نوع مقاله : اسرار و معارف حج
نویسنده
عضو هیأت علمی / دانشگاه پیام نور
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
مقدمه
حج در لغت به معنای قصد و آهنگ کردن است، اما در اصطلاح شریعت، عبارت است از قصد کردن مسلمان مستطیع به سوی خانة خدا، در زمان معین و با انجام اعمال و مناسک مخصوص، تا عبودیت و بندگی خود را در برابر خداوند متعال نشان دهد.
مناسک حج یاد آور خاطرات ابراهیم خلیل الله است که همة مادیات و ظواهر را رها میکند و کعبه را برای عبادت خداوند یگانه میسازد تا مرکز وحدت جهانیان شود. بنابراین، حج تجدید میثاق با آرمانهای ابراهیمی است و زائر بیت الله الحرام از همة ظواهر و مادیات دل میکند و با لباس احرام و ظاهری بیآلایش لبیک گویان عازم سرزمین وحی میشود. حج شناخت مذهب ابراهیمی، دلبستگی به معبود حقیقی و گسستن از همه است. حج مسئلة مهمی است که انسان را از عالم ماده بیرون میبرد و به ملکوت اعلی و عالم روحانی وارد میکند و از خود برتربینی و تکبر، پاک و تطهیر میسازد. حج از نگاه عرفا و اساتید اخلاق، تعریف و توصیفی زیبا دارد، عارف همیشه جهان را در محضر خدا میبیند و حج را اوج عبودیت آن به شمار میآورد.
ملا مهدی نراقی در رسائل و کتاب اخلاقی خود ضرورت حج را به خوبی تبیین نموده و تأثیرات عبادی و سیاسی آن را برشمرده است. او ضمن بیان احکام و مناسک حج، این عمل را از جنبة اخلاقی، عرفانی و تربیتی مورد بررسی قرار داده است.
الف: زیست نامه و حیات علمی ملا مهدی نراقی
ملا مهدی نراقی در سال ۱۱۲۸ق. در نراق ـ یکی از روستاهای اطراف کاشان ـ متولد شد (نراقی، ۱۳۵۱: مقدمه) پدر وی که ابوذر نام داشت و از کارگزاران سادة دولتی بود، نام او را «مهدی» گذاشت (اباذری، ۱۳۷۲: ۱۵). مهدی دوران کودکی و نوجوانی را در روستای نراق سپری کرد و برای تحصیل در مدرسة علوم دینی کاشان به سوی آن دیار روان گردید و از همان روز در پای درس اساتید حضور یافت و یکی از حجرههای مدرسه را برای مطالعه و اقامت شبانه روزی خود انتخاب کرد.
نراقی پس اتمام دروس مقدماتی، به حوزة علمیه اصفهان که در آن زمان بزرگترین حوزة علمیة ایران بود، مهاجرت کرد و مدت زیادی در آن حوزه ماند و نزد اساتید مبرز و برجسته درس خـواند و خـود را به قلـل رفیع حکمت و ریاضیـات و هندسـه و هیئـت و دیگر فنون و علوم نقلی و عقلی رساند. وی به فقه و اصول و فلسفه و دیگر علوم متداول در حوزههای علمیه بسنده نکرد بلکه در اکثر علوم و فنون عصر خود به تحصیل و تحقیق پرداخت. ملا مهدی در علوم مختلف؛ از جمله علم هیئت، نجوم و ریاضیات صاحب نظر بود (غفاری کاشانی، ۱۳۶۹، ص ۳۹۳) و از تحقیقات دانشمندان غربی بهره برده بود. او عالیترین کتب ریاضی را تدریس میکرد وبعضی از وی به افضل المهندسین تعبیر کردند. سرانجام علامة محقق، ملا مهدی نراقی، در شب شنبه ۱۸ شعبان ۱۲۰۹ق. در هشتادویک سالگی در شهر کاشان وفات نمود (نراقی، ۱۳۵۱، مقدمه. مدرس تبریزی، ۱۳۶۹، ص ۶/۱۶۴). از او چهار فرزند به نامهای: ملااحمد، ملاابوالحسن، ملا اباذر و ملا محمد مهدی به یادگار ماندند (جمعی از مؤلفان، بیتا، ج۱، ص۲۹۳).
محقق نراقی در تألیف و تصنیف، ذوق و سلیقة مطلوبی داشت و بعضی از آثار قلمی او را در نوع خود از نوادر به شمار آوردهاند. آثار تحقیقی او در علوم عقلی و نقلی متجاوز از سی اثر در زمینة اصول، فقه، فلسفه، اخلاق، ریاضیات، هندسه، هیئت، نجوم و ادبیات است (زمانی، ۱۳۸۱، ص۳۵۹) که این آثار بر تبحر و تخصص محقق نراقی دلالت دارند، که مهمترین آثار قلمی ملا مهدی نراقی عبارتاند از:
۱. جامع الافکار و ناقد الأنظار، در زمینه خداشناسی.
۲. قرةالعیون، دربارة ماهیت و وجود.
۳. اللمعات العرشیه، در بارة وجود و ماهیت، صفات جمال و جلال مبدأ، کیفیت ایجاد و افاضه و صدور افعال، در نفس انسانی و نبوت و چگونگی وحی و نزول فرشتگان.
۴. اللمعة الالهیه فی الحکمة المتعالیه، در حکمت متعالیه.
۵. کتاب انیس التجّار در احکام
۶. مناسک حج انیس الحجّاج در مورد مسائل حـج و زیارت مراقـد شریف پیامبر(ص) و ائمه اطهار(علیهم السلام) .
۷. انیس المجتهدین در احکام.
۸. کتاب توضیح الاشکال به فارسی و در هندسة اقلیدس که درحقیقت ترجمه و شرح کتاب هندسه اقلیدس است.
۹. انیس الموحدین به فارسی در اصول دین نوشته شده و با تصحیح و پاورقی شهید آیت اللّه قاضی طباطبایی و مقدمة استاد حسنزاده آملی به چاپ رسیده است.
۱۰. دیوان اشعار.
۱۱. جامع السعادات و جامع المواعظ در اخلاق (آشتیانی، ۱۳۵۸، صص۳۵۲ـ۳۵۱).
مناسک مکیه :
یکی از آثار ملاّمهدی نراقی در موضوع حج، رسالهای است با عنوان «مناسک مکیه» که در اعمال و مناسک حج تمتع است. نویسنده در آغاز این رساله، انگیزة خود از نگاشتن این اثر و نیز علت نامگذاری آن را چنین بیان میکند:
«این رساله را بنابر التماس بعضی از برادران دینی جمع نمود در اعمال واجبه؛ حجّ تمتع، نه قِران و اِفراد؛ زیرا که واجب بر جماعتی که منزل ایشان از شانزده فرسخ بیشتر باشد، حج تمتع است و حج قِران و اِفراد فرضِِ جماعتی است که منزل ایشان در مکه، کمتر از شانزده فرسخ باشد و از برای تمامیت فایدة این رساله، قدر ضروری از زیارت پیغمبر و فاطمه و ائمة بقیع: به آن ضمّ نمود و چون تمام آن در مکة معظمه شد، آن را «مناسک مکیّه» مسمّی نمودم.» (ورعی، ۱۳۸۱، ص۱۵۶). این رساله حاوی دو باب؛ «عمرة تمتع» و «حجّ تمتع» ویک «خاتمه» است:
در باب اول، پنج فصل برای تبیین اعمال پنجگانة عمرة تمتع گشوده است.
در آغازین فصل باب اوّل، به بحث احرام پرداخته و در معرفی مواقیت پنجگانه، علاوه بر بیان احکام مربوط به آن، مواضع دقیق آنها را نیز مشخص کرده است.
در فصل دوم، مباحث مربوط به طواف را مطرح کرده، برای معرفت و شناخت حدّ حرم علایمی را مشخص ساخته است.
در فصل سوّم، به احکام مربوط به نماز طواف پرداخته و در فرض تقیه، نماز طواف با دستان بسته را تجویز نموده است.
فصلهای فصل چهارم وپنجم را به احکام مربوط به سعی وتقصیر اختصاص داده است.
باب دوم حاوی احکام و اعمال حج تمتع است که سیزده عمل آن در شش فصل تنظیم گردیده است. در بخش آداب و مستحبات نیز به بیان حدود مسجد الحرام در عصر نبوی پرداخته و این نکته را یاد آورد شده که مواضع مختلف در مسجد در فضیلت با یکدیگر تفاوت دارند. مصلاّی حضرت رسول۹ را افضل اماکنِ مسجد شمرده که میان «رکن یمانی و حجرالأسود، نزدیک به دیوار خانه و موضع سجده نیز متصل به شاذروان است.» در همین بخش بعضی از اماکن متبرکة مکه؛ مانند خانة خدیجه، مولد النبی، قبر خدیجه، قبرآمنه، قبر عبدالمطّلب و قبر ابوطالب را نیز معرفی کرده است.
خاتمة رساله به آداب زیارت پیامبر گرامی۹، فاطمة زهرا۳ و ائمة بقیع: اختصاص دارد. مؤلف ضمن بیان آداب زیارت، به طور دقیق محلّ آمد و شد زائران را تشریح کرده است (ورعی، ۱۳۸۱، صص۱۵۶ـ ۱۵۵).
جامع السعادات
اثر دیگر محقق نراقی که به تفصیل از اسرار و معارف حج سخن گفته، اثر معروف اخلاقیِ او به نام «جامع السعادات» است. کتابی عظیم و جامع در علم اخلاق برای تهذیب نفس انسانها، دفع صفات رذیله و دفع نفس اماره و تربیت آن است. این کتاب از بهتـرین و جامـعترین کتابها در علم اخـلاق و مباحث فـوق میباشد. جایگاه عالی و بینظیر این کتاب در بین مردم به حدی بود که عامة مردم جهت استفاده از آن، که به زبان عربی بود، از فرزند خلف مؤلف احمد بن محمد مهدی تقاضای ترجمه آن را کردند. نراقی در جلد سوم این کتاب، حج را با عظمتترین ارکان دین و مهمترین عاملی که بنده را به پروردگار نزدیک میکند و مهمترین تکالیف الهی و سنگینترین آنها و دشوارترین عبادات بدنی و برترین آنها شمرده که روایات فراوانی در فضیلت آن در کتب روایی آمده، نقل کرد است.
حج در نگاه ملا مهدی نراقی
الف: ضرورت حج
حج نمایشی است از تساوی و برابری، وحدت و یگانگی، چرخش حول یک محور و تمرینی برای پیروزی بر نفس و غلبه بر خواهشهای نفسانی و همة اینها به این شرط است که انجام حج، با علم و آگاهی به دستورات خداوند همراه باشد تا مصداق این سخن امام موسی بن جعفر(علیهما السلام) نباشیم که فرمودند: «مَا أَکْثَرَ الضَّجِیجَ وَ أَقَلَّ الْحَجِیجَ!».
ملا مهدی نراقی حج را با عظمتترین ارکان دین و مهمترین عامل نزدیکی بنده به پروردگار میداند؛ چون این تکالیف الهی از دشوارترین عبادات بدنی است و پاداش کثیری نیز دارد [۱] (نراقی، بیتا، جامع السعادات، ج۳، ص۳۸۳).
او با ذکر حدیثی از پیامبر خدا۹ تارک حج را در صورت استطاعت، با کافر یکی شمرده و او را مستوجب عذاب الهی میداند؛ «یا علی! هشت گروه از امت من اهل اسلام نیستند، بلکه کافرند؛ یک دسته از آنها کسانی هستند که مستطیع شوند و حج نکنند.» (نراقی، ۱۳۸۳، ص۱۶۶).
از حضرت صادق(ع) نیز نقل شده که فرمود: یک نماز واجب بهتر است از بیست حج و یک حج بهتر است از یک خانه که پر باشد از طلا و در راه خدا انفاق کند تا تمام شود.» (کلینی، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۵۰۴، ح۱۲).
ب: احکام حج از نظر نراقی
۱. احرام
نراقی در رسالة مناسک مکّیه، در آغازین فصل باب اوّل، به بحث احرام پرداخته و در معرفی مواقیت پنجگانه، علاوه بر بیان احکام مربوط به آن، مواضع دقیق آنها را نیز مشخص کرده است. به لحاظ معین نبودن اماکن و راهنمایی حجاجی که به صورت پراکنده عازم حج میشدند، نراقی در مباحث دیگر نیز کم و بیش به تعیین حدود و ثغور اماکن توجه نموده است؛ مثلاً: دربارة این مطلب که زائر هنگام مشاهدة خانههای مکه باید تلبیه گفتن را ترک کند، مینویسد:
«مشاهده خانههای مکه هنگامی کـه بر بـالای عقبه رود که آن را عقبة مدنیین و عقبة ابوطالب گویند و در پای آن از سمت مکّه قبرستان معلاّة و ذی طوی واقع است.» (ورعی، ۱۳۸۱، ص۱۵۷).
۲. طواف
نراقی در فصل دوّم مناسک مکّیه، مباحث مربوط به طواف را مطرح کرده، برای معرفت و شناخت حدّ حرم علایمی را مشخص ساخته است. در تبیین این مطلب که هنگام شروع طواف، باید جزء اول بدن، محاذی جزء اول حجرالأسود باشد، به تناسب اطلاعاتی را در خصوص حجرالأسود ارائه کرده، مینویسد:
«حجرالأسود در ازمنة سابقه شکسته شده است و حال هفده یا هیجده سنگ سیاه است که به یکدیگر وصل نمودهاند و بر اطراف آن لاک ریختهاند و اطراف لاک را نقره گرفتهاند و در سنة ۱۱۸۸ق. که فقیر به زیارت بیت الله شرفیاب گردید، در روز ۱۴ ذیحجة سال مذکور، دو تنگه نقره، که اطراف آن مطلاّ است، بر در حجر نصب نمودهاند؛ به نحوی که همة نقرههای سابق را و اکثر لاکها را پوشانیده، لیکن قلیلی از لاکها که متصل به ابتدای اجزای حجر است، ظاهر است و بر بالای تیکهای نقره صُرب ریختهاند... چون یافتن جزء اوّل حجرالأسود مشکل است، باید علامتی در زمین پیدا نمود که برابر جزء اوّل حجر باشد... البته هم اکنون که خطی تیره رنگ محاذی حجرالأسود بر سنگفرشهای مسجدالحرام نقش بسته، مشکلی از این جهت وجود ندارد. اما در گذشته که از اینگونه علایم خبری نبود، فقها به منظور راهنمایی مردم به بیان چنین نکاتی هم عنایت داشتهاند.» (همان).
نراقی در فصل سوّم رسالة مناسک مکّیه به احکام مربوط به نماز طواف پرداخته و در فرض تقیّه، نماز طواف با دستان بسته را تجویز نموده است.
۳. حج با مال حلال
کسیکه راهی خانة خدا میشود، باید بکوشد هزینة حج را از راه حلال به دست آورد ولی طبق نظر نراقی «هرگاه حج بر کسی واجب شود، از مال حلال خود و به مال دزدیده شده یا مالغصبی و یا مطلق مال حرام حج بگزارد، حجّ او صحیح و از عهدة وجوب حج برآمده است، مگر اینکه مشغول الذمّة صاحب مال خواهد بود؛ یعنی ذمّه او از حقّ اللّه بریء و خلاص شده و به حقّ الناس گرفتار خواهد بود.» (نراقی، ۱۳۸۳، ص۳۹).
حضرت صادق(ع) فرمود: «هرگاه کسی مالی را از غیر کسب حلال به دست آورد، و با آن حج کند و لبّیک گوید، ندا رسد: لا لبّیک و لا سعدیک! و اگر از حلال باشد، خطاب آید: لبّیک و سعدیک». [۲] و فرمود: «اثر کسب حرام در فرزندان و ذرّیّه نمودار میشود» (نراقی، جامع السعادات، بیتا، ج۲، ص۲۲۱). و این نظر مورد اتّفاق بزرگان دین است که اگر کسی به قصد حج بیرون آید و همراه او کالا برای تجارت باشد، حجّش صحیح و دارای ثواب است، با اینکه سفرش خالص برای حج نیست، دلیلش این است که تجارت برای کسب روزی است و این خود عبادت است. (همان)
۴. نمازهای طواف
نماز طواف از نمازهای واجب ده گانه است و درست نبودن تلفظ حمد و سوره ممکن است به بطلان حج نیز منجر شود:
«مخفی نیست که غالب مردم در این اعصار، حمد و سوره و دیگر ذکرهای واجب نماز را درست ادا نمیکنند و با وجود قدرت برتصحیح آن، سعی در یاد گرفتنش نمیکنند و این معنا باعث بطلان نماز ایشان، بلکه باعث بطلان حجشان نیز میشود؛ زیرا که دو رکعت نماز طواف، از ارکان حج است و همین که درست اقامه نشود، حج هم فاسد است.» (نراقی، تحفه رضویه، ۱۳۸۴، ص۳۷۹).
۵. وکالت در امور حج
ملا مهدی نراقی وکالت در حج را جایز ندانسته، مینویسد:
«بدان که جایز نیست وکالت در هر امری که غرض شارع تعلّق گرفته باشد که آن امر را مکلّف خود بهجا آورد؛ مثل طهارت گرفتن با قدرت؛ خواه وضو باشد و خواه غسل و مثل نماز کردن و روزه گرفتن و حج کردن.» (همان، ص ۳۴۷).
۶. روزه در حج
حاجی با توجه یه اینکه مسافر است و نمیتواند روزه بگیرد ولی در سه مورد میتواند روزة واجب بگیرد؛ به عبارتی، سه روز استثنا شده است که در سفر میتوان روزه گرفت:
اول؛ سه روز روزه بدل هدی در حجّ تمتّع.
دویم؛ هیجده روز بدل نحر، از برای کسی که قبل از غروب آفتاب روز عرفه، به عمد از عرفات کوچ کند و عاجز باشد از نحر للّه.
سیم؛ روزة نذر معیّن، هرگاه در نذر، بهخصوص سفر را قید کرده باشد، به این نحو که نذر کرده باشد که فلان روز را روزه بگیرد در سفر و حضر. امّا هرگاه مطلق نذر کرده، به این نحو که نذر کرده باشد که فلان روز را همیشه روزه بگیرد و بهخصوص سفر را ذکر نکرده باشد، لازم نیست که آن روز را در سفر روزه بگیرد (نراقی، تذکرة الأحباب، ۱۳۸۳، ص۱۱۶). روزة روز عرفه از روزههای مکروه است. (همان، ص۱۰۶)
۷. اذان در حج
در چند موضع است که اذان ساقط است؛ از مواضع سقوط اذان، نماز عصر روز عرفه است. در عرفات، برای حج گزاران و در سایر مواضع و بلاد از برای سایر مردمان و نماز خفتن است در مشعر الحرام از برای اهل حج. و حق آن است که سقوط اذان در این موضع به جهت خصوصیت بقعة عرفات و مشعر نیست، بلکه به جهت جمع است (نراقی، تحفة رضویه، ۱۳۸۴، ص۳۴۴).
۸. صحت قرائت حمد و سوره
صحت قرائت از شرایط قبولی حج است:
«مخفی نیست که غالب مردم در این اعصار، حمد و سوره و سایر اذکار واجب نماز را درست نمیدانند و با وجود قدرت بر تصحیح آن، سعی در یاد گرفتن آن نمیکنند و این معنا باعث بطلان نماز ایشان، بلکه باعث بطلان حج ایشان نیز است؛ زیرا که دو رکعت نماز طواف، از ارکان حج است و همین که درست نباشد، حج هم فاسد است. پس بر اهل ایمان و شیعیان اهل بیت حضرت سید الأنام لازم است که در این باب سعی کنند تا حمد و سوره و سایر اذکار واجبة نماز را درست نمایند که تارک الصلاة نباشند» (همان، ص۳۷۹).
۹. خمس پول حج
اگر هزینة سفر حجّ واجب، از منافع همان سالی است که میرود و از منافع همان سال مستطیع شده باشد، هزینه سفر حج وضع میشود و داخل مؤونت است و نیازی به خمس سال ندارد (نراقی، تذکرة الأحباب، ۱۳۸۳: ۲۸۶) مثل اینکه فرض کنیم که کسی که به صد تومان مستطیع است، در بین سال صد تومان منافع به جهت آن هم رسید و در بین همان سال سفر حج کرد، پس باید اخراجات سفر را وضع کند، هرگاه چیزی زیاد بیاید از آن بقیه، خمس بدهد. و اگر از منافع همان سال مستطیع نشده باشد، بلکه از منافع چند ساله مستطیع شده باشد، مثل اینکه سالی ده تومان از اخراجات آن فاضل آمده باشد و جمع شده باشد تا سال دهم صد تومان شده باشد، در این صورت باید خمس مجموع آنچه در سالهای سابق زیاد آمده بدهد (همان).
آنچه از منافع آن سالی که در بین آن به حجّ میرود، خرج میکند، خمس ندارد، مگر هرگاه در آخر آن سال برود که در این صورت باید خمس آن را نیز بدهد. و اگر کسی مستطیع شود و در آن سال نرود و در سال بعد برود، در این صورت باید خمس مجموع آنچه در سال سابق از خرج سالیانه زیاد آمده و به جهت آن مستطیع شده بدهد (همان).
حج و اخلاق از نظر نراقی
نراقی حج را موجب تزکیة نفس و مهمترین راه تکامل اخلاقی میداند. او در کتاب «جامع السعادات» توصیههای جدّی اخلاقی به حجاج دارد و معتقد است هرکس آهنگ حج کند، باید اموری را که در پی میآید رعایت کند:
۱. نیّتش را برای خدا خالص گرداند و هیچ غرض دنیوی را در آن وارد نسازد، فقط برای امتثال امر الهی عازم حج شود.
۲. به درگاه الهی توبه کند؛ توبهای خالص و حقیقی و خود را برای سفر آخرت مهیّا سازد.
۳. عظمت بیت و صاحب بیت را در نفس خود به یاد آورد و بداند که ترک خانواده و وطن و مفارقت از دوستان و شهر و دیار، برای امر مهمی است؛ سفری که با همة سفرهای دنیا تفاوت دارد. توجه کند که به زیارت چه خانهای میرود و صاحب این خانه کیست؟
۴. قلب خود را از هر آنچه آن را مشغول میسازد، خالی کند و خود را متوجه خدا و سفر آخرت نماید.
۵. سعی کند که توشة سفرش از مال حلال باشد. در این سفر زیاد انفاق کند.
۶. خُلق خود را نیکو گرداند و به نیکی سخن بگوید و بر تواضعش بیفزاید. همسفر خوبی برای زائران دیگر باشد.
۷. در این سفر سادگی را پیشه سازد. از زینت دنیا بپرهیزد و از فخر فروشی و خودنمایی دوری کند. (نراقی، علم اخلاق اسلامی، ۱۳۷۷، ج۳، ص۴۸۲)
حج و عرفان از نگاه نراقی
عبادات، که آن را هدف آفرینش انسان شمردهاند (ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون) (ذاریات: ۵۶)، اسراری داردکه آن، غیر از آداب و احکام ظاهری عبادات است. عبادات و فرائض الهی با اختلاف درجات فراوانی که نسبت به هم دارند، برای تقویت بُعد روحانی و نفسانی و در جهت سیر و سلوک انسان وضع شدهاند تا از عوالم جسمانی به عوالم روحانی تکامل یابند و به مقام قرب الهی برسند.
از اینرو، خداوند متعال هم برای فراهمشدن این سیر بندگی و رسیدن به مقام قرب و حضور الهی و زیارت کعبة حقیقی، به حضرت ابراهیم خلیلالرحمان و اسماعیل ذبیحاللّه مأموریت دادند که حریم خانهاش را از هر چیزی که مانع این سیر و سلوک معنوی باشد، پاکسازی نمایند (بقره: ۱۲۵) تا زائران الهی در خانهاش تنها به او بیندیشند و پیرامون او طواف نمایند و از ظلمت ماسوی اللّه رهایی یابند تا بتوانند درخانة عشق میهمان او شوند و آمادة ملاقات با یگانة معبود عالم هستی گردند؛ چنانکه همین مأموریت با همین هدف در سورة حج، به گونهای روشنتر و دقیقتر بیان شده است.
حج در نگاه عرفانی ملا مهدی نراقی، دارای جایگاهی والا است. نراقی در بارة هدف از خلقت شناخت خدا و حج را نشان بندگی و رقیت میداند و این عبادت از دیگر امور عبادی افضل است. او مینویسد:
«از میان عبادات، حجّ مشتمل بر همة این امور است با زیادتی؛ زیرا در آن است ترک وطن و مشقّت بدن و بذل مال و قطع آمال و تحمّل مشقّت و تجدید میثاق الهی و طواف و دعا و نماز. یا اشتمال آن به اموری است که: مردمان به آنها انس نگرفتهاند و عقول، سرّ آنها را نمیفهمند؛ مثل: زدن سنگریزه، و هروله میان صفا و مروه؛ زیرا به امثال این اعمال کمال بندگی و غایت ذلّت و خواری ظاهر میشود؛ زیرا که سایر عبادات، اعمالی هستندکه بسیاری از عقول، علّت آنها را میفهمند و به این جهت طبع را به آنها انس، و نفس را میل حاصل میگردد. و امّا بعضی از اعمال حجّ، اموری است که: عقول امثال ما را راهی به فهمیدن سرّ آنها نیست. پس به جا آوردن آنها نیست مگر به جهت محض اطاعت امر و بندگی مولای خود. و در چنین عملی اظهار بندگی بیشتر است؛ زیرا بندگی حقیقی آن استکه: در فعل آن سببی به جز اطاعت مولا نباشد. بندهایم و پیشة ما بندگی است.» (نراقی، علم اخلاق اسلامی، ۱۳۷۷ج۳، ص۴۸۹)
«... اجتماع در چنین موضعی مکرّم [مکه و عرفات] با وجود اینکه باعث حصول الفت و مصاحبت مردمان و رسیدن به خدمت خوبان که از اطراف عالم به جهت حجّ میآیند و سرعت اجابت دعوات است، موجب یاد آمدن پیغمبر۹ و بزرگی او و سعی و اهتمام او در ترویج دین الهی و نشر احکام خدایی میشود و این سبب رقّت قلب، و صفای نفس میگردد.» (همان).
پس مهمترین فواید حج از نظر نراقی با دید عرفانی، عبارت اند از:
۱. حج موجب شناخت خداوند و عامل وصول به مرتبة محبت و انس به اوست.
۲. در حج یاد خداوند و عظمت او مدام در اذهان باقی و جاری است و این توجه، بُعد عرفانی انسان را بالا میبرد
۳. حج بر نماز و روزه و خمس و زکات برتری دارد؛ چون حج صفای نفس را بالا میبرد و به علت سختی عبادات و هزینه کردن مال و ثروت بیشتر دل را متوجه خدا میسازد.
۴. برخی اعمال حج؛ مانند زدن سنگریزه و هروله میان صفا و مروه، کبر و غرور را از بین میبرد.
۵. حج راز بندگی و رقیت است و اظهار بندگی در آن کاملتر است.
۶. با حج است که انسان در مهبط وحی و محل رفت و آمد فرشتگان گام مینهد و روح آدمی با این کار جلا مییابد.
۷. عرفات حج، عرفان حاجی را بالا میبرد. پس انسان عارف باید جهان را حرم خانة خدا بداند و از آزردن هم نوع خود و دیگر موجودات بپرهیزد.
بنابراین، حاجی از همان اوّل که نیت حج میکند و از خود و خانه و کاشانه و همة تعلقات مادی جدا میشود تا احرام و طواف انجام دهد و سعی و رمی و هدی کند، همه جا خدا را میجوید و در طلب وصال او شب و روز آرام ندارد؛ این سو و آن سو میرود و در کوه و بیابان سرگردان میشود تا در میهمانسرای الهی، آیات روشن الهی را با چشم سر و چشم جان مشاهده نماید و با سعی و تلاش، همچون هاجر چشمهای از معرفت برای او گشوده شود. پس، هرکس که قصد سفر الیاللّه نمود، باید از ابتدا از هرگونه اموری که با این سفر ضدیت دارد، دوری جسته و دل را فقط متوجه خدا نماید.
آری، شرط نخستین این سیر، بیرون آمدن از خود و تعلّقات مادی است و جهت تحقّـق عملـی آن از لحظـة اول احرام، باید از انـواع تعلقات مـادی و انواع امتیـازات و تفاخرات و زخارف، حتی از کفش و کلاه رها شود، تا حالت فرشتهگون پیدا کند
و فقط با دو تکه پارچة پاک و حلال با رمز مخصوص، جواز عبور برای میهمانی
و ملاقات با ربّ الارباب بگیرد؛ از اینرو، لحظة جواز عبور گرفتن، بسی حساس
و سرنوشتساز است، که اولیاء اللّه در موقع گفتن لبیک، تغییر رنگ داده، میگریستندکه نکند جواز عبور به آنها داده نشود! و چنانکه امام صادق و امام سجاد۸ در این لحظه به حالت غشوه افتادند. وقتی علت را پرسیدند، فرمودند: چگونه جرأت کنم که بگویم «لَبَّیْکَ اللَّهُمَ لَبَّیْک» در حالیکه میترسم لبیک (خدایا! آمدم) بگویم، اما جواب آید که من آمدن تو را قبول ندارم (ملکی تبریزی، ۱۳۶۳، ص۲۰۴).
آثار تربیتی حج از نگاه نراقی
موسم حج، علاوه بر تقویت حالات معنوی، از مناسبترین ایام برای مبادلة فرهنگی و انتقال ارزشها در میان مسلمانان جهان است و آثار و برکاتی از این راه نصیب اسلام
و مسلمین میگردد و رشد و شکوفایی زائران خانة خدا را فراهم میآورد. بزرگترین
و مهمترین اصل تربیتی که در ایام حج به حاجی منتقل میگردد، فرهنگ توحید خالص ابراهیمی ـ محمّدی(ص) است. حج آثار تربیتی عظیمی دارد؛ یکی از این آثار، شناخت
و آشنایی مردم با آثار و احادیث رسولاللّه۹ و زنده نگهداشتن و به دست فراموشی نسپردن آنهاست؛ یعنی حج در واقع مروری بر تاریخ اسلام و پیامبر۹ بلکه مروری بر تاریخ خدا پرستی و تاریخ پیامبران از آدم تا خاتم۹ است و تابلویی برای تمام فداکاریهای قهرمان توحید و پیامبرخدا است که حاجی با دیدن این صحنهها و مکانها پیام میگیرد.
از سوی دیگر، ایام حج فرصتی است بسیار مناسب برای تبلیغ فرهنگ اصیل اسلام در میان قشر وسیع و قابل توجهی از مسلمین که از اطراف و اکناف عالم در این نقطه اجتماع کردهاند و اصولاً از مقدمات اوّلیة حج تعلّم بسیاری از مسائل اسلامی است که به نوبة خود به علمای متعهد اسلام امکان میدهد تا از استقبال مردم برای تعلیم و ارشاد و نشر فرهنگ غنی اسلام استغنا نمایند.
حج در واقع آموزشگاهی است که هر سال دایر میگردد و مؤسس آن خداوند منان و اساتید آن انبیا و پیشوانان معصوم و علمای متعهد اسلاماند که معارف اصیل و ناب را به کام تشنگانی که از سراسر عالم در این مکان گردهم آمدهاند، میریزند.
حج یکی از مطمئنترین راههای شناخت خود است و هر کس خود را بشناسد خدای خود را به خوبی میشناسد.
محقق نراقی از این دیدگاه آثار حج را بررسی نموده و حج را به منزلة ورود به عالم آخرت میداند. او در رسالهای به برخی فواید تربیتی حج اشاره دارد که مهمترین این فواید عبارتاند از:
۱. حج، تمرین سفر از عالم دنیا به عالم آخرت است؛ «آدمی چون به قصد حجّ از وطن بیرون رود و رو به خانة خدا آورد، باید متذکّر گردد بیرون رفتن خود را از دنیا
وگرفتاری به گردنههای عالم برزخ و محشر، تا ملاقات حضرت داور» تنهایی راه و جدا شدن از خانواده و بستن سفر به دور از خانواده یادآور تنهایی قبر است؛ «و از تنهایی راه، یاد تنهایی قبر کند و از تشویق قطّاع الطّریق و درندگان صحرا، یاد هول موذیات عالم برزخ نماید.»
۲. پوشیدن لباس احرام، یاد لباس مرگ که همان کفن است را تداعی میکند؛ «و چون میقات رسد و جامة احرام پوشد، به فکر پوشیدن کفن افتد و یاد آورد زمانی را که: به کفن خواهند پیچید و با آنجامه به حضور پروردگار خواهند برد؛ زیرا جامة احرام، شبیه کفن است.
۳. با بلند شدن صدای تلبیة مردم، یاد نفخ صور باشد «و چون صدای مردمان به تلبیه بلند گردد، متذکّر شود که این اجابت ندای پروردگار است که فرمود: (وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِ یَأْتُوکَ رِجالاً...) خلاصة معنا آنکه: «ندا کن مردمان را که به حجّ حاضر شوند.» (حج: ۲۷). و از این ندا به یاد نفخ صور و بر آمدن مردم از قبور افتدکه کفنها در گردن به عرصات قیامت ایشان را میخوانند.
۴. ورود به خانة خدا را در حکم ورود به حرم امن الهی در تمام زندگی خود بداند
و زندگی در حرم امن که با دوری از گناه و اطاعت دستورات الهی میسر است، برای خود به توشه ببرد؛ «و چون داخل مکّه شد، به فکر افتد که: حال، داخل حرمی گردید که هرکه داخل آن شود در امن و امان است و امیدوار شود که: به این واسطه از عقاب الهی ایمن گردد و دل او مضطرب باشد که: آیا او را قبول خواهند کرد و صلاحیّت قرب حرم الهی را خواهد داشت یا نه، بلکه به دخول حرم، مستحقّ غضب و راندن خواهد شد و از اهل این مضمون خواهد بود:
به طواف کعبه رفتم، به حرم رهم ندادند که تو در برون چه کردی که درون خانه آیی
۵. طواف کعبه را همانند طواف دل تلقی کند و حجر الأسود را به منزلة دست خدا قلمداد نماید و بوسیدن آن را نوعی پیمان بندگی با خالق خود بداند «و بداند که: مقصود کلّی، طواف دل است به پروردگار خانه. پس ابتدا و ختم طواف را به یاد او کند و روح طواف و حقیقت آن، طواف دل است در حضرت ربوبیّت. و خانه، مثال ظاهری است در عالم جسمانی. و خانه در عالم ملک و شهادت نمونهای است از حضرت ربوبیّت در عالم غیب و ملکوت و آنچه رسیده است که: بیت المعمور در آسمان در مقابل خانة کعبه است و طواف ملائکه بر آن چون طواف بنیآدم است بر کعبه (نراقی، بیتا، ج۳، ص۳۹۳).
۶. ورود به خانة کعبه را به منزله ورود به بهشت دانست و بوسیدن خانة خدا نوعی پیوند با جانان دانست؛ چنانکه پیامبر۹ فرمودند: «رکن یمانی دری است از درهای بهشت که از روزی که گشوده شده است، هرگز بسته نشده است.» (بحارالانوار، ج۹۹، ص۲۲۰). و باید قصد آدمی در وقت بوسیدن ارکان و چسبانیدن خود به مستجار بلکه هر جزئی از خانه، طلب قرب باشد از راه محبّت و شوق به خانه و صاحبخانه و تبرّک جستن باشد به رسیدن بدن به خانه و امید داشتن به اینکه: به این وسیله بدن او از آتش جهنّم محفوظ بماند. وچون چنگ در دامن خانه کعبه زند نیّت آن کند که: دست در دامن خدا آویخته و طلب مغفرت و امان میکند مثل تقصیر کاری که دست در دامن بزرگی زند. و چنان قصد کند که: دیگر مرا ملجأ و پناهی نیست و به جز عفو و کرم تو، راه به جایی ندارم و دست از دامن خانة تو بر نمیبردارم تا مرا ببخشی و مرا امان عطا فرمایی.
۷. گردیدن به گرد خانة خدا و سعی میان صفا و مروه را باید تمرینی التجا از درگاه احدیت شمرد و «... و چون از عرفات برگردد و دوباره داخل حرم شود، از اینکه خدا باز او را اذن دخول حرم داده، تفؤل زند که خدا او را قبول فرموده و خلعت قرب بر او پوشانیده و از عذاب خود، او را ایمن سازد و چون به منا آید و متوجّه رمی جمرات گردد، نیّت او از رمی جمرات، بندگی و قصد امتثال امر الهی باشد و خود را متشبّه کند به حضرت خلیل الرّحمان در وقتی که در این مکان، شیطان بر او ظاهر گردید. پس خدای ـ تعالی ـ او را امر فرمود که: آن لعین را با سنگ ریزه براند و چنان قصد کند که سنگ ریزهها را بر روی شیطان میاندازد و پشت او را میشکند و چون ذبح قربانی کند، یاد آورد که این ذبح، اشاره به آن است که به سبب حجّ بر شیطان و نفس امّاره غالب گشتم و ایشان را کشتم و از عذاب الهی فارغ گشتم. پس در آن وقت، سعی کند در توبه و بازگشت از اعمال قبیحه که سابق مرتکب بود تا در این اشاره صادق باشد و فی الجمله شیطان و نفس امّاره را ذلیل کرده باشد و از این جهت رسیده است که: علامت قبول حجّ، آن است که: حال آدمی بعد از حجّ، بهتر از سابق گردد.» (نراقی، بیتا، ج۳، ص۳۹۶).
چگونگی انجام مناسک از نظر نراقی
احرام در میقات
حج، نمایشی عظیم از وحدت جامعة اسلامی است. هر مسلمانی موظف است با رها شدن از همة قید و بندها و پیوندهای زندگی و پرهیز از همة روزمرگیها، در این نمایش عظیم شرکت کند. همة آنچه را که رنگ و نشان است، از خود بزداید و از همة مرزهای خیالی و پوچ نظامها و طبقات و برتریجوییها بگذرد و در ترازوی میزان حج، یک رنگ و سراپا پاک و سفیدپوش قرار گیرد و در صحنة باشکوه حج ابراهیمی، با تمام وجود تجسم بخش خاطرة ابراهیم، هاجر و اسماعیل باشد تا در زمانة خود نیز ابراهیمگونه عمل کند و در راه خدا سختیها را هاجروار به جان بخرد و چون ابراهیم همة آنچه را عزیز میدارد، برای خدا قربانی کند و مانند اسماعیل راهی قربانگاه عشق شود.
میقات یا وعدگاه، جای احرام بستن حاجیان است که باید در آنجا لباس یک رنگی را پوشید و از تمایز و تفاوت دوری کرد؛ «باید بیرون رفتن از دنیا هنگام مرگ و رفتن به وعدگاه روز قیامت و اهوال و باز خواستهای آن را به یاد آورد و از نگرانی و تشویش راهزنان ترس و بیم نکیر و منکر و از درندگان بیابانها و مارها و کژدمهای آن مارها
و کژدمها و کرمهای گور را متذکّر شود و از تنهایی و جدایی از خانواده و نزدیکان خود تنهایی ووحشت قبر واندوه و دلگیری آن را به خاطر آورد و باید از این ترسها که در اعمال و اقوال وی هست، توشهای برای ترسهای گور فراهم کند.» (نراقی، بیتا، ج۳، ص۴۸۶).
آنچه در میقات سزاوار است به آن توجه شود این است که: چون به میقات رسد و جامة احرام پوشد، باید به یاد پوشیدن کفن افتد و متذکّر زمانی شود که او را به آن خواهند پیچید و ناگزیر با آنجامه خدا را ملاقات خواهد کرد... و چون احرام بست و تلبیه (لَبَّیْکَ اللَّهُمَ لَبَّیْک) گفت، باید بداند که احرام و تلبیه اجابت ندای خداوند است و باید به قبول شدن آن امیدوار و از رد شدن آن ترسناک باشد و چون در میقات آواز مردمان از روی بیم و امید به تلبیه بلند شود، باید به یاد آرد که این اجابت ندای خدای تعالی است که فرموده است: (وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِ یَأْتُوکَ رِجالاً...) (حج: ۲۷) و از این ندا باید نـدای خلـق را به هنگام دمیدن صور و بر آمدن ایشان را از گور، و جمع شدن آنان را در عرصات قیامت که اجابت ندای پروردگار است، یاد کند که بعضی مقبول و مقرّب و بعضی مردود و مطرودند و در آغاز کار همانند حاجیان در میقات میان بیم و امیدند که نمیدانند اتمام حج و قبول آن برای ایشان میسّر میشود یا نه (نراقی، بیتا، ج۳، ص۴۸۸).
حضور در منا
چون به منا رسی، تمنّای هرچه از برای تو حلال نیست از دل بیرون کن و در عرفات، اعتراف به تقصیرات خود کن و عهد یگانگی خدا که در نزد تو است تازه ساز
و در هنگام ذبح قربانی، حلقوم هوا و هوس و طمع را قطع کن و در وقت انداختن جمرات، شهوات نفسانیّه و خساست و دنائت و صفات ذمیمه را از خود بینداز و چون سر خود را تراشی همة عیوب باطنیّه و ظاهریّه را از خود بتراش و چون در حرم خدا داخل شوی و پا به خانة خدا نهی در کنف امان الهـی و ستر و حفـظ او داخل شـو و تعظیـم صاحب خانه و جلال و عزّت او را در دل خود ثابت کن و در استلام حجر به جهت عظمت و سلطنت او خاضع شو و چون طواف وداع کنی ماسوای خدا را وداع کن و چون به صفا رسی باطن و ظاهر خود را از برای لقای الهی صاف کن و در عهد و محبّت خود ثابت بایست تا روز قیامت و بدان که: خدای ـ تعالی ـ حجّ را واجب نکرده و آن را نسبت به خود نداد و پیغمبر (ص) شریعت مناسک را نیاورد مگر از برای اشاره کردن به مرگ و بعث و قبر و حشر و قیامت (نمازی، ۱۳۷۵، باب ۲۲، ص۱۴۲).
ورود به حرم
هنگام ورود به مکه، آنگاه که چشم به خانه میافتد، باید عظمت خانه را در دل آورد و چنان تصور کرد که گویا خداوندِ خانه را میبیند و امیدوار شود که لقای خود را روزی او کند؛ چنانکه دیدار خانة خود روزی کرد و خدا را شکر گزارد که او را به خانة کعبه رسانید و در زمرة میهمانان خود در آورد و به یاد آورد که در قیامت همة خلایق امید و آرزوی دخول بهشت دارند (نراقی، بیتا، ج۳، ص۴۸۹).
طواف کعبه
هنگام طواف باید دل خود را از تعظیم و محبّت و خوف و رجا آکنده سازد و بداند که در حال طواف، شبیه است به فرشتگان مقرّب بر گرد عرش و بداند که مقصود، طواف دل است به یاد خداوند خانه، نه مجرّد طواف تن به خانه، تا آغاز و انجام آن به ذکر او باشد؛ چنانکه آغاز و پایان طواف به خانه است. پس حقیقت طواف همانا طواف دل است به حضرت ربوبیّت و خانه نمودار ظاهر است در عالم مشهود برای آن حضرت که به چشم دیده نشود و از عالم غیب است، و عالم ملک و شهادت نردبانی است به عالم ملکوت و غیب برای کسی که در بر او گشادهاند و آنچه رسیده است که بیت معمور در آسمان در مقابل خانة کعبه است و طواف فرشتگان به آن مانند طواف آدمیان است به این خانه، شاید اشاره به این مشابهت باشد، و چون مرتبة بیشتر مردم از مثل آن طواف قاصر است، ایشان را به تشبّه به فرشتگان به اندازة امکان امر فرمودند و وعده دادند که هرکه خود را به قومی شبیه سازد از آنان است (نراقی، بیتا، ج۳، ص۴۹۰).
در کنار حجرالاسود
سزاوار است که هنگام بوسیدن حجر الأسود متذکّر شود که آن بهجای دست راست خداست در زمین و اشاره است به اینکه بندگان با پروردگار بیعت میکنند.
حضور در عرفات
و چون به منا رسی از غفلت و لغزشهای خود بیرون رو، و آنچه برای تو حلال نیست و استحقاق آن نداری آرزو مکن، و در عرفات به خطا و تقصیر خود اعتراف کن، و عهد و پیمان یگانگی خدا را که نزد توست تازه ساز، و قرب او طلب کن.
مشعر شعور، منا و قربانی هوسها
«و در مزدلفه (مشعر) از خدا پروا دار، وچون بهکوه مشعر بالا روی، بالا رفتن روح را به ملأ اعلی به خاطر آر، و به هنگام قربانی حلقوم هوا و هوس و طمع را ببر، و در وقت انداختن سنگریزهها (جمرات) خواهشهای نفسانی و پستی و دنائت و رفتار و کردار نکوهیده و ناپسند را از خود بینداز و درهنگام سر تراشیدن عیوب ظاهری و باطنی خود را بتراش و برطرف کن.
و در مروه خدا را از مروّت غافل مباش که از اوصاف خود فانی شوی، و بر شروط حج خود مستقیم و پایدار باش و به عهد و پیمانی که با پروردگار خود بستهای وفا کن و بر آن تا روز قیامت ثابت قدم باش. پیغمبر۹ هیچ سنّت و عملی را در اثنای مدّت مناسک حج به ترتیب آن مقرّر نفرمود مگر برای آمادگی و اشاره به مرگ و احوال قبر و زنده شدن مردگان و احوال قیامت، و بیان احوالی که بهشتیان و دوزخیان پیش از دخول بهشت و جهنّم دارند به مشاهده کردن مناسک حج از آغاز تا انجام، البتّه برای خردمندان» (نراقی، بیتا، ج۳، ص۴۹۶).
نگاه نراقی به حرم نبوی و بقیع شریف
ملا مهدی نراقی از جمله فقیهانی است که حرم نبوی و دیگر بقاع متبرکه را پیش از تخریب زیارت کرده و آن را به خوبی ترسیم نموده است، او زیارت قبور پیامبر(ص) و ائمة بقیع را از بزرگترین اعمال عبادی بر شمرده، میفرماید: اخباری که در فضیلت زیارت پیغمبر و ائمّه(علیهم السلام) وارد شده بسیار و بیشمار است. پیامبر خدا(ص) فرمود:
«هرکه قبر مرا بعد از وفاتم زیارت کند، مانند کسی است که در حیات من به سوی من هجرت کند، پس اگر این را نتوانید به من سلام فرستید، که سلام شما به من می رسد.»
و به امیر مؤمنان (ع) فرمود:
«یا ابا الحسن، خدای تعالی قبر تو و قبر فرزندان تو را خانهای از خانههای بهشت
و عرصهای از عرصههای آن قرار داد و دلهای برگزیدگان بندگان خود را مایل به شما ساخت تا خواری و اذیّت در راه شما را تحمّل کنند، و قبور شما را آباد سازند،
و برای تقرّب به خدا و دوستی رسول او به زیارت آنها آیند. یا علی، آنان به شفاعت من مخصوصاند و بر حوض من وارد می شوند، و ایشاناند زائران من و همسایگان من فردا در بهشت. یا علی، هرکه قبرهای ایشان را تعمیر و نگهداری کند، مانند کسی است که سلیمان پسر داود را بر ساختن بیت المقدس یاری کرده و هرکه قبور شما را زیارت کند معادل است با هفتاد حج بعد از حجّة الاسلام (حجّ واجب)، و از گناهانش بیرون آید تا بازگشت از زیارت شما مانند روزی که از مادر متولّد شده. بشارت باد تو را، و بشارت ده دوستان خود را به نعمتهایی که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به خاطر هیچ انسانی خطور نکرده است.» (نراقی، بیتا، ج۳، ص۴۹۸).
آنچه زائر هنگام دخول مدینه منوّره باید بجا آورد
علامه نراقی در آداب زیارت ائمة بقیع می نویسد: «چون فضیلت زیارت ایشان و راز آن راشناختی و بزرگی قدر و جلالت شأن ایشان را دانستی، سزاوار است که در هنگام دخول در شهرها و مرقدهای منوّر و مشهدهای مکرّم ایشان تواضع و فروتنی و شکستگی نمایی و در دل خود عظمت و جلال ایشان را حاضر کنی و حقّ عظیم و سعی ایشان در ارشاد مردم و بلند آوازه کردن کلمة اللّه را بشناسی و متذکّر شوی. پس چون به نزدیک مدینة منوّره رسی و چشم تو بر دیوارهای آنجا افتد، به یاد آر که این شهری است که خدا برای پیغمبر خود (ص) برگزیده، و هجرت او را به سوی آن قرار داده و در این شهر است که پیغمبر (ص) واجبات و سنّتهای پروردگار خود را مقرّر و برپا داشته و با دشمنان او جهاد کرده و دین او را در آنجا آشکار ساخته و تا هنگام وفات در آنجا ساکن بوده و خداوند خاک پاک او را در آنجا قرار داده است. و هنگام رفت وآمد در کوچه و بازار، آن گامهای همایون رسول اللّه (ص) را در خاطر خود صورت بند و به یاد آر که هیچ موضعی نیست مگر اینکه جای قدم گرامی اوست.
پس پای خود بر آن منه مگر آهسته وآرام و با ترس و بیم، و متذکّر باش راه رفتن و گام زدن آن حضرت را در کوچههای آن و سکینه و وقار او را و خضوع و تواضع او را دربارة عظمت پروردگار و آنچه را که خداوند از معرفت عظیم و ذکر رفیع خود به قلب نورانی او سپرده، تا آنجا که نام او را با نام خود قرین ساخته وکلام عزیز خود را بر او نازل فرموده و روح الأمین و دیگر فرشتگان مقرب را بر او فرود آورده و عمل هرکه را که حرمت او نگاه ندارد، و لو به بلند ساختن آواز خود بالای آواز او، باطل گرداند. و یاد آور نعمت و منّت بزرگ خدا را بر کسانی که شرف صحبت او دریافتند و به سعادت دیدار جمال او و شنیدن سخنان دلنشین او نایل شدند و تأسّف خور از اینکه این نعمت بزرگ نصیب تو نگشت و به درگاه الهی تضرّع کن که از صحبت آن حضرت در آخرت محروم نشوی، و به اجابت این دعای خود امیدوار باش، از آن رو که خدا ایمان را روزی تو ساخته و تو را از وطن خود با شوق و محبّت برای زیارت او روانه و گسیل کرده است. و چون به مسجد آن حضرت در آمدی، به یاد آر نخستین موضعی که فرایض الهی در آن بهپا داشته شده، آنجاست و آنجایگاه افضل خلق خدا در حیات و ممات است.
و بسیار امیدوار باش که خداوند به دخول خاشعانه تو در آن مکان مقدّس بر تو رحم کند و چقدر شایستة آن مکان است که خواستار خشوع از دل هر مؤمنی باشد (نراقی، بیتا، ج۳، ص۵۰۱).
چون به زیارت او آمدی، سزاوار است که در پیشگاه او خاضع و خاشع و با پروا بایستی و او را در حالی که زنده می انگاری زیارت کنی و به قبر او نزدیک میشوی مگر چنانکه نزدیک آن بزرگوار در حالی که زنده است می روی؛ زیرا میان ممات و حیات او فرقی نیست و اگر در دل خود پریشانی و پراکندگی بیابی ایمانت تمام نیست و باید بدانی که او به حضور و ایستادن و زیارت تو عالم است و سلام و صلوات تو به او می رسد.
پس صورت بزرگوار او را در خیال خود مصوّر ساز و چنان تصوّر کن که در مقابل تو بر تخت عظمت نشسته و رتبة عظیم او را در دل خود حاضر کن.
و در روایتی وارد شده است که: خدای تعالی فرشتهای را بر قبر او گماشته تا سلام هر یک از امّت او را که بر او درود فرستد به او برساند و این در حقّ کسی است که نزد قبر او حاضر نیست، پس چگونه خواهد بود نسبت به کسی که خانواده و وطن خود را ترک کرده و به شوق دیدار او بیابانها پیموده و به مشاهدة مشهد منوّر او قانع و خرسند گشته؛ زیرا از مشاهدة طلعت نورانی و جمال تابناک و چهره بزرگوار او محروم است و خود آن حضرت (ص) فرمود: «هرکه یک بار بر من درود فرستد، ده بار بر او درود میفرستم». و این پاداش برای سلام و درود فرستادن به زبان است. پس چگونه خواهد بود هرگاه خویشتن برای زیارت او حاضر باشد؟ (نراقی، بیتا، ج۳، ص۵۰۲).
چون از زیارت او فارغ شوی، به نزد منبر رو و دست خود را بر آن بکش و روی و چشم خود را بر آنها بسای و به خدا تضرّع و زاری کن و حاجت خود را مسألت نما و بالا رفتن پیغمبر (ص) را بر منبر تصوّر کن و در دل خود طلعت نورانی او را مصوّر ساز که حضرت بر منبر ایستاده و مسلمانان از مهاجران و انصار به جمال مبارک او چشم دوخته و او با فصیحترین کلمات و عبارات خدا را ستایش و سپاس میگوید و مردم را بر طاعت او بر میانگیزد و از خدا درخواست کن که در قیامت تو را از او جدا نکند و در جوار او جای دهد و منزلی نزدیک خانه او عطا فرماید» (همان).
نتیجه
حج یک عمل دینی است که علمای بزرگ دین در مورد ابعاد ومسائل مختلف آن؛ از جمله مناسک، احکام و فلسفه و دیگر آثار تربیتی حج، رسائل و کتب ارزشمندی از خود به جای گذاشتند؛ یکی از صدرنشینان مسند اخلاق عملی، ملا مهدی نراقی است که اثر او در زمان خود، یگانه اثر اخلاقی بود. او در مورد اهمیت و ثواب این سفر معنوی، روایات زیادی از ائمة معصوم (علیهم السلام) نقل کرده و نتایج معنوی این سفر را با چکامة خود تلطیف نموده است.
ملا مهدی نراقی که در حوزة کاشان و اصفهان از برترین اساتید علوم عصر؛ ازجمله علـم هیـأت بهـره برده و سعـی مینمایـد قـدرت لایـزال الهـی را با چشم دل به خواننده و مخـاطب خود نشان دهد، حج را به میدان عشق بازی تبدیل کرده و تمام اعمال و مناسک آن را نمود و نمادی از دلدادگی بنده در برابر معبودش ترسیم کرده است. او در آثار پرارزش خود؛ از جمله مناسک مکیّه، جامع السعادات به ابعاد عرفانی، عبادی، تربیتی و سیاسی حج پرداخته و حرم نبوی و دیگر بقاع متبرک را پیش از تخریب، زیارت کرده و آن را به خوبی ترسیم نموده و زیارت قبور پیامبر و ائمة بقیع (علیهم السلام) را از بزرگترین اعمال عبادی برشمرده است.
پی نوشتها:
[۱]. «اعلم أنّ الحج أعظم أرکان الدین، و عمدة ما یقرب العبد إلى رب العالمین، و هو أهم التکالیف الإلهیة و أثقلها، و أصعب العبادات البدنیة و أفضلها، و أعظم بعبادة ینعدم بفقدها الدین، و یساوى تارکها الیهود و النصارى فی الخسران المبین. و الأخبار التی وردت فی فضیلته و فی ذم تارکه کثیرة مذکورة فی کتب الاخبار، و الأحکام و الشرائط الظاهرة له على عهدة الفقهاء، فلنشر إلى الاسرار الخفیة، و الاعمال الدقیقة، و الآداب الباطنة، التی یبحث عنها أرباب القلوب».
[۲]. «إِذَا اکْتَسَبَ الرَّجُلُ مَالًا مِنْ غَیْرِ حِلِّهِ ثُمَّ حَجَّ فَلَبَّى، نُودِیَ لَا لَبَّیْکَ وَ لَا سَعْدَیْکَ، وَ إِنْ کَانَ مِنْ حِلِّهِ فَلَبَّى، نُودِیَ لَبَّیْکَ وَ سَعْدَیْکَ!»