نوع مقاله : از نگاهی دیگر
نویسنده
ارتباطات گرایش حج و زیارت / دانشگاه قرآن و حدیث
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
مقدمه
هویت را اینگونه تعریف کردهاند:
«ماهیت متشخص و متعین جزئی که در خارج موجود است؛ مانند هویت احمد و هویت اسب. چون مجموعة تشخصات و تعیّنات هر موجودی اختصاصیِ اوست. هویت هر موجود هم اختصاصیِ اوست و بنابراین، هیچ فردی با فرد دیگر هم هویت نیست.» (خوانساری، 1376ش. ، ص289).
بنابراین تعریف، هویت به مجموعهای از ویژگیها و خصلتها اطلاق میشود که افراد به خود نسبت میدهند و معمولاً در پاسخ پرسشِ «من کیستم؟» بیان میشود. این ویژگیها شامل جنسیت، نژاد، سن، دین، شغل و سایر صفات شخصیتی میشود که غالباً افراد خود را با این خصائص توصیف میکنند.
هویت دینی، به معنای احساس تعلق و تعهد فرد به باورها، احکام و ارزشهای دینی است. بنابراین، هویت دینی به رابطة انسان و دین میپردازد و به پرسشهای بنیادین و عمیق او دربارة هستی و خود، مثل من کیستم؟ و به کجا تعلق دارم؟ پاسخ قانع کننده میدهد.
اگر فرد دربارة خود به یک نظام معرفتی دست یافت، به اصالت و هویت خود احساس الفت و تعلق خاطر پیدا میکند و وابستگی به هویت، زمینهساز حفظ و تقویت آن خواهد بود و به مقاومت، دفاع و جانبداری منطقی و مستدل دست میزند.
هویت فرهنگی، مهمترین نوع هویت است. هم از لحاظ ساخت و محتوا و هم از لحاظ شرایط زمانی، باید مورد توجه عمیق و جامع قرار گیرد؛ زیرا به صورت جدی و اساسی در تحقق سایر هویتها نقش دارد. هویت فرهنگی؛ یعنی اینکه: فرد به درستی فرهنگ خود را شناخته، درک کرده و وجوه امتیاز آن را نسبت به سایر فرهنگها بداند همچنین قدردان آن باشد و در پرورش و اشاعة فرهنگ خود تلاش نماید.
منزلت هویت فرهنگی، همانند فرهنگ ارجمند و درخور تأمل است. شناخت عمیق از هویت فرهنگی مبتنی بر مقایسة فرهنگ خودی با سایر فرهنگها است، بهویژه فرهنگهایی که از مشترکاتی با فرهنگ خودی برخوردارند. چنین موقعیتی، زمینهساز انس و الفت فرهنگی است؛ زیرا آدمی با پدیدهای مأنوس میشود که با آن ارتباط شناختی داشته باشد و حاصل این امر، نوعی تعلق خاطر و دلبستگی به فرهنگ خودی است. استمرار این دلبستگی، موجب شکل گرفتن بخشی از هویت فرهنگی است. هویت فرهنگی؛ یعنی اینکه: فرد به درستی فرهنگ خود را شناخته، درک کرده و وجوه امتیاز آن را نسبت به سایر فرهنگها بداند، همچنین قدردان آن باشد و در پرورش و اشاعة فرهنگ خود تلاش نمایـد (شرفی، 1381، ص18).
با توجه به اینکه حج، کارکردهای مختلف و فراوانی در زندگی مسلمانان دارد، سؤال اصلی در این مقاله این است که: کارکردهای دیپلماسی فرهنگیِ حج در تقویت هویت فرهنگی مسلمانان چیست؟ و فرضیه در این مقاله بر این مطلب استوار است که: دیپلماسی فرهنگی حج میتواند باعث تقویت هویت فرهنگی مسلمانان شود.
دیپلماسی فرهنگی (Cultural diplomacy)
بنابر تعریفی، دیپلماسی فرهنگی عبارت است از مبادلة ایدهها، اطلاعات، زندگی، هنر، سبک ارزشها، سنتها و اعتقادات، به منظور دستیابی به مفاهیم مشترک و تقویت تفاهم متقابل میان ملتها و کشورها (ژان میلسن و همکاران، ترجمه رضا کلهر و سید محسن روحانی، 1389، ص267).
فرانکو نینکوویچ، دیپلماسی فرهنگی را تلاش برای ارتقای سطح ارتباطات و تعامل میان ملل جهان معرفی میکندکه بر اساس ارزشهای مشترک صورت میپذیرد (رضا صالحی امیری و سعید محمدی، 1389، ص109). از این تعریف میتوان فهمید که دیپلماسی فرهنگی در گام نخست یک فن در سیاست خارجی است. بدین معنا که سیاستمداران تلاش میکنند از طریق آن تعاملات، خود را با جهان پیرامون گسترش دهند و از طریـق ارزشهای جهان شمول، این پروژه را پیش ببرند. در تعریفی دیگر دیپلماسی فرهنگی به معماری یک بزرگراه دو طرفه، به منظور ایجاد کانالهایی برای معرفی تصویر واقعی و ارزشهای یک ملت و در عین حال تلاش برای دریافت درست تصاویر واقعی از سایر ملتها و فهم ارزشهای آنها تعبیر گردیده است(همان، ص110). از این تعریف نیز میتوان دریافت که دیپلماسی فرهنگی یک فرایند دوطرفه است و بر ارزشهای فرهنگی و اجتماعی ملتهای درگیر، استوار است.
دیپلماسی فرهنگی، یکی از مثالهای اولیه قدرت نرم (Soft power) یا قابلیت ترغیب دیگران از طریق فرهنگ، ارزشها و ایدهها میباشدکه در مقابل قدرت سخت (Hard power) ـ که غلبه کردن یا مجبور نمودن از طریق قدرت نظامی است ـ قرار دارد.
در هرصورت دیپلماسی فرهنگی میتواند مبنا وزمینهساز همکاری وتعامل جهانی ومنطقهای باشد که شبکههای ارتباطی جدیدی بین ملتها در سطح منطقهای و جهانی بهوجود آورد.
برای حل معضلات جدید جهانی؛ بقای همة فرهنگها و ارتباط میان آنها از طریق دیپلماسی فرهنگی ضروری است. این امر نه تنها امکان مفاهمه و حلّ مشکلات را فراهم میآورد بلکه شرایط لازم برای عقلایی شدن و همگرایی بیشتر را نیز فراهم میکند. بنابراین، منظور از دیپلماسی فرهنگی در این بحث سطح اشتراکات دینی ـ مذهبی و پایین آوردن اختلافات قومی ـ مذهبی میباشد که حج میتواند در این زمینهها کارگشا باشد.
در زمان حاضر، به علت ظهور مباحثی نظیر جهانی شدن و فرهنگ واحد جهانی، فرهنگ از حاشیة مباحث اجتماعی، به متن کشانده شده و اهمیت دیپلماسی فرهنگی بیش از پیش مطرح شده است. لذا در مقابل نظریة فرهنگ جهانی، بحث تنوع فرهنگی مطرح گردیده و ضرورت دیپلماسی فرهنگی به روشنی آشکار و نمایان شده است. ریچارد آرمیتاژ معاون اسبق وزارت امور خارجه آمریکا معتقد است: دیپلماسی منحصر به گفتگو با دوستان نیست، اگر توانستید با مردمی صحبت کنید که دوست نیستند، آن نشانگر قدرت دیپلماسی شماست. (همان، ص110).
از آنجاکه دیپلماسی فرهنگی کشورها اغلب در برگیرندة روشهای خلاقانه و ابتکاری برای معرفی خودشان است، لذا ماهیتاً لذت بخش بوده و در جعبه ابزار دیپلماتیک میتواند جزو یکی از مؤثرترین ابزارها باشد و به همین دلیل است که امروزه اغلب کشورهای جهان، به اهمیت این پدیده پی برده و بخشهایی درساختار قدرت سیاسیشان برای مدیریت این فرایند در نظر گرفتهاند.
بحران هویت دینی و فرهنگی
فرهنگ مسلمانان برگرفته از دستورات و قوانین اسلام است، لذا میتوان هویت فرهنگی مسلمانان را به نوعی همان هویت دینی اسلامی دانست. چهار عنصر ارزشی توحید، نبوت، کتاب واحد و قبلة واحد مورد اتفاق و قبول همة مسلمین میباشد و همین عناصر ارزشی که برگرفته از متن اسلام هستند، هویت مسلمانان را مشخص میکنند و به هر دلیلی که مسلمانان از این ارزشها فاصله بگیرند یا اجازه دهند این عناصر ارزشی و هویتی تضعیف شوند گرفتار بحران هویت میشوند.
پل تیلیخ (1965ـ 1886) از متکلمان مشهور آلمان و از بنیانگذاران الهیات معاصر پروتستان، دربارة بحران هویت میگوید: «بحران هویت زمانی رخ میدهد که افراد یک جامعة ملی و دینی از فرهنگ خویش فاصله بگیرند و حد و مرز واقعی خود و جایگاه خود را از دست بدهند.» (جرالد سی. براوئر ،1384، ص1). و لذا مسلمانان باید بدانند که دشمنان اسلام به صورت جدی در تلاشند تا از تحقق فرهنگ اصیل اسلام جلوگیری کرده و از طریق تبلیغات وسیع موجبات تضعیف عناصر ارزشی هویت فرهنگی مسلمانان را که ریشه در اسلام و ارزشهای دینی دارند، فراهم کنند و فرهنگ مخصوص خود را که دوری از خداوند و خالق متعال است، بر دنیا تحمیل نمایند امّا جهان اسلام باید کاملاً بیدار و هوشیار باشد تا از اینگونه موارد جلوگیری کرده و برای رشد فرهنگ اصیل اسلامی خود از تمام ظرفیتهای موجود در دین اسلام به خصوص ظرفیت حج به درستی برای تقویت و اشاعة هویت و فرهنگ اسلامی تلاش کنند؛ چرا که حج علاوه بر اینکه فضایی معنوی و تربیتی
و اخلاقی دارد، دارای ابعاد سیاسی و اجتماعی و فرهنگی نیز میباشد و با توجه به اینکه عناصر هویتی مشترک بین مسلمانان در حج بروز و ظهور دارند، انجام مناسک حج به صورت صحیح میتواند اسلام و مسلمانان را در یک جایگاه رفیع بینالمللی قرار دهد
و باعث تقویت هویت فرهنگی اسلامی شود؛ بهعبارت دیگر، حج علاوه بر اینکه با توانمندیهای اخلاقی و معنوی و تربیتی وهمچنین ظرفیتهای سیاسی و فرهنگی خود، باعث تقویت هویت فرهنگی مسلمانان میشود، کارکردهای بیرونی و بینالمللی هم دارد؛ به این ترتیب که مسلمانان حاضر در مناسک عظیم حج، همگی از یک کشور و یک منطقه
و ملیت و نژاد نیستند بلکه از سراسر جهان با ملیت و نژاد و مذاهب مختلف هستند وهرکدام از اینها بعد از بازگشت به سرزمین خود میتوانند سفیر اسلام در منطقة خود باشند و معرف این آیین الهی شوند و باعث نشر و گسترش اسلام حقیقی گردند که از این طریق علاوه
بر اینکه هویت درونی خود را تقویت کردهاند در عرصة بینالملل نیز چهرة حقیقی اسلام را به دنیا نشان دادهاند.
زمینههای تقویت هویت فرهنگی در مناسک حج
گفته شد، هویت فرهنگی؛ یعنی اینکه: فرد به درستی فرهنگ خود را شناخته، درک کرده و وجوه امتیاز آن را نسبت به سایر فرهنگها بداند، همچنین قدردان آن باشد و در پرورش و اشاعه فرهنگ خود تلاش نماید؛ از جمله مواردی که متناسب با این مبحث میشود در اینجا متذکر شد، پارهای از مناسک حج میباشد که در محرمات احرام آمده است. برخی دستورات الهی که چهارده قرن پیش در مناسک حج تشریع شده، امروزه سیاستمداران
و اندیشمندان و مردم سراسر دنیا، مستقیم و غیر مستقیم به دنبال تحقق آن دستورات و قوانین انسانی در سراسر جهان هستند. دیپلماسی فرهنگی در پی ایجاد تفاهم متقابل و نزدیکی دولتها و ملتها به همدیگر و در نتیجه تعامل سازندة طرفینی میباشد و از طرفی یکی از مهمترین نیازمندیهای جامعة بشری نیاز به صلح و امنیت است؛ چرا که در سایهسار صلح
و امنیت اجتماعی است که بشر میتواند زندگی خوب و راحتی داشته باشد، اما با وجود
نا امنی و اختلاف و نزاع و خونریزی انسان در زندگی، آسایش و راحتی ندارد. به همین منظور، دولتها و ملتها برای رسیدن به صلح و آرامش، همیشه کوشش و تلاششان بر این بوده است که در تعاملات گوناگون اجتماعی و سیاسی و فرهنگی، به بحث و مذاکره بپردازند و برای رسیدن به توافق طرفینی و تفاهم متقابل کمتر به طرف گزینههای خشونتآمیز بروند
و دربارة خلع سلاح و کنترل تسلیحات کوشش کنند.
همة این اقدامات که با هزینههای انسانی و مالی فراوان در جهت ایجاد صلح و امنیت انجام میشود، به نتیجة مطلوبی نرسیده و همچنان جنگ و ترور و خونریزی سرتاسر جهان را فرا گرفته است؛ در صورتیکه همین قوانین هزار و چهارصد سال قبل به عنوان مجموعهای ازقوانین و دستورات الهی توسط پیامبر اسلام برای بشریت به ارمغان آورده شد و لذا در مناسک حج باب محرمات احرام، مراجع محترم تقلید این قانون را در قالب یک مسألة شرعی اینگونه بیان میکنند که: برای مُحرم جایز نیست سلاح بپوشد، بلکه بنابر احتیاط، حمل سلاح هم به طوری که او را مسلح بدانند جایز نیست و مقصود از سلاح هر چیزی است که درعرف به آن سلاح گویند؛ مانند شمشیر و تفنگ و نیزه و... (مراجع عظام تقلید)
در تعالیم و دستورات حج نه تنها صلح و امنیت برای انسانها بیان شده، بلکه امنیت حیوانات هم مورد توجه شریعت اسلامی قرار گرفته است و لذا کشتن و شکار کردن حیوانات صحرایی و هرگونه معاونت در این عمل یا حتی راهنمایی و هدایت شخص دیگر برای شکار، حرام اعلام شده و شخصی که هرکدام از این اعمال را مرتکب شود باید جریمه شود و کفاره دهد. همچنین دور انداختن حشرات و جانوران موذی که روی بدن حاجی در حال احرام قرار گرفتهاند، جایز نیست و اگر این کار را انجام دهد باید کفاره دهد اما فرمودهاند جا به جا کردن آن حیوان اشکال ندارد که همة این موارد بیانگر نهایت احترام به حقوق حیوانات و رعایت حقوق آنها است.
دقت و تأمل در این موارد که نظایر آن فراوان است، انسان را نسبت به دین و فرهنگ برگرفته شده از دین قدردان و شاکر میکند و باعث میشود که مسلمانان با فخر و مباهات نسبت به نشر و ترویج و گسترش این آموزههای الهی و آسمانی اقدام کنند و در سایة وحدت و یکدلی، موجبات تقویت هویت فرهنگی و دینی خود را فراهم آورند.
تأثیر حج بر تقویت هویت ملل اسلامی
به جا آوردنِ مناسک حج در سرزمین وحی و مشاهدة مشاعر مقدس، زمینة آشنایی حجگزار را با ریشههای فرهنگی و اسلامی فراهم میکند. او میتواند ریشههای تاریخی پیدایش دین خود را بشناسد، از ویژگیهای بارز و برجستة اسلام آگاه شود و از جایگاه دین خود بین ادیان دیگر شناخت دقیقتری پیدا کند. شواهد تجربی حکایت از تأثیر مراسم مذهبی در شکلگیری هویت دینی میکند.
امام سجاد7 خطاب به شبلی فرمودند: «فَحینَ صَلَّیتَ فِیهِ رَکْعَتَینِ نَوَیتَ اَنَّکَ صَلَّیتَ بِصَلاةِ إِبْراهِیمَ7» (نوری، 1407ق. ، ص168).[1]
از آنجا که حضرت ابراهیم7 بنیانگذار ادیان توحیدی است، میتوان گفت که امام سجاد7 شبلی را به دین توحیدی راهنمایی میکند. با یادآوری مقام ابراهیم و لزوم توجه به ارزشهای خلق شده به دست او که سر سلسله ادیان توحیدی است، گذشتة دینی حجگزار را به او معرفی میکند و به این وسیله به هویت دینی و تقویت آن کمک میکند.
از سوی دیگر انسان تنها با قدرت تعقل خود زندگی نمیکند و نمیتواند برای تأمین منافع خود دست به محاسبه بزند و خردمندانه عمل کند، مگر آنکه پیش از آن خود را تعریف کرده باشد. سازوکار تأمین منفعت، مشروط به آگاهی از هویت است. زمانی که تغیرات سریع اجتماعی روی میدهد، هویتهای جا افتاده، از هم گسیخته میشود، خود دوباره تعریف میشود و هویت تازهای شکل میگیرد. دین برای کسانی که با پرسشهایی از این دست روبه رو هستند که من کیستم؟ و به کجا تعلق دارم؟ پاسخی قانع کننده دارد. همه ادیان به افراد، حس هویت عطا میکنند و راه زندگی را نشان میدهند.
در این فرآیند، مردم یا هویت تاریخی خود را دوباره باز مییابند یا آن را به وجود میآورند. انسان هرچه هدفهای جهان نگرانه داشته باشد، دین است که با خط کشیدن میان مؤمنان و غیرمؤمنان و مرزبندی میان خودیها و غریبهها به او هویت میدهد.
مسلمانان از سراسر جهان در کنگرة عظیم حج شرکت میکنند. از ملیتهای مختلف و فراتر از همه مرزهای اعتباری، در کنار یکدیگر جمع میشوند و بدون توجه به تمایزات و تفاوتهای فردی، اجتماعی، ملیتی و فرهنگی، اعمال مشترک و واحدی را انجام میدهند؛ اعمالی که از یک تمدن ریشه دار، الهی و معنادار سرچشمه گرفته است و برای همه حجگزاران ضرورت یکسانی دارد. در چنین مراسمی است که این اعمال به همراه آگاهی از اسرار و رموز آن، افراد را به هویت دینی و ریشههای شکل گیری مناسک حج رهنمون میشود؛ رفتارهایی که به فردی خاص یا ملیتی ویژه اختصاص ندارند. در این فضا افراد به همان داربستی دست مییابند که میتواند تکیه گاه معرفتی آنها باشد و با تمسک به آن، خود را در برابر دیگر تمدنها محافظت کنند.
بنابراین، حج به عنوان مهمترین مناسک دینی در اسلام است که با آن میتوان مسلمانان را سالیانه در یک اجتماع عظیم مذهبی گرد هم آورد و همگان را با دستور و نظام هماهنگ وشعار واحد به اجرای مراحل مختلف مناسک هدایت کرد و ارتباط معنوی با خدا و مردم را در عالیترین و زیباترین صورت نشان داد. مناسک حج، مناسکی خانوادگی نیست. مناسک خویشاوندی همچون صلة رحم، ازدواج و عیادت بیماران نیست؛ مناسک محلی همچون نماز جماعت نیست. مناسک حج مناسک ملی که در پهنه یک کشور
و ملیت خاص به اجرا گذاشته میشود نیست، بلکه مناسکی معنوی و جهانی است. ملل و نحل موجود در جهان فقط توانستهاند مناسک ملی و نژادی داشته باشند و در نهایت در قرن اخیر که به پدیدة جهانی شدن میاندیشند، جز در چهارچوب روابط مادی و سیاسی، تصوری از جهانی شدن را درک نمیکنند.
مناسک حج، مناسکی معنوی و جهانی است که توجه به باطن اعمال آن مسلمانان را متوجه هویت دینی و فرهنگی خود میکند. در حقیقت حج نمونة کوچک امت واحدة اسلامی است که به صورت منطقی تشکیل میشود و هویت واحد امت اسلامی را عملا به نمایش میگذارد. مسلمانان در هرگوشهای از جهان که باشند، با یکدیگر پیوند و اخوت دارند؛ اما در حد حرف و شعار. آنچه آنها را عملاً به یکدیگر پیوند میدهد و به آنان هویت واحدی القا میکند، حج و حضور در صحنههای مختلف آن است. حجگزار پس از آنکه در صحنة حج حضور مییابد، خود را عضو مجموعه بزرگتری به نام امت اسلامی قلمداد میکند. این تأثیر و کارکرد حج در تقویت هویت دینی و فرهنگی را به خوبی
میتوان در تاریخ جوامع اسلامی دید.
امام صادق7 در این باره میفرماید:
«وَاَمَرَهُمْ بِما یکُونُ مِنْ اَمْرِ الطّاعَةِ فِی الدِّینِ وَمَصْلِحَتِهِمْ مِنْ اَمْرِ دُنْیاهُمْ فَجَعَلَ فِیهِ الاِْجْتِماعَ مِنَ الشَّرْقِ وَالْغَرْبِ لِیتَعارَفُوا»؛[2] (حر عاملی، تحقیق: عبدالرحیم ربانی، ص14).
از آنجا که محور و مبنای زندگی اجتماعی، برقراری ارتباط با دیگران است و هویت اجتماعی چنین امکانی را فراهم میکند و به عبارت دیگر، بدون هویت اجتماعی جامعهای وجود ندارد، بر همین اساس لازم است عوامل و مسائل تاثیرگذار بر هویت اجتماعی
و فرهنگی شناخته شوند که چه عواملی باعث ضعف هویت فرهنگی میشوند و چه مسائلی باعث تقویت هویت اجتماعی و فرهنگی میشوند. یکی از عوامل مهم که باعث تقویت هویت فرهنگی میشود، شناخت محاسن و امتیازات فرهنگ خودی و مقایسة آن با فرهنگهای دیگر است؛ در این صورت انسان قدردان فرهنگ خودش میشود و در جهت نشر و گسترش آن سعی و تلاش میکند.
عناصر ارزشی هویت فرهنگی مسلمانان
بسیاری از نظریهپردازان دیپلماسی فرهنگی را نمونة بارز و اعلای اعمال قدرت نرم میدانند که بهکشورها امکان و توان نفوذ در طرف مقابل از طریق عناصری چون فرهنگ، ارزشها و ایدهها را میدهد. جوزف نای نظریهپرداز معاصر روابط بینالملل، قدرت نرم را در تعارض با قدرت سخت؛ یعنی تسخیر کردن از طریق نیروی نظامی میداند. به عقیدة جوزف نای، قدرت نرم در یک کشور میتواند از سه منبع اصلی پدید آید: فرهنگ آن کشور، ارزشهای سیاسی و سیاست خارجی. این نظریه پرداز معتقد است که وقتی فرهنگ یک کشور ارزشهای جهانی را شامل شود و بنیاد و سیاستهای آن را علایق و ارزشهای مشترک جهانی شکل دهد، احتمال اینکه نتایج مطلوب با هزینة اندک و مبتنی بر قدرت نرم تحصیل شود افزایش مییابد. افزایش این احتمال به خاطر رابطهای است که چنین فرهنگی بین جاذبهها و وظایف ایجاد میکند. ارزشهای محدود و فرهنگهای ناحیهای،کمتر میتوانند قدرت نرم ایجاد کنند (جوزف نای، 1389، ج7، صص51 و52).
بر همین اساس و با توجه به تعریف هویت فرهنگی، افراد وابسته به هر فرهنگی باید به درستی فرهنگ خود را شناخته، درک کرده و وجوه امتیاز آن را نسبت به سایر فرهنگها بدانند و در پرورش و اشاعة فرهنگ خود تلاش نمایند. شکی نیست که هویت مسلمانان وابسته به دین اسلام میباشد بهطوری که دستورات اسلام در گفتار و کردار و پندار مسلمانان تأثیر مستقیم میگذارد و در همة جوانب و ابعاد مختلف زندگی آنها تأثیرگذار است و با عمل کردن و تقید به دستورات و قوانین اسلام است که برای مسلمانان فرهنگ و هویت اسلامی شکل میگیرد و این فرهنگ و هویت اسلامی دارای مجموعهای از عناصر ارزشی است که شناختن آن عناصر برای هر مسلمانی لازم و ضروری است و در نتیجه، شناخت صحیح این عناصر، هویت فرهنگی و اسلامی تقویت میشود و به همین جهت ابتدا به صورت مختصر اشارهای به عناصر ارزشی هویت فرهنگی اسلامی خواهد شد و بعد از آن به کارکرد حج در تقویت عناصر ارزشی هویت فرهنگی مسلمانان میپردازیم.
تمام اصالت و هویت فرهنگی مسلمانان وابسته به دین اسلام است و اسلام هم مجموعه ای از دستورات و قوانین است که برای سعادت بشر آمده است. این قوانین
و مقررات که در افکار و رفتار مسلمانان مورد عمل قرار میگیرد، بر اصولی اعتقادی استوار است (طباطبایی، 1362، ص17). بنابراین، اسلام مجموعهای از قوانین و مقررات الهی است که به منظور سعادت بشر برای انسانها وضع شده است و مسلمان هم به کسی گفته میشود که در برابر دستورات خدا خاضع و خاشع باشد و از آیین و کیش پیامبر اسلام پیروی کند؛ چرا که این آیین مردم را به گردن نهادن و خضوع در برابر خداوند عالم
فرا میخواند و به سعادت در دنیا و آخرت رهنمون میگردد. از این رو در اینجا به برخی از عناصر مشترک هویت بخشی که معرف هویت فرهنگی مسلمانان است اشاره میشود:
1. خدای واحد (توحید) 2. پیامبر واحد (نبوت) 3. کتاب واحد (قرآن) 4. قبلة واحد (کعبه).
1. توحید
حج، از جمله عباداتی است که توحید در آن به معنای واقعی کلمه تجسم یافته و از آغاز تا انجامش نمونهای از توحید و طرد شرک است. توحید عقیده به مبدأ واحدی برای جهان هستی است. توحید اصطلاحی است که تنها دربارة خدای متعال به کار میرود. مبدأ و آغازی که وجود ازلی و ابدی داشته و دوگانگی و ترکیب در ذاتش نیست. هیچ نوع وابستگی و احتیاج دربارة او تصور نمیشود. ذاتی که واجد تمامی کمالات است. مبدئی که همه کاره هستی و مدیر و مدبر آن است. توحید اعتقاد به خدای واحد در همة ابعاد است. هر عبادتی، خلوص در آن اعتبار شده و مدنظر قرار میگیرد: (أَلا لِله الدِّینُ الْخالِصُ) (زمر : 3) اما تجلی این خلوص در برخی از این عبادات نمایانتر و طرد شرک در آن قوی تر و آشکارتر است، که حج نمونه بارز آن است و از همین رو ترک حج کفر قلمداد شده است:
(وَ لِلهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیهِ سَبیلاً وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِیّ عَنِ الْعالَمینَ)[3] (آل عمران : 97).
پس حج، ایمان و توحید است و ترک آن کفر عملی. معنای تجلّی توحید در حج این است که توحید چون در درجات خود تنزل کند و در چشم اندازهای مظاهر خویش جلوهگر شود، به حج مبدل میگردد. اگر حج به سوی خدای سبحان صعود کند، در معارج راه ترقی را طی کند، به خداوند سبحان میرسد یا به توحید مبدل میشود؛ یعنی تبدیل به عقیدهای میشود که چیزی آن را آلوده نمیکند و یقین میشود که شک و گمان بر آن دست نمیساید؛ چنان که امام صادق7 فرمودند:
«...حَتَّى یَلْصَقَ بِالْعَرْشِ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الله حِجَاب »؛ «به عرش میپیوست؛ بهگونهایکه میان او وخدا حجابی نمیبود.» (حر عاملی، تحقیق: عبدالرحیم ربانی، ج9، ص422، ح17905).
نتیجه اینکه: حج توحید ممثل است و توحید همان فطرتی است که خداوند انسانها را برای آن سرشته است و دگرگونی برای آن نیست (جوادی آملی، عبد الله، 1387، ص79).
گرچه هر عبادتی تبرّی از شرک و انزجار از طاغوت است، لیکن چون حج عبادت ویژهای است با سیاست آمیخته است و حضور اقشار گوناگون مردم جهان موقعیت مناسبی است تا روح این عبادت همانند دیگر عبادات الهی در آن انبوه چشمگیر به خوبی تجلی کند و عصارة این پرستش خاص در صحنه، ظهور تمام نماید، از این رو، به فرمان وحی الهی، پیامبر گرانقدر اسلام9 سخنگوی حکومت اسلامی، حضرت علی7 را مأمور اعلان تبرّی از مشرکان کرد تا به طور قاطع مرز توحید از طغیان و شرک جدا شود و صفوف منسجم مسلمانان از صف کفار ممتاز گردد و از این رهگذر، چهرة سیاسی ـ عبادی حج جلوه کرده و زائران کعبه با استماع قطعنامة حکومت اسلامی که دستور انزجار از شرک و سازش ناپذیری در برابر مشرکان است ره توشة توحید را به همراه خود ببرند.
از این رو، همانطور که همة مسلمانان در بسیاری از شؤون زندگی به سمت کعبه متوجه میشوند، از برکت کعبه نیز فرمان توحیدی به اقطار گوناگون عالم منتشر خواهد شد.
(وَ أَذانٌ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی النَّاسِ یوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ أَنَّ اللهَ بَریءٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ وَ رَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَیرٌ لَکُمْ وَ إِنْ تَوَلَّیتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیرُ مُعْجِزِی الله) (توبه : 3).[4]
انسانهای معتقد و متعبد، همواره با تعقیب هدف به مقصد نهایی خود نایل میشوند. خدای سبحان که انسان را برای کمال عبادی آفرید و همة جوامع انسانی را به یک سمت و یک هدف فرا خواند و کعبه را با ویژگیها و مزایای فراوان آن بنیان گذارد، برای هدفی بود برتر و مقصودی والاتر از آن چه در اذهان ساده اندیشان خطور میکند و چون هیچ کمالی بالاتر از نیل به توحید ناب نیست و وصل به آن بدون نزاهت از هرگونه شرک میسّر نخواهد بود، از این رو کعبه را که خانة توحید و مرکز گردهمایی مسلمانان سراسر عالم است، محور تبری از هر تباهی دانست و مقدمات مناسب آن را چنین تهیه فرمود:
اولاً: بعد از اتمام بنای بیت طاهر و عتیق و بعد از تأمین حرم و تشریع امنیت برای میهمانان و زائران و راکعان و ساجدان و عاکفان، به پیامبر خویش دستور داد:
(وَأَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یأْتُوکَ رِجالاً وَعَلی کُلِّ ضامِرٍ یأْتینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمیقٍ) (حج : 27).[5]
و هدف از این اعلان عمومیِ ابراهیم7 ، فراخوانی کسانی بود که توان حضور را به طور متعارف دارند.
ثانیاً: وقتی همگان از باختر و خاور، از شمال و جنوب و از دور و نزدیک آمدند و در گردهمایی سراسری شرکت کردند تا شاهد منافع مادی و معنوی خود باشند، آنگاه نوبت به اذن و اعلان محمدی فرا میرسد، از این رو فرمود:
(وَ أَذانٌ مِنَ الله وَ رَسُولِهِ إِلَی النَّاسِ یوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ أَنَّ الله بَریءٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ
وَ رَسُولُهُ)[6] (توبه : 3).
بنابراین، هدف نهایی اعلان پیشین، ساختن کعبه یا همة مزایای الهی آن نبود، بلکه زمینه برای اعلان دوم که هدف نهایی کعبه است، خواهد بود و آن اذان که به وسیلة خاتم پیامبران از طرف خدای سبحان صورت میپذیرد تبرّی خدا و رسول او از هر مشرک و ملحد است و برای آنکه آن اعلان جهانی باشد و به سمع مردم سراسر گیتی برسد فرمود: در روز حج اکبر؛ یعنی زمانی که همة زائران حضور دارند انجام شود. هدف نهایی ساختن بیت الله، رسیدن به توحید است و نیل به توحید ناب بدون تبری تام از هر شرک و الحاد و انزجار از هر مشرک و ملحد میسور نیست. از این رو اعلام این هدف نهایی به صورت اعلان تبری خدا و رسول9 از مشرکان متبلور شده است و تا انسان در درون زمین زندگی میکند، وظیفة حج و زیارت برعهدة اوست و تا مشرک در جهان هست اعلام تبری از او نیز جزو مهمترین وظایف حج به شمار میرود (جوادی آملی، عبد الله، 1387، ص124).
1 / 1 ـ توحید و هویت فرهنگی اسلامی
از مجموعة مطالبی که دربارة فرهنگ و هویت گذشت، میشود به این نکته رسید که بین فرهنگ و هویت، ارتباطی وثیق و تنگاتنگ وجود دارد؛ بهگونهای که چیستی انسان و وجه تمایز واقعی انسان از موجودات دیگر و نیز بارزترین و شاخصترین وجه تمایز انسانها از همدیگر، فرهنگ آنهاست؛ بدین معنی که اولین چیزی که انسان در منظومة جهانبینی خود میتواند و بایستی خود را با آن معرفی نماید و قبل از هرچیزی به داشتن آن افتخار نماید، وجه و عنصر فرهنگ و ارزشها و نگرشهای وی است، اما همة این موارد در صورتی صحیح است که فرد یا جامعه تحت سلطة دیگران نباشد و به اصطلاح برده وبندة دیگران نباشد و از نعمت آزادی و آزادگی برخوردار باشد.
یکی از ثمرات عنصر هویتی توحید، این است که انسان در پرتو توحید خدا، افزون بر رسیدن به نیازهای خود از کرامت و حریت نیز که بزرگترین موهبتهای الهی است برخوردار میشود و به وارستگی بار مییابد. در توحید، هیچ عاملی سبب نمیشود که موحد به بردگی و بندگی غیر خدا سوق پیدا کند. بندگی خدا حریت و آزادگی بنده از ماسوی الله را در پی دارد؛ زیرا چنین موحدی بندة خدایی است که همهجا حاضر و ناظر است و انسان موحد، همة شؤون خود را به او واگذار کرده است. از این رو، میاندیشد آنگونه که خدای سبحان خواسته، نه آن چه هوای نفس فرمان میدهد؛ رفتار کند، آنطورکه عقل درون و بیرون فرمان دادهاند، نه آنچه هوس میخواهد. در این صورت از خود آزاد و از هر تعلق، بلکه تعین منزه و وارسته است.
غرض آنکه توحید ناب ره توشة فراوانی در اندیشه و انگیزة موحد دارد که برخی از آنها فردی و بعضی جمعی است، برخی از آنها حقوقی و سیاسی و برخی اعتقادی و اخلاقی است. حریت توحیدی هم رژیم ارباب و رعیتی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و... را باطل میکند و هم رژیم ربوبیت هوا و رقیت عقل، فرمانروایی هوس و فرمانبرداری علم را ابطال میکند و کنار میزند تا علم و عقل از یک سو، عقیده و خلق حسن از سوی دیگر زمام امور فرد و جامعه را رهبری و امامت کند.
مشرک مانند فردی است که نوکر چند ارباب ناسازگار باشد، طبعاً هریک او را به کاری میگمارند ولی موحد مانند کسی است که تحت ارادة یک مولای حکیم عادل قرار گیرد. توجه به خدای یگانه و پذیرش عبودیت او وارستگی میآورد و توجه به ما سوی الله، اسارت و خواری، تا جاییکه ممکن است انسان در بند عنصری پست و حقیر قرار گیرد
و بندگی هوای نفس را بپذیرد:
(أَ فَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ الله عَلی عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلی سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلی بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ یهْدیهِ مِنْ بَعْدِ الله أَ فَلا تَذَکَّرُونَ)[7] (جاثیه : 23).
خوف و طمع انبیا فقط از خدا بود و خود را به مصدر قدرت مطلق وابسته میدانستند؛ از این رو، انگیزهای برای تسلیم و قصور آنان در برابر دیگران وجود نداشت و شجاعانه به طرح آرای خویش میپرداختند و هرگز مقهور قدرتهای دیگر نمیشدند. پس خویش را از هر قیدی رها ساخته بودند و در خوف و رجا موحد بودند. شاگردان انبیا نیز از چنین امتیازی برخوردار هستند؛ یعنی هم در بعد سیاست، از هر استعمار و استعبادی آزاد زیستند و هم در عقاید و اخلاق، از هر شرک، الحاد، نفاق و کفری منزه و مبرّا بودند.
2 / 1 ـ کارکرد توحید در دیپلماسی فرهنگی حج
در تعریف دیپلماسی فرهنگی گفتهاند: دیپلماسی فرهنگی عبارت است از: تلاش برای درک، مطلع ساختن، مشارکت دادن وتأثیرگذاری بر مردم دیگر کشورها و تبادل ایدهها، اطلاعات، هنر و دیگر جنبههای فرهنگ میان ملتها، به منظور تقویت تفاهم متقابل» (رضا صالحی امیری و سعید محمدی، 1389، ص109). بنابراین، میتوان دیپلماسی فرهنگی را به عبارتی خلاصهتر به ابزاری برای تأمین منافع و مصالح ملی ـ دینی یک ملت یا فرهنگ تفسیر کرد. این نکته را نیز باید توجه داشت که فضای بینالمللی امروز جهان که به شدت از خشونت و نبردهای نظامی خسته شده است، بیش از هر چیز پذیرای مؤلفهها
و رویکردهای دیپلماسی فرهنگی است؛ دیپلماسی فرهنگی جهان اسلام از آنجا دارای قدرت و اهمیت است که زیربنای آن دین مبین اسلام و آموزههای پرمحتوای آن است که همین دستورات الهی در دین اسلام ظرفیت عظیمی را برای تأمین اهداف و خواستههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی مسلمانان فراهم میسازد.
برای رسیدن به این ظرفیت عظیم، شناخت حقیقی عناصر ارزشی اسلام و اشاعه آنها بر مسلمانان ضروری است. مهمترین عنصر ارزشی و ریشة همة فضایل و رهآوردهای مثبت علمی و عملی توحید است؛ چنانکه منشأ همة تباهیها و فسادها شرک و الحاد است. میوة درخت توحید چیزی جز خیر نیست و ثمرة شرک چیزی جز شر نمیباشد. در دل موحد که جای اعتقاد به خداست، بذر فضایل، عقاید، رفتارهای پاک و خوبیها رشد میکند و همانگونه که فضایل از بالا و رو به بالاست، موحد از بالا و در مسیر صعود به بالاست لیکن در سرزمین آتشین دل ملحد و مشرک هیچ بذری جز تلخی و زشتی و شرارت به بار نخواهد نشست.
با توحید است که عقاید و اخلاق و رفتار جامعة انسانی سامان مییابد و بر بنیان محکم ایمان به مبدأ و معاد استوار میگردد و بدون این اصل، هیچ بنایی استوار نخواهد شد. موحد در پرتو توحید ربوبی از ارباب متفرق رهایی مییابد، با توحید واجب و اسمای حسنای او از کرامت انسانی برخوردار میشود؛ مثلا با توحید قدرت، از تکبر و غرور و عجب به تواضع و فروتنی، و از نا امیدی به امید بار مییابد. انسان با توحید عبادی به حریت و آزادگی میرسد و از بند بندگی دیگران رهایی مییابد و با توحید از تملق اغیار و حقیر شدن نزد دیگران آزاد میگردد و همین طور در سایر بخشهای توحید. روشن است که بدون توحید، انسان از شناخت واقعی خود و جهان محروم است. وقتی خویشتن را نشناخت نمیداند با خود چه کند
و آنگاه که جهان را نشناخت با چگونگی برخورد خود با جهان و جهانیان آشنا نیست؛ زیرا چنین انسانی، خدایی را که همة اشیاء را آفریده و بر همه چیز احاطه دارد، نشناخته است و چون خدا بر همه چیز احاطه دارد، بدون شناخت او هرگز نمیتواند به حقیقت چیزی پی ببرد؛ زیرا کسی که روشن کنندة حقیقت در دل انسان نبیند، درون خود را نخواهد دید و قهرا خود را نمیتواند بشناسد و چون حقیقتی را که به جهان نور میبخشد ندید، جهان را هم نخواهد دید.
متفکرِ طالب یقین، هم میتواند جهان را خوب بشناسد و هم خود را و اگر خود را
آنطور که باید در پرتو خورشید شناخت، هرگز با خود جاهلانه رفتار نمیکند. خودِ مجازی را به جای خودِ واقعی نمیپندارد و خویشتن را جز فقر و وابستگی به مبدأ قوی نمیبیند. از این رو، فرومایگی و تکبر را به سرافرازی و فروتنی تبدیل میکند ولی اگر حقیقت خود را نشناخت داعیۀ تکبر و غرور خواهد داشت. لذا چون حج خانة توحید است، مسلمانانی که از سراسر عالم در این مکان اجتماع میکنند، میتوانند با ایجاد و تقویت روحیة توحیدی و گسترش روابط و تعاملات و همچنین انسجام سیاسی ـ اجتماعی، مانع از انزوای اسلام و مسلمانان در عرصههای بینالمللی شوند و باعث اقتدار و امنیت و تقویت هویت فرهنگی اسلامی شوند و در سایة نظام توحیدی حج به صلح و امنیت دسترسی پیدا کنند؛ چراکه نیاز به صلح و امنیت، از جمله مهمترین نیازمندیهای زندگی اجتماعی است
و به همان اندازه که انسانها به خوراک و پوشاک و مسکن و مانند اینها نیاز دارند تا بتوانند زندگی راحتی داشته باشند، به همان اندازه به مقولة صلح و امنیت نیازمند هستند؛ چرا که در صورت وجود همة وسایل رفاهی بدون امنیت، زندگی فاقد آسایش و راحتی است و لذا در همین راستا توجه به این نکته مهم است که بدانیم یکی از ثمرات مهم توحید در بُعد روانی جامعة بشری ظهور پیدا میکند؛ توضیح این مطلب این است که موحد در پرتو توحید وارد قلعة امن میشود و این امان به او اطمینان و آرامش میدهد و هیچ حادثهای او را نگران و مضطرب نمیکند. به این ره آورد در آیات متعدد اشاره شده است؛ از جمله:
(إِنَّ الْمُتَّقینَ فی مَقامٍ أَمینٍ) (دخان :51).
دراین دژ امن که درآخرت به صورت بهشت ظهور میکند، هیچ عذاب ظاهری و باطنی و جسمی و روحی، موحد را تهدید نمیکند. البته چنین امنیتی ثمرة توحید واقعی است، از این رو، درآیة دیگر قرآن، حدود تقوایی که ره آورد آن امنیت کامل است، شفافتر بیان شده است؛ (الَّذینَ آمَنُوا وَ لَمْ یلْبِسُوا إیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ) (انعام : 82).
توحید و ایمان به خدا با اطمینان دل ملازماند؛ یعنی وقتی انسان موحد واقعی است که با یاد خدا به آرامش راه یابد. پس اثر توحید اطمینان و آرامش دل است. انسان همتی جز تحصیل سعادت و خوفی جز ترس از شقاوت و نقمت ندارد و زمام سعادت و خیر به دست خداست و ایمان به خداوند، انسان را به ایمنی میرساند. لذا وقتی مسلمانان در ایام حج، در این سرزمین اجتماع میکنند، ولو برای چند روزی از دنیا و مظاهر آن جدا شده و رو به سوی خدای واحد آوردهاند و در این شرایط و حالات میتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و از مشکلات یکدیگر آگاه شوند و برای پیدا کردن راه حل مناسب و خروج از مشکلات مشترک با یکدیگر همفکری کنند، که همة اینها به برکت حج و آن اجتماع میلیونی است که این عبادت برای مسلمین فراهم میآورد.
3/ 1 ـ شرک مهمترین عامل ضعف هویت فرهنگی
همانطور که اشاره شد مهمترین اصل هویتی مشترک مسلمانان، توحید است. وقتی مسلمانان در ایام حج، یکرنگ و یک صدا پیرامون خانة توحید طواف میکنند و فریاد «لَبَّیک اللَّهُمَّ لَبَّیک» سر میدهند. در حقیقت بر این اصل مشترک هویتی خود؛ یعنی توحید تأکید میکنند و با وجود سلیقهها و ملیت و قومیت و نژادهای متفاوت نشان میدهند که همگی موحد هستیم و دور خانهای واحد میگردیم و از سراسر عالم همگی متوجه این خانه هستیم. در نقطة مقابل توحید، شرک قرار دارد که از مهمترین عوامل ضعف هویت فرهنگ اسلامی است. شرک بزرگترین گناه و مجمع تمام پلیدیها و رذایل است و باعث از دست دادن مقام انسانی و تنزل به مرتبهای پایینتر از حیوانی است. شرک میتواند قلوب انسانها را از هم دور کند و مانع برقراری ارتباط صحیح و انسانی بین انسانها میشود و لذا برائت از شرک و مشرکین برای رسیدن به توحید ناب و خالص ضروری است که برای این مهم، انجام عبادات نقش بزرگی در تثبیت توحید و نفی شرک ایفا میکند که از میان عبادات با توجه به موضوع بحث، نقش تأثیر حج در نفی شرک بیان میشود.
نیل به توحید ناب جز با شناخت شرک و طرد اقسام جلی و خفی آن ممکن نیست. شرک ریشة همة انحرافات و بدترین ظلم به توحید است؛ (إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظیمٌ) (لقمان : 13).
مشرکان اولین و بزرگترین مانع بسط توحید و رشد معارف آسمانی هستند. این جماعت به دو گروه تقسیم میشوند:
الف) صاحبان زر و زور که با تهدید و تطمیع و فریب، تودههای مردم را در مقابل پیام توحید الهی قرار داده و بر ضدّ آنان بر میانگیزند. در قرآن کریم از فرعون و هامان
و قارون به عنوان نمادهای این گروه یاد شده است.
ب) تودههای جاهل و غافل؛ یعنی خیل عظیم انسانهایی که اسیر محیط جاهلی سران شرک شده و با تقلید کورکورانه از سنتهای گذشتگان و اطاعت بی چون و چرا از بزرگان قوم، بدون هیچ منطقی، متعصبانه اسیر خرافات گشتهاند. پیروی از هوا و هوس، برای رسیدن به منافع خیالی، آنها را به آرامش کاذب و سرور دروغین کشانده است،
و چون پیام توحید برهم زنندة این رسوبات فکری و منافع خیالی آنهاست، به شدت در مقابل آن میایستند. اوج این تعصب جاهلی در محیط بعثت پیامبر عزیز اسلام9 بود، که آن حضرت در مبارزه فکری و عملی با آنان متحمل بیشترین اذیت و آزار شدند؛ «مَا أُوذِیَ نَبِیٌّ مِثْلَ مَا أُوذِیتُ» (مجلسی، 1457ق. ، ج39، ص56).
متأسفانه علیرغم تلاش همة انبیا و کوشش خستگی ناپذیر خاتم آنان، شرک ریشه کن نشده و هنوز در بسیاری از نقاط عالم، مردم از جهت علوم عقلی و معارف توحیدی عقب ماندهاند و اعتقاد به امور خرافی و بتپرستی استمرار دارد.
بنابراین، هنوز لازم است با پایههای فکری و مایههای عملی شرک و بت پرستی مبارزه شود و پایههای فکری و عقیدتی توحید بیان گردد و به ملتها گفته شود؛ انسان باید جایی تکیه کند و در برابر کسی سر فرود آورد که هستی او عین ذات او بوده و عالم و آدم مظهر فعل اوست و آن موجود غیبی در حد مطلق و نامحدود مستجمع جمیع کمالات است و انسان والاتر از آن است که در برابر غیر او کرنش کند و جز او را بپرستد (جوادی آملی، 1385، ص559).
در نتیجه، شرک میتواند مسلمانان را از هویت اصیل اسلامی دور کند و این دوری از هویت و فرهنگ اصیل اسلامی میتواند به مشاجره و منازعة درونی و خود باختگی بیرونی منجر شود. لذا آیین تبری و بیزاری از شرک و مشرکین در ایام حج، در تقویت هویت فرهنگی اسلامی مسلمانان اثرگذار است.
4 / 1ـ برائت از شرک و مشرکان در حج و هویت اسلامی
برائت از مشرکین در حج، یکی از اعمال سیاسی حج است، که تلاش دارد مسلمانان را متوجه کفر و کافران و شرک و مشرکان کند و علاوه بر این عاملی وحدت بخش برای مسلمین در مقابل مشرکین است و همچنین هویت اسلامی را نیز در مقابل دشمنان تقویت نموده، از این طریق، کارکرد انسجام بخشی خود را نیز تثبیت میکند.
با توجه به اهمیت برائت از مشرکین در حج و تأکیدات بزرگان در این زمینه، شایسته است به گوشهای از کارکردهای برائت و آثار و برکات آن برای مسلمانان و جهان اسلام اشاره شود. یکی از کارکردهای برائت از مشرکان، ایجاد انسجام و یکپارچگی در میان مسلمانان است. این عمل موجب میشود که در پرتو آن، اختلافات درونی در سایه و حاشیه قرار گیرد و همة انرژیها بر ضد دشمن متمرکز شود. همچنین میتواند باعث هویت بخشیدن به جمع درونی و تقویت انسجام و همراهی داخلی شود و در عین حال، انگیزهای برای تلاش
و احساس در راه بودن است که سبب تعالی و پویایی هر فرهنگ و تمدن نیز میباشد.
بنابراین، میتوان گفت برائت از مشرکان، جهان اسلام را که مجموعهای با سابقة تاریخی، فرهنگی و جغرافیایی و هویتی مشترک است، به یک مجموعة امنیتی تبدیل میکند تا با تلقی دشمن مشترک از کفر و کافران، نیروها و امکانات خود را برای مقابله با دشمن و حفظ وجود و کیانش به کار گیرد.
محیط و فضای موجود در حج، آکنده از معنویات است و در چنین محیطهای معنوی معمولاً تمرکز زوار و افراد حاضر در این اماکن مقدس بر انجام مناسک دینی میباشد
و خود همین تمرکز و توجه بر مناسک دینی با اصول مشترک هویتی، اصول دینی یکسان و یکپارچهای را در ذهن مسلمانان تقویت میکند و بر اساس روحیة ایمانی، در ضمن مراسم برائت از مشرکان، کفر و کافران را دشمن مشترک خود تلقی میکنند. از این طریق هویتها، یکسان میشود و باعث میشود که موضعگیریهای مسلمانان در مسائل مختلف، یکدستتر و هماهنگتر شود. لذا میتوان یکی از مهمترین کارکردهای حج را تقویت
و گسترش تعاملات، روابط و اتحاد و انسجام سیاسی ـ اجتماعی امت اسلامی دانست که این امر میتواند مانع از انزوای اسلام در نظام بینالملل شود و اقتدار و موقعیت اسلام را ارتقا دهد و از این جهت امنیت و هویت مسلمانان را تأمین کند.
در نتیجه میتوان این ادعا را مطرح کرد که مناسک حج، به ویژه بخشهایی مانند برائت از مشرکان تجلی گفتمان اسلام در حفظ موجودیت خود و مبارزه با هرگونه تهدید ارزشها و تهاجم فرهنگی است؛ به عبارت دیگر حج با توجه به ابعاد و جهات معنوی
و تربیتی، بیانگر نظام ارزشی اسلام است و وقتی در قالب ابعاد سیاسی خود در برائت از مشرکان بروز میکند، علاوه بر اینکه سعی میکند مرزهای ارزشی و گفتمانی خود با غیر را مشخص و معین کند، همچنین پاسخ هرگونه تهدید امنیتی را که هویت و نظام ارزشی اسلام را هدف بگیرد، میدهد.[8]
در حقیقت مناسک حج به طور عام و برائت از مشرکان به صورت خاص فریب و افسونگری استعمار و دشمنان اسلام، در به غفلت کشیدن جوامع اسلامی و مسلمانان را مورد اعتراض قرار میدهد. نوعی اعتراض و انتقاد رفتاری در عرصة بینالملل و جهان اسلام به نظم جهانی و روابط قدرت در عرصة سیاست بینالملل، با هدف احقاق حق و جایگاه اصیل و رفیع فرهنگ اسلامی است. به همین خاطر، توجه به هویت مشترک مسلمانان و توجه به عناصر هویتی مشترک از شرایط لازم و تعیین کننده است و لذا یکی از دستورات شارع مقدس در مناسک حج، تلبیه است؛ تلبیه به عنوان یکی از واجبات احرام، اولاً شخص محرم را متوجه توحید الهی میکند و ثانیا او را از شرک و مشرکین دور میسازد.
2ـ نبوت
دومین عنصر ارزشی برای هویت اسلامی نبوت است. همة مسلمانان معتقد به نبوت پیامبری هستند که خاتم پیامبران است و رسالتش جهانی است و به معنای واقعی انسان کامل است. انسان کاملی که به نحو مطلق خلیفة الله است و کاملتر از او در جهان کسی نیست. رسالت او چنان وسیع و گسترده است که نه در طول تاریخ بعد از او پیامبری خواهد آمد
و نه در عرصة گیتی همزمان با نبوت او کسی به پیامبری میرسد. از این جهت او نه تنها از انبیای اولوالعزم به شمار میآید، بلکه خاتم همة پیامبران و پایان بخش اصلی نبوت و رسالت است
و همة ادلهای که بر خاتمیت آن حضرت دلالت دارد؛ مانند آیه کریمه: (مَا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ الله وَ خاتَمَ النَّبِیینَ وَ کانَ اللهُ بِکُلِّ شَیءٍ عَلیماً) (احزاب : 40) بر جهانی بودن آن حضرت دلالت خواهد داشت.
گذشته از این، آیات دیگری نیز ناظر به کلیت و دوام رسالت آن حضرت است؛ مانند: (وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ) (انبیا : 107).
و یا (قُلْ یا أَیهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ الله إِلَیکُمْ جَمیعاً) (اعراف : 158).
در این آیات، رسالت پیامبرگرامی9 برای تودة انسانها در همة اعصار و بدون اختصاص به گروهی خاص، تبین شده است. بنابراین، پیامبر میتواند الگو و اسوة همة انسانها باشد چرا که انسان سالک الی الله همواره نیازمند اسوه و الگوست تا عقاید و اخلاق و رفتار خود را بر عقیده و خلق و کردار او منطبق کند و چون حضرت رسول9 از لحاظ علمی و عملی سرآمد همة راهیان به سوی حق است، اسوه همگان قرار میگیرد و قلمرو اسوه بودن او همسان منطقه رسالت او، جهانی خواهد بود.
همة اوامر علمی و عملی آن حضرت؛ خواه در معراج و خواه غیر معراج و خواه به صورت وحی قرآنی و خواه به صورت الهام و حدیث قدسی، به عنوان تعلیم کتاب
و حکمت و تأدیب به آداب الهی است.
پیامبر9 نیز در قبول آن مواهب غیبی، قابلیت تمام داشت و همة فیضهایی را که از مبدأ تام الفاعلیه تنزل یافت، دریافت کرد؛ (وَ مِنَ اللَّیلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ عَسی أَنْ یبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً) (اسراء : 79) و لذا همة رهنمودهای آن حضرت براساس مصالح
و حکمتهای الهی است که ضامن کمال همة انسانها در همة ابعاد و جهات علمی و عملی خواهد بود، به همین جهت پیروان و معتقدان به رهبری حضرت رسول9 هم باید در فهم
و علم به گفتههای آن حضرت اجتهاد کنند و هم در پاسداری از ره آوردهای آن ذات مبارک جهاد کنند تا هم معارف و احکام آسمانی آن حضرت به خوبی معلوم گردد
و عمل شود و هم از گزند بد اندیشان مصون بماند.
1/ 2 ـ کارکرد نبوت در دیپلماسی فرهنگی حج
مکانهای مقدسی که در آن، مناسک حج انجام میشود، یا به نحوی با مناسک مرتبط است، یادآور تلاش و رنجهایی است که همة انبیا؛ بهویژه انبیای ابراهیمی و وجود مقدس نبی گرامی9 و پیروان ایشان، در راه تحکیم نبوت خویش کشیدهاند. از کوه صفا که یادآور حضرت آدم صفی الله است، تا تجدید بنای کعبه که توسط حضرت ابراهیم خلیل و اسماعیل8 صورت گرفته؛ (وَإِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَإِسْمَاعِیلُ) و آماده سازی آن توسط این دو بزرگوار برای طواف کنندگان؛ (أَنْ طَهِّرَا بَیْتِی لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ) از حجر اسماعیل که خانة او و مدفن هاجر و بسیاری از انبیا است، تا مقام ابراهیم که آیهای از آیات الهی و اثر دو پای مبارک فریادگر توحید، ابراهیم خلیل7 است و مصلای نماز طواف؛ (وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلّیً) و زمزم، که یادآور خاطرة انقطاع الی الله هاجر و اثر فوری آن است و استجابت ادعیة ابراهیم خلیل7 که موجب عطف دلها و گسیل مردم به بیتالعتیق و وفور نعمت و میوه در آن وادی غیر ذی زرع شده؛ (فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنْ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ) همه جا ردّ پای انبیای الهی
و پیروان صدیق آنان و صوت دل انگیز مناجاتشان با حضرت ربّ العالمین و صدای شمشیرهایشان در دفاع از حریم نبوت، با چشم بصیرت مشاهده میشود که؛ (وَکَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَکَانُوا) ، پیامبرانی که سعی میکردند پیام خویش را از کنار کعبه به گوش جهانیان برسانند.
به همین خاطر همة مسلمانان براساس اعتقاد مشترک به پیامبر واحد، خود را موظف میدانند در کنار زیارت خانة توحید به زیارت مرقد مطهر رسول الله9 روند و نسبت به ساحت مقدس آن حضرت عرض ادب کنند. حضور مسلمانانی از قومیت و ملیت و نژادهای متفاوت در کنار آن حرم شریف میتواند این مطلب را به مسلمانان یادآور شود که همة مسلمانان پیرو آیین و دستورات یک رهبر الهی هستند و همگی تحت تعالیم عالیة یک پیامبر برنامههای زندگی خود را تنظیم میکنند که تفکر و تأمل در این نکته میتواند باعث نزدیکی دلهای مسلمانان به همدیگر شود و انس و الفت را بین آنها بیشتر کند که این خود باعث ایجاد تفاهم و یکدلی در امت اسلام میشود.
دربارة اهمیت شناخت پیامبر9 و آیین و دستورات الهیِ ایشان در ایام حج، هشام بن حَکم اینگونه از امام صادق7 نقل میکند که از آن حضرت دربارة فلسفة حج و طواف کعبه پرسیدم و حضرت در پاسخ فرمودند: «... و برای اینکه آثار پیامبر9 و اخبار او شناخته و به خاطر آورده شود و فراموش نگردد.»[9] این فقره از حدیث که بخشی از یک حدیث طولانی در بارة فلسفه و اسرار حج است، با صراحت دربارة اهمیت شناخت پیامبر9 سخن به میان آورده است. همچنین در حدیث دیگر، امام صادق7 میفرمایند:«و اوقات نماز را رعایت کن، سنن و دستورات پیامبر9 را به کار گیر و آنچه را که وظیفه است از آداب و رسوم
و صبر و تحمّل و شکر و مهربانی و بخشش و ترجیح دیگران بر خود، در همه جا و در همه حال انجام ده.»[10] (نوری، 1407، ج10، ص172). این دست روایات، مسلمانان را متوجه نبوت، به عنوان یک عنصر هویتی مشترک میکند و در اثر شناخت آثار و اخبار پیامبر9 که چه زحماتی را برای نشر و گسترش اسلام و اتحاد و انسجام مسلمانان کشیدند، خود باعث نزدیکی دلهای مسلمین و کاهش تنشها میشود.
در ادامة حدیث امام صادق7 آمده است: «وَ اعْلَمْ بِأَنَّ اللهَ لَمْ یَفْتَرِضِ الْحَجَّ وَ لَمْ یَخُصَّهُ مِنْ جَمِیعِ الطَّاعَاتِ بِالْإِضَافَةِ إِلَى نَفْسِهِ بِقَوْلِهِ تَعَالَى: (وَ لِلهِِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا) وَ لَا شَرَعَ نَبِیُّهُ9 فِی خِلَالِ الْمَنَاسِکِ عَلَى تَرْتِیبِ مَا شَرَعَهُ إِلَّا لِلِاسْتِعْدَادِ وَ الْإِشَارَةِ إِلَى الْمَوْتِ وَ الْقَبْرِ وَ الْبَعْثِ وَ الْقِیَامَةِ وَ فَصْلِ بَیَانِ السَّبْقِ مِنْ دُخُولِ الْجَنَّةِ أَهْلُهَا وَ دُخُولِ النَّارِ أَهْلُهَا بِمُشَاهَدَةِ مَنَاسِکِ الْحَجِّ مِنْ أَوَّلِهَا إِلَى آخِرِهَا لِأُولِی الْأَلْبَابِ وَ أُولِی النُّهَى» (همان.)
و بدان سرّ اینکه خداوند حجّ را واجب نموده و آن را در میان تمام طاعات به خودش نسبت داده و فرموده است: «و براى خدا، حج آن خانه، بر عهدة مردم است؛ [البته بر] کسى که بتواند به سوى آن راه یابد...»[11] (آل عمران : 97) و همچنین نبی گرامی9 ترتیب مناسک را به این صورت که هست تنظیم کرد و... اینها همه، اشارهای است به مرگ و قبر و بعث و قیامت،
و صاحبدلان و خردمندان از مشاهدة این مناسک، از اوّل تا به آخر، متذکّر عوالم بعد از مرگ؛ از بهشت و جهنّم بشوند و آمادگی برای ارتحال به آن عالم را به دست آورند.
3 ـ کتاب واحد
سومین عنصر ارزشی در هویت مسلمانان، داشتن کتاب واحد (قرآن) است. این کتاب توسط فرشتة وحی از جانب خداوند سبحان بر قلب مطهر انسانی کامل نازل شده است که رسالتی جهانی دارد.
انسان کامل که سمت رسالت الهی را دارد و حامل پیام خداست، اگر مظهر اسم اعظم بوده، کاملترین انسانها باشد، کتابی را دریافت میکند که کاملترین کتابهاست
و پهنة زمین و وسعت زمان و گسترة تاریخ را در بر میگیرد. از همین رو، خدای سبحان قرآن را برای هدایت همگان بر قلب مطهر رسول الله9 نازل کرد: «ما این کتاب را براى [رهبرى] مردم به حق بر تو فرو فرستادیم.»[12] (زمر : 41) در این آیه، قرآن کتاب هدایت تودة انسانها ـ بدون اختصاص به عصر یا نسل خاص ـ معرفی شده است.
همچنین آیات تحدّی، نشانة جهانی بودن قرآن است؛ زیرا اگر کتابی برای هدایت گروه خاصی یا عصر خاصی نازل شده باشد زبان تحدی و دعوی دعوت آن در همان محدودة نزول کتاب آسمانی خلاصه میشود و حال آنکه قرآن همه جن و انس را به مبارزه میطلبد: «بگو اگر انس و جن گرد آیند تا نظیر این قرآن را بیاورند مانند آن را نخواهند آورد هر چند برخى از آنها پشتیبان برخى [دیگر] باشند.»[13] (اسراء : 88).
1 /3 ـ کارکرد کتاب واحد در دیپلماسی فرهنگی حج
یکی از فرصتهای استثنایی زمانی و مکانی، فرصتی است که زائران خانة خدا در مکه و مدینه به سر میبرند. مدینه شهری است که بیشترین معصوم را در خود جای داده است وصدها آیة قرآن و هزاران حدیث از آنجا منتشرشده است و مکه بهـترین نقطة زمین
و مکان نزول جبرئیـل و عروج پیامبر9 و قربانگـاه اسـماعیل و محل هجرت ابراهیم و شـکنجه گاه مسـلمین صـدر اسـلام است. بنابراین، مناسب است که همراه با آشـنا نمودن زائران با احکام و آداب حج به تفسیر و تدبر آیاتی که لااقل وظیفة زائران در آن مطرح است نیز پرداخته شود و در همین راستا میتوان آیات فراوانی را مورد توجه قرار داد که به جایگاه و عظمت این مکان مقدس اشاره دارد.
قرآن مجید در آیات متعدّدى، پیرامون قداست و اهمیت کعبه سخن گفته است که به سه مورد از آنها اشاره مىشود:
1) نخستین خانه اى که براى مردم (و نیایش خداوند) بنا نهاده شد، همان است که در سرزمین مکّه است؛ که پربرکت و مایه هدایت جهانیان است.»[14] (آل عمران : 96).
2) «خداوند کعبه ـ بیت الحرام ـ را وسیله اى براى استوارى و سامان بخشیدن به کار مردم قرار داده؛ و همچنین ماه حرام، و قربانى هاى بى نشان، و قربانى هاى نشاندار را؛ این گونه احکام به خاطر آن است که بدانید خداوند آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است را مى داند؛ و بدانید خدا بر هر چیزى داناست.»[15] (مائده : 97).
3) «و(بهیاد آورید) هنگامى راکه ابراهیم واسماعیل، پایههاى خانه کعبه را بالا مىبردند؛
(و مى گفتند:) «پروردگارا! از ما بپذیر که تویى شنوا و دانا!»[16] (بقره : 127).
مسلمانان دیگر مذاهب، وقتی در مقام بحث و مناظره با یکدیگر قرار میگیرند، اگر به این نکته توجه کنند که استدلالات همة آنها در نهایت ریشه در یک کتاب آسمانی دارد
و این کتابی که نظیر و مانندی ندارد، کتاب مشترک و مورد قبول همة آنها است، احساس وحدت و یگانگی به آنها دست میدهد و در کاهش تنشها و تعارضات اثرگذار است؛ چراکه تمامی مسلمانان اتفاق نظر دارند که قرآن سخن حق و دور از وهم و خرافه است. بنابراین، همة مسلمین باید قرآن را مرجعی معتبر بدانند و با تمسک به آن، اختلافات خود را کنار نهند و تنشها را به حداقل برسانند؛ چنانکه حضرت علی7 فرمود: «این پیمانی است که مردم... ؛ چه شهرنشینان و چه بادیه نشینان، بر آن اتفاق دارند تا از کتاب خدا پیروی کنند، مردم را بدان فرا خوانند و به اجرایش فرمان دهند، هر دعوتی را که به قرآن باشد بپذیرند، آن را به هیچ بهایی نفروشند و آن را با هیچ چیز عوض نکنند.» (نهج البلاغه، خطبه 125)
4 ـ قبلة واحد
چهارمین عنصر ارزشی برای هویت اسلامی مسلمانان، داشتن قبلهای واحد است که روزانه پنج مرتبه به سوی آن نماز اقامه میکنند و هرسال از سرتاسر جهان به سوی آن سرازیر میشوند و پیرامونش طواف میکنند. طبق آیة قرآن، کعبه نخستین خانهای است که برای عبادت تودة مردم بنا گردید و نخستین مرکزی است که عبادت کنندگان را به سوی خود جذب میکند:
(إِنَّ أَوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدی لِلْعالَمینَ * فیهِ آیاتٌ بَیناتٌ مَقامُ إِبْراهیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً وَ لِله عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیهِ سَبیلاً وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ الله غَنِی عَنِ الْعالَمینَ) (آل عمران : 96 و97).
تعبیر «بکّه» که به معنای ازدحام و تراکم جمعیت است، نشان میدهد که کعبه محوری جهانی بوده که از هر سوی عالم در گسترة زمان، به آن رجوع کردهاند و بر اثر انبوه جمعیت، جایگاه آن به بکه نامگذاری شده است؛ آنگونه که در برخی روایات آمده، سرّ نامگذاری بکه آن است که متکبران را ذلیل میسازد و استکبار را درهم میکوبد.
علی7 میفرماید: «لِأَنَّهَا بَکَّتْ رِقَابَ الْجَبَّارِینَ وَ أَعْنَاقَ الْمُذْنِبِین» (علامه مجلسی، 1457ق. ، ج10، ص127).
آنگاه که کعبه قبلة رسمی مسلمانان شد، پیروان کیش موسای کلیم7 معترض شدند که چگونه عنوان قبله، از بیت المقدس به کعبه انتقال یافت؟ وحی نازل شد که سابقة کعبه بیش از دیگر بناهای مذهبی عمومی است و کعبه اولین خانهای است که برای عبادت بندگان خدا و هدایت همگان تأسیس شده است؛ چنانکه با برکتهای فراوان و گوناگون همراه است و هدایت آن برای همة جوامع بشری بوده، مخصوص به عصر خاص یا نژاد معینی نیست؛ به همین جهت از دیرباز همة اقوام و مللی که به پرستش خدا معتقد بودند به کعبه احترام میگذاشتند و به علل گوناگونی تکریم آن را لازم میدانستند.
1/ 4 ـ کارکرد قبلة واحد در دیپلماسی فرهنگی حج
از جمله عناصر وحدت آفرین و هویت بخش برای مسلمین، وحدت قبله میباشد. هنگام فرا رسیدن اوقات نماز، همه به سوی قبلهای واحد میایستند، و در برابر معبودی واحد سر بر زمین مینهند و نماز اقامه میکنند و قربانیهای خود را به سوی کعبه ذبح میکنند و مردگان خود را به طرف کعبه به خاک میسپارند. قرآن کریم، همانطور که کعبه را اولین و با سابقهترین خانة عبودیت و پرستش میداند، آن را برای همة جهانیان محور بندگی نیز میشناسد و میفرماید:
«در حقیقت نخستین خانهاى که براى [عبادت] مردم نهاده شده، همان استکه در مکه است و مبارک و براى جهانیان [مایة] هدایت است.»[17] (آل عمران : 96).
یعنی اولین خانهای که برای همة مردم وضع شده و هدایت جهانیان را تأمین میکند کعبه است و هیچ اختصاصی به گروه و نژاد خاصی ندارد و مردم اقلیم معینی، از افراد اقلیم دیگر به آن سزاوار نیستند و مرزهای جغرافیایی نیز در این امرِ همگانی نقش ندارد.
از این رو، ملل گوناگون جهان؛ اعم از هندی و فارس و کلدانی و یهودی و عرب، آن را گرامی میداشتند. خداوند سبحان در این باره فرموده است:
«به یادآور هنگامی که مکان کعبه را برای ابراهیم خلیل7معین کردیم تا مرجع عبادت پرستندگان را فراهم کند و به او گفتیم که خانه مرا برای طواف کنندگان و نمازگزاران و راکعان و ساجدان پاکیزه نگه دار و در بین مردم دعوت حج را اعلان کن تا از هر سو و به هر وضع و با هر وسیله ممکن از پیاده و سواره و از دور و نزدیک، به ندای تو پاسخ دهند و به منظور انجام حج و زیارت کعبه گرد آیند.»[18] (حج : 26 و27).
و در آیة دیگر فرمود:
«هنگامیکه ما کعبه را مرجع همه مردم و جایگاه امن وآرامش قرار دادیم.»[19] (بقره : 125).
این تعبیر گرچه به دلالتِ صریح، مردم اعصار پیشین را شامل نمیشود لیکن با توجه به ذیل آیه که فرموده است: «در مقام ابراهیم نمازگاهى براى خود اختیار کنید و به ابراهیم و اسماعیل3 فرمان دادیم که خانه مرا براى طوافکنندگان و معتکفان و رکوع و سجودکنندگان پاکیزه کنید.»[20] (بقره : 125) معلوم میشود که نه تنها مردم جهان بعد از نزول قرآن به زیارت کعبه فراخوانده شدهاند بلکه همة افراد قرون گذشته نیز باید آهنگ کعبه میکردند و به زیارت آن میشتافتند؛ زیرا پیمان الهی نسبت به دو پیامبر بزرگوار و متعهد؛ یعنی ابراهیم و اسماعیل8 این بود که کعبه را برای زائران و طواف کنندگان و معتکفان و رکوع کنندگان و ساجدان پاک و پاکیزه نگه دارند.
شاهد قرآنی دیگر اینکه فرمود: «خداوندکعبه را از حرمتی خاص برخوردار ساخت و عامل قیام همگانی و مردمی قرار داد.»[21] (مائده : 97).
مهمترین عامل قیام همة مردم جهان، خانهای است که همگان به سوی آن نماز میگزارند و بر گرد آن طواف میکنند و در کنار آن به نیایش میپردازند و در حریم آن به تفکر در آیات الهی مینشینند.
دقت کافی در محتوای آیه و انسجام صدر و ذیل آن نشان میدهد که کعبه به عنوان مطاف عمومی و قیام همگانی قرار داده شده است؛ یعنی اگر هدف همة انبیای الهی این است که مردم با یافتن کتاب و میزان و آشنایی با محتوای رهآورد پیامبران به قسط و عدل قیام کنند: «و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند.»[22] (حدید : 25).
عامل مهمیکه میتواند زمینة قیام همة مردم را به قسط و عدل فراهم کند وخصوصیات نژادی وجغرافیایی را کنار زده، اختلافات مکانی را درنوردد و تشتّت و پراکندگیهای زمانی و زبانی را به یک سو نهد، کعبه است؛ از این رو، امام صادق7 فرمود: «همواره دین پروردگار قائم و زنده است مادام که کعبه پابرجاست.»[23] (حر عاملی، تحقیق: عبدالرحیم ربانی، ج8 ، ص14).
پس قیام دین به قیام متدینان خواهد بود، همچنانکه قیام کعبه، به قیام زائرانِ آن است و همانطور که دین خداوند یکی است و برای همگان است، کعبه نیز مطاف عمومی
و زیارتگاه جهانی بوده، قیام جهان شمول مردم با توجه مستمر به آن تأمین میگردد.
جمع بندی
همة موجودیت و هستی مسلمانان به داشتن فرهنگ و هویت اسلامی است. وقتی فرهنگ یک کشور ارزشهای جهانی را شامل شود و بنیاد و سیاستهای آن را علایق و ارزشهای مشترک جهانی شکل دهد، احتمال اینکه نتایج مطلوب با هزینة اندک و مبتنی بر قدرت نرم تحصیل شود افزایش مییابد. ارزشهای محدود و فرهنگهای ناحیهای،کمتر میتوانند قدرت نرم ایجاد کنند. در میان عناصر ارزشی و هویتی اسلام چهار عنصرِ توحید، نبوت، کتاب واحد و قبلة واحد، مورد قبول همه مسلمانان میباشد و همه این عناصر با حج مرتبط هستند که از عبادات جهانی اسلام است.
بررسی ابعاد گوناگون حج، جهانی بودن آن را به خوبی تبیین میکند؛ زیرا همانگونه که اسلام رفتن به سوی کعبه را هجرت همگان به سوی خدا میشمارد و این هجرت را در پهنة عالم ضروری میداند، ادیان الهی دیگر نیز حج را دستوری رسمی میدانند. گواه بر شهرت حج اینکه تاریخ ارقام سالها را با حج تعیین میکردند؛ چنانکه در ماجرای موسی و شعیب از مدت هشت سال بههشت حج تعبیر شده است: «به این [شرط]که هشتسال براى منکارکنی.»[24] (قصص: 27) زیرا در هر سال یک بار حج به جا آورده میشود. بنابراین، هشت حج معادل هشت سال است.
پس حج به عنوان یکی از مهمترین مظاهر اسلام برای تحقق دو اصل کلیت و دوام شایسته است و از همین رو، آنچه برای ابراهیم خلیل7 و پیش از او برای آدم اتفاق افتاد برای خاتم پیغمبران نیز روی داد. از این رو، حج منسکی ویژه برای یک ملت یا یک عصر خاص نیست بلکه حج کلی و دائم است.
براساس آنچه بیان شد حج باید تبلور بخش دو اصل مذکور باشد وگرنه برای جهانیان هدایت نخواهد بود بلکه شیوهای برای قومی خاص و این خلاف مبانی تشریع حج و همگانی بودن آن است؛ چنانکه امیرمؤمنان7 فرمود: «نمیبینید که خدای سبحان پیشینیان از آدم تا پسینیان از این عالم را به سنگهایی آزمود که نه زیان میرسانند و نه سود میبخشند و نه میبینند و نه میشنوند پس خدا آن را خانه با حرمت خود ساخت و آن را موجب پایداری و پابرجایی مردم گردانید.» (نهج البلاغه، خطبه192).
روشن شد که حج اختصاص به گروه و فرقهای خاص ندارد و برای همة مردم جهان است و مظهر رحمت و برکت الهی برای همة مردم جهان؛ عموماً و جهان اسلام خصوصاً می باشد. مسلمانان این منافع را میتوانند به روشنی در این آیة شریفه ببینند که میفرماید: (لِیشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ) (حج : 28) و در روایت است که وقتی از امام صادق7 دربارة کلمة منافع در این آیة شریفه سؤال شد که آیا مراد منافع دنیاست یا منافع آخرت حضرت در جواب فرمودند همه. (محمدی ری شهری، محمد، مترجم: جوادمحدثی، 1389، ص197، ح287).
یکی از با ارزشترین منافع حج برای زائراین بیت الله الحرام، خودسازی و جلای قلب است که بعد از انجام مناسک حج و اعمال عبادی توصیه شده در حج، غبارها و آلودگیهای دل پاک شده و صحیفه دل زائر نورانی میشود و گویا تولدی دوباره پیدا میکند اما این منفعت بزرگ شامل حال هر زائری نمیشود بلکه زائری میتواند این منفعت را کسب کند که با قلبی آکنده و مملو از عشق به خدا و فارق از هوا و هوس و اغراض مادی به سوی خانة خدا حرکت کند و در تمام مسیر سلوک الی الله انگیزهای غیر الهی نداشته باشد.
از دیگر فواید حج میتوان به فواید سیاسی آن اشاره کرد که اتحاد و انسجام امت اسلامی در یک زمان و یک مکان از آثار و نتایج آن میباشد.
هرساله در مکانی واحد، مسلمانان از نقاط مختلف دنیا تجمع میکنند و گرد خانهای واحد طواف میکنند و در کنار هم با صفوف فشرده به طرف یک خانه اقامة نماز میکنند که همة اینها در صورت استفاده صحیح ظرفیت عظیمی از جهان اسلام در مقابل کفار
و مشرکین درست میکند و باعث قدرت نمایی مسلمانان میشود و باعث تقویت هویت
و فرهنگ اسلامی مسلمانان میشود.
[1]. «آیا وقتیکه پشت مقام ابراهیم دو رکعت نماز طواف خواندی قصد کردی ابراهیم گونه نماز بخوانی؟»
[2]. «خداوند در حج وسیلة اجتماع مردم مشرق و مغرب را فراهم آورده است تا همدیگر را بشناسند.»
[3]. «و براى خدا حج آن خانه بر عهده مردم است [البته بر] کسى که بتواند به سوى آن راه یابد و هر که کفر ورزد یقینا خداوند از جهانیان بىنیاز است.»
[4]. «و [این آیات] اعلامى است از جانب خدا و پیامبرش به مردم در روز حج اکبر که خدا و پیامبرش در برابر مشرکان تعهدى ندارند [با این حال] اگر [از کفر] توبه کنید آن براى شما بهتر است و اگر روى بگردانید، پس بدانید که شما خدا را درمانده نخواهید کرد.»
[5]. «و در میان مردم براى [اداى] حج بانگ برآور تا [زائران] پیاده و [سواره] بر هر شتر لاغرى که از هر راه دورى مىآیند به سوى تو روى آورند.»
[6]. «و [این آیات] اعلامى است از جانب خدا و پیامبرش به مردم در روز حج اکبر که خدا و پیامبر در برابر مشرکان تعهدى ندارند.»
[7]. «آیا شگفت نداری از کسی که هوس خویش را معبود خود قرار می دهد و از آن پیروی میکند و خداوند او را در حالت علم و آگاهی که دارد گمراه نمود و بر گوش و دلش مهر نهاد و بر دیده اش پرده کشید، پس از خدا چه کسی او را هدایت خواهد کرد و آیا پند نمیگیرد؟»
[8]. محسن محمدی، حج وتعالی جهان اسلام،pdf ، ص39
[9]. «...وَلِتُعْرَفَ آثارُ رَسُولِ الله9 وَتُعْرَفَ اَخْبارُهُ وَیذْکَرَ وَلا ینْسی».
[10]. «وَ رَاعِ أَوْقَاتَ فَرَائِضِ الله وَ سُنَنِ نَبِیِّهِ9 وَ مَا یَجِبُ عَلَیْکَ مِنَ الْأَدَبِ وَ الِاحْتِمَالِ وَ الصَّبْرِ وَ الشُّکْرِ
وَ الشَّفَقَةِ وَ السَّخَاوَةِ وَ إِیثَارِ الزَّادِ عَلَى دَوَامِ الْأَوْقَات».
[11]. (وَ لِلهِ عَلَی النّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ اِلَیْهِ سَبیلاً).
[12]. (إِنَّا أَنْزَلْنا عَلَیکَ الْکِتابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ) .
[13]. (قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلی أَنْ یأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یأْتُونَ بِمِثْلِهِ) .
[14]. (إِنَّ أَوَّلَ بَیت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِى بِبَکَّةَ مُبَارَکاً وَهُدًى لِلْعَالَمِینَ) .
[15]. (جَعَلَ اللهُ الْکَعْبَةَ الْبَیتَ الْحَرَامَ قِیاماً لِّلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَالْهَدْىَ وَالْقَلاَئِدَ ذَلِکَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللهَ یعْلَمُ مَا فِى السَّماوَاتِ وَمَا فِى الاَْرْضِ وَأَنَّ اللهَ بِکُلِّ شَىْء عَلِیمٌ) .
[16]. (وَإِذْ یرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیتِ وَإِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ).
[17]. (إِنَّ أَوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدی لِلْعالَمینَ).
[18]. (وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهیمَ مَکانَ الْبَیتِ أَنْ لا تُشْرِکْ بی شَیئاً وَ طَهِّرْ بَیتِی لِلطَّائِفینَ وَ الْقائِمینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ * وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یأْتُوکَ رِجالاً وَ عَلی کُلِّ ضامِرٍ یأْتینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمیقٍ) .
[19]. (وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً).
[20]. (وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهیمَ مُصَلًّی وَ عَهِدْنا إِلی إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ أَنْ طَهِّرا بَیتِی لِلطَّائِفینَ وَ الْعاکِفینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ) .
[21]. (جَعَلَ اللَّهُ الْکَعْبَةَ الْبَیتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنَّاسِ).
[22]. (وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ).
[23]. «لایزالُ الدّین قائِماً ماقامَتْ الکَعْبَةُ».
[24]. (عَلی أَنْ تَأْجُرَنی ثَمانِی حِجَجٍ).