نوع مقاله : فقه حج
نویسنده
عضو گروه تاریخ / پژوهشکده حج و زیارت
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
مقدمه
پیامبر خدا9 سنگ بزرگی را که بر روی قبر عثمان بن مظعون، به نشان، نهاده بود، مروان بن حکم، تنها شخصیت طرد شده از سوی پیامبر9 در دوران حکومتش بر مدینه، آن را برداشت و به نقلی بر سر قبر عثمان بن عفان ـ که داماد و پسرعمویش بود ـ نهاد (السمهودی، 2006م. ، ج3، ص84). او شاید تصور نمیکرد که این عمل در تاریخ اسلام ثبت و ماندگار شده و وی به عنوان نخستین کسیکه در صدد تخریب نشانههای قبرهای مسلمانان برآمد، شناخته خواهد شد.
این روند در طول تاریخ اسلام کم و بیش دنبال شد، هارون عباسی و متوکل عباسی ـ دو خلیفهایکه در دشمنی با اهل بیت پیامبر شهرهاند ـ چهرههای دیگری هستند که تخریب قبر سید جوانان بهشت و سبط پیامبرخدا9 را در کارنامة خود دارند. (کرکى حائرى، 1418ق. ، ج2، ص474 و477، شمس الدین ذهبى، 1409ق.، ج17، ص19و627، امین عاملى، 1403ق.، ج1، ص18). و این روند، پس از به قدرت رسیدن وهابیان نجد در سالهای 1217ـ 1205 با حمله به نجف وکربلا ادامه یافت و در سال 1217 آثاری از قبرستان معلاة؛ مانند قبر حضرت خدیجه و مقابر اجداد پیامبر و محل تولد آن حضرت تخریب گردید. در سال 1221 قمری نیز با غارت اموال و هدایا و جواهرات حجرة نبوی و تخریب بقعههای نورانی بقیع و اُحُد دنبال شد (زینی دحلان، 1978، ص11).
تخریبها، با سقوط شهر مدینه، در سال 1344ق. و سلطهیابی دوبارة وهابیان بر حرم نبوی تکرار شد، (الهاجری، ق.1411، ص141). این روند با شدت تمام در سرزمین طلوع اسلام ادامه یافت؛ بهگونهای که طبق آمار مؤسسة واشنگتن ـ که بر امور کشورهای عربی خلیج فارس نظارت دارد ـ 95% ساختمانهای تاریخی عربستان که با زندگی پیامبر9 مرتبط است، در دو دهة گذشته تخریب شد و دیگر آسمانِ صحرای جزیره را، نه ستارگان، بلکه چراغ هتلهای لوکس و فروشگاهها و مراکز بزرگ تجاری آن روشن میکند.
بنا بر اطلاعات موجود، بیش از پانصد اثر تاریخی مربوط به صدر اسلام در حجاز تخریب گردیده است که مساجد و خانههای پیامبر و اصحاب و اهل بیت را شامل می شود، برخی از مهمترین این آثار عبارتاند از:
بیت الاحزان حضرت زهرا3 ، حرم همسران پیامبر، حرم امّالبنین، حرم دختران پیامبر9، حرم حلیمة سعدیه دایة آن حضرت، حرم ابراهیم پسر پیامبر9 که در شش ماهگی از دنیا رفت، خانة حمزة سیدالشهدا عموی پیامبر، مسجد ثنیة الوداع، خانة امام سجاد7 در کوچة بنی هاشم که امروزه در فضای بین الحرمین قرار گرفته، حرم حضرت عبدالله پدر پیامبر9 که درون مسجدالنبی کنونی واقع است، محله وکوچۀ بنی هاشم، مسجد و ضریح علی بن امام صادق7، خانة حضرت علی و حضرت زهرا8 در مدینه که محل حضور مکرر حضرت رسول9 و محل ولادت امام حسن و امام حسین8 . همچنین محل نزول آیۀ تطهیر و حدیث کساء، خانة ابوایوب انصاری اولین اقامتگاه پیامبر9 در مدینه، خانة امام صادق7، حرم مطهر شهدای احد و حمزه سیدالشهدا7 عمو و برادر رضاعی پیامبر9 که حضرت در بارة ایشان فرمود: از این روز سختتر در زندگیشان نخواهند داشت! و نیز حرم شهدای حرّه، مسجد ردالشمس و محل نظارت پیامبر9 برکندن خندق در کوه ذباب...
بر موارد فوق بیفزایید موارد زیر را: ... حرم اجداد پیامبر9 عبد مناف و هاشم و عبدالمطلب، حرم مادر پیامبر در ابواء در نزدیکی مکه؛ خانة محل تولد حضرت رسول9 در پشت کوه صفا، خانة حضرت خدیجه3 که جایگاه نزول وحی و محل تولد حضرت زهرا3 و محل ازدواج پیامبر و محل رحلت حضرت خدیجه و محل زندگی پیامبر9 تا روز هجرت بود، قبرستان المعلی در مکة مکرمه که بارگاه و مقبرة برخی از اهل بیت: و یاران پیامبر9 در آن قرار دارد؛ از جمله حرم ابوطالب یار با وفای پیامبر9 و مقبرۀ حضرت خدیجه3 (جعفریان، 1389، ص410؛ المغربی، 1408، 1ـ40؛ جلال معاش1427، ص103).
متأسفانه تفکر وهابیت در سالهای اخیر، در پوشش گروه های جهادی، با نامهایی چون القاعده، داعش، جبهة النصره و... پس از تصرف سرزمین های اسلامی و قتل و غارت
بیگناهان، همت خود را صرف تخریب قبور و آثار اسلامی در سر زمین مورد تصرف خود کردهاند و به روشنی خاطرة قتلها و غارتهای سعودیان وهابی را در کربلا و طائف و شهرهای دیگر زنده کردهاند. در عراق حدود سی زیارتگاه و مقام و آثار تاریخی؛ از جمله حرم عسکریین8 به وسیلة گروههای وهابی تکفیری تخریب شده است، ( خامه یار، 1393، صص54 ـ 29) پس از آغاز جنگهای داخلی سوریه که از سال 2011 آغاز شده، زیارتگاهها و بقعهها و مقامهای بسیاری در این کشور تخریب شده است که از مهمترینهای آن؛ قبر مطهّر جناب حجربن عدی، صحابة پیامبرخدا و از یاران امام علی8 در مرج عذراء (همان، ص56)، مدفن عماریاسر، اویس قرن و ابی بن قیس در رقّه (همان، ص68)، حرم منسوب به جناب محسن بن حسین7 در حلب ( همان، ص62) و حرم منسوب به جناب سکینه دختر امام علی7 در داریا (همان، ص60) همچنین طبق گزارشهای موجود در تونس بیش از 20 مورد و در لیبی بیش از50 زیارتگاه تخریب شده است. (همان، صص95ـ 86 و صص127ـ 100).
این سرگذشت تلخ باعث می شود تا با نگاهی جدید به دنبال همة راههای موجود برای مقابله با ا مواج بنیان کن تخریب بقاع متبرکه برآییم؛ این مقابله، مبتنی بر درکی نظری از ضرورت آن است که در ادامه، این مقاله با چهار رویکرد قابل توجه و پیگیری است و در ادامه راهکارهایی متناسب با شرایط امروزین مسلمانان و جهان اسلام عرضه خواهد شد.
آثار تخریب شده به دست تکفیریان
به خلاف نظر کسانی که معتقدند سخن گفتن از «احیای آثار اسلامی و قبور بزرگان دین» با اعتقاد و باور به «وحدت امت اسلامی» سازگار نیست، به نظر میرسد شرح فجایع و تخریبهایی که برخی به بهانة هدم مظاهر شرک مرتکب میشوند؛ به خصوص در اماکنی چون قبرستان بقیع که بزرگانی از مذاهب مختلف اسلامی و پیشوایان دین در آن مدفوناند، با واکنش ملت اسلام مواجه شود و مسلمانان به ستیز با افکار متحجرانه وهابیت برخیزند؛ به ویژه اینکه امروزه افکار عمومی، هرچند به زبان، سیاستها
و جنایتهای داعش را که نمونهای کوچک شده از سلف نجدی خود هستند، محکوم نموده، آن را نمیپذیرند. فتوای رسمی اخیر دانشگاه الأزهر که با دلایل متقن و محکم، مشروعیت و فضیلت زیارت بارگاه اهل بیت: را اثبات میکند و آن را از مصادیق مودّة ذی القربی میداند و ادعای بدعت یا شرک بودن زیارت قبور را دروغ بستن به خدا و رسول و ضربه به دین و جاهل شمردن همة پیشینیان امت اسلامی میداند (حکم زیاره اضرحة آل البیت، رقم مسلسل8226 ،13/1/2015 www.dar-alifta.org/Ar/ViewFatwa.aspx?LangID=1&ID=8226) این ضرورت را می توان از چهار رهیافت مورد توجه قرار داد:
1. حفظ مستندات عینی دین اسلام
بازسازی بقیع و سایر بقاع مقدس به شیوههای مختلف، تلاشی الزامی برای حفظ
و برجا ماندن، مستندات موجود دین اسلام در حرمین شریفین و کشورهای اسلامی است.
از اصلیترین مستندات تاریخی، منابع خارجی و عینی تاریخاند. امروزه ضرورت حفظ و مرمت آثار باستانیِ باقیمانده از اقوام مختلف برای حفظ نشانههای تمدنی این اقوام و از آن مهمتر برای بررسیهای تاریخی و قرینه سنجیهای تاریخی روشن است.
در میان فرهنگها و ادیان الهی که پیشینه و امتداد تاریخی دارند، هیچ مکتب و آیینی به اندازة اسلام دارای شواهد عینی و خارجی نبود؛ شواهدی که تا یکصد سال اخیر، بسیاری از حوادث تاریخی صدر اسلام را ـ علیرغم گذشت زمان ـ مجسم میکرد؛ مانند محل تولد و محل بعثت و خانه و محل زندگی پیامبر9 ، محل جنگهای آن حضرت و منزلگاههای حجّة الوداع و دیگر سفرهای او از مدینه به مکه و بالعکس، میدانگاههای غزوات مختلف، مساجدی که آن حضرت در آنها نماز خوانده بود، محل دفن او و همسران و دخترانش و... ولی متأسفانه امروز بسیاری از این اماکن مشخص نیست و اگر از کسانی که وظیفة نگهبانی از آنان را دارند، دربارة آنها سئوال کنی، خواهند گفت «نمی دانیم»، «الله اعلم!» این در حالی است که میراث فرهنگی ملتهای مختلف، نسل به نسل و سینه به سینه همچنان باقی مانده است. مسلمانان نیز پیش از رسیدن دورة وهابیت، در این زمینه کوتاهی نمیکردند و به همین دلیل است که کتابهای تاریخ حرمین و سفرنامهها لبریز از توصیفهای دقیقی از این یادگارهای فرهنگ و تمدن اسلامی است.
2. پیشگیری از استمرار و گسترش تخریبها
پیگیری مسألة بقیع و احیای آن، گامی عملی و جدی برای پیشگیری از تهدیدهایی است که برای از بین بردن آثار اسلامی در حرمین شریفین و استمرار و گسترش تخریب این آثار در سراسر جهان اسلام، با قدرت یابی تکفیریان در جریان است. اگر ما نسبت به تخریبهای بزرگی چون قبرستان بقیع که احترامش را هر مسلمانی بی هیچ تردید واجب میداند، سکوت کردیم و دچار روزمرگی شدیم، در برابر تجاوزها و تعدیهای دیگری که به مزار بزرگانی چون عمار یاسر، حضرت سکینه یا... میشود نیز راحت سکوت می کنیم و این تحقیر و اهانت بزرگ را می پذیریم در حالیکه وظیفة همة مسلمانان است تا برای جلوگیری از ادامة این روند هتاکانه تلاش کنند و گوشهای اندک از وظایف خود را دربرابر بزرگان دین خود به جا آورند.
برخی از تهدید های پیش رو:
حرم حضرت زینب در سوریه
از حرمهایی که همچنان در سیطرة تکفیریان و در معرض تهدید میباشند؛ حرم حضرت زینب3 در دمشق است که بارها مورد هجوم و عملیات بمبگذاری و پرتاب خمپاره قرار گرفته و پیوسته در معرض تهدید وهابیان است، (خامه یار، همان؛ ص84).
احساس خطر نسبت به گنبد مطهر نبوی
بدن مطهر پیامبر9 به وصیت خود، در جاییکه از دنیا رفته بود دفن شد که یکی از اتاقهای خانهاش در مسجد النبی بود. به همین دلیل از آغاز بر فراز قبر مطهر آن حضرت سقفی قرار داشت، امریکه وهابیون آن را بدعت و حرام میشمردند. شاید به همین دلیل بود که حتی در دوران محاصرة مدینه در زمان حملة وهابیان، این گنبد مطهر در معرض شلیک گلولههای آنان قرار گرفت و طبق گزارش فرستادة ایران، در آن زمان جای گلولهها
بر آن، آشکار بود (قاضیعسکر 1385، ص90)، ولی همیشه این مسأله برای آنان که بنا و بقعه
بر روی قبور را بدعت میدانند، عقدهای حل ناشده است. اعتراض عمومی مسلمانان، که نگران سرنوشتی چون سرنوشت بارگاههای بقیع برای قبّة الخضراء بودند، موجب شد تا آنان نتوانند نیات پلید خود را در مورد حرم پیامبر9 به اجرا در آورند و حتی ملک عبدالعزیز، امنیت گنبد مطهر آن حضرت را در نوشتهای رسمی برای آیت الله صاحب فصول تعهد داد (فصولی، 1394، ص 10)، ولی بی اعتنایی و بی حرمتی شدیدی که امروزه به صورت علنی نسبت به حجرة پیامبر ابراز می شود، نشانگر تمهیداتی برای این توطئه است؛ بهگونهای که از پشت پنجرههای نیمه بستة ضریح مطهر، غبار سنگینی را که بر قبر مطهر پیامبر و در و دیوار حجرة شریف آن حضرت نشسته، آشکارا میتوان دید. هم اکنون مأمورانی که به نام هیأت امر به معروف و نهی از منکر در حرم نبوی گردش میکنند، با وجود روایتهای فراوانی که در منابع شیعه و سنی دلالت بر حیات برزخی آن حضرت دارند، مانع از مخاطب قراردادن قبر مطهر میشوند و اگر کسی را ببینند که رو به قبر مطهر حضرت چیزی میگوید یا آن حضرت را مخاطب قرار میدهد و... او را مرتکب شرک دانسته و با تندی و خشونت، به اصطلاح، نهی از منکر میکنند، حال آنکه تا پیش از دورة سعودی، همزمان با عوض کردن پردة کعبه، حجرة مطهر پیامبر نیز غبار روبی میشد و همان کارگاهی که پردة کعبه را با تشریفات خاص میبافت، وظیفة بافت پردة حجره را نیز برعهده داشت و این دو پرده همراه با تشریفات خاصی در محمل همایونی به حجاز میآمد. خبرهاییکه جسته وگریخته از مجامع مختلف وهابی درز میکند، نشان از تلاش وهابیون افراطی برای توطئهای جهت تخریب این گنبد رفیع دارد. به عنوان نمونه، میتوان
به پایان نامهای اشاره کرد که در دانشگاه اسلامی مدینه به وسیلة شخصی به نام «مقبل بن هادی الوادعی» دفاع شده با نام «بحث حول القبة المبنیة على قبر رسول الله» در پایان نامة نویسنده که یکی از مبلغان وهابیت افراطی است، صریحاً قبر زیر گنبد را بدعتی بزرگ دانسته و از بین بردن آن را پیشنهاد داده است (جلال معاش، 1427، ص126)، که میتوان اینگونه نوشتهها را تلاش برای تئوریزه کردن تخریب حرم نبوی دانست.
تهدید هویت بومی مدینه با تغییر بافت جمعیتی آن
بنا به اظهارات شیعیان بومی مدینه، وهابیان تدابیری برای از بین بردن فرهنگ بومی مدینه که تحت تأثیر مکتب تشیع بود، اندیشیدند. جمعیت مدینه با تشویق به مهاجرت افراد مناطق مختلف عربستان، به خصوص مناطق متعصب وهابی مانند قصیم و نجد تغییر یافت؛ بهگونهای که ترکیب جمعیتی که در سی سال قبل حدود یک سوم را شیعیان بومی تشکیل میدادند، چنان تغییر یافت که نسبت شیعیان با وجود رشد جمعیتشان که بیش ا ز بیست هزار نفر است (مختاری، 1384، 25، ص150) به کمتر از ده درصد کاهش یافت.
مردم بومی مدینه که بیشتر از نسل انصار و ساکنان اصلی مدینهاند؛ به خاطر سوابق تاریخی عمیقی که شیعیان در این شهر مقدس دارند و با توجه به سابقة طولانی دولت های شیعی در حجاز، به تشیع گرایش دارند. وهابیت برای مقابله با مظاهر فرهنگی تشیع تلاشهای بیصدا و محرمانهای را برای از بین بردن اجتماعات و کلونیهای شیعه و مراکز اجتماعی آنان و تغییر و تبدیل محلههای شیعه نشین که پیشتر در هستة مرکزی مدینه و در منطقة عوالی بودند، اندیشید و به مرور محلههای شیعه نشین از نقطة مرکزی مدینه حذف گردید و شیعیان بومی یا به شهرهای دیگر منتقل شدند و یا در حواشی بسیار دورتر مدینه به صورت پراکنده سکونت اختیار کردند؛ و این امر در نهایت به کمرنگ شدن هویت شیعی منجر خواهد شد. این در حالی است که با هرگونه محفل رسمی یا حتی گروههای اجتماعی که نمایندة هویت بومی و شیعی مدینه باشد به شدت مخالفت میشود.
نمونة کوچکی از تغییر و تحریف فرهنگی را میتوان در خرماییکه امروزه به نام «عجوه» مدینه عرضه میشود دید. خرمای عجوه براساس روایتهای متعدد پیامبر9 دارای ویژگیها و خواص منحصر به فردی است که آزمایشهای امروزی نیز بر بسیاری از آن صحه گذارده است، ولی به شهادت بومیان و نخاولة مدینه، آنچه امروز به نام عجوه به دست حجاج مشتاق میرسد خرمای غیر عجوه است که تنها نخلداران سنتی مدینه یا همان شیعیان معروف به نخاوله آن را پرورش میدهند و امروزه در میان برخی، بهنام خرمای «حلوی» شناخته میشود.
از بین رفتن و محو باغات و عوالی پیامبر9
تهدید دیگری که توجه به آن ضروری به نظر میرسد، از بین رفتن آثار و به ویژه باغها و زمینهای زراعی متعلق به اهل بیت: است. این مزارع که از جملة آنها حوائط سبع حضرت رسول9 ؛ یعنی موقوفات آن حضرت برای حضرت زهرا3 و اولاد ایشان است، امروزه به صورت زمینها و مزارع و باغهای سنتی، به عنوان میراثی دست اشراف مدینه؛ یعنی ساداتیکه نسبتشان به پیامبر9 میرسد، باقی مانده است، اما به دلیل ناکارآمدی
و با تشویقیکه به ساخت و ساز در این مناطق میشود، به مرور و با سرعت زیاد از شکل و حالت سابق محو شده و تبدیل به مجتمعهای مسکونی و تجاری میشود. مالکان این زمینها که از مشکلات اقتصادی رنج میبرند وقتی با پیشنهاد افراد مورد حمایت دولت، با قیمتهای کلانیکه قابل قیاس با درآمد کشاورزی با کاربری فعلی این زمینها نیست، مواجه میشوند، به مرور و ناگزیر به فروش ملک آباء و اجدادی خود، بهکسانی رضایت میدهند که تاریخ و پیشینة این املاک نه تنها برای آنان تقدس ندارد بلکه با توجه به تقدس آن نزد شیعه، به دنبال از بین بردن و محو کردن آن هستند. (مصاحبة نویسنده با شیعیان بومی مدینه).
3. واجب تعظیم شعائر
مطالبة بازسازی بقیع، کمترین وکوچکترین اقدام عملی به مقتضای امر الهی: (مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ الله فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ) (حج : 32) و نهی از هتک آنان (یَا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ الله) (مائده : 2) است. این نکته حائز اهمیت است که برخلاف تخریب مجسمههای بودا و آثار تخریب شدة دیگر توسط وهابیان، هنوز مطالبهای رسمی و بین المللی برای جلوگیری از این روند تخریب که هنوز باقی است تشکیل نشده است.
نمادها و یادمانها در جای جایِ اعمال حج به روشنی قابل رؤیت است؛ چنانکه شتر قربانی (البُدن) و کوههای «صفا و مروه» به نص قرآن کریم از شعائر الهی شمرده شدهاند (بقره : 158) و به فرمان الهی، نماز طواف را باید در پشت (مقام ابراهیم) جای پای ابراهیم خلیل خواند، حجر اسماعیل مدفن هاجر و تعدادی از پیامبران الهی است؛ «کان النبی من الأنبیاء ـ صلّى الله علیه ]وآله [ و سلّم إذا هلکت أمته لحق بمکة، فتعبد فیها النبی و من معه حتى یموت، فمات بها نوح، وهود، و صالح، وشعیب ، وقبورهم بین زمزم والحجر»؛ «هر پیامبری که امتش هلاک میشد به مکه میرفت و به همراه باقیماندگان همراهش تا مرگ خدا را عبادت میکرد و به همین دلیل است که بین زمزم و حجر قبر نوح و هود و صالح و شعیب است.»
«ما بین الرکن إلى المقام إلى زمزم إلى الحجر قبر تسعة وتسعین نبیا ، جاءوا حجاجا فقبروا هنالک ، فتلک قبورهم غور الکعبة »؛ «میان رکن و مقام قبر 99 پیامبراست که همه آنها به مکه آمده و مجاور شده و در آنجا پس از مرگ دفن شدند.» (ازرقى، 1416، ج، 1، ص 68 وخوارزمی، 1418، ق ج، 1، ص: 117)
و به همین دلیل حجاج در طواف خود، دور آن نیز طواف میکنند. محل یکی دیگر از مناسک حج و عمره، سعی است که به یادبود و تقلید سرگشتگی جناب هاجر میان کوههای صفا و مروه انجام میشود. حج یکی از بزرگترین عبادتهای الهی اصولا سنتی ابراهیمی است وحاجی در قربانی و رمی جمرات و بسیاری از سنن دیگر، از حضرت ابراهیم تبعیت میکند.
چراکه ابراهیم خلیل و تابعان او نزدیکترین راه به توحید و بندگی خالصانة حضرت حق هستند؛ تعبیر رسایی که دربارة زیارتگاههای معصومان در منابع ما مطرح است این تعبیر است؛ «هَذِهِ الْعَرَصَاتِ الَّتِی اسْتَعْبَدْتَ بِزِیَارَتِهَا أَهْلَ الْأَرَضِینَ وَ السَّمَاوَات» (مجلسى، 1403ق. ، ج99، ص116) عرصه هایی که خداوند عالمیان اهل آسمانها و زمین را به وسیله آن به پرستش خود خواند؛ چنانکه وظیفة اصلی کعبة مشرفه نیز همین است والاّ «کعبه یک سنگ نشانی است که ره گم نشود.»
پروردگار جهانیان زیارت این بقعههای نورانی را عبادتی برای خود شمرده و توصیهاش بر ما این است که علاقه و ارتباط خود را با صاحبان این مکانهای نورانی تقویت کنیم و حتی مشتاق اماکنی باشیم که عزیزانمان از آنها عبور کردهاند و با نگاه به خانهها
و مکانهای زندگی و رفت و آمدشان، آنان را حاضر و ناظر ببینیم؛ چنانکه گویی با آنان همکلام شدهایم؛ «وَ اجْعَلْ أَرْوَاحَنَا تَحِنُّ إِلَى مَوْطِنِ أَقْدَامِهِمْ وَ نُفُوسَنَا تَهْوَى النَّظَرَ إِلَى مَجَالِسِهِمْ وَ عَرَصَاتِهِمْ حَتَّى کَأَنَّنَا نُخَاطِبُهُمْ فِی حُضُورِ أَشْخَاصِهِم» (مجلسى، 1403ق. ، ج، 99، ص116).
امروزه در روزگاری که جمعیتهایی در گوشه گوشة دنیا، برای پاسداشت فداکاران خود، مقبرههای خالی را به عنوان یادمان محل احترام برای مردم کشور خود و سران سرزمینهای دیگر معرفی میکنند، وهابیت پلید، مقابر و بقعههای مستند و تاریخی شخصیتهای پرافتخار اسلام را اینچنین تخریب میکند و در تلاش برای از بین بردن آنها است.
بی جهت نیست که خداوند متعال، تعظیم شعائر الهی را که شامل احکام و مناسک حج و حتی قربانی است، نشانة تقوا میداند. یادمان امامان دین و اصحاب بزرگ پیامبر9 و فرزندان و همسران پاک آن حضرت نیز قطعاً در زمرة این نشانههاست که به یقین برای هر مسلمان شیعه و سنی محترم و واجب التعظیم است.
4. اقتضای مودت واجب
عامل دیگری که احیا و بازسازی بارگاههای بقیع و بارگاههایی چون قبرستان معلاة در مکة مکرمه را ضروری میسازد، مودت و دوستی نزدیکان و خویشان پیامبر خدا9 است که مورد اتفاق علمای فریقین میباشد (نسائی، 1421، ج10، ص249 و ابن ابی عاصم، 1400، ج2، ص634). در این میان، قبور مطهر بقیع، روشنترین مصداق آن است؛ از جمله قبر منسوب به زهرای مرضیه3 و دیگر فرزندان حضرت رسول، به خصوص سید جوانان بهشت، امام حسن مجتبی7 و دیگر ائمه، مانند امام سجاد، امام باقر و امام صادق: و همچنین عمهها و عموی پیامبر و دیگر بستگان آن حضرت که درود و سلام خدا بر آنها باد!
فتوای رسمی اخیر علمای الأزهر، با صراحت، زیارت قبور اهل بیت: را از مصادیق مودّة ذی القربی میداند و ضمن بازگو کردن سیرة علما و بزرگان اهل سنت در زیارت قبور آنان؛ به خصوص قبر مطهر علی بن موسی الرضا7 در مشهد، شاهد روشنی است بر این ادعا (حکم زیارة اضرحة آل البیت، رقم مسلسل8226 ، تاریخ 13/1/2015،
http://dar-alifta.org.eg/AR/ViewFatwa.aspx?LangID=1&ID=8226)
آیا از بین بردن و تخریب آثار این قبور مطهر و چونان قبر مردگان معمولی رها کردن، مقتضای مودتی است که قرآن کریم به آن فرمان داده و اجر رسالت دانسته است؛«قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى» (شوری : 23)
آیا نباید دست کم مانند مردمان زمان اصحاب کهف؛ چنانکه قرآن کریم یاد کرده؛ «قالَ الَّذینَ غَلَبُوا عَلى، أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِداً» (کهف : 21) بر قبر پیشوایان خود ارج نهیم؟ یا لا اقل مانند ابو جندل بن عمرو صحابی و همراهان صحابیاش باشیم که برای جناب ابوبصیر، صحابی پیامبر9 بر سرمزارش مسجدی به یادمان ساخت؟ ؛ «فقبره أصحابه هناک وصلّوا علیه و بنوا على قبره مسجداً» (ابن سعد 1418، ج4، ص100 ؛ واقدی، 1409، ج2، ص429 ؛ ذهبی، همان، ج2، ص401 ؛ صالحی شامی، 1414، ج5، ص63). چرا باید مسلمانان جهان بیتوجه به فهم و عمل نسلهای پیشین خود باشند که قبور مطهر بزرگان دین را احترام میکردند؟! روایت پیامبر9 است که فرمودهاند: «اتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِیَائِهِمْ مَسَاجِدَ» (نسائی، 1421، ج1، ص390). مانند اهل کتاب نباشیدکه قبور پیامبران پیشین را سجدگاه خود ساخته و به سوی آن سجده میکردند (سبحانی، 1364، ص62) و نیز چون بیابان نشینان نجد و حران کوته بین نباشیدکه آن را بر ساختن مسجد در کنار قبور انبیایشان تفسیر نموده و آیة قرآن و سنت و فهم مسلمانان دیگر را تخطئه کرده اند.
چرا باید دستور پیامبرخدا9 دربارة تخریب بارگاههای شرک آلود جزیرة العرب به امام علی7 را که فرمود: «لاَ تَدَعَنَّ قَبْرًا مُشْرِفاً إِلاَّ سَوَّیْتَهُ ، وَلاَ صُورَةً فِی بَیْتٍ إِلاَّ طَمَسْتَهَا» (نسائی، 1421، 2، ص464 وطبرانی، بی تا، ج4، ص268) به قبور و مزاراتی تطبیق دهیم که نشانههای توحید و یکتا پرستی هستند و ما را به معرفت الله و توحید واقعی
میرسانند؛ «أَظْهَرْتَ فِیهَا أَدِلَّةَ التَّوْحِیدِ».
ضرورت و وجوب تعظیم شعائر و مودت و دوستی خویشان رسول الله9 هر مسلمان خردمندی را؛ چه شیعه و چه سنی، به مطالبه برای بازسازی و احیای بقیع و دیگر آثار تخریب شده وادار میکند که این کوچکترین گام ممکن در این راه است.
راه کارهای مقابله با تخریب
با توجه به ماهیت وگونهگونیِ تخریب، راه کاریهای مختلف عملی و نظری در این مورد، میتوان ارائه کرد:
1. ایجاد یک مطالبة بین المللی برای احیا و بازسازی بقیع و جلوگیری از تخریب، که با شرکت مسلمانان و حتی غیر مسلمانانِ علاقه مند به میراث فرهنگی، میتواند شکل بگیرد و حمایت سازمانهایی چون یونسکو را نیز در پی داشته باشد. با توسعة شبکههای مجازی این مطالبه میتواند با سهولت بسیاری نسبت به سابق ایجاد و گسترش یابد.
2. بازسازی سه بعدی موقعیت بارگاهها و اماکن مقدس پیش از تخریب با استفاده از عکسها
و تصاویر برجای مانده و خاطرات شفاهی افرادی که هنوز سالهای پیش از تخریب را به یاد دارند. از سال 1344 قمری که آخرین تخریب توسعه یافتة حرمین آغاز شد، هرچند نزدیک به صد سال میگذرد اما هنوز در میان مجاوران و حاجیان کسانی یافت میشوند که از موقعیت مکانهای تخریب شده در این یکصد سال اخیر اطلاع قابل توجهی را عرضه کنند؛ بنابراین، به نظر میرسد در نخستین فرصت به دنبال احیا و بازسازی تاریخ از دست رفته
و ثبت آخرین شکلهای این اماکن پیش از تخریب با توجه به اطلاعات شاهدان عینی ممکن است، این مسأله چیزی است که فرصت سوزی در آن جبران ناشدنی است، البته در وضعیت کنونی، بازسازی و احیای خود اماکن با توجه به سلطه وهابیت، میسّر نیست اما هنرهایی چون ماکت سازی و تصویرسازی سه بعدی میتواند کمکهای جدی به این مسأله نماید. این امکان برای بازسازی بسیاری از اماکن تاریخی به کمک نرم افزارهای پیشرفته رایانهای فراهم است و از سویی تطبیق منابع مکتوب با شواهد خارجی را فراهم
میکند و از سوی دیگر برای مخاطبان عام میتواند مشاهد مشرفه را به صورت ملموس احیا نماید که «از دل برود، هرآنکه از دیده برفت».
3. ثبت بین المللی این اماکن مقدس در مجامع رسمی و بین المللی، به عنوان «میراث فرهنگی ملت اسلام».
4. خریدن و نجات دادن میراثهای فرهنگی موجود در حرمین؛ به خصوص مدینة منوره، به همت و تلاش خیرین شیعه برای حفظ و بازسازی آن، برای ثبت تاریخی که البته اینکار باید با پوششهای خاص و به کمک بومیان شیعة مدینة منوره انجام شود و کوتاهی در آن، باعث حسرتهایی جبران ناپذیر خواهد شد.
5 . ترویج و اشاعه تاریخ بقیع و آثار اسلامی دیگر؛ چه در میان شیعیان و چه در موسم حج، با پخش و گسترش نقشهها و تاریخ آن میان مسلمانان کشورهای اسلامی، با کمک گرفتن از ظرفیت عظیم رسانههای مختلف؛ از جمله تلویزیون و سینما و مجامع علمی و فرهنگی در سطح جهان گفتنی است که دانشنامهها و کتابهایی که با نگاه علمی و بیطرفانه برای معرفی این اماکن نوشته میشود، نقش مهمی در این راستا دارند و دانشنامة حج و حرمین شریفین که به همت پژوهشکدة حج و زیارت در حال تدوین است و تاکنون شش جلد آن منتشر شده و همینطور فرهنگ اماکن مذهبی حرمین که در دست اقدام است، تلاشهایی
در خور تقدیر در این زمینهاند که حمایت مادی و معنوی نویسندگان و پژوهشگران
و مسئولان ذیربط را بیش از پیش می طلبد.
6 . تلاش برای حفاظت و دفاع از آثار اسلامی کشورهای درگیر با خطر گروههای وهابی؛ مانند داعش و جبهه النصره و ... با مبارزة همه جانبة سیاسی و نظامی، با رشد و گسترش این گروه ها در سوریه، عراق و دیگر کشورهای اسلامی که بی تردید، بدون این گونه تلاشها و بسنده کردن به تلاشهای آکادمیک و نظری پس از مدتی، نشانی از این آثار برجای نخواهد ماند و همت و تلاش واقعی و همهجانبه را برای مقابلة نظامی و اقتصادی گسترة بین المللی را با این گروههای تکفیری میطلبد. در اینجا لازم است از شهدایی که به عشق دفاع از حرم اهل بیت پیامبر: در عراق و سوریه از کشورهای مسلمان؛ چون لبنان، سوریه، عراق، ایران، افغانستان و... بر سر این راه مقدس جان دادند، یاد کنیم. بی شک این تلاشهای مردمی
و خود جوش و داوطلبانه و اشاعه و زنده نگهداشتن این راه در میان جوانان مسلمان محبّ اهل بیت: یکی از مهمترین راهکارهای عملی است که در این شرایط که دولتهای اسلامی به خاطر مسائل و مشکلات سیاسی نمیتوانند به روشنی به آن بپردازند ولی کار فرهنگی و تبلیغ آن از ضرورتهای دفاع از آثار اسلام و پیامبر و خاندان او در سرزمینهای اسلامی است.
7. تلاش برای همراه کردن هرچه بیشتر اهل سنت در مقابله با وهابیان؛ وهابیانی که حتی اهلسنت را ـ که توسل و زیارت و درخواست شفاعت را صحیح میداند ـ کافر و مشرک می خوانند. این تلاش با رعایت اصول همزیستی مسالمت آمیز با برادران اهل سنت مقابله با جریانهای تندرو شیعی؛ مانند تشیع انگلیسی است.
هرچند نقش اهل سنت در اعتراض به این جنایتها و تخریبها از همان آغاز، انکارناپذیر است ولی از آنجاکه جریانهای افراطی وهابی منسوب به اهل سنت هستند و خود را در عین زشتکاری و ناصبیگری، عملی مدافع سنت و شریعت میدانند، جریان افراطی تشیع انگلیسی نیز تلاش میکند تا از این مطالبه، نمدی برای خود ببافد و آن را تبدیل به بهانهای برای ترویج خشونت و دشمنی میان مسلمانان چونان وهابیان قرار دهد، حال آنکه وقتی به تاریخ تشیع نگاه میکنیم میبینیم تنها راهکاری که ائمة شیعه برای حفظ این مکتب
و گسترش آن داشتند، تلاش برای وحدت یا همان همزیستی برادرانه میان مسلمانان مذاهب مختلف بوده است. اگر شیعه از جمعیتی سه نفری به سیصد میلیون رسیده، به خاطر حقانیت مکتب و منطق معتدل و دوری از افراط بوده است.
تنها راهیکه میتواند شیعه را در احیای مراقد مطهر ائمة بقیع و جلوگیری از ادامة هتک حرمتها به این بارگاههای مقدس بازدارد، همراه کردن سیل عظیم جمعیت مسلمانان مذاهب اسلامی است که چونان شیعه بزرگداشت و تکریم بزرگان دین و زیارت قبور
و توسل به آنان را ـ برخلاف وهابیت ـ نه تنها شرک نمیبینند بلکه مقتضای توحید و دستور الهی میدانند و دلشان از اهانتهای وهابیت به بارگاههای مختلف در سرزمینهای اسلامی به خصوص در حرمین شریفین خون است.
این دقیقاً سیاست وهابیت است که با دو رویی و به ضرب دلارهای سعودی عقاید خردستیزانه و افراطی خود را به مسلمانان مذاهب دیگر و مناطق دیگر اسلام تحمیل می کند و عقاید آنان را محترم نمیشمارد و با ترویج سیاستهای ایران ستیزی و شیعه ستیزی در صدد همراه کردن مسلمانان دیگر کشورها با گروه اندک خود است.
شیعیان باید بدانند برخلاف اعتقاد شیعیان لندن نشین تفرقه افکن با بددهنی و جسارت نمیتوانند قدرتی را که مانع گسترش وهابیت در جهان اسلام میشود، بهدست آوردند بلکه تنها راه مقابله با این غدة سرطانی وحدت با سایر مسلمانان و احترام به اعتقادات آنان و رفتار اخلاقی و نیکو با آنان است؛ چنانکه این امر سفارش قرآن و وصیت مورد تأکید مراجع عظام تقلید و رهبران و چهرههای شاخص جهان تشیع است.
نتیجه گیری:
تخریب بقاع متبرکه وآثار اسلامی که از دورة قدرتیابی وهابیان شروع و پس از گسترش گروههای تکفیری در سطح جهان اسلام آن گسترش یافت، تهدیدی جدی برای فرهنگ و تمدن اسلامی است و برای پیشگیری از استمرار و تکرار آن و براساس وظیفة تعظیم شعائر الهی و به مقتضای مودت واجب اهل بیت برگردن تمام مسلمانان که از مفاهیم مورد اتفاق مسلمانان است، باید با راهکارهای مختلفی به مقابله با آن برخاست؛ ازجملة این راهکارها را میتوان به ثبت بین المللی میراث بقیع و سایر آثار اسلامی، ایجاد کمپین و مطالبة بین المللی برای احیای آن، ساخت ماکتهای سه بعدی و رواج آن در جهان اسلام، ترویج و اشاعة تاریخ اسلامی این آثار، بهویژه بقیع، تلاش برای همراه کردن امت اسلامی در برابر موج تخریب با تأکید بر سیاست وحدت اسلامی و تقریب و مقابله با جریانهای افراطی سنی و شیعی، تلاش نظامی و پشتیبانی معنوی و مادی جریانهای مدافع حرمهای مقدس در سوریه و عراق و سایر بلاد اسلامی، اشاره کرد.