نوع مقاله : از نگاهی دیگر
نویسندگان
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
1. مقدمه
از میان تمام عبادات و احکام، حج دارای ویژگی خاصی بوده و از مزایای تمام عبادات برخوردار است؛ هرچه میزان آگاهی یک فرد نسبت به حج بیشتر باشد، بهره گیریاش از آن مضاعف میگردد. پدیدة توحیدی حج سبب میشود تا مسلمانان بدون در نظر داشتن وابستگیهای نژادی، ملی، قومی و... همگی یک صدا فریاد یکتاپرستی سرداده و به مردم جهان و بهویژه صاحبان قدرت استثماری اعلام نمایند که هیچ قدرت و نیرویی بالاتر از خدا نیست. بهعلاوه آنکه، آثار اجتماعی جهانشمول، در تشریع این فریضة بزرگ لحاظ گردیده و جز از رهگذر این میقات عظیم قابل دسترسی نیست. حج همآهنگ و در تداوم فلسفة برپایی نماز جماعت، نماز جمعه و نماز عید است و نیز فراگیرترین عامل جهت جلوگیری از پراکندگی مسلمین از هر جامعه و کشور است. بدینسان، حج به عنوان یکی از ارکان عملیِ اسلام، در بنیان وحدت جامعة اسلامی و حرکت آن، جایگاه اساسی دارد، به ویژه آنکه مسلمانان همگی حج را به عنوان یک فریضة اسلامی، تا روز قیامت میشناسند و هر روز با عظمتتر از گذشته در برگزاری آن میکوشند.
حج، نه تنها یک عبادت محض و خودسازی بدون توجه به جامعه سازی نیست بلکه در عین ارتقای مسائل اخلاقی، مؤثرترین وسیله برای پیشبرد اهداف سیاسی نیز هست. اختلاط عبادت، سیاست، اقتصاد و... در حج موجب شده است که در روایات، از کعبه به عنوان «عامل ثبات بخش دین بر روی زمین» یاد شود.[1]
2. ابعاد سیاسی حج
حج در مفهوم بین المللی خود، از دو دسته منافع کارکردی برخوردار است؛ یک دسته مربوط است به آثار و نتایج تربیتی و خودسازی که به معنای هماهنگی فرد با خداوند و همنوایی او با فطرت است. دستة دیگر به هماهنگی با واحدها و گروههای اجتماعی و سیاسی اسلامی دیگر مرتبط است که به صورت ملتها و دولتها در آمده و از نژادهای مختلف و دارای زبانها و فرهنگهای گوناگون میباشند. برنامة «تربیتی و خودسازی»، مقدمهای است برای دسته دوم؛ یعنی ایجاد احساس یگانگی در جامعة بزرگ اسلامی.
مقالة حاضر تمرکز خود را به دستة دوم (آثار و نتایج تربیتی حج) معطوف نموده است. از منظر حقوقی، میتوان این دسته از برنامههای اسلامی را یک سلسله وظایف حزبی دانست و آنرا حقوق حزبی خواند؛ زیرا زیربنای فکری اسلام در گرایش به این دین، به نوعی تحزّب و تشکل سیاسی مبتنی است و مسلمانان همگی، اعضای «حزب الله»اند و فردیت و انزوا در نظر اسلام، بهکلی مردود و ممنوع است.[2]
طبق آموزههای اسلامی، رهبانیت و عزلت گزینی عملی مذموم شمرده شده و حج به جای آن آمده است؛ عبادتی که ارتباطی وثیق با سیاست، از دو جهت دارد:
1. در حج، بهجای اعراض از دنیا، تسلیم به حق و همسویی عملی با پیشوای دینی و عبودیت میآموزیم و انسان با تزکیه و تربیت یافتن، مستعد برپا داشتن قانون حق و عدل میگردد.
2. حضرت ابراهیم(علیه السلام) با قطع تمام گرایشها و قرار دادن آنها در سایة گرایش به خدا، به امامت رسید. او تکالیف دشواری را انجام داد؛ ابراهیم در سرزمین مکه ابتدا حج گزارد و بعد خانة کعبه را بازسازی کرد و وقتی فرزند خود را به قربان گاه برد، شیطان را شکست داد. اینجا بود که خداوند به ابراهیم مقام امامت (پیشوایی و رهبری) را عطا نمود. سالها پس از این رویداد، امام حسین(علیه السلام) به عنوان رهبر الهی بر مردم، با رها نمودن مراسم حج (تبدیل نمودن حج تمتع به عمرة مفرده) و تغییر مسیر به سمت کربلا و تحمل رنجهای بسیار، مخالفت خود را با دشمنان دین و برائت جستن از اعمال آنها به شکل آشکاری نمایان ساخت. بنابراین، حج از هر دو جنبة یاد شده، مسلمانان را مستعد وحدت و پیروی از مسیر توحید میسازد.[3]
جنبة نخست نفی امتیازات و انحصارات با پیروی از دستورات وحدت بخش امامت واحد و با تأکید بر جایگاه حکومت اسلامی در حج و دیگری برائت از دشمنان در حج است. در اینجا به بیان مباحث نظری با تأکید بر ابعاد سیاسی حج خواهیم پرداخت.
3. مباحث نظری
1/ 3 ـ نفی امتیازات
اسلام با نفی برنامهها و مناسک حجّ جاهلی، محتوای توحیدی حج را بر قالب مناسک حج بازگرداند و هرگونه تبعیض و امتیازطلبی در مراسم حج را لغو کرد و حتی اختلافات ظاهری را نیز برچید و بهگونهای برنامهریزی کرد که همه با یک شکل و لباس و با یک نوع عمل و همسو و همسان، در یک فرم و مطیع در برابر خدا بهانجام مناسک بپردازند.
شیوهای که اسلام برای حجگزاری وضع کرد، شیوة مورد نظر طبقات اجتماعی بالا و حتّی متوسط نیست بلکه شیوة طبقات فرودست است که تضعیف و تحقیر شدهاند؛ اما اکنون همه، این شیوه را در برابر خدا اتخاذ کردهاند تا ضمن خارج شدن از امتیازطلبی و روح تبعیض، با مشکلات طبقة پایین جامعه آشنا شوند؛ سادگی جامة احرام و محو هویتهای شخصی در این همایش، خط بطلانی است بر تفکر نظام سرمایهداری که از نشانههای آن تجمل و مصرف گرایی است.
حج، ابزاری بهدست میدهد برای شکستن سانسورها و از بین بردن خفقانهای نظامهای استثمارگری که در کشورهای اسلامی حاکماند.
حج، بستری است برای انتقال اخبار سیاسی کشورهای اسلامی از هر نقطه به نقطة دیگر و بالأخره حج عامل مؤثری است برای از بین بردن سلطة استعمار و آزاد ساختن مسلمانان. به همین دلیل در آن ایام که حاکمانی جبار، همچون بنیامیه و بنی عباس بر سرزمینهای اسلامی حکومت میکردند و هرگونه تماس میان قشرهای مسلمان را زیر نظر میگرفتند تا هر حرکت آزادی بخش را سرکوب کنند، فرا رسیدن موسم حج دریچهای بود به سوی آزادی و تماس قشرهای جامعة بزرگ اسلامی با یکدیگر و طرح مسائل مختلف سیاسی.
در حج، حاکمیت یافتن ارزش برابری، هر نوع انحصارطلبی را منتفی ساخته است و به کسی اجازه نمیدهد که خانة خدا و خصایص منحصر به فرد آن را به خود اختصاص دهد و آن را وسیلة انتقال آگاهیهای کاذب و بهره برداری از احساسات دینی افرادی قرار دهد که انجام مناسک حج را بر خود وظیفه میدانند. هیچ گروهی به عنوان سرپرست مسجد الحرام، نمیتواند این محل اجتماع مردم را در انحصار خویش درآورد و اهداف و منافع هیچ فرد و یا گروهی نمیتواند تعیین کنندة شیوة برگزاری حج و بهرهگیری از ثمرات آن باشد. از سوی دیگر، حج گرچه در کنار اسرار و آثار معنوی، یک سلسله منافع سیاسی و اقتصادی در جهت بهبود شرایط و وضعیت عمومی مسلمانان جهان دربردارد، اما هرگز بر محور منافع مادی و اقتصادی استوار نیست و با هیچ مصلحت مادی و انتفاعی نمیتوان مراسم و مناسک حج را از آنچه که خدا فرمان داده و پیامبران؛ از حضرت آدم تا حضرت رسول: انجام دادهاند تغییر داد و حج را در مصلحت فرد و یا گروهی خاص به کار گرفت. بنابراین، اشتراک منافع و اهداف در میان مسلمانان وحدت آفرین است.
2/ 3 ـ دستورات وحدت بخش
هیچ قدرتی نمیتواند برای رسیدن به منافع شخصی یا گروهی، تغییری در حج ایجاد کند؛ جز آنچه که خداوند برای حفظ منافع اسلام و مسلمانان بدان تأکید کرده است. بدین منظور دستوراتی نیز دارد تا این منافع حفظ شود که از جمله آنها تقیه است. تقیه به منظور جلوگیری از پراکندگی قدرت مسلمین و ایجاد وحدت و یکپارچگی کامل میان تمام گروههای آنان در برابر قدرتهای استثماری جهان و سلطهگریهای ضد انسانی و اسلامی، مشروعیت یافته است.
1/ 2/ 3 ـ تقیه مداراتی
هدف از این نوع تقیه، تعامل مسالمت آمیز و مدارا و در نتیجه تحقق وحدت میان مسلمانان است و این از سویی با شرکت یکپارچه در شعائر حج، نماز جماعت و سایر نمودهای وحدت تحقّق مییابد و از سوی دیگر میبایست پیروان مذاهب مختلف مورد سرزنش و تحقیر قرار نگیرند و با الزام به شرکت در اجتماعات گوناگون، خود را از توده مسلمانان جدا نکرده، رفع هرگونه اتهام نمایند تا دچار مخاطره نگردند. این قسم از تقیه مورد تأکید رهبران دینی قرار گرفته و پیروان خویش را به رعایت آن تشویق و ترغیب کردهاند.
2/ 2/ 3 ـ تقیة کتمانی
نوع دوّم از تقیه به معنای کتمان و پنهان است، نقطه مقابل افشا و روشنگری. هدف اصلی از این نوع تقیه، حفظ مذهب شیعه در برابر حکومتهای مستبد است؛ یعنی هرگاه پیروان این مذهب تحت سیطره و قدرت حکومت ضد شیعه قرار گیرند و از آنجا که این حکومتها قدرت خویش را با شیوههای گوناگون، در جهت مبارزه با تشیع صرف میکنند، حفاظت از مسلمانان بسته به پنهان نمودن مذهب است و بکارگیری چنین راهکاری برای شیعیان ضروری است.[4]
3/ 2 /3 ـ دوری از مجادله
از دیگر دستورات وحدت بخش در حج، دوری از مجادله است. جدال باعث نابودی انسجام مسلمین و ابهت ناشی از آن میشود. شکوه و عظمت حج و جنبة وحدت بخش اجتماعی آن، از دید دیگران نیز پوشیده نمانده است. دائرة المعارف بریتانیا مینویسد:
«حج همه ساله دو میلیون تن مسلمان را به حضور در این مراسم فرا می خواند. این عبادت، نقش نیرومند وحدت بخشی را در اسلام ایفا می کند و مسلمانان را از نژادها و ملّیتهای مختلف به اجتماع در این همایش دینی جلب مینماید.»[5]
3/ 3 ـ تأکید بر جایگاه حکومت اسلامی
حج، چنانکه بیان شد، نمایشگر اصول استوار دین و تجسم عقاید و معارف سهگانة آن؛ یعنی توحید، نبوّت و معاد است. حکومت اسلامی یکی از مهمترین مظاهر اسلام است. جامعهای که در آن فرمان خداوند امور گوناگون را سازماندهی نکند، جامعة توحیدی نیست.
برنامة عبادی حج جهت حفظ یکپارچگی مسلمین و ماندگاری خود و تداوم پیامهایش، به معرفی جایگاه حکومت اسلامی (تحت امر امام) میپردازد. برای اثبات این ادعا شواهدی وجود دارد که در اینجا بدانها اشاره میشود:
به گفتة روایات، اگر در سفر سه تن بودید، یک فرد را امیر خود گردانید؛ از این رو اسلام مردم را در موسم حج به حال خود وا نمیگذارد و بر این گروه بیشمار، فرمانروایی تعیین میکند که آنها را با تمایلات متنوع فردی، گروهی، قومی و نژادی رها نسازد. باید برای این اجتماع عظیم، پیشوایی واحد باشد تا شیوة نگرش و کنش آنها در معاملات، برخورد اندیشهها، تعاملات، خاتمه بخشیدن به اختلافات، چگونگی معشیت و نیز روابطشان با سایر ملل را جهت دهی نموده و در موقع ضرورت مصلحت اندیشی کند.[6]
این اجتماع همه ساله تکرار میشود و با تاریخ زندگی مسلمین تا قیامت پیوند خورده است. آرمانهای مطرح شده در حج ماندگار است و در واقع تمرینی برای تشکیل حکومت واحد جهانی اسلام است؛ زیرا اساساً دو نوع حج وجود دارد: یکی حج معمولی و دیگری حج اکبر. حج معمولی آن است که هر سال جمع زیادی از مسلمین موسم حج را بجا میآورند. اما حج اکبر در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) ، ظهور امام زمان معرفی شده است. در حج معمولی مردم باید تمرین کنند تا در حج اکبر بدانند نسبت به خانة کعبة اصلی؛ یعنی امام، چگونه رفتار کنند.[7]
آغاز شکل گیری حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) از کنار کعبه است و پیامهای توحیدی ایشان از آنجا به سراسر دنیا ابلاغ میگردد.
محور اصلی که موجب میشود یک سرزمین، دارای امنیت، اقتصاد سالم و آزادیهای مورد نیاز شود، حکومتی است که تحت مدیریت آموزههای وحیانی و نیز یک سیاستمدار دیندار مدیر، مدبّر و آگاه با تدوین قانون بر اساس رهنمودهای آسمانی تشکیل شده باشد.[8]
از این روست که اگر در زمانی مردم نخواستند و یا مقدورشان نبود به مکه روند، بر رهبر مسلمانان واجب است که برخی را با هزینة بیتالمال به حج بفرستد و عدهای را که توان مالی دارند و به حج نمیروند، به سفر حج وادار نماید. این همان حکومت اسلامی است که زمامداری عادل بر آن فرمان میراند و بیتالمال مسلمانان به دست اوست و پایههای اسلام و حکومت برخاسته از آن، با حج تثبیت میشود. زیارت پیامبر به منزلة تجدید پیمان برای تحکیم بنیان حکومت اسلامی است.
همچنین میتوان به بیان امام باقر(علیه السلام) اشاره کردکه فرمودند: «به مردم فرمان داده شده است تا نزد این سنگها آمده، به گِرد آنها طواف کنند و سپس نزد ما آیند و از ولایت خویش ما را آگاه سازند و یاری خویش را بر ما عرضه دارند.» معلوم استکه اگر حکومت و ولایت به معنای سیاسی مورد نظر نباشد، به آگاه سازیِ امام از پیروی و اظهار همبستگی و همکاری با او نیازی نیست.
در دعاهای ابراهیم و اسماعیل8 هنگام ساختن کعبه آمده است: «پروردگارا! در میان نسل ما، فرستادهای از خودشان برانگیز تا...»؛ نتیجة این درخواست آن است که موحدان از نقاط مختلف جهان و در همة اعصار به حج فرا خوانده شدند. پس باید کسی باشد تا امور آنان را سامان دهد. افزون بر مناسک عبادی حج، آنان باید اصول و احکام دیگری در خصوص امور سیاسی خود داشته باشند. این وظیفة حکومت اسلامی است که برای نظم امور حجگزاران و سیاست و راهنمایی آنان اقدام کند. بر همین اساس، امام علی در زمان خلافت خود فرماندار مکه را به اقامة حج امر نمود. نکته ای که از این فرمان برداشت می شود آن است که در طی 25 سال پس از رحلت حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) هیچگاه حج ابراهیمی اقامه نشد.[9]
پس از پایان مراسم حج سال دهم هجری و در زمانی که همة مسلمانان مکه را به قصد وطن ترک کردند و کاروان ها به نزدیک برکة آبی به نام «غدیر خم» رسیدند، پیک وحی فرود آمد و به پیامبر فرمان توقف داد، خداوند به حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) چنین فرمان داد: «ای پیامبر، آنچه از پروردگارت بر تو نازل گردید، به مردم برسان و اگر چنین نکنی، رسالت خدای را به جا نیاوردهای و خداوند تو را از گزند مردم حفظ میکند.»
4/ 3 ـ برائت از مشرکان
برائت، تعبیری برآمده از قرآن است، به مفهوم بیزاری و اجتناب از مشرکان و دشمنان مسلمانان و نیز قطع پیونـد با آنها. در قرآن، گذشته از نکوهش و مذمت شرک و مشرکان، بر ضرورت گسستن پیوند از مشرکان و توصیة جدی به مقابله با آنان، در آیات مختلف تصریح شده و آیاتی در برائت انبیا از مشرکان و اعلام بیزاری آنها از شرک در سورههای متعدد آمده است.
در واقع مفهوم برائت چیزی فراتر از یک امر قلبی و عاطفی و یا ذکر قالبی است؛ بدین نحوکه مستلزم کنارهگیری، منزوی ساختن و طرد عمل مشرکان و توطئه گران است و همانگونه که مفسران گفتهاند: به معنای رفع امان و سلب مصونیت و عدم تعهد در برابر مشرکان و حتی جنگ بـا آنان میبـاشد؛ بدین دلیل که آنان آغازگر توطئه بوده و نقض عهد کرده و مهلت و مدت پیمانشان به پایان رسیده است.
گرچه اعلام برائت از مشرکان، در امتهای پیشین بـوده ولی با ظهور اسلام و بعثت پیامبر، این امر در اسلام بـه اوج خود رسید؛ بـه طوریکه اعلان عمومی «برائت از مشرکین» و احکام الحاقی آن، در تاریخ اسلام برای نخستین بار، پس از نقض عهد مشرکین بـا پیامبر اسلام مبنی بر عدم تهاجم و دشمنی صورت پذیرفت. در ابلاغ برائت از مشرکین، امام علی(علیه السلام) مأمور اعلان تبرّی از مشرکان شد تا بهطور قاطع مرز توحید از شرک جدا شود و صفوف منسجم مسلمانان از صف کفار، متمایز گردد. از این رهگذر، چهرة سیاسی ـ عبادی حج جلوه نموده و زائران کعبه با استماع قطعنامة حکومت اسلامی، که دستور انزجار از شرک و سازشناپذیری در برابر مشرکان است، پیام انسجام بخش الهی را دریافت کردند.
امام علی(علیه السلام) در بعد از ظهر دهم ذیحجه در منا، با شمشیر برهنه، به خطبه ایستاد و پس از تلاوت آیات نخست سورة برائت، چهار حکم الحاقی رسول خدا را ابلاغ کرد.[10]
از آنجاکه نخستین اعلام برائت توسط پیامبر(صلی الله علیه و آله) نسبت به مشرکان، در ایام حج انجام گرفت و از آنجاکه سنت و سیرة پیامبر جاوید است، لذا این سنت نبوی در ایام حج به اجرا در میآید. از سوی دیگر اعلام برائت از مشرکین مقطعی و موسمی نیست بلکه هر مسلمانی باید همواره در سراسر زندگی خویش از مشرکان بـرائت جوید و تنفر خویش را نسبت به آنان اظهار کند.[11]
بنابر شهادت متون تاریخی، امام حسین(علیه السلام) در مراسم حج سال 58 ق. در سرزمین منا، با دعوت بیش از هزار نفر از پیروان خود، دربارة راهبری حق و شیوة حکومت داری معاویه، بیاناتی را ایراد کرد و از آنان خواست تا سخنان او را به سایر افراد مورد اطمینان ابلاغ کنند. در این رخداد نیز نمونة دیگری از بهره برداری سیاسی (اظهار نفرت از رهبری شرک) در مراسم حج نمودار گشته است.[12]
منحصر بودن اجتماع به مسلمانان و منع از ورود کفار و مشرکین به مکانهای مقدس، نشانة نگرش اسلام در این مناسک به حفظ روحیة استقلال طلبانة مسلمانان و رهایی از پیوندهای محکم با بیگانگان و پیروی از دشمنان اسلام است. [13]
همچنین برای اعلام برائت آنان، در موقعیتهای گوناگون فضاسازی شده است؛ برای نمونه دربارة قربانی، که از مناسک حج است و در سنت جاهلی سابقهای طولانی داشته و با فرهنگ شرک آمیخته شده بود، خداوند به مسلمانان یادآوری میکند که گوشت و خون قربانی به خدا نمیرسد بلکه روح پارسایی این عمل که همان پرهیز از گناه و اجتناب از شرک و تهاجم بر مشرکان است، به خداوند خواهد رسید.[14]
خداوند کعبه را که خانة توحید است، محور دوری از کفر دانست و مقدّمات متناسب با تحقق آن را اینگونه تمهید کرد:
ـ بعد از اتمام بنای کعبه، به حضرت ابراهیم(علیه السلام) فرمان داد: با اعلان عمومی، کسانی که توان حضور در این مراسم را دارند، فرابخواند.
ـ وقتی جوامع و اقوام گوناگون از شمال و جنوب و از دور و نزدیک در گردهمایی سراسری شرکت کردند، نوبت اعلان پیامبر فرامیرسد. از اینرو فرمود: «و در روز حج اکبر (عید قربان) از سوی خدا و پیامبرش به مردم ابلاغ میشود که خدا پیمان مشرکان را ملغی کرده و پیامبرش نیز چنین کرده است.» [15]
اعلان پیشین، زمینهای شد برای اعلان دوم که هدف نهاییِ ساخت کعبه است. نیل به این هدف نهایی؛ یعنی رسیدن به توحید، در اعلان تبرّی خدا و رسول(صلی الله علیه و آله) از مشرکان متبلور شده است و تا انسان در روی زمین زندگی میکند وظیفة حج بر عهدة اوست و تا مشرک در جهان هست، اعلام تبرّی از او نیز جزو مهمترین وظایف حج است.
مفاد این آیه، تبلور بُعدِ سیاسی در حج و نمایشگر استقلال فرهنگی مسلمانان در آن است. بهطوری که راهی جهت سلطهیابی کافران بر مسلمانان باقی نمیماند. طرد نمودن کفر و صاحبان قدرتهای کفربنیان جز در پرتو حکومت اسلامی امکانپذیر نیست. برای مثال، اگر حضور سیاسی اسلام در سرزمین منا نبود، امکان اعلام برائت نیز وجود نداشت. همچنانکه قیام مردمی، مقاومت جهانی، استقامت گسترده و فراگیر که کعبه به خاطر آن بنیان نهاده شده، بدون برپایی حکومت اسلامی انجام پذیر نیست.
قیام برای نجات کعبه از دست کسانیکه متعهد به فرهنگ توحیدی نیستند، آیینی ابراهیمی است و امروز انجام این وظیفه بر عهده جامعة بزرگ مسلمانان است. البته منظور، تنها شخص مشرک و بدن مادّی او نیست، تا این تصور به وجود آید که در حجاز کنونی مشرکی نیست تا در موسم حج از او دوری گزیده شود، بلکه مراد از دوری گزیدن، اظهار انزجار از تفکر شرکآلود و تمدن ضد اسلامی است.[16]
اینها نمونهای است از آثار و اسرار اجتماعی حجّ که برنامة دینی معمول و هر ساله در میان مسلمانان بوده است. این برنامه همه ساله تکرار میشود و آن اجتماع عظیم با شور و حرارتی زایدالوصف، تشکیل مییابد و انبوه جمعیت، از ملتهای مختلف عالم، به هم میپیوندند، اما بیآنکه تفاهمی میانشان به وجود آید و با دیدگاههای یکدیگر آشنا شوند و از آنچه در داخل کشورهای اسلامی میگذرد و از نقشههای خائنانه که برای نابودی آنها طرح میشود، آگاهی یابند، از هم جدا شده، هر کدام به دیار خود میروند. و حتی گاهی با سوء ظنّ و بدبینی با هم مواجه میگردند و صورت بیروحی از اعمال حج را انجام داده، پیامهای حج را دریافت نمیکنند. آنچه بهجا میماند این است که آن سرمایة بزرگ فرهنگی و نیروی بالقوة سیاسی، بدون بهرهبرداری درست، از دست رفته و متلاشی میشود.
مسلمانان در موسم حج، در عین اجتماع، از هم فاصله دارند و در عین نزدیکی، از هم دورند. تلاش برخی از جوامع غیر اسلامی و گاه اسلامی در راستای آن است که مناسک حج، صرفاً با هدف و گرایش فردی انجام شود و حتی با ایجاد محدودیتهای سیاسی میکوشند این تأثیر آن را کمرنگ کنند و به صورت اقدامی ظاهری و بی محتوا معرفی نمایند.[17]
در پیام سالیانة مقام معظم رهبری، به کنگرة عظیم حج آمده است:
«حج در جوهر و ذات خود داراى دو عنصر اصلى است: تقرب به خدا در اندیشه و عمل، و اجتناب از طاغوت و شیطان با جسم و جان.. همة اعمال و تروک حج، براى این دو و در جهت آن و تأمین ابزارها و مقدمات آن است... هر کس حج را از هویت سیاسى آن جدا کند، یا جاهل است و یا مغرض؛ و خداوند نخواهد گذشت از آنان که براى رسیدن به هدفهاى ناپاک و حقیر خود، آمادهاند که بزرگترین حربة امت اسلامى در برابر جهان کفر و استکبار را از او بگیرند و حج زندگى ساز و شورآفرین را، به عبادتى فردى و سطحى همراه با سیاحت و تجارت بدل کنند... .»[18]
علّت این ضعف و انحطاط قدرت مسلمانان، با وجود داشتن آن برنامههای تربیتی جهت ارتقا و پیشرفت جهانی، واجد نبودن روح آن برنامهها و عدم اجرای کامل شعائر تربیت کننده و متعاقباً عدم درونی سازی مناسب آموزههای سیاسی حج است.[19]
این وضعیت، آن چنان اسف انگیز است که دورنمای آن، چهارده قرن قبل، پیامبر(صلی الله علیه و آله) را متأثر ساخت؛ طوریکه آن روز در مجمع عمومی مسلمین که در حضور ایشان به حج آمده و در مسجدالحرام مجتمع بودند، نگرانی خود را از آیندة امت اسلامی ابراز نمود و رویدادهای ناگوار بسیاری را در باب حج به مردم گوشزد فرمود. بخشی از سخنان آن حضرت چنین است:
«زمانی خواهد رسید که تمام حرکتها و فعّالیتها بر محور دنیا میچرخد؛ تا آنجا که وظایف دینی و اعمال عبادی هم برای نیل به دنیا انجام میشود؛ به حدّی که عالیترین شعار الهی (حجّ خانة خدا) که بهترین وسیلة ارشاد بشر به سوی معنویت و روحانیت و بدرکردن لباس دنیا دوستی از جان آدمی است، صورت دیگر به خود میگیرد و ثروتمندان امت، برای تفریح و تفرّج به مکه میروند و قشر متوسط آنان برای خرید و فروش و تجارت و مستمندان برای کسب آوازه و شهرت.[20]
با این وصف، تأثیر جریان حج در بیداری اسلامی، در رخ نمایی عظمت مسلمین در مقابل دیدگان سایر جوامع و ایجاد رعب و وحشت در دشمنان اسلام، نمود عینی دارد.
4. نتیجه گیری
تمدنهای گوناگون میتوانند با واسطه قرار دادن عناصر فرهنگی؛ چون اصول اخلاقی یا ارزشهای مشترک و یا نهاد دین، به تعامل با یکدیگر بپردازند. اینکه چه میزان تعامل و در سطحی تأثیرپذیری از دیگر تمدنها محقّق میشود، بستگی دارد به ظرفیتهای موجود در عناصر بالا، به عنوان رابط بین فرهنگی.
اسلام با داشتن اجتماع عظیم سالیانه در یک نقطه از موقعیت زمانی و مکانی در جهان؛ مانند حج، از توان بالقوة عظیمی برخوردار است و از این طریق میتواند به توانمندسازی و تربیت پیروان فرهنگ توحیدی از اقصا نقاط جهان بپردازد و ارزشهای بزرگ و مورد وفاق مسلمانان را گسترش دهد. یکی از فوایدِ عناصر و آموزههای توسعه دهنده تواناییهای فردی و اجتماعی در حج، ایجاد انسجام و وحدت در میان مسلمانان است که از حیث ابعاد سیاسی آن، از دو بخش تشکیل شده است؛ «ایجاد امت واحده با نفی امتیازات و انحصارات» و «اجتناب از اندیشه و کنش برخاسته از فرهنگهای غیر توحیدی».
اما متأسفانه برخی از جوامع اسلامیِ متأثر از جوامع غیر مسلمان، جهت حفظ حاکمیت استبدادی و غیر متکی به پشتوانة مردمی خود، به ساماندهی مناسک حج همسو با منافع خود اقدام میکنند. بدیهی است تأثیر و نتیجة اینگونه مدیریت در حج، کاهش پذیرش عناصر تربیتساز حج است.
آری، راهکار نیل به اهداف و دستیابی به کارکردهای مورد انتظار مناسک حج، فراهم ساختن بسترهای انجام دستورات الهی با آگاهسازیِ حاجیان نسبت به پیش فرضها، دلایل و پیامدهای مناسک حج است.
منابع
1. اسماعیل آبادی، علیرضا (1378)، برائت از مشرکین از دیدگاه امام خمینی، فصلنامه میقات حج، تهران: سازمان حج و امور اوقاف، شماره 30.
2. پیام مقام معظم رهبری به حجاج بیت الله الحرام (1374)، حج از دیدگاه مقام معظم رهبری، پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری.
3. جمعی از نویسندگان (1378) ره توشه حج، جلد اول و دوم، تهران: نشر مشعر.
4. جوادی آملی، عبدالله، (1381)، صهبای حج، قم: مرکز نشر اسراء.
5 . خامنه ای، سید محمد (1371)، حج از نگاه حقوق بین الملل، تهران: سازمان انتشارات کیهان.
6 . سبحانی، جعفر (1381)، فرازهائی از تاریخ پیامبر اسلام، تهران: نشر مشعر.
7. شریفی، محمود و همکاران (1378)، فرهنگ جامع سخنان امام حسین(علیه السلام)، مترجم: علی مؤیدی، قم: نشر معروف.
8 . ضیاء آبادی، سید محمد (1384)، حج برنامه تکامل، تهران: نشر مشعر.
9. گرجیان، مصطفی (1387)، محشر در مشعر، فصلنامه میقات حج، تهران: سازمان حج و امور اوقاف، شماره 17.
10. گروهی از همکاران، (1386)، حج با سیاست چه مناسبتی دارد؟، ماهنامه زائر، تهران: بعثه مقام معظم رهبری در حج.
11. متولیان، محمدعلی (1381)، نقش دانشجویان مسلمان در گفتگوهای فراملی، تهران: دفتر نشر معارف.
12. محمدی اشتهاردی، محمد (1384)، عبادت و سیاست تار و پود حج، فصلنامه قبسات، شماره 21
13. مؤذن، محمد هادی (1388)، حج تمرین رفتار با امام است، ماهنامه صفا، تهران: بعثه مقام معظم رهبری در حج.
[1]. محمدی اشتهاردی، محمد، عبادت و سیاست تار و پود حج، فصلنامه قبسات، شماره 21
[2]. خامنهای، سید محمد، حج از نگاه حقوق بین الملل، ص115
[3]. گروهی از همکاران، حج با سیاست چه مناسبتی دارد؟ ، ماهنامة زائر، شماره 1
[4]. جمعی از نویسندگان، ره توشة حج، ج2، ص211
[5]. همان، ص241
[6]. جوادی آملی، عبدالله، صهبای حج، ص172
[7]. مؤذن، محمد هادی، حج تمرین رفتار با امام است، ماهنامه صفا، شماره 1
[8]. جمعی از نویسندگان، ره توشه حج، ج1، ص85
[9]. جوادی آملی، عبدالله، صهبای حج، ص201
[10]. سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص 488
[11]. اسماعیل آبادی، علیرضا برائت از مشرکین از دیدگاه امام خمینی، فصلنامه میقات، شماره 30
[12]. شریفی، محمود و همکاران، فرهنگ جامع سخنان امام حسین(علیه السلام) ، ص310
[13]. جمعی از نویسندگان، رهتوشه، ج1، ص 62
[14]. جوادی آملی، عبدالله، صهبای حج، ص139
[15]. توبه : 3
[16]. جوادی آملی، عبدالله، صهبای حج، ص294
[17]. گرجیان، مصطفی، محشر در مشعر، فصلنامه میقات حج، شماره 17
[18]. پیام مقام معظم رهبری به حجاج بیت الله الحرام (1374)
[19]. ضیاء آبادی، سید محمد، حج برنامه تکامل، ص133
[20]. ضیاء آبادی، سید محمد، حج برنامه تکامل، ص67