا گردد حدّ مطاف.
و نیز باید دانست که مطّلع نشده بودم من در وقت تألیف این رساله، بر کتابی که تقدیر نموده باشد ارض مطاف را به ذراعها، پس تقدیر نمودم من او را به نفس خود به ذراع شرعیه، که آن بیست و چهار انگشت است.
پس بدان که مطاف واقع است بر هیئت تدویر، نه به صورت تربیع، و تدویر او هم از جمیع جوانب یکسان نیست و از این سبب ذراع کردیم او را از جوانب اربعه کعبه، از مقابله وسط کعبه. پس، از جانب شمالی کعبه از خارج دیوار حطیم بیست و پنج ذراع و یک شِبر و دو انگشت و از جانب غربی کعبه، سیو چهار ذراع و دو انگشت کم شد و از جانب جنوبی کعبه سی و یک ذراع و هشت انگشت و از جانب شرقی کعبه تا نهایت باب السّلام قدیم چهل [و چهار] ذراع شد و حساب کرده شده است این ذراعها در جمیع جوانب از مقابله وسط کعبه، نه از ارکان و نه از آن مکان که واقع است میان وسط و ارکان. و اگر حساب کرده شود از مقابله و غیر وسط کعبه ظاهر است که مخالفت به این مقدار خواهد شد، به سبب آن که مطاف واقع است بر هیئت تدویر نه بر صورت تربیع. فَلْیتَدَبَّر، و الله تعالی أعلم بحقیقه الحال، و الیه المآل.
(1)
1- نسخه هند در اینجا پایان میپذیرد، با این ترقیمه: بعون الله العزیز الغفّار به روز دوشنبه بیست و نهم ربیع الأول سنه 1281 تمام شد. نقل از کتاب سید اکرم علی، برداشته شد که برای مطالعه محمد صدیق صاحب گرفته بودند.
ص: 101
فصل؛ در بیان مساحت حرم و ما یتعلّق به است
در جامع الرموز آورده، در مساحت مسجد الحرام:
«و المسجد فی وسط مکّة، ذراعه مائة ألف و عشرون، و طاقاته أربعون و مائة، و استواناته أربع و عشرون و أربعمائة کلّها من مرمر أو رُخام، و أبوابه خمسة عشر».
بدان که بلندی بیت الله شریف، که کعبه ظاهر است به سوی آسمان در این ایام، بیست و هفت گز و رُبع گز است و گز شرعی بیست و چهار انگشت است که پهلوی هم نهاده باشد و هر انگشتی را شش جو اعتبار کردهاند که در پهلوی هم نهاده باشند.
امّا طول کعبه الله شریف در روی از رکن حَجَر اسود تا رکن عراقی که دیوار شرقی خانه کعبه است، بیست و پنج گز است و هشت قلفه است و از رکن یمانی تا رکن شامی که دیوار غربی است بیست و چهار گز و یک شِبر است و از رکن یمانی تا رکن حَجَر اسود که جنوبی است بیست و یک گز و یک شِبر است و از رکن شامی تا رکن عراقی که دیوار شمالی است بیست و دو گز است.
امّا عرض دیوار خانه کعبه دو گز است
(1) و برای بیت الله شریف دو سقفاند؛ احدهما فوق الآخر و عرض سطح کعبه ثمانیه عشر ذراع، و باب کعبه در دیوار شرقی است و طول باب کعبه شش گز و ده انگشت و عرض باب کعبه شریف چهار گز است و تختههای در از چوب ساج است و تنگهای نقره بر روی آن گرفته و [با] میخهای نقره استوار کردهاند و بلندی آستانه از روی زمین چهار و ثُمن گز است و ناودان کعبه شریف که آن را «میزاب رحمت» بگویند در میان دیوار رکن عراقی و شامی است و حِجْر اسماعیل در زیر آن است، و بلندی حَجَر اسود از روی زمین دو گز و نصف گز و سُدْس گز است، چیزی زیاده، و مقدار عرض ناودان که از او ظاهر است، یک وجب و چهار انگشت است؛ یعنی انگشتان بر هم پیوسته، و عرض مستجار چهار گز و پنج انگشت، و مستجار ما بین رکن [یمانی] و باب دوّم کعبه است و در این ایام باب ثانی مسدود است.
و این] را [مستجار برای آن میگویند که آن جای نیز مردم میایستند و دست بر دیوار کعبه شریف نهاده، دعا میکنند و مغفرت از گناهان میطلبند، لِهذا «مستجار مِنَ الذّنوب» گفتهاند.
و عرض بابِ مسدودِ مذکور سه گز، طول پنج گز است، اندکی زیاده. اما حِجر- به کسر حای مهمله و سکون جیم- که آن را حطیم نیز نامیدهاند، مَحوُط
(2) ای است مدوّر؛ مانند نصف دایره و این حِجْر در جانب شمالی کعبه شریف، زیر ناودان است؛ چنانکه گذشت و حدّ آن از رکن عراقی تا رکن
1- مراد ضخامت دیوار کعبه مشرّفه است که حدود یک متر است
2- یعنی: دیوار کشی شدهای است
ص: 102
شامی است و زمین حِجْر را به سنگهای رُخام سفید و سیاه و سرخ و سبز و زرد فرش کردهاند و از آنجا که زیر ناودان است تا دیوار حِجْر هفده گز و ثُلث گز است و مقدار هفتگز یا شش گز و یک وجب از زمین خانه کعبه است و باقی جای گوسفندان حضرت اسماعیل بوده، بعد از آن داخل حِجْر کردهاند و این حِجْر دو باب دارد: یکی نزدیک رکن شامی و دیگر نزدیک رکن عراقی و مابین دو در حِجْر بیست گز است و دایره حِجْر از جانب درون سی و هشت گز است و از جانب بیرون چهل گز و رُبع گز.
بعضی گفتهاند در خانه از جانب درون مع الحطیم، صد و بیست گز و نصف گز است.
(1)امّا حُفره، که پیوسته به دیوار شرقی کعبه است، نزدیک به آستانه کعبه، که در این ایام به مقام جبرئیل مشهور است و بعضی گویند که این حُفره، جایی است که حضرت ابراهیم گِل راست میکرد از بهر تعمیر کعبه، و لِهذا اهل مکّه این حُفره را «مَعْجنه» مینامند و معجنه در لغت مغاکی را گویند و طول آن هفت وجب و هفت انگشت مضمومه و عرض پنج وجب و سه انگشت به جانب کعبه و عمق آن یک وجب و چهار انگشت است.
وشیخ محبّ الدین طبری و غیره گفت: که این حُفره، جایی است که حضرت جبرئیل با حضرت سرور کائنات 9 پنج وقت نماز را در روز متعارف در این موضع گزارده و اوقات پنج نماز معین ساختهاند، در زمانی که خدای تعالی- جلّ جلاله- نماز را بر این امّت مرحومه فرض گردانید، والله اعلم.
بدان که حدود مطاف از جانب حطیم، از دیوار حطیم تا سر حدّ مطاف بیست و پنج گز و یک شبر و دو انگشت است و از جانب غربی، از شادِروان کعبه تا سرحدّ مطاف بیست و چهار گز و دو انگشت کم، و از جانب جنوبی سیویک گز و هشت انگشت، و از جانب باب کعبه تا سرحدّ مطاف پنجاه و سه گز، تا حدّ باب السلام چهل و چهار گز.
و جمله طول مطاف- فیما بین الشمال إلی الجنوب- نود و هشت گز و ثُلث ذراع و دو انگشت کم یا کسری زیاده. امّا عرض زمین مطاف که گرداگرد کعبه به سنگ، فرش کردهاند، از طرف شرقی کعبه از شبّاکه مقام تا شادروان کعبه که مقابل اوست، چهل و چهار قدم است و از جانب شمالی از کنار مطاف تا دیوار حطیم- که مقابل اوست- چهل و هشت قدم است و از طرف غربی، از کنار مطاف تا شادِروان کعبه شصت و پنج قدم است و این دورترین جوانب است، و از جانب جنوب از کنار مطاف تا شادِروان کعبه آنجا که زیر حَجَر اسود است، چهل و هفت قدم است.
1- ظاهراً مقصودش بیان مساحت درون کعبه مشرفه به گز مربّع است، به ضمیمه مقداری که از آن بیرون گذاشته و اکنون جزء زمین حِجْر اسماعیل است بنابر روایات اهل سنّت، لکن مقصود مؤلف واضح نیست.
ص: 103
امّا ستونهای دور مطاف
که از جهت آویختن قندیلها راست کردهاند، سیوسه عدداند. سیویک عدد از هفت جوشاند
(1) و دوستون از هر دو سرآنها از سنگ مرمر سفیداند و در میان هر فُرجه دو ستون هفت قندیل از زُجاج آویخته شده است که هر شب روشن میشوند و جمیع قندیلهای حرم هزار است از زُجاج.
] مقایسه ارکان کعبه با جهات چهارگانه [
بدان که حرم محترم و بیت معظّم، اندکی انحرافی دارد از جهات اربعه؛ چنانکه رکن حَجَر اسود در محاذی بین المشرقین واقع شده و ستاره قطب در برابر رکن عراقی مرئی میشود، باقی ارکان بر همین قیاس.
[محرابهای پیروان مذاهب]
بدان که، اوّل: مصلای حنفیه، که ایوانی است سه دَرَه، دو منزله به عمارت عظیم الشأن، جانبِ شمالِ بیرونِ ستونهای مطاف واقع شده است و از مصلّا تا دیوار حِجْر- به کسرحای مهمله- چهل و هشت گز است.
دوّم: مصلای شافعی، که قریب چاه زمزم [و تا شادِروان کعبه] چهل گز است و این طرف هیچ ستون مطاف نیست و این مصلّا بیرون، ما بین عمارت چاه زمزم و منبر عالی سنگ مرمر واقع شده است، ایوانی است یک دَره، متّصل به مقام ابراهیم، جانب مشرق.
سوّم: مصلّای حنبلی است که ایوانی است خُرد یک دَرِه مقابل حَجَر اسود، بیرون مطاف، جانب مشرق و از کنار مطاف تا شادِروان که زیر حَجَر اسود است چهل و هفت گز است.
چهارم: مصلّای مالکی است که ایوانی است یک دَرِه جانب مغرب بیرون ستونهای مطاف واقع شده است، از کناره دیوار محراب آن تا شادِروان کعبه شصت و پنج گز است.
[مقام ابراهیم]
1- هفت جوش/ هفت فلز که با هم ترکیب کنند؛ زر، نقره، مس، جست، آهن، سرب، ارزیز.
ص: 104
بدان که مقام ابراهیم، چنین نقل است از شیخ عزّالدین که تاریخ هفتصد و پنجاه و سه از هجرت، مجاور مکه معظّمه بودم و مقام مذکور را پیمودم. پس بلندی مقام از روی
(1)نصف و رُبع و ثُمن گز است و بالای سنگ مربّع است از هر طرفی سه رُبع گز و موضع قدمین مبارک حضرت ابراهیم را تنگه نقره گرفتهاند و پَستی موضع قدمین از بالای نقره هفت و نیم قیراط است؛ یعنی ثُلث گز است نیم قیراط کم- و بیست و چهار قیراط یک گز است- و چهار جانب صندوق در زمین استوار است و بر روی صندوق پرده اطلس سیاه زر بفت پوشیدهاند و بر بالای صندوق مذکور گنبد مختصر از چوب بر سر چهار ستون وضع کردهاند و درون آن را به طلا و لاجورد و غیرهما منقَّش ساختهاند و در غایت زیب و زینت پرداختهاند و روی گنبد را به تختههای سُرب به هم میخ دوز کردهاند و بر چهار جانب صندوق چهار شبّاکه هفت جوش بر چهار ستون که مذکور گشت، وصل کردهاند و در عقب گنبد ایوانی بر سه ستون سنگ تعمیر کردهاند و یک جانب ایوان متّصل به گنبد است و این ایوان را ایوانه خلف مقام میگویند.
و طول موضع مصلّا که جای نماز گزاردن نفل طواف است؛ یعنی زیر ایوان مذکور پنج گز و سُدس گز است و طول و عرض شبّاکه پنج گز است و شبّاکه پنجره را گویند.
و امّا دوری مقام از کعبه از صندوق درون شبّاکه، که مقام در وی است تا شادِروان بیت الله بیست گز و ثُلثان و ثُمن گز است و شادِروان پُشتبان دیوار را گویند و از حَجَر اسود تا مقام مذکور بیست و هفت گز است.
[منبر مسجدالحرام]
بدان که منبر خطبه جمعه که مقابل رکن عراقی واقع شده، به عمارت سنگ سفید عظیم الشأن، مشتمل بر سیزده زینه پایه، و بر سرش گنبد خُرد بر چهار ستون سنگ استوار کردهاند.
[چاه زمزم]
بدان که عمق چاه زمزم شصت و هفت گز است و عرض سَرِ چاه چهار گز در چهار گز است و از دیوار کعبه شریفه تا چاه زمزم سیو سه گز است و ما بین مقام و چاه زمزم بیست و یک گز است.
1- یعنی ضخامت سنگ مقام ابراهیم 7 وقتی از بالا به پایین ملاحظه شود.
ص: 105
[قُبّه الفرّاشین]
و در عقب خانهای که چاه زمزم در اوست، گنبدی است که آن را قُبّه الفرّاشین میگویند، زیرا که فرّاشان شمعها و شمعدانها و بساطها و مصاحف و ما یحتاج مسجد را در آن جا مینهند.
[سقایه الحاجّ]
و در عقب قُبّه الفراشین گنبدی است دیگر، که آن را سقایه الحاجّ میگویند.
[باب السّلام]
و پَسِ ایوانی که مصلّای شافعی است که آن را باب السّلام گویند.
[پلّکان ورود به کعبه]
و یک زینه پای چوبی مانند تبرّک یازده پایه دارد برای داخلی بیت الله، نیز قریب زمزم میباشد که پادشاه هندوستان فرستاده بود.
[تعداد ردیف ستونها]
بدان که عدد ستونهای مسجدالحرام، گرد برگرد چند دور است، غیر ستونهایی که در باب ابراهیم و باب زیاده است، چهار صد و شصت و نُه ستونهاست، در چهار دور حرم؛ در هر طرفی سه قطار ستونهاست، بعضی جا کم و بعضی جا زیاده، چنانچه طرف کُنج صفا سه قطار ستونهاست، بلکه کم [تر] است و طرف باب الزیاده از سه زیاده، شصت و شش است.
[تعداد منارهها]
بدان که عدد منارههای حرم هفت است، چهار مناره در چهار کُنج حرم وسه سوای آنهاست.
ص: 106
[مساحت مسجدالحرام]
در بیرجندی که گفته: مساحت مسجدالحرام علی ما قیل، مائه و عشرون ألف ذراع.
أمّا طول مسجدالحرام در این ایام از باب بنی شیبه که مشهور به باب السّلام است و آن در کنج دیوار شرقی مسجد است تا باب عمره که در کُنج دیوار غربی است، چهارصد و چهار گز است و این دویست و هشتاد خُطوه میشود. اما عرض حرم از باب بنی مخزوم که مشهور به باب الصّفا است و این در دیوار جنوبی مسجد است تا دیوار اصلی مسجد که طرف شمالی است قریب باب دارالندوه سه صد و چهار گز است و این دویست و بیست و شش خُطوه میشود.
وبیانهگفته: صفا ومروه بیرون مسجد جانب شرقیاند وصفا جانب جنوباست ومروه جانبشمال.
در جامعگفته: در میان دوکوه [صفا و مروه] هفتصد و شصت وشش، یکصد و دوازده گز است.
در شرح صراط المستقیم گفته: دو میل اخضرین الآن علامتی برای منتهای محلّ سعی در دیوار حرم نهادهاند و شیخ الإسلام گفته: دو علامت است برشکل میل کشیده شدهاند، از دیوار مسجدالحرام و مفصَّل نیست از دو، این هر دو علامتاند برای سعی در بطن وادی.
در بیانه گفته: مِنا بیرون مکّه است جانب مشرق، که اندک مایل به جنوب است. پس اگر کسی در این مواضع مذکور نماز گزارد، باید که متوجّه شود به سوی مغرب شمالی.
در زادالغریب آوردهکه: مِنا بر سه میل است، از مُزدلفه و عرفات برشش میل است، از مِنا تقریباً.
و در مناسک ملّا رحمه الله سندهی- علیه الرحمه- آورده است که حدود عرفات این است: حدّ اوّل منتها میشود تا به شارع عام طریق الشرق و حدّ دوّم تا اطراف جبل که ورای زمین عرفات است، و حدّ سوّم تا بساتین که متّصل عرنه عرفات است و حدّ چهارم منتها تا وادی عرفات.
در شرح ملّا علی قاری بر مناسک گفته که: مسجد نَمِرَه در آخر عرفات قریب آن، بلکه بعضی گفتهاند که بعضی از آن است.
در ترجمه خلاصه مشکاه مسمّی بصراط الحیاه گفته: نمره- به ضمّ و به کسر میم- که قریب وادی عرفات و نهایت زمین حرم است.
در زادالغریب آورده: مراد به حرم، حرم مکّه است از جانب مشرق شش میل است و از جانب مغرب دوازده میل است و از جانب شمال سیزده میل است یا هژده میل و از جانب جنوب بیست و چهار میل است.
و در شرح صراط المستقیم گفته: نُمِرَه- به ضمّ نون و کسر میم و فتح راء- موضعی است
ص: 107
نزدیک به عرفات و آخر زمین حرم است و گویا برزخی است میان حِلّ و حرم.
ملّا علی قاری گفته: در مسجد نمره وقوف جایز نیست که قریب عُرنه است.
در معیار شرح کنز: بطن عُرنه که آن مکان وقوف نیست و وجه آن است که پیغمبر- صلی الله علیه و آله و صحبه و سلّم- شیطان را در آنجا ایستاده دیدهاند.
بدان که عُرنه قریب عرفات است به چهار میل به صورت دیواری مربّع، دو میل که جانب کعبه است حدّ زمین حرم و آن دو میل دیگر که طرف عرفات است حدّ زمین عرفات، میان این دو حدّ را بطن عرنه گویند.
تمام شد 16 جمادی الاخری روز پنجشنبه در مکّه معظّمه، سنه 1254 هجریه نبویه