حضرت آیتالله جوادی آملی، طی پیامی به عمرهگزاران دانشگاهی، در تابستان سال 1389، شش نکته را یاد آور شدهاند که زیبا و خواندنی است. متن این پیام گرچه در برخی مطبوعات و رسانههای مجازی انتشار یافته، اما به جهت تناسب مطالب آن با فصلنامه «میقات حج» و قابل استفاده بودن برای خوانندگان این فصلنامه، اقدام به نشر آن در این شماره نمودیم:
«میقات حج»
حمد ازلی خدای را سزاست که عرش را مطاف جبروتیان قرار داده، تحیّت ابدی پیامبران بهویژه حضرت ختمی نبوت (ص) را رواست که چونان ملکوتیان، طوف بیت معمور را در برنامه دارند و درود بیکران الهی دوده طاها و اسر یاسین، مخصوصاً حضرت ختمی مرتبت امامت مهدی موجود موعود را بهجاست که طائفان کعبه را رهبری نموده و عاکفان حرم خدا را از حرامیها دور داشته و میهمانان کوی حق، خصوصاً دانشجویان پاک نهاد و حدیث العهدِ به فطرت را در حجر خویش صیانت کرده و مانع مهجوریت آنان خواهد بود.
به این ذوات قدسی تولّی داریم و از معاندان آنها تبرّی مینماییم.
آنچه در این نوشتار کوتاه به عنوان بدرقه معتمران نو سال و عمرهگزاران دانشگاهی تقدیم می شود، جهت التماس دعا از نیایشگران زمزم خوی و مُحرمان مشعر جوی و حاجیان لبیک گوی است که در طی چند نکته ارائه خواهد شد:
* یکم: انسان رهیافته به کوی حق، قلبی دارد که خود عرش رحمان است و قالبی دارد که کعبه محور است. چنین انسانی که ملک و ملکوت او را یاد خدا در دل و نام خدا در لب اداره مینماید هویّتی دارد که از گزند کژراههروی محفوظ و از آسیب کجاندیشی مصون است؛ آنچه در مراسم دینی گفته میشود: «وَ الْکَعْبَهُ قِبْلَتِی» پیامی فراتر از تفکیک دین از سیاست و دستوری رساتر از تجزیه دنیا از آخرت به همراه دارد؛ زیرا عصاره این عبارت، عبور از هرگونه تفکیک ناصواب و گذر از هر تجزیه نارواست، چون انسان متعهّد در تمام شؤون حیاتی خویش قبلهای دارد که از نقطه اعتدالی آن هرگز عدول نمیکند و تنها مدار آن دین خداست که از رهگذر عقل برهانی و نقل معتبر قرآنی و روایی معصومان: استخراج میشود.
* دوم: شعارهای کلیدی اسلام با اصول اعتقادی آن هماهنگ بوده و دستور استمرار بیداری و غفلتزدایی را به همراه دارد. آنچه از نکته قبل گذشت «وَ الْکَعْبَهُ قِبْلَتِی» با آنچه در قرآن حکیم صریحاً اعلام شد؛ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ الله بیانگر لزوم مراقبت دائم و محاسبت متصل و مواظبت پیگیر است.
نموداری از توجه به احاطه همه جانبه خداوند و مثالی از لحاظ مطلق بودن انسان به آگاهی پروردگار را میتوان در درون کعبه مشاهده نمود.
کسی که وارد کعبه شد معنای «أینما تولّوا فثمّ قبله» را کاملًا میفهمد و همین را آیت آیه فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ الله قرار میدهد. آنگاه معنای «وَ الْکَعْبَهُ قِبْلَتِی» را بار دیگر مرور میکند، سپس خود را در جهان پرآینه مینگرد؛ چنانکه مولای موحّدان، امیرمومنان، علیبن ابیطالب (ع) فرمود: «وَ تَشْهَدُ لَهُ الْمَرَائِی لَا بِمُحَاضَرَهٍ» و هر لحظه خویش را شهود خدا مییابد و تمام کارهای جانحه و جارحه خود را در خدمت صاحب کعبه قرار میدهد و حج و عمره را نموداری از وفاداری به میثاق قرآن و عترت اطهار میداند و همه مناسک آن را در همین مدار تفسیر میکند.
* سوم: کعبه که مطاف همگان و قبله همگی است، نمادی از بیت معمور بوده و آن نیز آیتی از عرش الهی است. جهان عینی که انسان کبیر است، به صورت انسان مؤمن آگاه که جهانی است بنشسته در گوشهای، با همه نمادهای دینی که دارد در انسان متجلّی است. کعبه عینی روزی بتکده شده بود و موحّدان روی به کعبه نگران و غمگین. دستور الهی جهت پاکسازی این بیت مردمی چنین صادر شد که امیر موحّدان، حضرت علی بن ابیطالب (ع) بر دوش مبارک عصاره هستی قرار گیرد و بت را به دور انداخته و حرم توحید را از روث صَنَم و لوث وَثَن پاک کند و در این دستور سرّی نهفته است که برخی از روایات اهل
ص: 7
بیت وحی: از آن پرده برداشتهاند که حضرت پیامبر (ص) به وسیله حضرت علی (ع) بالا نرود بلکه حضرت وصی به سبب حضرت نبی رفیع شود. به هر تقدیر در پرتو جمع نبوت و امامت کعبه بیرون از رجز شرک و رجس الحاد تطهیر شود. این صحنه آموزنده همگان، مخصوصاً دانشگاهیان معتمِر را به تنزیه ساحت روح از توجه به غیر خدا فرا میخواند و رهیافت آن را تمسک به نبوت و ولایت؛ یعنی به قرآن و عترت میداند؛ چنانچه ابو المجد، مجدود بن آدم سنایی غزنوی گفته است:
شرک پادار شد هلاکش کن کعبه بتخانه گشت پاکش کن
مر علی را تو این عمل فرمای تا نهد بر عزیز کتف تو پای
کعبه از بت به جمله پاک کند مشرکین را همه هلاک کند
«1»* چهارم: «حج» که آهنگ هماهنگ با دعوت بنیانگذار کعبه است و «عمره» که معمور نمودن بیت ویژه الهی است، با تلبیه آغاز میشود و معنای آن پاسخ مثبت به ندای خداوند است و چون صدای الهی دائمی است، جواب آن نیز مستمر خواهد بود و اگر در باره موحّدان ناب چنین آمده است که: الَّذِینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ دائِمُونَ برای آن است که اینان هماره به یاد خدا در دل و به نام وی در لب متنعّم اند. حاجیان کعبه و متعمران بیت خدا، وقتی از آن حج و از این عمره طرفی میبندند که دائماً تلبیه را در دل و تکبیر را بر لب حفظ نمایند و معنای صیانتِ آن و حفظِ این، همانا پرهیز از کژروی و دوری از راه بندی است؛ به طوریکه هرگز بیراهه نرویم و راه کسی را نیز نبندیم تا بتوان درباره ما گفته شود: «الذین هم فی حجّهم و عمرتهم دائمون»؛ زیرا حج مقطعی و عمره موسمی، تمرینی برای تداوم تلبیه در ساحت قدس ربوبی است. شهود توحید با آیات بیّن که مخصوص سرزمین وحی است، فِیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِیم زائران کوی حق را بهجایی رساند که:
تف-- ل او فرق عرش را س-- اید ل-- عل او زیب ف-- رش را شای--- د
و به وی چنین معرفت میبخشد که اگر به این در نرود برای همیشه در میماند.
عقل درمانده را بدین در خواند زانکه درمانده هر که زین در ماند
* پنجم: هرچند تمام موجودات از رزق پروردگار بهرهمندند، لیکن خداوند میهمانان ویژهای دارد که آنان را با روزی مخصوص پذیرایی مینماید و این ضیافت در زمان خاص و در زمین مختص و با زبان اختصاصی صورت میپذیرد:
- زمان خاص آن ماه مبارک رمضان است که مردان سالک صالح آن را طبق نصوص روایی و دعایی آغاز سال سیر و سلوک محسوب میدارند و سود و زیان و فراز و فرود اخلاقی خویش را با فرا رسیدن ماه مبارک دیگر ارزیابی مینمایند.
- زمین مخصوص آن با منطقه هبوط وحی و استقرار کعبه و جوشش زمزم و مسعای بین صفا و مروه و مانند آن است که حاجیان و معتمران در این سرزمین میهمانان خاص خداوندند.
- زبان اختصاصی آن نغمه پرطنین «لَا إِلَه إِلَّا الله» است که دالان ورودی توحید را نفی هرگونه بت پرستی میداند؛ خواه بت درون که با اضلال نفس مُسَوّله و اغوای نفس اماره سامان میپذیرد و خواه بت بیرون که با وسوسه ابلیس و دسیسه استکبار، استعمار، استعباد و استحمار سازمان دهی میشود. مترنّمان این نغمه میهمان ویژه الهیاند؛ زیرا با نفی ربوبیتِ غیرخدا، پرستش، خضوع، خشوع، و رازگویی و نیازخواهی، مخصوص خداوند یگانه و یکتا خواهد بود. کسی که در سرزمین نزول وحی با زبان توحیدی آشنا میشود، مهمترین رهآورد وی نزاهت از هر طاغوت درون و بیرون و برائت از هر جالوت شرق و غرب خواهد بود.
چنین انسان موحّدی که نه خود را دید و نه غیر خدا را مؤثّر دانست، هر حرفی را کنار خواهد گذاشت و گوهر مقصود را خواهد دید و به آن دل میبندد و به وی سر میسپارد و در کوی او بدون هیچ داعیهای معتکف خواهد شد؛ زیرا برای وی کاملًا معلوم میشود که:
روی گرد آلود برزی او که بر درگاه او آبروی خود بری گر آب روی خود بری
__________________________________________________
(1). حدیقهالحقیقه وشریعه الطریقه- اثر ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی غزنوی، تصحیح مدرّس رضوی- سیّد محمدتقی، ص 213- چاپ سوم، انتشارات دانشگاه تهران 1368
ص: 8
و نیز برای او روشن خواهد گشت که:
ای ص-- دف جوی جوهر الّا ج-- ان و جامه بنه بهساحل لا
هستِ حق جز به نیست نگراید زاد ای-- ن راه نیست--- ی ب---- اید
ت-- ا ت-- و از نی-- ستی ک-- له ننهی روی را در ب---- قا ب-- ه ره ننهی
* ششم: همانطوری که نغمه توحید از زبان حضرت ختمی نبوت (ص) از کنار کعبه به جهانیان رسید. نوای ملکوتی بَقِیَّتُ اللهِ خَیْرٌ لَکُم نیز از جوار همین کعبه از زبان حضرت ختمی امامت، مهدی موجودِ موعود (ع) به عالمیان خواهد رسید و باید در صیانت این سرزمین کوشید. شایسته است متولیان حرم الهی سعی بلیغ نمایند تا حقیقت توحید را به طور دقیق بررسی کنند و توسل، شفاعت و مانند آن را که همگی در ظلّ اذن خداوند و طبق اراده حاکم ربوبی که جهان بان و جهان بین است، صورت میپذیرد منافی توحید تلقی نکنند و آن را مانع وحدت مطلوب و همآوایی مذاهب که مقصود اسلام است ندانند و با حاجیان و معتمران مهربانانهتر رفتار نمایند و در اسعاف نیازهای سفری آنان دوستانهتر بکوشند و نیز بایسته است که زائران حرمین شریفین همه آداب مناسک و مراسم را در کمال ادب دینی و احترام متقابل انجام دهند.
بانوان معزز و گرامی نیز در رعایت حجاب همانند عفاف کوشاتر باشند تا پیام جمهوری اسلامی ایران در سیره و سنت برخاسته از خواسته سریره میهمانان سرزمین وحی، به ویژه دانشگاهیان گرانمایه که سرمایه ارزشمند کشورند کاملًا مشهود شود. مسؤولان محترم ایران در عربستان برادران صمیمی شمایند که سرافرازی خود در عربستان را مرهون علوّ همت و اعتلای روح حاجیان و معتمران ایرانی میدانند و چون جریان مطاف و قبله از بارزترین مصادیق بیت رفیع الهی است، ره توشه خود را رفعت از حضیض و طبیعت قرار داده و از تجرد روح و معارف عالی آن بهره وافر برده شود تا هماره شما را همراهی نمایند.
مناجات مأثور از حضرت امیر مؤمنان (ع) این است:
«إِلَهِی کَفَی بِی عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً، وَ کَفَی بِی فَخْراً أَنْ تَکُونَ لِی رَبّاً، أَنْتَ کَمَا أُحِبُّ فَاجْعَلْنِی کَمَا تُحِبُّ».
بار الها!
گر دُر عطا بخشی، آنک صدفش دلها در تیر بلا باری اینک هدفش جانها
امام زمانا! (ع):
گِرد تو گردم همی، زیرا مرا هنگام سعی از مروت وز صفا هم مروهای و هم صفا
در پایان این پیام، قبولی اعمال همگان، به ویژه دانشگاهیان عزیز را از خدای کعبه- که خدای ازل و ابد است- مسألت دارم.