نوع مقاله : فقه حج
نویسندگان
1 پژوهشگر / پژوهشگاه المصطفی
2 مدیر گروه فقه و حقوق / پژوهشکده حج و زیارت
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
مقدمه:
«مَقام» در لغت از ریشه «ق و م» از «قام ـ یقوم» است (ابن منظور، 1414 ق.، ج 12، ص 498) که در کاربردهای مصدری، اسم زمان و مکان به معانی «مکان ایستادن»، (همان، ص 506)، «زمان ایستادن» (راغب، 1412 ق.، ص 692) و «جای پای شخص ایستاده» (خلیل، 1410 ق.، ج 5،
ص 232؛ و جوهری، 1414 ق.، ج 6، ص 58) استعمال میشود.
مقام ابراهیم7 اسمی عَلَم و با توجه به دو آیة شریفة:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* دانش آموخته سطح 4 و استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم و پژوهشگر و مدیر گروه فقه و حقوق پژوهشکدة حج و زیارت. Rezaandalibi61@yahoo.com
** دانش آموخته سطح 4 و استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم و پژوهشگر پژوهشگاه المصطفی العالمیه.
(إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمِینَ * فِیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِیم)، (آل عمران ؛ 97ـ96) و روایات (ازرقی، 1415ق. ، ج2، ص29 ؛ طبرسی، 1372ش. ، ج1، ص383) همان تکه سنگ مقدس در مسجدالحرام است که از یادگارهای ابراهیم خلیل7 میباشد (طوسی، بیتا، ج1، ص453) که امروزه با پوششی از طلا و در محفظهای شیشهای، میان گنبدی طلایی رنگ، رو به روی درب کعبة معظمه، به فاصله 5/26 ذراع (حدود سیزده متر) نگهداری میشود.
با توجه به روایات متعدد در منابع شیعه (سلیم بن قیس هلالی، 1405ق. ، ج2، ص675 ؛ کلینی، 1407ق. ، ج4، ص223، ح2 وج8 ، ص58 ، ح21 ؛ شیخ صدوق. ، 1385ش، ج2، ص423،ج1؛ شیخ مفید، 1413ق. ، ج2، ص383) و اهل سنت (فاکهی،1407ق. ، ج1، ص455 ؛ بیهقی، 1405ق. ، ج2، ص63 ؛ ابن حجر عسقلانی، 1379ق. ، ج8 ، ص169) مشخص میشود که مکان این سنگ در زمان حضرت ابراهیم7 در کنار کعبه، بین رکن حجرالاسود
و درِ آن، در همان جهتی که موضع فعلی مقام ابراهیم است با فاصلة عبور یک بُز (کنایه از فاصلهای کم) قرار داشته است. (فاکهی،1407ق. ، ج1، ص355 ؛ فاسی مکی، 1386ش. ، ج1، ص207) و در زمان جاهلیت به موضع فعلی منتقل شده است. پیامبر9 آن را به موضع اصلی برگرداند، (نوری، 1408ق. ، ج9، ص431) اما عمر در جریان سیل امنهشل و به بهانة ازدحام، آن را به جایگاه فعلی، که همان موضع زمان جاهلیت بوده برمیگرداند (شیخ طوسی، 1407ق. ، (تهذیب) ج5 ، ص454، ح232)؛ امیر مؤمنان، علی7 به خاطر پرهیز از اختلاف امت و قبول نکردن آنان، از بازگرداندن مقام به موضع اصلیاش امتناع ورزید (کلینی، 1407ق. ، ج8 ، ص58 ، ح21) و امام زمان عج پس از ظهور، آن را به جایگاه اصلیاش بر میگرداند. (شیخ مفید،1413ق. ، (ارشاد)، ج2، ص383) به هر حال مقام ابراهیم هم اکنون در جایی است که در زمان حضرات معصومین: در مرآ و منظر ایشان بوده و آنها با آگاهی از مکان اصلی (کنار کعبة معظمه) و جایگاه فعلیاش (در فاصلة سیزده متری کعبه معظمه)، حکم طواف و نماز طواف را ناظر به آن بیان کردهاند.
اقوال فقها به تبع گزارشهای رسیده از حضرات معصوم: از دوران شیخ کلینی
و شیخ صدوق تا زمان معاصر مختلف است و چون نقش مقام ابراهیم در مکان نماز طواف، با صحت و بطلان آن ارتباط مستقیم دارد، بررسی این فرع فقهی، با واکاوی ادلة طرفین و ارزیابی روایات مطرح شده، از اهمیت بسزایی برخوردار است. در این مقاله در صدد بحث پیرامون وجوب یا استحباب نماز طواف نیستیم و تنها به این نکته اشاره میکنیم که هرچند برخی نظریة استحباب نماز طواف را به شاذ از اصحاب نسبت دادهاند (شیخ طوسی، 1407، ج2، ص327، م138؛ ابن ادریس، ج1، ص576)؛ ولی ظاهراً در مورد اصل وجوب نماز طواف اختلافی نیست و برای نظریة استحباب در میان فقها قائلی یافت نشد (نجفی، ج19، ص300).
هدف ما در این تحقیق این است که در مبحث اول، نقش موضع فعلی مقام ابراهیم در نماز طواف را مشخص کنیم و در مبحث دوم بدانیم به فرض که مقام ابراهیم در مکان نماز طواف دخالت داشته باشد، در صورت جابجایی مقام، از مکان فعلی، آیا این جابجایی بر مکان نماز طواف نیز تأثیرگذار است یا نه؟
مبحث اول: نقش موضع فعلی مقام در نماز طواف
نظریة اول: موضوعیت مقام
برخی از فقها، جایگاه مقام ابراهیم را در مکان اقامه نماز طواف دخیل دانسته و آن را اجماعی میدانند، (ابن زهره، ص97) ولی بعضی این نظریه را اشهر، (شهید اول،1417ق. ، ج1، ص396 ) و عدهای نیز موضوعیت داشتن مقام را به مشهور فقهای شیعه نسبت
میدهند. (علامه حلی،1414ق. ، ج8 ، ص95 ؛ همو، 1412ق. ، ج10، ص326 ؛ موسوی عاملی، ج8 ، ص133 ؛ بحرانی، ج16، ص134).
تعابیر فقهاییکه برای مقام ابراهیم در نماز طواف موضوعیت قائل هستند، مختلف است، که میتوان کلمات ایشان را به چهار دسته تقسیم کرد:
الف) عدهای با قبول موضوعیت مقام ابراهیم در صحت نماز طواف، اشارهای بر این مطلب ندارند که نماز باید خَلف مقام ابراهیم خوانده شود و یا طرفین آن هم کفایت میکند. تعابیریکه ایشان برای تبیین موضوعیت مقام برای نماز طواف به کار بردهاند، یا تنها «عند مقام ابراهیم» است؛ (شیخ مفید، المقنعه، ص420 ؛ سید مرتضی، ص109؛ شیخ طوسی، 1375ق. ، ص303 و 304 ؛ همو،1387ق. ، ص139 و 149؛ ابن ابی المجد حلبی، ص132؛ ابن زهره، ص97؛ کیدری، ص167؛ یحیی بن سعید حلی، ص199) و یا «فی مقام ابراهیم» بوده؛ (ابن حمزه، ص172؛ محقق حلی، 1415ق. ، شرایع، ج1، ص243؛ و همو، 1415ق. ، المختصر، ج1، ص93 ؛ علامه حلی، 1412ق. ، ج10، ص326 ؛ همو،1411ق. ، ص78؛ همو،1410ق. ، ج1، ص324؛ همو، 1414ق. ، ج 8 ، ص95 ؛ همو، بیتا، ج 2، ص6) و یا هر دو تعبیر به کار رفته است. (شیخ طوسی،1400ق. ، ص242؛ همو،1387ق. ، ج1، ص360 ؛ سلار، ص110
و 114؛ ابن ادریس، ج1، ص577 ؛ علامه حلی، 1413ق. ، قواعد، ج1، ص446)
روشن است که تعبیر «عند المقام»، هم با «خلف مقام» و هم با «طرفین مقام» سازگار است؛ اما مشکل در تعبیر «فی المقام» است. هر چند برخی معتقدند باید ظاهر تعبیر «فی المقام» حفظ شده و نماز در صورت امکان بر روی صخره انجام پذیرد، (فاضل هندی، ج5، ص450 ) اما روشن است که این عمل امکان نداشته و این تعبیر در روایات وارد نشده
و تنها در عبارات فقها ـ به خاطر وجود اتاقکی در اطراف مقام در زمان های گذشته ـ ، مطرح گشته، که میبایست توجیه شود.
ب) برخی علاوه بر پذیرش موضوعیت مقام ابراهیم برای نماز طواف، به شرط بودن خلف مقام نیز تصریح کردهاند. از میان قدما میتوان به ابن ابی عقیل، ابن جنید (علامة حلی، 1413ق. ، (مختلف)، ج4، ص201) و قاضی ابن براج (همو، ج1، ص128)اشاره کرد. بیشتر متأخرین این نظریه را پذیرفتهاند؛ از آن جمله میتوان به محقق اردبیلی، (همو، ج7، ص87 ) محقق بحرانی، (همو، ج16، ص141ـ 138) محقق نراقی (همو، ج12، ص77 و 139) و صاحب جواهر4 (همو، ج19، ص319) اشاره کرد. از میان معاصرین نیز آیات عظام خویی، فاضل لنکرانی، تبریزی4، خامنهای، سیستانی، شبیری زنجانی و مکارم شیرازی به شرط بودن اقامه نماز طواف در پشت مقام فتوا دادهاند و برخی مثل امام خمینی و آیت الله بهجت] پشت مقام بودن را احتیاط واجب میدانند. (پژوهشکده،1392ش. ، ص441، م. 778)
ج) دستة سوم با پذیرش موضوعیت مقام ابراهیم برای نماز طواف، به کفایت طرفین مقام در صحت نماز طواف علاوه بر خلف آن تصریح کردهاند. آیت الله سبحانی در این باره مینویسد: جایگاه نماز طواف نزد مقام ابراهیم است. بنابراین، پشت مقام و یا دو جانب او مادامیکه جلوتر از مقام نباشد از نظر صحت نماز یکسان است. (پژوهشکده،1392ش. ، ص441، م 778). شاید از اینکه شهید اول، (همو، بی تا، ص178) شهید ثانی (همو، 1422ق. ، ص268) و صاحب ریاض (همو، ج7، ص21) نماز را در کل بقعه و بنای اطراف مقام صحیح دانستهاند، بتوان این نظریه را به آنان نسبت داد.
د) دستة چهارم از فقها کسانی هستند که میان نماز طواف حج و عمره و نماز طواف نساء فرق گذاشته و تنها در اولی برای مقام ابراهیم موضوعیت قائلاند.
شیخ صدوق (همو، 1415ق. ، ص287 ؛ همو، 1413ق. ، ج2، ص551 ؛ همو، 1418ق. ، ص248 ـ 247) و پدر ایشان علیبن بابویه (علامه حلی، 1413ق. ، (مختلف)، ج4، ص201) از این دسته به شمار میروند؛ به عبارت دیگر، هرچند شیخ صدوق و پدر بزرگوارشان، در موضوعیت داشتنِ مقام برای نماز طواف، قائل به تفصیل هستند، اما در همان مورد تفصیل به شرطیت خلف مقام تصریح کردهاند.
روشن است که نظر دستة اول با هر یک از نظریات سهگانة بعدی قابل جمع است؛ زیرا به شرطِ بودنِ خلف و یا کفایت داشتن طرفین مقام در صحت نماز طواف تصریح نکرده و بهطور مجمل برای مقام ابراهیم در مکان نماز طواف موضوعیت قائل است. پس نمیتوان دلیل مستقلی برای آن ذکر کرد، بلکه اصلاً نمیتوان آن را نظریة مستقلی در قبال نظریات دیگر دانست. بنابراین، در ادامه، ابتدا فارغ از تبیین ادلة هرکدام از این نظریات و بررسی صحت و سقم آن، تنها به ادلة اصلِ «موضوعیت داشتن مقام برای نماز طواف» اشاره میشود و بعد از آن، ادلة هریک از آرا بررسی خواهد شد.
ادله اصل موضوعیت:
دلیل اول: آیة شریفة (وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّى) (بقره : 125)
از یک سو میدانیم قطعاً نماز دیگری غیر از نماز طواف در کنار مقام ابراهیم واجب نیست (ابن ادریس، ج1، ص577 ؛ مؤمن سبزواری، 1421ق. ، ص66 ؛ علامة حلی، 1414ق. ، ج8 ، ص94) و از سوی دیگر پیامبرخدا9 وقتی نماز طواف را در کنار مقام ابراهیم اقامه کرد، آیة (وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ...) را تلاوت کرد (طبرسی، ج1، ص383 ؛ جرجانی، ج1، ص377) بلکه برخی معتقدند آیه در همین زمان نازل شده است. (ابن حجر عسقلانی، ج1، ص69 ؛ کردی مکی، ج3، ص349 ؛ ابن جبیر، ص55 ؛ ابن بطوطه، ج1، ص374).
بنابراین مشخص میشود مقام ابراهیم در نماز طواف موضوعیت دارد. (نجفی،
ج19، ص316 ؛ شاهرودی، ج4، ص318)
اشکال:
آیة شریفه بر موضوعیت داشتن مقام ابراهیم در مکان نماز طواف صراحت ندارد؛ زیرا اگر «مِن» به معنای «فی» و یا تبعیضیه باشد ـ که ظاهر هم همین است ـ لازمهاش این است که مقصود از «مقام»، مسجد یا حرم باشد؛ زیرا نماز بر روی صخره و یا قسمتی از آن ممکن نیست. بنابراین، یا مراد نزدیک صخرة مقام است، که بر کل مسجد نزدیک مقام اطلاق می شود و یا الاقرب فالاقرب مراد است، که باید اقرب به موضع مقام در زمان نزول آیه؛ یعنی موضع زمان پیامبرخدا9 و زمان قیام حضرت حجت7 در نظر گرفته شود، که در این صورت باید نزدیک درِ کعبه نماز را به جا آورد و یا با جا به جا شدن مقام، مکان نماز طواف نیز تغییر کند، که هیچ کس به آن ملتزم نمیشود. بنابراین، از این آیة شریفه نمیتوان مطلبی را استفاده کرد. (فاضل هندی، ج5 ، ص446).
پاسخ:
درست است که آیة شریفه صراحت در مدعای ما ندارد، ولی با توجه به روایات مفسره و استدلال ائمه: به این آیه، (کلینی، ج4، ص425، ح1 ؛ شیخ طوسی،1407ق. ، ج5، ص137، ح123 و ص138، ح126) در ظهور این آیه در موضوعیت داشتن مقام در مکان نماز طواف، تردیدی وجود ندارد. علاوه بر این، در صورتیکه ما نمیتوانیم آیه را بر معنای حقیقی آن حمل کنیم، ناچاریم آن را بر نزدیکترین معنای مجازی حمل نماییم. افزون بر اینها، اینکه میگویید: «لازمه اش این است که با جا به جا شدن مقام، مکان نماز طواف نیز تغییر کند و هیچ کس به آن ملتزم نمیشود» نیز ادعایی بی دلیل است؛ زیرا عدم التزام فقها به آن، به خاطر عدم طرح این مسأله است. (نجفی، ج19، ص317) و همانطور که در مبحث بعد خواهیم گفت، بسیاری این لازمه را پذیرفتهاند. بنابراین، آیه برای خود مقام موضوعیت قائل است و طبق این آیه باید نماز را نزدیک مقام ـ هرجا که باشد ـ به جا آورد.
دلیل دوم: روایات مستفیض
برای اثبات اصل موضوعیت داشتن مقام ابراهیم، روایات فراوانی وارد شده، که ما در اینجا تنها به نقل سه حدیث صحیح بسنده میکنیم:
روایت اول: صحیح ابن ابی محمود:
«ابراهیم بن ابی محمود گوید: به امام رضا7 گفتم: دو رکعت نماز طواف واجب پشت مقام را در موضع فعلی مقام به جا آورم یا در موضع زمان پیامبر9 ؟ حضرت فرمود: موضع فعلی مقام ابراهیم.»[1] (کلینی، ج4، ص423 ؛ شیخ طوسی، 1407ق. ، ج5 ، ص137 ؛ حر عاملی، ج 13، ص423 ، ح1).
روایت دوم: صحیح صفوان و معاویة بن عمار:
«امام صادق7 فرمود: وقتی طوافت پایان پذیرفت، نزد مقام ابراهیم بیا و دو رکعت نماز بخوان و مقام را در اَمام (روبهروی) خود قرار ده.»[2] (کلینی، ج4، ص423 ؛
و حرّ عاملی، ج13، ص424، ح3).
روایت سوم: صحیح حلبی:
«امام صادق7 فرمود: مناسک حج قِران همانند مناسک حج اِفراد است و جز در همراهی هَدی (قربانی) فضیلتش از آن بیشتر نیست و بر او واجب است که پیرامون کعبه طواف کند و دو رکعت نماز پشت مقام به جا آورد.»[3] (شیخ طوسی،1407ق. ، ج5 ، ص42 ؛ و حر عاملی، ج11، ص218 ، ح6).
مضمون این احادیث این است که مقام ابراهیم و موضع فعلی آن، به طور اجمالی در مکان نماز طواف موضوعیت دارد.
ادله نظریات دیگر:
1. ادلة نظریة کفایت طرفین
دلیل اول: آیة شریفة (وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّى) (بقره : 125)
در توضیح معنای آیة شریفه باید به این نکته توجه داشت که بین «اتخذوا مقام ابراهیم مصلّی» و (إتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّى) تفاوت وجود دارد. هرچند در استعمالات عرب «مِن» به معنای «تبعیض»، «ابتدائیت»، «فی» و «عِند» استعمال شده است، اما برای تعیین یکی از این معانی، باید به استعمالات قرآنی (نحل: 68 ؛ اعراف: 74 ؛ نساء : 118؛ نحل: 67) مراجعه کنیم.
در تمامی آیات شریفه، امر عامی وجود دارد که قسمتی از آن برای غرضی اتخاذ شده است. پس در همة موارد «مِن» تنها برای تبعیض است و احتمال دیگری متصور نیست. بنابراین، نمیتوان «مِن» در آیة مورد بحث را استعمال شده در معنای دیگری دانست؛ چراکه تنها استعمال قرآنی «مِن» در تبعیض است و اصلاً مادة «اتّخذ» با «فی» و یا «عند» استعمال نمیشود. پس نباید در معنای «مِن» تصرف کنیم، بلکه باید در لفظ «مقام» تصرف کرده و آن را به محیط اطراف صخره اطلاق کنیم. بنابراین، در آیة مورد بحث ما نیز از آنجا که نمیتوان قسمتی از صخرة مقام را به عنوان جایگاه نماز اتخاذ کرد، خداوند به ما دستور داده تا قسمتی از مجاور و محدودة نزدیک به آن را به عنوان جایگاه نماز اتخاذ کنیم. اطلاق آیه شامل خلف (پشت) مقام و طرفین مقام میشود و اختصاص به خلف آن ندارد. بنابراین، آیة شریفه بدون استناد به روایات مفسره اطلاق دارد (سبحانی، ج4، ص217ـ 214). در برخی از روایات تفسیر کنندة آیه (کلینی، ج4، ص425 ؛ شیخ طوسی، 1407ق. ، ج5، ص139 ؛ همو، 1390ق. ، ج 2، ص235 ؛ طبرسی، ج1، ص383 ؛ حر عاملی، ج13، ص431، ح16 و ص432، ح19) نیز اشارهای به خلف مقام نشده است و با استناد به آیة شریفه، به صورت اطلاق با واژة «عند المقام»، مکان نماز طواف را بیان میکنند. پس آیة شریفه و روایات تفسیر کننده اطلاق دارند و اثبات میکنند که نماز طواف در طرفین مقام نیز صحیح است.
دلیل دوم: روایات غیر مُفسِّره
در برخی احادیث دیگر (شیخ صدوق. ،1362ش. ، ج2، ص606 ؛ حر عاملی، ج11، ص233، ح29)بدون استناد به آیة شریفه، تنها با واژة «عند المقام»، مکان نماز طواف بیان شده که روشن است این واژه اطلاق داشته و شامل خلف مقام و طرفین آن نیز میشود. بنابراین روایات، اقامه نماز طواف در کنار و نزد مقام ابراهیم نیز کافی است، و نسبت به خلف
و پشت مقام اطلاق دارد.
2. ادلة نظریة خلف مقام
دلیل اول: روایات تفسیر کنندة آیه (وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّى)
با توجه به این روایات، مشخص میشود ائمه: با استناد به آیة مذکور، تنها خلف مقام را در صحت نماز شرط میدانند:
«راوی گوید: امام صادق7 فرمود: همه باید دو رکعت نماز طواف واجب را پشت مقام به جا آورند؛ چرا که خداوند متعال میفرماید: «از مقام ابراهیم، عبادتگاهى براى خود انتخاب کنید»؛ پس اگر در غیر از این موضع به جا آوردی باید آن را اعاده کنی.»[4] (شیخ طوسی،1407ق. ، ج 5، ص137؛ حر عاملی، ج13، ص425، ح1).
«ابو عبد الله ابزاری گوید: از امام صادق7 پرسیدم: وظیفه کسی که فراموش کرده و نماز طواف را در حِجر (اسماعیل) به جا آورده، چیست؟ حضرت فرمود: باید آن را پشت مقام ابراهیم اعاده کند؛ زیرا خداوند متعال می فرماید: «از مقام ابراهیم، عبادتگاهى براى خود انتخاب کنید»؛ مقصود خداوند متعال از این آیه دو رکعت نماز طواف واجب است.»[5] (شیخ طوسی،1407ق. ، ج5، ص138؛ حر عاملی، ج13، ص425، ح2).
مطابق این روایات، که در مقام تفسیر آیة شریفه هستند، نماز طواف تنها در خلف مقام صحیح است.
دلیل دوم: روایات تشریع کنندة نماز طواف در خلف مقام
«ابراهیم بن ابو محمود گوید: به امام رضا7 گفتم: دو رکعت نماز طواف واجب پشت مقام را در موضع فعلی مقام به جا آورم یا در موضع زمان حضرت رسول9 ؟ حضرت فرمود: موضع فعلی مقام ابراهیم.»[6] (کلینی، ج4، ص423 ؛ شیخ طوسی،1407ق. ، ج5 ، ص137 ؛ حر عاملی، ج13، ص423، ح1).
«امام صادق7 فرمود: وقتی طوافت پایان پذیرفت، نزد مقام ابراهیم بیا و دو رکعت نماز بخوان و مقام را اَمام (روبهروی) خود قرار بده.»[7] (کلینی، ج4، ص423 ؛
حر عاملی، ج13، ص424 ، ح3).
و نیز حلبی به نقل از امام صادق7 آورده است که فرمودند: «مناسک حج قِران همانند مناسک حج اِفراد است و جز در همراهی هَدی (قربانی) فضیلتش از آن بیشتر نیست و بر او واجب است که پیرامون کعبه طواف کند و دو رکعت نماز پشت مقام به جا آورد.»[8] (شیخ طوسی،1407ق. ، ج5، ص42 ؛ حر عاملی، ج11، ص218، ح6).
در این روایات، به شرطیت اقامة نماز طواف در پشت مقام ابراهیم تصریح شده است.
3. ادله نظریه تفصیل
دلیل اول: روایت فقه الرضا7
به فرمودة برخی، تنها دلیل رواییکه میتوان برای این نظریه مطرح کرد، روایت موجود در فقه الرضاست. (فاضل هندی، ج5، ص447) البته از آنجا که دأب قدمایی مانند شیخ صدوق و پدرش برای طرح فتوا، عین عبارات روایات بوده و این دو بزرگوار این نظریه را مطرح کردهاند، میتوان فتاوای آنان را نیز روایت مرسله دانست؛ «و إن تهیأ لک أن تُصلّی صلاتک کلها عند الحطیم فافعل فإنه أفضل بقعة على وجه الأرض و الحطیم ما بین الباب و الحجر الأسود
و هو الموضع الذی فیه تاب الله على آدم7 و بعده الصلاة فی الحجر أفضل و بعده ما بین الرکن العراقی و الباب و هو الموضع الذی کان فیه المقام فی عهد إبراهیم7 إلى عهد رسول الله9
و بعده خلف المقام الذی هو الساعة و ما قرب من البیت فهو أفضل إلا أنه لا یجوز أن تصلی رکعتی طواف الحج و العمرة إلا خلف المقام حیث هو الساعة» (منسوب به امام رضا، ص223).
بررسی سند روایت:
این روایت در کتاب فقه الرضا آمده و از آنجاکه آن کتاب در زمان مرحوم مجلسی ظاهر شده و ایشان هیچ سند و طریقی برای آن ذکر نکرده است، بنابراین، به فرض هم که کتاب فقه الرضا نوشتة حضرت امام رضا7 باشد ـ که با توجه به قراین فراوان این فرض صحیح نیست ـ باز هم ثابت نمیشود که این کتاب همان کتاب اصلی باشد؛ زیرا نه سند معتبری دارد و نه به طور متواتر و مشهور به دست ما رسیده است. (خویی، بی تا، ج1، ص16؛ استادی، ص87) افزون بر این، در اصلِ نویسنده که امام رضا7 است یا یکی از فقها، اختلاف است. با توجه به قراین متعدد میتوان اثبات کرد قطعاً کتاب از امام7 نیست. بنابراین، با استناد به این روایت، که روایت بودن آن نیز محل کلام است، نمیتوان نظریة تفصیل بین نماز طواف حج و عمره با نماز طواف نساء در موضوعیت داشتن مقام ابراهیم در مکان نماز طواف را اثبات کرد.
بررسی دلالت روایت:
از این روایت استفاده میشودکه مکان نمازِ طوافِ حج و عمره، پشت مقام ابراهیم
و مکان نماز طواف نساء، در هر نقطهای از مسجد الحرام است (بحرانی، ج16، ص137).
اشکال:
اعراض مشهور فقها از این روایت ـ حتی در صورت صحیح بودن آن ـ موجب گردیده است که کسی نتواند روایات مستفیض دیگر را با این روایت مقید نماید (نجفی، ج19، ص316) بنابراین، این نظریه با این دلیل قابل دفاع نخواهد بود.
دلیل دوم: انصراف ادله از نماز طواف نساء
ظاهر روایاتی که بر وجوب بهجا آوردن نماز طواف در کنار مقام ابراهیم دلالت دارند، این است که در مقام بیان حکم نماز طواف حج و عمره هستند و از طواف نساء و نماز آن انصراف دارند. شاید به همین خاطرکه اطلاق این روایات شامل نماز طواف نساء
نمیشود، شیخ صدوق و پدرش قدر متیقن روایات را اخذ کرده و تنها در مورد نماز طواف نساء برای مقام ابراهیم موضوعیت قائل هستند.
اشکال:
برخی از روایات باب، ظهور در این دارند که باید مطلق نماز طواف فریضه را در کنار مقام به جا آورد و تنها نماز طواف مستحب است که مقام ابراهیم در مکان آن موضوعیت ندارد. بنابراین، نمیتوان ادعا کرد که روایات باب، از نماز طواف نساء انصراف دارند؛ زیرا در فریضه و واجب بودن نماز طواف نساء تردیدی نیست (صافی، ج4، ص70).
در این روایات دقت کنید:
«شایسته نیست نماز طواف واجب را به جا آوری، مگر در کنار مقام ابراهیم؛ اما نماز طواف مستحب را در هر نقطهای از مسجد میتوانی اقامه کنی.»[9] (کلینی، ج4، ص424 ؛ حر عاملی، ج13، ص426، ح1).
«عبید بن زراره گوید، از امام صادق7 پرسیدم: کسی که طواف فریضه را به جا آورده و دو رکعت نماز آن را فراموش کرده و سپس طواف نساء را به جا آورده
و نماز آن را نیز فراموش کرده و هنوز که در ابطح (منطقه ای از مکه) است به یاد آورده وظیفهاش چیست؟ آیا آن چهار رکعت را به جا آورد؟ حضرت فرمود: باید برگردد و در کنار مقام چهار رکعت به جا آورد.»[10] (شیخ طوسی،1407ق. ، ج5 ، ص138 ؛ همو،1390ق. ، ج2، ص234 ؛ حر عاملی، ج13، ص428، ح6).
جمع بندی ادلة خلف مقام یا کفایت طرفین
قائلین به نظریة کفایت طرفین، در جمع بین ادله و روایات معتقدند: دو دسته از روایات در مقام نفی تقدم بر مقام ابراهیم هستند؛ یعنی روایات «خلف المقام» میخواهند بگویند: نباید نماز طواف را در جایی به جا آورد که پشت به مقام باشد. شاید سرّ اصرار بر این مطلب این باشد که در زمان صدور این روایات بین شیعیان مشهور شده بود از آنجا که جای اصلی مقام چسبیده به کعبه بوده، میتوان نماز طواف را نزدیک جای اصلی اقامه کرد، که در نتیجه نمازگزار پشت به مقام خواهد بود. به همین خاطر ائمه: برای ردّ این تفکر در روایات خود بر خلف مقام بودن نماز طواف تأکید کردهاند.
شاهد این ادعا روایات صحیحة ابن ابی محمود (کلینی، ج4، ص423؛ شیخ طوسی،1407ق. ، ج5، ص137؛ حر عاملی، ج 13، ص423 ، ح1) و مضمرة محمد بن مسلم (کلینی ، ج4، ص413 ؛ شیخ طوسی،1407ق. ، ج5، ص108؛ حر عاملی، ج 13، ص350، ح1) است. تعابیر «حیث هو الساعة» و «فکان الحد موضع المقام الیوم» در این دو روایت برای دفع همین توهم وارد شده است.
بنابراین، خلف مقام بودن در مقابل طرفین مقام موضوعیت ندارد و موضوعیت خلف در قبال اَمام (روبروی) مقام و جلوتر از آن است و اقامه نماز طواف در دو طرف مقام هم صحیح است؛ زیرا جلوتر از مقام نیست (سبحانی، ج4، ص224 ـ223 ).
اشکال:
با وجود جمع عرفی (اطلاق و تقیید)، نوبت به این جمع تبرّعی نمیرسد. از لحاظ قواعد اصولی در تعارض بدوی روایات، وقتی برخی از احادیث، نزد و کنارِ مقام ابراهیم را برای نماز طواف کافی دانسته و نسبت به خلف آن اطلاق دارند و بعضی دیگر، تنها خلف مقام را مکان نماز طواف میدانند، مطلق بر مقید حمل میشود؛ یعنی روایاتی که مطلقِ نزد و کنار را مطرح کردهاند، به خلف تقیید خورده و در نتیجه مکان نماز طواف تنها خلف مقام خواهد بود. رویاتی هم که به عنوان شاهد مطرح شد، مفید نیست؛ زیرا در خود همین روایات اصل شرطیت خلف مقام در نماز طواف توسط راوی مسلّم گرفته شده و امام7 در مقام دفع این توهم است که ملاک، موضع فعلیِ مقام است، نه موضع اصلی آن. پس تنافی این روایات با حمل عرفی مطلق بر مقید، جمع میشود و خلفِ مقام موضع نماز طواف خواهد بود. حتی میتوان گفت: روایات «عند المقام» برای بیان شرطیت قرب و نزدیکی نمازگزار به مقام ابراهیم بیان شده است و گویا اصلاً در مقام بیان کفایت طرفین نیست.
نظریه دوم: عدم موضوعیت مقام
شیخ طوسی معتقد است، لازم نیست نماز طواف کنار مقام ابراهیم به جا آورده شود و نزد مقام بودن نماز طواف مستحب است؛ حتی ایشان ادعا کرده که در مورد مجزی بودن نماز طواف در غیر این موضع، اختلافی بین فقها وجود ندارد. (شیخ طوسی،1407ق. ، خلاف، ج2، ص327، م139) ابوالصلاح حلبی نیز در یکی از دو قولش و در بحث صلاة نماز طواف را در کل مسجدالحرام صحیح میداند (حلبی، ص157). البته ایشان در بحث حج، مکان نماز طواف را پشت مقام ابراهیم میداند (حلبی، ص211). از میان معاصرین نیز آیت الله نوری همدانی نماز طواف را در هر نقطهای از مسجد الحرام مجزی میداند. مرحوم آیت الله گلپایگانی هم به احتیاط واجب نماز طواف را نزد مقام میداند (پژوهشکده، 1392ش، ص441 ـ440، م 778).
ادله قائلین به این نظریه
دلیل اول: ادعای نفی خلاف
شیخ طوسی= در مورد صحت نماز طواف در غیر مقام ابراهیم، ادعای «لا خلاف» کرده است (شیخ طوسی،1407ق. ، (خلاف)، ج2، ص327، م 139).
اشکال:
برخی همچون ابن ابی عقیل، (علامه حلی،1413ق. ، ج4، ص201) ابن جنید، (علامه حلی،1413ق. ، ج4، ص201) شیخ صدوق. ، (همو، 1415ق. ، ص287؛ همو،1413ق. ، ج2، ص551 ؛ همو، 1418ق. ، ص248ـ 247) شیخ مفید (همو، 1413ق. ، (المقنعه)، ص420) و سید مرتضی4 (همو، ص109) از جمله کسانی هستند که به موضوعیت مقام ابراهیم برای مکان نماز طواف تصریح نمودهاند. بنابراین، نمیتوان ادعای «لاخلاف» را پذیرفت (نجفی، ج19، ص317 ).
دلیل دوم:روایات
روایت اول:
«شایسته نیست دو رکعت نماز طواف واجب را به جا آوری، مگر در کنار مقام ابراهیم؛ اما نماز طواف مستحب را در هر نقطه ای از مسجد میتوانی اقامه کنی.»[11] (وسائل الشیعه، ج13، ص426، ح1)
تقریب استدلال:
واژة «لاینبغی» ظهور در کراهت دارد. بنابراین، معنای روایت چنین است که خواندن نماز طواف واجب در غیر موضع مقام کراهت دارد و کراهت هم با جواز قابل جمع است؛ پس اقامة نماز طواف در هر جای مسجد جایز است.
اشکال:
علاوه بر ضعف سند به خاطر مرسله بودن، با توجه به رویات اهل بیت: و فتاوای فقها، «لاینبغی» ظهور در حرمت دارد، مگر آنکه قرینهای موجود باشد (نجفی، ج19، ص317 ).
روایت دوم:
«از امام صادق7 نقل شده که فرمودند: پدرم می گفت: اگر کسی هفت بار پیرامون این خانه طواف کند و دو رکعت نماز آن را در هر جای مسجد بخواند، خداوند برای او شش هزار حسنه مینویسد...»[12] (حر عاملی، ج13، ص426، ح2).
روایت سوم:
«راوی گوید: دیدم امام صادق7 کعبه را طواف کرد و دو رکعت نماز میان درِ خانه
و حجرالأسود خواند. گفتم: ندیدم کسی از اهل بیت در اینجا نماز بگزارد! فرمودند: اینجا همان مکانی است که توبة آدم7 پذیرفته شد.»[13] (حر عاملی، ج13، ص426، ح3).
روایت چهارم:
«از امام موسی کاظم7 دربارة مردی که بعد از (نماز) صبح طواف می کند و دو رکعت آن را خارج مسجد می خواند، سؤال کردم، حضرت فرمودند: باید در مکه بخواند و قبل از خواندن آن از شهر خارج نشود؛ مگر آنکه فراموش کند. پس هر وقت به مسجد برگشت، آن دو رکعت را (دوباره) بخواند.»[14] (حر عاملی، ج13، ص427، ح4)
تقریب استدلال به این سه روایت
در روایت دوم و چهارم، امام7 نماز طواف را در هر نقطهای از مسجد مشروع میداند و در روایت سوم خود عملاً نشان میدهدکه میتوان نماز طواف را در غیر از موضع مقام ابراهیم خواند. پس این روایات بر عدم موضوعیت مقام ابراهیم برای مکان طواف دلالت دارند.
اشکال:
با نگاهی به روایت دوم و سوم، به راحتی میتوان فهمیدکه در خصوص طواف مستحب است، همانطور که صاحب وسایل نیز این روایات را در باب طواف مستحب نقل کرده است. علاوه بر اینکه روایت اخیر، که اقامه نماز را در خارج از مسجد و در کل شهر مکه نیز جایز شمرده، معرضعنه اصحاب بوده و قابل استناد نیست. (نجفی، ج19، ص320)
البته اگر دلالت این روایات برای طواف واجب پذیرفته شود، اطلاق داشته و در نتیجه نماز در هرنقطهای از مسجد جایز خواهد بود؛ اما با توجه به اشکال مطرح شده
نمیتوان چنین اطلاقی را پذیرفت.
جمع بندی:
پس از نقل فتاوای فقها در مورد مکان نماز طواف و تبیین ادلّه و مستندات آنها، مشخص شد روایات صادره از حضرات معصوم: چند دستهاند؛ در برخی به «کل مسجد» و در مواردی به «عندالمقام» و در بعضی به «خلف المقام» اشاره شده است.
مقتضای دستة اول این است که هرجای مسجدالحرام، موضع و مکان نماز طواف باشد، بدون اینکه حیثیت جنب و کنار و یا خلف و پشت مقام ابراهیم در آن دخالت داده شود، و مقتضای دسته دوم این است که نزد مقام، موضع و مکان اتیان نماز طواف باشد،
و حیثیت خلف مقام در آن دخلی نداشته باشد؛ و مقتضای دسته سوم این است که خصوصِ خلف مقام دخیل در حکم باشد. بنابراین تقابل بین این روایات، به نحو تقابلِ مطلق و مقیدِ مثبت و موافق. ، البته با احراز وحدت حکم خواهد بود، که در نتیجه مطلق بر مقید حمل میشود؛ یعنی عرف، اطلاق ناشی از احادیث دالّ بر کل مسجد و نزد مقام را به سببِ روایات دال بر خلف مقام، مقید می سازد.
اشکال اول: عدم تقابل مطلق و مقید در روایات باب
نسبتِ کل مسجد به نزد مقام یا خلف مقام، نسبت مقید به مطلق نیست، بلکه نسبت جزء به کل است؛ چون روشن است که با گفتن خلف مقام مثلاً مفهوم مسجدالحرام مقیده به ذهن نمیآید.
پاسخ این اشکال:
نسبت بین مسجد و نزد مقام و خلف آن چنین است، لیکن ما نسبت بین «وجوب نماز طواف در مسجد» و «وجوب نماز طواف در نزدیک یا پشت مقام» را بررسی میکنیم، که آن از قبیل نسبت مطلق به مقید است. به عبارت دیگر، مفاد روایات دالّ بر مسجد مثلاً این است که نماز طواف، چه در نزد مقام و چه در غیر آن، البته تا حدود مسجد، صحیح است و مفاد روایات دالّ بر خلف مقام، وجوب نماز تنها در پشت مقام است؛ بنابراین، تقابل به نحو مطلق و مقید است.
اشکال دوم: مفهوم نداشتن «وصف» یا «قید»
تقابل و تنافی بین مطلق و مقید در اینجا، فرع وجود مفهوم وصف و قید است، در حالیکه در جای خود ثابت شده که وصف و لقب مفهوم ندارند؛ بنابراین، منافاتی بین روایات مطرح نمیشود و مقتضای قاعدة اصولی اخذ معنای اعم است؛ یعنی موضع نماز طواف تمام مسجد است، هرچند که پشت مقام افضل است.
پاسخ این اشکال
در فرض وحدت حکم، تعارض و تنافی بین منطوق است؛ چون مطلق در اطلاق ظهور دارد و مقید در وجود خصوصیتی که در مطلوب دخالت دارد، ظاهر است؛ به عبارت دیگر، دلیل مقید، طبیعتِ با آن خصوصیت را واجب میداند که لازمه آن تعین وجوب تنها در قید میباشد؛ و این با اطلاق دلیل مطلق منافات دارد. علاوه بر اینکه تقیید، دایرة حکم را به موضوع دلیلِ مقید، محدود میسازد، نه اینکه از غیر آن نفی کند.
بنابراین، بین اثبات حکم برای موضوعِ خاص با سکوت در غیر آن و اثبات برای آن موضوع و نفی از غیرآن، تفاوت وجود دارد، دومی همان مفهوم است، نه اولی؛ پس در فرض عدم مفهوم وصف و لقب نیز تنافی در این روایات به نظر عرف ثابت است.
اشکال سوم: عدم احراز وحدت حکم
این تنافی و معارضه، فرعِ احرازِ وحدت حکم است. دلیلی بر وحدت حکم در این مقام وجود ندارد؛ چرا که احتمال دارد اختلاف روایات به حَسب مراتبِ فضیلت
و استحباب باشد؛ یعنی مثلاً نماز طواف در خلف مقام از استحباب مؤکد و بیشتری نسبت به نماز در نزد مقام یا در هرجای مسجد برخوردار باشد. بنابراین، طبق قواعد اصولی، معنای اعم اخذ میشود و موضع نماز طواف، مسجد خواهد بود و مقام ابراهیم در مکان نماز موضوعیتی نخواهد داشت.
جواب از این اشکال
با نگاهی به روایات این مسأله و پرسش و پاسخهای مطرح شده در آن، عدم احراز وحدت حکم بعید است؛ چون با دقت در تمام آنها، روشن است که مقصود در همه، حکم واحدی است؛ یعنی آیا بر حاجی و عمرهگزار لازم است نماز طواف در خلف مقام بخواند و یا در هرجای مسجد بخواند کافی است.
به فرض قبولِ عدم احراز وحدتِ حکم در مطلق و مقیدِ مُثبت، باید بگوییم: گاهی در دلیل مطلق احراز میشود که حکم به خود طبیعت تعلق گرفته و قید دیگری غیر از قید مذکور در دلیل مقید، احتمال داده نمیشود، در این صورت، وحدت حکم به صورت عقلی احراز شده است؛ چرا که دو اراده به مطلق و مقید تعلق گرفته و با توجه به اینکه مقید همان طبیعت با قید است، بنابراین، جعل دو حکم متماثل رخ داده و این محال است؛ پس مطلق بر مقید حمل میشود؛ و گاهی قید دیگری در موضوع احتمال داده میشود، که در این صورت یا با دست برداشتن از استقلال دلیل مطلق و حمل آن بر مقید، و یا با حفظ ظهور استقلالی و کشف قید دیگری در آن، تنافی حل میشود، البته از آنجا که ظهور مطلق در استقلال ضعیف میباشد، قید دیگری احتمال داده نمیشود، بنابراین در این وجه نیز مطلق بر مقید حمل میشود (امام خمینی، 1415ق. ، ج2، ص335).
اشکال چهارم: عدم انحصار جمع بین روایات در تقیید
به فرض احراز وحدتِ حکم، جمع بین این احادیث منحصر به تقیید نیست؛ چون ممکن است مقید را بر بیان افضل افراد حمل کنیم و تنافی مرتفع شود (آخوند خراسانی، ص250) .
پاسخ این اشکال
با توجه به اینکه اطلاق از راه قرینه حکمت و به حکم عقلا ثابت میشود، باید با مراجعه به ایشان، محور و ملاکِ تمسک به اطلاق مشخص گردد؛ در جایی که حکم واحد بوده، منتها به دو گونه بیان شده، عقلا برای دلیل مطلق، استقلالی قائل نیستند تا با حفظ آن در ظهورِ دلیل مقید تصرف کنند؛ این روش و عملکرد به اقوائیت در ظهور ارتباطی ندارد؛ همانگونه که با احراز وحدت حکم از هر راهی که باشد (چه از راه وحدت سبب و چه از سایر قرائن حالیه و مقالیه) (شیخ عبدالکریم حائری، بی تا، ج1، ص204) چنین است. اگر عقلا مطلق را بر مقید حمل میکنند، به خاطر این است که در اینگونه موارد، برای «اصالة الاطلاق» دلیلیت و نقشی قائل نیستند؛ به عبارت دیگر، وقتی مولا در یکی از کلامهایش، نماز طواف را در کل مسجد و در کلام دیگرش در نزد مقام و در کلام سومش پشت مقام مشروع میداند، عقلا در مواجهه با این کلمات و با فرض وحدت حکم، مطلق را بر مقید حمل میکنند، چون دلیل بودنِ «اصالة الاطلاق» نسبت به دلیل مطلق را در جایی تمام میدانند که در برابرش دلیل مقیدی نباشد.
علاوه بر اینکه، قرینه قرار دادنِ مطلق در حمل مقید، بر خلاف ظاهر، در محیط قانونگذاری شناخته شده نیست؛ چرا که آنچه در محیط تشریع در نزد عرفِ متشرعه شناخته شده، حمل مطلق بر مقید است (امام خمینی، 1415ق. ، ج2، ص334).
اشکال بر جواب
اگر حفظ ظاهرِ مطلق و تصرّف در دلیلِ مقید و حملِ آن بر افضلِ افراد، در عقلا
و عرف متعارف و شناخته شده نیست؛ پس چرا مشهور فقها در باب مستحبات، نسبت به مطلق و مقیدِ مُثبت و موافق، اینگونه جمع کرده و مطلق را بر مقید حمل نمیکنند، بنابراین نمیتوان جمع عرفی را در حمل مطلق بر مقید منحصر دانست (آخوند خراسانی، ص251).
جواب از این اشکال
درکلمات اصولیها، نسبت به این اشکال، جوابهایی ارائه شده و هرکدام در جهت توجیه تفاوت مستحبات و واجبات در حمل یا عدم حملِ مطلق بر مقید، مطالبی را بیان نمودهاند:
1. از آنجا که غالبا در باب مستحبات، افراد مطلق به حسب مراتبِ محبوبیت، تفاوت میکنند، بنابراین، مقید بر افضل افراد و تأکّد در استحباب حمل میشود (آخوند خراسانی، ص251؛ فاضل لنکرانی،1377ش. ، ج9، ص147).
2. مقید مستحب و ترک آن جایز است، بلکه ترک طبیعت در دلیل مطلق نیز جایز میباشد؛ بنابراین، عرف میان مطلق و مقید تنافی نمیبیند تا مطلق را بر مقید حمل کند (نائینی، ج1، ص585 ؛ خویی، 1419ق. ، ج2، ص348).
3. اطلاق یا عموم اخبار «من بلغ» دلیل مطلق را شامل و عنوان بلوغِ ثواب بر آن صدق
میکند. بنابراین، مطلق، نه به خاطر خودش، بلکه از باب تسامح در ادلة سنن و بلوغ ثواب بر آن، مستحب است؛ پس مطلق بر ظاهر خود باقی و مقید بر تاکّدِ استحباب حمل میشود (آخوند خراسانی، ص251).
از آنجا که جواب اول دور بوده (ابوالحسن مشکینی،1413ق. ، ج2، ص511) و ظن حاصل از غلبه در آن معتبر نبوده (مروج، 1415ق. ، ج3، ص751) و جواب دوم مستلزم محال است؛ چرا که مقید همان طبیعت با قید است و اجتماع دو حکم مماثل رخ داده و محال است (امام خمینی،1415ق. ، ج2، ص335) و در جواب سوم، با فرض تمامیت دلالی، اصولاً دلیل مطلق بعد از ورود دلیل مقید در عرف به مثل قید متصل بوده و دلیل تسامح بر آن صدق نمیکند (ایروانی،1370ش، ج1، ص317). بنابراین، باید بگوییم: جوابهای فوق نمیتواند فرق بین مستحبات را در عدم حملِ مطلق بر مقید نسبت به واجبات، توجیه نماید.
اما آنچه مهم است، همان احراز وحدت حکم است؛ اگر عرف و عقلا تکلیف را در مطلق و مقید، واحد و یکی دانستند، بدون شک مطلق را بر مقید حمل میکنند و ـ به بیانی که در جواب اشکال چهارم گذشت ـ فرقی بین واجبات و مستحبات در این مسأله نیست؛ البته اینکه در باب مستحبات این حمل کمتر اتفاق میافتد، به خاطر این است که در آن موارد ـ با توجه به قرائن داخلی مثل ذکر سبب، و خارجی مثل قرائن حالیه و مقالیه ـ وحدتِ حکم احراز
نمیشود، حتی در برخی از موارد، تعدد آن محرز میشود. بنابراین، جمع عرفی بین احادیث باب، تنها از راه حمل مطلق بر مقید امکانپذیر است؛ یعنی روایاتی که مطلقِ مسجد و یا نزد و کنار مقام را مطرح کردهاند، به خلف مقام تقیید خورده و مکان نماز طواف تنها خلف مقام خواهد بود.
مبحث دوم: نقش جابجایی مقام بر نماز طواف
از مسائل بسیار مهم و کاربردی، که میتواند از امور مستحدثة مقام ابراهیم به شمار آید، تغییر مکان مقام ابراهیم و تأثیر آن بر مکان نمازِ طوافِ واجب است؛ یعنی بعد از اینکه در مبحث قبل ثابت شد که یکی از شروط نماز طواف واجب، اتیان و انجام آن، پشت مقام است؛ چنانکه با توجه به بازسازیهای گستردة دولت سعودی نسبت به مسجدالحرام، موضع مقام جابجا شود، فارغ از جواز یا عدم جواز تغییر موضع آن، جایگاه نماز طواف کجاست؟
و وظیفة حاجی و معتمر چیست؟ آیا مقام ابراهیم و آن صخره، موضوعیتی برای نماز دارد؟
بهطوری که اگر مقام به هر نقطهای از مسجد منتقل شد، بایست نماز طواف نیز پشت آن
و در موضع جدید مقام خوانده شود؟
در پاسخ به این پرسش، باید ابتدا پیشینة این فرض و مسألة فقهیِ مبتنی برآن، در کلمات فقهای گذشته جستجو شود؛ تا در ادامه با تبیین ابعاد مختلف آن، بتوان به بیان ادله و حکم مسأله نایل شد.
اقوال فقها و محققان
پس از جستجوی فراوان، معلوم شد نخستین کسی که به فرض تغییر مکان مقام ابراهیم اشاره کرده، فاضل هندی= است.
ایشان در تعیین موضع نماز طواف، وقتی کلام برخی از قائلین به کفایت تمام مسجد را بیان میکند، به نفع این دسته استدلال کرده، مینویسد:
«وقتی قرآن مجید میفرماید: {وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّى} (بقره : 125)، این به معنای قرب مقام است و از آنجا که تمام مسجد قرب مقام محسوب میشود، نماز نماز در کل مسجد جایز است واگر گفته شود که باید اقرب المقامات را انتخاب کرد، لازمهاش این است که اگر مقام را جابجا کنند، هر جا که مقام منتقل شود، باید به دنبال آن رفت و نماز طواف را همانجا اقامه کرد و این چیزی است که کسی به آن قائل نشده است؛ «کلّما نقل إلى مکان وجبت الصلاة فیه، و لعلّه لا قائل به» (فاضل هندی، ج5 ، ص446).
صاحب جواهر= بعد از نقل این کلام، آورده است:
«شاید بتوان قائل نداشتن و مخالفت نکردن فقها را نپذیرفت، (و اگر هم پذیرفته شود) و کسی این فرع را متذکر نشده باشد، از باب این است که مسئله را مطرح نکرده است» (نجفی، ج19، ص317).
این کلام به خوبی تمایل صاحب جواهر= به حکم مسئله را نشان میدهد؛ بدین معنا که اگر اطلاق آیه پذیرفته شود و مقام جابجا گردد، نماز هم باید جابجا شده و پشت موضع جدید خوانده شود و اگر این لازمه، قائل ندارد، به خاطر این است که تا به حال مطرح نشده است.
به هرحال، پس از جستجوی زیاد، از میان فقهای متقدم تا دوران معاصر، کلامی یافت نشد جز حکایتیکه نشان میدهد، امام خمینی= معتقد است با جابجایی مقام ابراهیم، نماز باید نزد آن، در موضع جدید خوانده شود.
محمد ابراهیم جنّاتی در خصوص نظریة امام خمینی= در این باره چنین حکایت می کند:
درحوالى سالهاى1377 تا 1380ق. ، دربارة انتقال مقام به نقطة دیگر مسجد الحرم، بحثهاى زیادى میان علماى اهل سنت صورت گرفت. ابتدا قرار بود مقام به مقصورهای که در نزدیکى باب بنى شیبه ساخته شد، منتقل شود؛ اما به دلیل مخالفت عمومی علمای اسلامی در سایر نقاط با این اقدام و تأکید بر ابقـاى آن در محل قبلی ـ والبته در مقصوره فلزى موجودـ دولت سعودى پذیرفت آن را در بناى کوچکترى که امروزه موجود است، قرار دهد.
در این زمان، در نجف اشرف معروف شد که جایگاه مقام حضرت ابراهیم را در مسجدالحرام تغییر و آن را به نزدیک چاه زمزم انتقال دادهاند، لیکن واقعیت چنین نبود و تنها پوشش مقام حضرت ابراهیم را برداشته و آن را به پوشش بلورین امروزی تغییر داده بودند. به همین خاطر علمای امامیه از باب ورود در مسائل مستحدثه و در پاسخ استفتاءاتی که در این زمینه شد، حکم مسأله را بیان کردند؛ متن استفتا این بود:
«آیا دو رکعت نماز طواف را باید در جاى اولى که مقام حضرت ابراهیم قرار داشت خواند و یا در جاى دوم که مقام حضرت در آنجا (بر حسب شایعه) قرار داده شده است؟»
برخی پاسخ دادند:
«باید احتیاط شود و نماز را، هم در جاى اول که مقام قرارداشت و هم در جاى دوم که شایع شده است اقامه کرد.»
برخى دیگر از مراجع اینگونه پاسخ دادهاند:
«باید دو رکعت نماز طواف را در همان جاى اول که مقام ابراهیم قرار داشت اقامه کنند؛ چرا که مقام اسم مکان است.»
اما امام خمینی= در پاسخ به این استفتاء نوشتهاند:
«باید دو رکعت نماز طواف در جاى دوم که مقام ابراهیم قرار گرفته اقامه شود».
همچنین فرمودهاند:
«مقام اسم جایگاه سنگ نیست، بلکه عنوان خود سنگ است که حضرت ابراهیم برآن قرار مىگرفت.» (فراهانی، بی تا، ص65 ـ 64 ؛ ر.ک: استفتاءات 10 جلدی امام خمینی).
از دیگر کسانی که این فرع فقهی را مطرح و حکم آن را متذکر شده اند، آیت الله مکارم شیرازی است، ایشان در نظر اخیر خود بر این عقیدهاند که اگر مقام ابراهیم در داخل مسجد جابجا شود، نماز طواف باید در محل جدید، پشت مقام خوانده شود (مکارم شیرازی، مناسک، ص237، م796).
برخی از محققان؛ استاد علی عندلیب همدانی، در کلامی وسیعتر معتقدند؛ چنانچه مقام ابراهیم به خارج مسجد هم منتقل شود، نماز باید در پشت آن، در موضع جدید، خوانده شود، مگر آنکه عسر و حرجی در میان باشد.
برای روشن شدن هرچه بیشتر و تفصیل مطلب، بایستی ذیل فروض مختلف تغییر مکان مقام ابراهیم، حکم هریک از فروض بیان گردد:
حکم نماز طواف در فروض مختلف تغییر موضع مقام
فرض اول: حکم نماز طواف در صورت جابجایی مقام به موضع اصلی
شک نیست که در صورت جابجایی مقام و برگرداندن آن به موضع اصلی؛ یعنی کنار در کعبه و نزدیک رکن حجرالأسود، نماز طواف پشت آن واجب است و قدر متیقن از آیة شریفة {وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّى} (بقره : 125) همین است؛ چون در زمان نزول آیة شریفه، مقام ابراهیم در همین موضع بوده است. بنابراین، نماز در خلف آن، در موضع جدید که همان جایگاه مقام در عهد پیامبر9 است، بدون خدشه و اشکال است.
از امام رضا7در صحیح ابن ابی محمود آمده است که نماز طواف تنها خلف مقام و در موضع فعلی آن واجب است و نه در موضعی که در عهد رسول الله9 در آن قرار داشت (کلینی، ج4، ص423). این بیان هیچ ربطی به فرض مذکور ما ندارد و چنین نیست که کسی بگوید به حکم این روایت باید نماز را در جای فعلی مقام ابراهیم اقامه کرد؛ زیرا در این روایت، امام7 موضعی که مقام در آنجا قرار داشت را ملاک عمل قرار داده است و نه موضعی که قبلاً و در پیامبر9 در آنجا بود. در حالی که قضیه در فرض ما
بهعکس است، فرض ما این است که مقام ابراهیم به همان مکان قبلی خود در زمان حضرت رسول9 برگردد، بنابراین، مقتضای روایت این است که نماز طواف دائر مدار موضع مقام ابراهیم است و هرجا مقام باشد نماز خلف آن واجب خواهد بود.
به مدلول روایت دقت کنید: امام7 نماز در مکان قبلیِ مقام را مجزی نمیداند و به نماز طواف در مکان فعلیِ آن امر میکند، با اینکه ائمه: در روایات دیگر از جابجایی مقام مکدّر شده و ابراز نارضایتی کردهاند، (کلینی، ج8 ، ص58 ، ح21 ؛ و سلیم بن قیس هلالی، ج2، ص675). بنابراین، روشن است که ملاک، مکان و موضع مقام است. بنابراین، وقتی فرض شود که مقام به مکان قبلی خود در کنار کعبه برگردد، نماز طواف نیز باید خلف آن و در موضع جدید خوانده شود.
فرض دوم: حکم نماز طواف در صورت جابجایی مقام به موضع دیگری از مسجدالحرام
با نگاهی به ادله و احادیثی که حکم نماز طواف را خلف یا نزد مقام ابراهیم معرفی کردهاند، به دست میآید که ادله اطلاق داشته و صورت جابجایی مقام به موضع دیگر را هم شامل میشود؛ مقتضای اطلاق و شمول، اتیان نماز طواف خلف یا عند مقام در موضع جدید آن در مسجدالحرام است.
در ادامه به ادله و تقریب اطلاق از آن اشاره میشود:
1. اطلاق آیة شریفة {وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّى}
الف) برخی از احادیث نشان میدهند که آیة شریفه در مقام بیان کیفیت نماز طواف، اطلاق دارد؛ البته این اطلاق با توجه به برخی روایات، به خلف و پشت مقام ابراهیم تقیید خورده است، ولی اطلاق آن در جوانب دیگر؛ از جمله جابجایی مقام
و کیفیت نماز در نزد آن باقی است.
نمونهای از این احادیث چنین است:
«همه باید دو رکعت نماز طواف واجب را پشت مقام به جا آورند؛ چرا که خداوند متعال می فرماید: از مقام ابراهیم، عبادتگاهى براى خود انتخاب کنید؛ پس اگر در غیر از این موضع به جا آوردی، باید آن را اعاده کنی.»[15] (شیخ طوسی،1407ق. ، ج 5 ، ص137 ؛ حر عاملی، ج13، ص425، ح1).
«راوی گوید: از امام صادق7 پرسیدم: وظیفة کسی که فراموش کرده و نماز طواف را در حِجر (اسماعیل) به جا آورده، چیست؟ حضرت فرمود: باید آن را پشت مقام ابراهیم اعاده کند؛ زیرا خداوند متعال می فرماید: «از مقام ابراهیم، عبادتگاهى براى خود انتخاب کنید»؛ مقصود خداوند متعال از این آیه دو رکعت نماز طواف واجب است.»[16] (شیخ طوسی، 1407ق. ، ج 5 ، ص138 ؛ حر عاملی، ج13، ص425، ح2).
«راوی گوید: از امام صادق7 پرسیدم: کسی که فراموش کرده دو رکعت نماز طواف حج و عمره را نزد مقام ابراهیم به جا آورد وظیفهاش چیست؟ حضرت فرمود: اگر در مکه بود، دو رکعت را نزد مقام ابراهیم به جا آورد؛ چرا که خداوند می فرماید: «از مقام ابراهیم، عبادتگاهى براى خود انتخاب کنید»؛ اما اگر از مکه خارج شده است، دیگر به او دستور نمیدهم که برگردد.»[17] (کلینی، ج4، ص425 ؛ شیخ طوسی،1407ق. ، ج 5 ، ص139 ؛ همو،1390ق. ، ج2، ص235 ؛ حر عاملی، ج13، ص431، ح16).
از ابن مسکان نقل شده که می گوید (به صورت اضمار) اگر از میقات سرزمین خودش گذشته، برگردد و نماز طواف را نزد مقام بخواند، که خداوند در قرآن فرمودند: «از مقام ابراهیم، عبادتگاهى براى خود انتخاب کنید.»[18] (شیخ طوسی،1407ق. ، ج5 ، ص140).
«از امام صادق7 پرسیدند: کسی که طواف واجب انجام میدهد و فراموش می کند که دو رکعت نماز (طواف) را نزد مقام ابراهیم به جا آورد، وظیفهاش چیست؟ حضرت فرمودند: آن را (نزد مقام) به جا آورد، هر چند، چند روز گذشته باشد؛ خداوند متعال می فرماید: «از مقام ابراهیم، عبادتگاهى براى خود انتخاب کنید.»[19] (طبرسی، ج1، ص383 ؛ حر عاملی، ج13، ص432، ح19).
هرچند روایت دوم تا پنجم از جهت سندی معتبر نیستند، ولی روایت اول علیرغم ارسال، معتبر است؛ چون صفوان بن یحیی از جمله کسانی است که شیخ طوسی= شهادت میدهد که مرسلاتشان حجت است و تنها از ثقات روایت نقل میکنند (شیخ طوسی، 1417ق. ، ج2، ص154).
تقریب استدلال به اطلاق آیه
به جهت تقریب بهتر، میبایست چند مقدمه مطرح شود که این مقدمات قبلاً در مقدمه مقاله تبیین و اثبات گردید:
اول؛ مقام ابراهیم همان صخرهای است که امروزه در مقصورهای کوچک در فاصلة حدود سیزده متری کعبة معظمه قرار دارد.
دوم؛ مقام ابراهیم در عهد پیامبرخدا9 در کنار کعبة شریف بوده و این وضعیت ادامه داشت، تا زمانی که عمر آن را به موضع فعلی آن منتقل کرد.
سوم؛ ائمه: از این انتقال ابراز نارضایتی کردهاند.
با عنایت و توجه به این سه مقدمة تقریب، اطلاق آیة شریفه چنین است:
با دقت در این روایات، ائمه: در پاسخ به سؤالات مطرح شده، به آیة شریفه استناد میکنند و با اینکه مقام در موضعی است که عمر آن را جابجا نموده و به مکان فعلی آن منتقل کرده است، به اصحاب خود کیفیت استناد به آیه را برای دستیابی به حکم شرعی مسئله نشان میدهند. این استناد در موارد مختلفی صورت میگیرد؛ گاهی در مورد نسیان نماز طواف و گاه در مورد جهل در مورد مکان نماز طواف؛ و زمانی هم در مورد اشتباه در مصداق مکان نماز.
بنابراین، وقتی ائمه: به این آیة شریفه ـ که زمان نزولش، مقام در موضع اصلی
و کنار کعبه قرار داشته ـ استناد میکنند و به اصحاب و یاران خود امر میکنند که نماز باید خلف مقام، در موضع فعلی آن خوانده شود، این نشان از اطلاق آیة شریفه در خصوص جابجایی مقام ابراهیم به موضع دیگر است.
به عبارت دیگر، امام7 به خلفِ موضع فعلی مقام اشاره میکند، ولی به آیهای استناد میکند که در هنگام نزول آن، مقام در موضع دیگری قرار داشته است. پس آیة شریفه نسبت به جابجایی مقام و نقل آن به موضع دیگر، هر چند آن موضع مورد رضایت اهل بیت: هم نباشد، اطلاق دارد.
پس به مقتضای این اطلاق، چنانچه مقام ابراهیم جابجا شود، نماز طواف واجب باید در خلف آن، در موضع جدید خوانده شود.
اشکال:
برخی معتقدند آیه اطلاق ندارد و امام7 در روایت اول، در مقام دفع توهّمِ اتیان نماز طواف در سایر مواضع مسجد به آیه استناد کرده، و در بقیه روایات حیثیتی که در آن منظور شده، نسیان است. بنابراین آیة شریفه اطلاقی از جهت جابجایی مقام ابراهیم و نماز آن ندارد.
جواب از اشکال
با دقت در تقریب فوق، این اشکال ناتمام است. آیة شریفه زمانی نازل میشود که مقام ابراهیم در موضع اصلی خود در کنار کعبه است. وقتی مقام توسط عمر جابجا میشود، حضرات معصومین: نارضایتی خود را از این عمل ابراز می کنند، ولی زمانیکه اصحاب از موضع نماز طواف میپرسند؛ در صورت جهل، نسیان یا اشتباه، ائمه: به آیة شریفه استناد نموده و آنها را به اقامه نماز خلف موضع فعلی مقام امر میکنند، خود این نشان دهندة اطلاق آیه نسبت به جابجایی مقام و نماز طواف نسبت به آن است.
چگونه ممکن است اهل بیت: در این روایات بهآیة شریفه استناد کنند و اصحاب خود را به موضع فعلی مقام رهنمون سازند، در حالی که آیه وقتی نازل شده که مقام در موضع اصلی خود قرار داشته است! آیا این استناد نشان از اطلاق آیه نسبت به جابجایی مقام نیست؟ آیا نشان نمیدهد که وقتی مقام جابجا شد، باز هم میتوان به آیه استناد کرد و محل نماز طواف را در موضع جدید مقام و خلف آن دانست؟
اصولاً این اطلاقگیری از آیة شریفه توسط برخی از اصحاب و یاران ائمه: مورد توجه قرار گرفته است؛ به طوری که با استناد به آن، بر وجوب نماز طواف در خلف مقام استدلال کردهاند و این عمل در منظر و مرآی امام7 بوده و با تقریر ایشان مواجهه شده است و تقریر امام7 هم به این اطلاق گیری حجیت میبخشد.
در این حدیث دقت کنید:
«ابوبصیر می گوید: از امام صادق7 پرسیدم: وظیفة کسی که فراموش کرده دو رکعت نماز طواف واجب را پشت مقام به جا آورد و از مکه خارج شده چیست، با اینکه خداوند متعال می فرماید: «از مقام ابراهیم، عبادتگاهى براى خود انتخاب کنید»؟ حضرت فرمود: اگر از مکه خارج شده، دیگر بر او سخت نمی گیرم و به او دستور نمی دهم که برگردد؛ ولی هر جا که یادش می افتد نماز را به جا آورد.»[20] (شیخ طوسی، 1407ق. ، ج5 ، ص140 ؛ همو،1390ق. ، ج2، ص236 ؛ حر عاملی، ج13، ص430، ح10).
ابوبصیر در این حدیث، که از جهت سند صحیح است، برای اتیان نماز طواف در خلف مقام ابراهیم، در موضعیکه در زمان صدور روایت در آن قرار داشته، به آیة شریفه استدلال میکند، در حالی که هنگام نزول آیه، مقام کنار کعبه بوده است. پس مشخص میشود ابوبصیر از این آیة شریفه استظهار اطلاق کرده و این استظهار مورد تقریر امام7 هم واقع میشود و امام7 کلامی در ردّ این استناد ابوبصیر مطرح نمیکند، (پژوهشکده، بی تا، علی عندلیب، ش35، ص186).
بنابراین، آیة شریفه اطلاق دارد و مقتضای آن چنین است که اگر مقام ابراهیم جابجا شود، نماز باید پشت آن و در موضع جدید خوانده شود.
2. اطلاق روایات امر کننده به ادای نمازِ طواف در خلف مقام
در برخی روایات، ائمه: بر اتیان نماز طواف خلف یا عند مقام به نحو مطلق امر کردهاند:
* «صحیح مُعَاوِیَة بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ الله 7 قَالَ: عَلَى الْمُتَمَتِّعِ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ ثَلَاثَةُ أَطْوَافٍ بِالْبَیْتِ وَ سَعْیَانِ بَیْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ عَلَیْهِ إِذَا قَدِمَ مَکَّةَ طَوَافٌ بِالْبَیْتِ
وَ رَکْعَتَانِ عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ وَ سَعْیٌ بَیْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ ثُمَّ یُقَصِّرُ وَ قَدْ أَحَلَّ هَذَا لِلْعُمْرَةِ وَ عَلَیْهِ لِلْحَجِّ طَوَافَانِ وَ سَعْیٌ بَیْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ یُصَلِّی عِنْدَ کُلِّ طَوَافٍ بِالْبَیْتِ رَکْعَتَیْنِ عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ» (کلینی، ج4، ص295 ؛ شیخ طوسی، 1407ق. ، ج5 ، ص35 ؛ حر عاملی، ج11، ص220، ح8).
* «صحیح الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ الله 7 قَالَ: إِنَّمَا نُسُکُ الَّذِی یَقْرُنُ بَیْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ مِثْلُ نُسُکِ الْمُفْرِدِ لَیْسَ بِأَفْضَلَ مِنْهُ إِلَّا بِسِیَاقِ الْهَدْیِ وَ عَلَیْهِ طَوَافٌ بِالْبَیْتِ وَ صَلَاةُ رَکْعَتَیْنِ خَلْفَ الْمَقَامِ ... الْحَدِیثَ» (شیخ طوسی، 1407ق. ، ج5 ، ص42 ؛ حر عاملی، ج11، ص218، ح6).
* «صحیح مُعَاوِیَة بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ 7 قَالَ: الْمُفْرِدُ (لِلْحَجِّ) عَلَیْهِ طَوَافٌ بِالْبَیْتِ وَ رَکْعَتَانِ عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ وَ سَعْیٌ بَیْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ طَوَافُ الزِّیَارَةِ وَ هُوَ طَوَافُ النِّسَاءِ» (کلینی، ج4، ص298 ؛ شیخ طوسی، 1407ق. ، ج5 ، ص44 ؛ حر عاملی، ج11، ص221، ح13).
تقریب استدلال
در این روایات، نماز طواف نزد مقام، به نحو مطلق، واجب شده است و واضح است اتیان نماز در نزد و خلف مقام ابراهیم به نحو قضیة خارجی نیست تا نماز طواف تنها در موضعیکه در زمان صدور روایات قرار داشته واجب باشد؛ بلکه به نحو قضیة حقیقی است و وظیفة حاجی و معتمر در هر زمانی ایجاب میکند که خلف یا عند مقام نماز را اقامه کند و مختص حاجیان دوران صدور روایت نیست. بنابراین، چنانچه امروزه مقام ابراهیم جابجا شود، اطلاق این روایات اقتضا میکند که نماز طواف در خلف مقام در موضع جدید خوانده شود، (پژوهشکده، بی تا، علی عندلیب، ش35، ص186).
اشکال:
هرچند این روایات از جهت شمولیت بر زن و مرد، عاجز و توانا و... اطلاق دارد، ولی از جهت جابجایی مقام به موضع دیگر و اتیان نماز خلف آن، اطلاق ندارد؛ چون میبایست احراز شود متکلم در مقام بیان از این جهت هم بوده است و اینکه از سایر جهات در مقام بیان بوده کفایت نمیکند.
پس اینکه گفته میشود قضیه حقیقی است و نه خارجی؛ مراد این است که مخاطب تنها شخصِ خاصِ معینِ در خارج، در همان زمانِ صدور روایت نیست، بلکه هرکسی که در تمام زمانها، بر او عنوان بالغ و عاقل و سایر قیود معتبر در تکلیف صدق کند، تکلیف شامل او هم میشود و چنین نیست که حقیقی بودن قضایا و کلمات امام7در تبیین حکم نماز طواف در صورت جابجایی دخالتی داشته باشد.
علاوه براینکه ائمه: در این روایات در صدد تبیین این نکتهاند که نماز طواف در سایر نقاط مسجدالحرام صحیح نیست، آنگونه که در نزد اهل سنت چنین است؛ بنابراین کلامشان اطلاق ندارد به نحوی که اگر مقام جابجا شود نماز خلف آن خوانده شود! (پژوهشکده، بی تا، قائنی، ش38، ص92 ـ 89).
جواب از اشکال
با دقت در روایات و تقریبی که در استدلال به اطلاق آیه بیان شد، مشخص میشود این اشکال وارد نیست. هنگامیکه مقام ابراهیم از موضع اصلی آن و از کنار کعبه جابجا شده و در زمان صدور روایات در موضع دیگری قرار گرفته است و با اینکه ائمه: نسبت به این انتقال ناراضی بودهاند و آن را ابراز میکنند، ولی در روایات فوق، وقتی اعمالِ حج تمتّع و قِران و اِفراد را تبیین و تشریح میکنند و به اصحاب خود امر میکنند که نماز را خلف یا نزد مقام اقامه کنند و روشن است که امر به اتیان نماز در موضع
و مکان مقام ابراهیم در زمان صدور روایت؛ یعنی پس از جابجایی عمر مراد است، پس امر به اتیان نماز، خلف یا نزد مقام، در این روایات اطلاق دارد و مقتضای آن این است که اقامة نماز طواف در خلف یا نزد مقام در موضع جدید آن، در هر نقطهای از مسجدالحرام که باشد واجب است و اینکه گفته می شود قضیه حقیقیه است و نه خارجیه، مراد این است که وقتی مکلفین زمان صدور روایت تکلیف داشتند در همان موضعِ انتقالی عُمر، نماز طواف را به جا آورند، با اینکه موضع اصلی آن در زمان پیامبرخدا9
و زمان نزول آیة شریفه در کنار کعبه بوده است و ائمه: از این انتقال راضی نبودهاند، پس مکلفین در دوران حاضر نیز تکلیف دارند در نزد مقام ابراهیم نماز طواف را به جا آورند، و اگر دولت سعودی و تولیت حرمین شریفین به جابجایی مقام ابراهیم تصمیم بگیرد و این عمل مورد رضایت معصومین: هم نباشد، مکلفین این دوران باید خلف مقام در موضع جدید آن، در هر جای مسجدالحرام که باشد، نماز طواف را اقامه کنند.
بنابراین، اگر ائمه: در این روایات در صدد تبیین این نکته باشند که نماز طواف در سائر نقاط مسجدالحرام صحیح نیست، همان گونه که در نزد اهل سنت چنین است، باز هم به اطلاق آنها از جهت انتقال مقام به موضع دیگر خللی وارد نمیکند.
نتیجه آنکه، به مقتضای اطلاق آیه و روایات، مکان مقام ابراهیم برای نماز طواف موضوعیت دارد؛ یعنی مقام ابراهیم هرجا که باشد نماز طواف باید خلف آن در موضع جدیدش خوانده شود.
البته برخی بر این باورند که هر چند موضع فعلی مقام توسط معصوم انتخاب نشده، اما چون به موازات و محاذات موضع اصلی آن، که در کنار کعبه بوده، ائمه: اقامه نماز پشت آن را صحیح دانستهاند؛ زیرا در پشت جایگاه اصلی مقام واقع میشود؛ به عبارت دیگر، محاذات موضع مقام در زمان صدور روایات، با موضع اول آن، در عهد پیامبر9 در حکم نماز طواف مدخلیت دارد و چه بسا امر در روایات به خلف مقام در موضع دوم آن، از باب محاذات با موضع اصلی مقام در کنار کعبه است. بنابراین، تنها در صورتی که مقام در همین ضلع کعبه جابجا شود، میتوان برای مقام، موضوعیت قائل شد و خلف آن نماز گزارد، چون خلف موضع اصلی بر آن صدق میکند و فاصله ضرری نمی رساند، اما اگر به اضلاع دیگر کعبه منتقل شود، دیگر مقام موضوعیتی در مکان نماز طواف نخواهد داشت و اقامه نماز طواف در هر نقطهای از مسجد کافی است. (پژوهشکده، بی تا، قائنی، ش38، ص89)
ایشان در موضع دیگر میگویند: چه بسا همین فاصله بین موضع اول و دوم مقام، در حکم نماز طواف مدخلیت دارد، پس حتی در صورت انتقال مقام در جهت محاذای با موضع قبلی کمی عقب تر، نمیتوان خلف موضع جدید مقام نماز طواف خواند. (قائنی، 1429ق. ، ج2، ص112)
این احتمال ناشی از این است که ظاهراً ایشان برای موضع زمان ائمه: هم خصوصیت قائل بوده و معتقد است ائمه: تنها همین موضع دوم، که توسط عمر انتخاب شده را تأیید کردهاند و صحت نماز طواف در کنار مقام در صورت انتقال به نقطه سوم، حتی اگر در محاذی موضع فعلی مقام باشد، دلیل میخواهد؛ اما همانطور که قبلاً به طور مفصل بیان کردیم: ابراز نارضایتی ائمه: از انتقال مقام به موضع فعلی و استدلال ایشان به آیه شریفه و اطلاق مستفاد از آن، این توهم را دفع میکند.
بنابراین، اطلاق آیه و روایات بر موضوعیت صخره برای نماز طواف دلالت دارند، و مقتضای آن، تغییر مکان نماز طواف به جابجایی صخره است؛ یعنی اگر مقام به نقطه دیگری منتقل شود، نماز طواف باید خلف آن در همان موضع جدید اقامه شود.
فرض سوم: حکم نماز طواف در صورت جابجایی مقام به موضعی خارج از مسجدالحرام
آنچه از اطلاق آیه و روایات که تقریب استدلال و جواب اشکالات آن گذشت،
به دست میآید این است که نماز طواف باید خلف مقام خوانده شود، حال مقام داخل مسجد باشد یا خارج آن. البته اگر رسیدن به مقام در خارج مسجدالحرام حرجی باشد، اتیان نماز خلف مقام در موضع جدید آن، واجب نخواهد بود و در هر جای مسجدالحرام خوانده میشود. چون در اسلام هرگونه حکم حرجی نفی شده است و این امر در روایات همین باب هم به چشم می خورد. (حمیری، ص97)
ممکن است گفته شود به حکم برخی روایات، نماز طواف مستحب به داخل مسجد مشروط شده است، (کلینی، ج4، ص424، ح8) پس به دلالت اولویت نماز طواف واجب باید داخل مسجد خوانده شود، و اصولاً یکی از مرتکزات مسلمانان اتیان نماز طواف واجب در داخل مسجدالحرام است و این ارتکاز از وجود حکم شرعی شرطیت مسجد برای نماز طواف حکایت دارد.
البته فارغ از ضعف احادیثی (حمیری، ص212، ح832 ؛ کلینی، ج4، ص424، ح8) که بر شرطیت مسجد برای نماز طوافِ مستحب دلالت دارد، شرطیت خلف مقام در نماز طواف واجب و عدم آن در نماز طواف مستحب، باعث میشود که نتوان به اولویت شرط مسجد در نماز طواف مستحب برای شرط مسجد در نماز طواف واجب استناد کرد و اصولاً ارتکاز مسلمانان به جهت آن است که تا به امروز مقام ابراهیم در داخل مسجد بوده است. پس نمیتوان ارتکازِ شرط مسجد را به عنوان شرط مستقلی در قبال شرط خلفیت مقام پذیرفت.
بنابراین، آنچه واجب است تنها شرط خلفیت مقام برای نماز طواف واجب است. پس چنانچه مقام به خارج مسجد، مثلاً شعب ابیطالب7 منتقل شود، نماز طواف خلف آن در موضع جدید خوانده میشود، بله چنانچه حرجی لازم آید، این حکم نفی و در هر جای مسجد یا خارج آن خوانده میشود. (پژوهشکده، بیتا، علی عندلیب، ش35، ص186)
نتیجه:
در این مقاله به ارتباط مقام ابراهیم با نماز طواف پرداخته شد و نقش این صخرة مقدس در نماز طواف بیان گردید. در مبحث اول ثابت شد که با توجه به روایات متعدد و به مقتضای جمع عرفی بین آنها، موضع فعلی مقام ابراهیم در موضع نماز طواف موضوعیت داشته و نماز طواف واجب، تنها پشت صخره مقام صحیح است و در مبحث دوم تأثیر جابجایی مقام بر موضع نماز طواف مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که با توجه به اطلاق روایات، خود صخرة مقام موضوعیت داشته، هرجا برود، نماز طواف میبایست پشت آن اقامه شود.
[1]. «عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی مَحْمُودٍ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا7 أُصَلِّی رَکْعَتَیْ طَوَافِ الْفَرِیضَةِ خَلْفَ الْمَقَامِ حَیْثُ هُوَ السَّاعَةَ أَوْ حَیْثُ کَانَ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ الله9 قَالَ حَیْثُ هُوَ السَّاعَةَ».
[2]. «عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى وَ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ الله7 إِذَا فَرَغْتَ مِنْ طَوَافِکَ فَائْتِ مَقَامَ إِبْرَاهِیمَ فَصَلِّ رَکْعَتَیْنِ وَ اجْعَلْهُ إِمَاماً ... الْحَدِیثَ».
[3]. «عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ الله 7 قَالَ: إِنَّمَا نُسُکُ الَّذِی یَقْرُنُ بَیْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ مِثْلُ نُسُکِ الْمُفْرِدِ لَیْسَ بِأَفْضَلَ مِنْهُ إِلَّا بِسِیَاقِ الْهَدْیِ وَ عَلَیْهِ طَوَافٌ بِالْبَیْتِ وَ صَلَاةُ رَکْعَتَیْنِ خَلْفَ الْمَقَامِ ... الْحَدِیثَ».
[4]. «عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ الله7 فِی حَدِیثٍ قَالَ: لَیْسَ لِأَحَدٍ أَنْ یُصَلِّیَ رَکْعَتَیْ طَوَافِ الْفَرِیضَةِ إِلَّا خَلْفَ الْمَقَامِ لِقَوْلِ الله ـ عَزَّ وَ جَلَ ـ {وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّى} فَإِنْ صَلَّیْتَهَا فِی غَیْرِهِ فَعَلَیْکَ إِعَادَةُ الصَّلَاةِ».
[5]. «عَنْ أَبِی عَبْدِ الله الْأَبْزَارِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللهَ7 عَنْ رَجُلٍ نَسِیَ فَصَلَّى رَکْعَتَیْ طَوَافِ الْفَرِیضَةِ فِی الْحِجْرِ قَالَ یُعِیدُهُمَا خَلْفَ الْمَقَامِ لِأَنَّ الله تَعَالَى یَقُولُ: {وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّى} عَنَى بِذَلِکَ رَکْعَتَیْ طَوَافِ الْفَرِیضَةِ».
[6]. «عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی مَحْمُودٍ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا7 أُصَلِّی رَکْعَتَیْ طَوَافِ الْفَرِیضَةِ خَلْفَ الْمَقَامِ حَیْثُ هُوَ السَّاعَةَ أَوْ حَیْثُ کَانَ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللهَ9 قَالَ حَیْثُ هُوَ السَّاعَةَ».
[7]. «عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى وَ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ الله7 إِذَا فَرَغْتَ مِنْ طَوَافِکَ فَائْتِ مَقَامَ إِبْرَاهِیمَ فَصَلِّ رَکْعَتَیْنِ وَ اجْعَلْهُ إِمَاماً ... الْحَدِیثَ».
[8]. «عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ الله7 قَالَ: إِنَّمَا نُسُکُ الَّذِی یَقْرُنُ بَیْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ مِثْلُ نُسُکِ الْمُفْرِدِ لَیْسَ بِأَفْضَلَ مِنْهُ إِلَّا بِسِیَاقِ الْهَدْیِ وَ عَلَیْهِ طَوَافٌ بِالْبَیْتِ وَ صَلَاةُ رَکْعَتَیْنِ خَلْفَ الْمَقَامِ ... الْحَدِیثَ».
[9]. «عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا٨ قَالَ: لَا یَنْبَغِی أَنْ تُصَلِّیَ رَکْعَتَیْ طَوَافِ الْفَرِیضَةِ إِلَّا عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ وَ أَمَّا التَّطَوُّعُ فَحَیْثُ شِئْتَ مِنَ الْمَسْجِدِ».
[10]. «عَنْ عُبَیْدِ بْن زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ الله7 عَنْ رَجُلٍ طَافَ طَوَافَ الْفَرِیضَةِ وَ لَمْ یُصَلِّ الرَّکْعَتَیْنِ حَتَّى طَافَ بَیْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ ثُمَّ طَافَ طَوَافَ النِّسَاء وَ لَمْ یُصَلِّ الرَّکْعَتَیْن حَتَّى ذَکَرَ وَ هُوَ بِالْأَبْطَحِ أیُصَلِّی أَرْبَعاً قَالَ یَرْجِعُ فَیُصَلِّی عِنْدَ الْمَقَامِ أَرْبَعاً».
[11]. «عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا٨ قَالَ: لَا یَنْبَغِی أَنْ تُصَلِّیَ رَکْعَتَیْ طَوَافِ الْفَرِیضَةِ إِلَّا عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ وَ أَمَّا التَّطَوُّعُ فَحَیْثُ شِئْتَ مِنَ الْمَسْجِدِ».
[12]. «عَنْ أَبِی عَبْدِ الله7 قَالَ کَانَ أَبِی یَقُولُ مَنْ طَافَ بِهَذَا الْبَیْتِ أُسْبُوعاً وَ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ فِی أَیِّ جَوَانِبِ الْمَسْجِدِ شَاءَ کَتَبَ اللهُ لَهُ سِتَّةَ آلَافِ حَسَنَةٍ الْحَدِیثَ».
[13]. «قَالَ: رَأَیْتُ أَبَا عَبْدِاللهِ7 طَافَ بِالْبَیْتِ ثُمَّ صَلَّى فِیمَا بَیْنَ الْبَابِ وَالْحَجَر الْأَسْوَدِ رَکْعَتَیْنِ فَقُلْتُ لَهُ مَا رَأَیْتُ أَحَداً مِنْکُمْ صَلَّى فِی هَذَا الْمَوْضِعِ فَقَالَ هَذَا الْمَکَانُ الَّذِی تِیبَ عَلَى آدَمَ فِیهِ».
[14]. «عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ7 قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ یَطُوفُ بَعْدَ الْفَجْرِ فَیُصَلِّی الرَّکْعَتَیْنِ خَارِجاً مِنَ الْمَسْجِدِ قَالَ یُصَلِّی بِمَکَّةَ لَا یَخْرُجُ مِنْهَا إِلَّا أَنْ یَنْسَى فَیُصَلِّی إِذَا رَجَعَ فِی الْمَسْجِدِ أَیَّ سَاعَةٍ أَحَبَّ رَکْعَتَیْ ذَلِکَ الطَّوَافِ».
[15]. «عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ الله7 فِی حَدِیثٍ قَالَ: لَیْسَ لِأَحَدٍ أَنْ یُصَلِّیَ رَکْعَتَیْ طَوَافِ الْفَرِیضَةِ إِلَّا خَلْفَ الْمَقَامِ لِقَوْلِ الله عَزَّ وَ جَلَ {وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّى} فَإِنْ صَلَّیْتَهَا فِی غَیْرِهِ فَعَلَیْکَ إِعَادَةُ الصَّلاةِ».
[16]. «عَنْ أَبِی عَبْدِ الله الأَبْزَارِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ الله7 عَنْ رَجُلٍ نَسِیَ فَصَلَّى رَکْعَتَیْ طَوَافِ الْفَرِیضَةِ فِی الْحِجْرِ قَالَ یُعِیدُهُمَا خَلْفَ الْمَقَامِ لِأَنَّ اللهَ تَعَالَى یَقُولُ: {وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّى} عَنَى بِذَلِکَ رَکْعَتَیْ طَوَافِ الْفَرِیضَةِ».
[17]. «عَنْ أَبِی الصَّبَّاحِ الْکِنَانِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ الله7 عَنْ رَجُلٍ نَسِیَ أَنْ یُصَلِّیَ الرَّکْعَتَیْنِ عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ فِی طَـوَافِ الْحَـجِّ وَ الْعُمْرَةِ فَقَـالَ إِنْ کَانَ بِالْبَلَـدِ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِیـمَ فَإِنَّ اللهَ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ یَقُولُ
{وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّى} وَ إِنْ کَانَ قَدِ ارْتَحَلَ فَلَا آمُرُهُ أَنْ یَرْجِعَ».
[18]. «عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ قَالَ: إِنْ کَانَ جَاوَزَ مِیقَاتَ أَهْلِ أَرْضِهِ فَلْیَرْجِعْ وَ لْیُصَلِّهِمَا فَإِنَّ اللهَ تَعَالَى یَقُولُ {وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّى} ».
[19]. « الْفَضْلُ بْنُ الْحَسَنِ الطَّبْرِسِیُّ فِی مَجْمَعِ الْبَیَانِ عَنِ الصَّادِقِ7 أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ یَطُوفُ بِالْبَیْتِ طَوَافَ الْفَرِیضَةِ وَ نَسِیَ أَنْ یُصَلِّیَ رَکْعَتَیْنِ عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ فَقَالَ یُصَلِّیهِمَا وَ لَوْ بَعْدَ أَیَّامٍ إِنَّ اللهَ یَقُولُ {وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّى}».
[20]. «عَنْ أَبِی بَصِیرٍ یَعْنِی الْمُرَادِیَّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ الله7 عَنْ رَجُلٍ نَسِیَ أَنْ یُصَلِّیَ رَکْعَتَیْ طَوَافِ الْفَرِیضَةِ خَلْفَ الْمَقَامِ وَ قَدْ قَالَ اللهُ تَعَالَى {وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّى} حَتَّى ارْتَحَلَ قَالَ إِنْ کَانَ ارْتَحَلَ فَإِنِّی لا أَشُقُّ عَلَیْهِ وَ لا آمُرُهُ أَنْ یَرْجِعَ وَ لَکِنْ یُصَلِّی حَیْثُ یَذْکُرُ».