نوع مقاله : نقد و معرفی کتاب
نویسنده
مدیر واحد ترجمه / پژوهشکده حج و زیارت
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
5. زیارت در ایران و سایر کشورهای شیعه
الف) زیارت شیعی مرتبط با سنت مشهد
در اسلام شیعی، فرهنگ حرم مرتبط با یک مشهد (ر.ک. مدخل مشهد) (مکان شهادت شهید) سنتی کاملاً تثبیت شده است. مفهوم شهادت در راه خدا (ر.ک: مدخل شهید) نقش مهمی در ایجاد اعتقاد به تقدس حرم امامان دارد. در ایمان شیعه، همة امامان به عنوان شهید تکریم میشوند و مقبرههایشان مکانهای زیارت سالیانة شیعیان است. شیعیان باور دارند که التزام به ولایت (ر.ک. مدخل ولایت) امامان شهید، که از طریق این زیارتها ابراز میشود، باعث آمرزش گناهان و مشارکت آنها در پیروزی نهایی امام موعود، امام مهدی، خواهد بود (ر.ک. مدخل امام مهدی). شیعیان مؤمن همچنین این حرمها را مکانهایی برای کسب تقدس از امام میدانند.
حرمهای شیعه بسیار ثروتمند هستند و هدایای سخاوتمندانهای از جانب حاکمان مسلمان؛ به خصوص حاکمان شیعه، به آنها اعطا شده است. شهرها در اطراف این زیارتگاهها ساخته شده و این حرمها با تزیینات با شکوه و گرانقیمت زینت داده شدهاند. همة حرمها ویژگیهای معماری مشترکی دارند. مقبره در حیاطی واقع شده که دور تا دور آن را راهروها و حجرههای طاقدار پوشانده است. دیوارها به طرزی شگفتانگیز با کاشیهای رنگی نقش شدهاند. ورودی ساختمان اصلی، مستطیلشکل، و راهروی بیرونی زراندود است. مقبره در مرکز یک اتاق با گنبد مطلا قرار گرفته و محفظهای نقرهای (ضریح) روی آن قرار دارد. معمولاً دو منارة طلایی در ورودی حرم در کنار هم قرار گرفتهاند.
حرمها مراکز مهم آموزشی شیعه هستند و مدارس مهم (ر.ک: مدخل مربوط) در اطراف آنها شکل گرفته است. هر شیعه آرزو دارد بتواند در محضر امامان محبوب آرامگاهی داشته باشد و این مسئله باعث شده است در تمام حرمها، به خصوص کربلا، نجف
و مشهد و مناطق نزدیک به این مکانهای مقدس، گورستانهایی وسیع ساخته شود.
از میان تمام امامان، حسین بن علی (ر.ک. مدخل مربوط) «سیدالشهدا» نامیده میشود؛ چرا که در صحرا از گرسنگی و تشنگی رنج برد و به دست دشمنانش در کربلا قطعه قطعه شد. مقبرة او احتمالاً اولین مشهد شیعـه است که بلافاصله پس از شهادتـش در سال ۶۱ قمری /۶۸۰ میلادی مقدس شمرده شد.[1] مشهد علی در نجف، جایی نزدیک به کوفه، در اوایل عصر عباسیان به حرمی عمومی تبدیل شد (شیخ مفید، ۱۳۵۱ش/ 1972م، ج1، ص۱۴). حرم کاظمین، در نزدیکی بغداد، مقبره امامان هفتم و نهم شیعیان (به ترتیب امام کاظم و امام جواد) است. امام دهم و یازدهم شیعیان، امام هادی و امام عسکری، در سامرا دفن
شدهاند (ر.ک. مدخل مربوط). امام هشتم شیعیان، امام علی بن موسی الرضا، در سناباد، از توابع توس دفن شده و شهر مشهد به دور مقبرة او ساخته شده است. مقبرة فاطمه، دختر پیامبر، و سایر امامان شیعه در قبرستان بقیع مدینه قرار دارد (رجوع کنید به بقیع الغرقد) که در سال ۱۹۲۵ میلادی به دست وهابیان با خاک یکسان شد. این گروه بنیادگرای سنی، تکریم مشاهد را شرک میدانند (ایگناز گلدزیهر، (Ignaz Goldziher) سنت محمد، ترجمه انگلیسی، ج2، ص۳۳۳).
به جز امامان، حرمهای بسیاری مربوط به پیامبران باستان؛ مانند آدم، نوح، یونس
و دیگران، در اطراف شهر نجف و دیگر شهرهای عراق، فلسطین، سوریه و جنوب ترکیه وجود دارد. پسران و دختران امامان (امامزادگان (ر.ک. مدخل مربوط) و سیدهها یا بیبیها) نیز در فرهنگ زیارت مورد تکریم هستند. امامزاده سیدمحمد، فرزند امام هادی، در بلد (حدود ۵۶ کیلومتری/۳۵ مایلی جنوب سامرا)، شاه عبدالعظیم حسنی (ر.ک. مدخل مربوط) در ری و شاهچراغ در شیراز، از مشهورترین این امامزادگاناند. مشهدالسقط، که حرمی نامعمـول و غیرعـادی و محل دفن نوزاد نارس حسین اسـت، در غرب شهر حلب، در مقابل کوه جوشن قرار دارد و زنان برای باروری در آنجا دعا میکنند (یاقوت حموی، معجم البلدان، ج2، صص ۱۵۶ و ۳۰۸). اعتقاد به قدرت شفابخشی معجزهوار دربارة تمام این حرمها وجود دارد.
از میان حرمهای زنان مقدس اهلبیت (ر.ک. مدخل مربوط) میتوان به حرم سیده زینب بنت علی و سیده رقیه بنت الحسین در دمشق، سیده زینب و نفیسه در قاهره، بیبی فاطمه، دختر امام هفتم، موسی الکاظم در قم، نرجس خاتون، مادر امام دوازدهم و حکیمه، دختر امام دهم، امام هادی، در سامرا اشاره کرد. به علاوه، مرقد علمای مشهور شیعه نیز،
به احترام سهمی که در زنده نگه داشتن آموزههای امامان داشتهاند، زیارت میشود. به همین دلیل است که مرقـد شیـخ طـوسی و علامـه حلی در نجـف، مرقـد شیخ مفید و سید رضی
و سید مرتضی در کاظمین، و اخیراً مرقد آیتالله خمینی در جاده قم به زیارتگاه تبدیل شدهاند.
در کربلا، در کنار مقابر، مکانهای تاریخی زیادی مربوط به واقعة عاشورا وجود دارد (ر.ک. مدخل مربوط)؛ این مکانها در کتابهای دستورالعمل زیارت (مانند مصباح الزائر و...) شرح داده شده و سبک خاصی از ادبیات زیارت را به وجود آوردهاند. ادبیاتی که شامل فهرست مکانهای مقدس و اعمال توصیهشده هنگام زیارت هستند که علمای برجستة شیعه آنها را تهیه کردهاند (ر.ک: مجلسی، همان). کوفه پر است از چندین مسجد تاریخی مرتبط با امامان و شاگردان برجستة آنها که جمعیت زیادی را به خود جذب میکند.
ب) مراسم مرتبط با زیارت
زیارت مقابر امامان شیعه و فرزندان آنها یک توصیه مذهبی برای شیعیان است (ابن قولویه قمی، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م، ص۲۹۷). از گذشتههای دور، رفتن به زیارت حرمهای مختلف، هم در میان شیعیان و هم اهل تسنن، معمول بوده است. برخلاف حج، در هر زمانی از سال میتوان به زیارت حرمها رفت. البته برخی روزها به طور خاص توصیه شدهاند و در مورد برخی از آنها، زیارت با ماه خاصی از تقویم قمری یا فصل سال پیوند خورده است؛
ازاینرو، زیارت سیده زینب در قاهره در ماه رجب انجام میشود و زیارت امام رضا در مشهد در ماه ذیالقعده توصیه شده است. زیارت امامزاده سلطان علی (در نزدیکی کاشان) در هفتمین روز پاییز انجام میشود.[2] اما تنها زیارت امام حسین در کربلاست که به جز برخی مناسبتهای خاص، مانند عاشورا، هر پنجشنبه عصر توصیه شده است. این حرم در روزهای پنجشنبه، مملو از جمعیتی است که از سرزمینهای مختلف برای زیارت آمدهاند.
زائران، عمل زیارت را بیعت مجددی میان خود و فرد مقدس میدانند. این پیمان عشق، اطاعت صادقانه و وفاداری از سوی مؤمنان است. فرد، از طریق زیارت، در آلام
و رنجهای اهل بیت پیامبر شریک میشود. افرادی که از عهده سفر سخت و گرانقیمت به حرم امامان برنمیآیند، میتوانند به جایی دور از شهر یا بالای بام خانه بروند، به سمت قبله بایستند و زیارتنامههایی را که برای مناسبتهای مختلف نوشته شده است، بخوانند. اگرچه میان زیارت امامان و سایر انسانهای مقدس تمایزاتی وجود دارد، عالمان شیعه ابراز احترام
و علاقه به همة آنها را بر اساس نسخهای تجویزشده مجاز میدانند؛ برخی از این زیارتنامهها مستقیماً از امامان روایت شدهاند. پس از زیارت معمولاً دو رکعت (ر.ک. مدخل مربوط) نماز به عنوان هدیه به امام خوانده میشود. این نماز با درخواست شفاعت از پیامبر و خانوادهاش
و تسبیح خداوند پایان مییابد.
۶.سرزمینهای ترک،شامل بالکان و آسیای میانه
در دنیای ترک، کلمة «زیارت»، بر رفتن به مزار یک قدیس و عبادت در آن مزار اطلاق میشود. همچنین زیارت یکی از چندین کلمه از این ریشه است که برای اشاره به خود محل مقدس نیز به کار میرود (کلمات دیگر عبارتاند از مزار و زیارتگاه). البته این نام در مناطق مختلف تفاوتهای قابل ملاحظهای دارد: تکیه و تربت در بالکان و ترکیه، پیر، اوشاق و امامزاده در آذربایجان، گنبذ، لنگر و مقدسجای در آسیای میانه و... . در ترکستان چین، ویژگی مقبره یک قدیس، عَلَم است؛ تیرک بلندی که دور آن را دم حیوانی (طره، طوق مزار) پوشانده و به صورتی نظاممند در نزدیکی مزارهای آسیای میانه، و به ندرت در ترکیه
و بالکان دیده میشود. اغلب نام طوق علم به جای نام زیارتگاه استفاده میشود.
در ترکیه، سابقاً اخوتهای صوفی، اعضای خود را تشویق میکردند تا به زیارت قدیسی که نام گروه از آن گرفته شده (یا خلیفة بزرگ) بروند. اما در اینجا مدار زیارتیای هم بود که به صورت سنتـی به دست کسانی که قصـد رفتن به مکه را داشتند، به وجود آمده بود، به این صورت که فردی که میخواست به حج برود، پیش از هر چیز در استانبول به زیارت مقبرة صحابی پیامبر، ابو ایّوب انصاری میرفت و سپس در آنکارا آرامگاه صوفی، حاجی بایرام والی را زیارت میکرد.[3] در آسیای میانه، با توجه به دوری راه تا مکه، زیارتگاههای مشخصی به عنوان جایگزین حرم کعبه در نظر گرفته شده و اعتقاد عمومی بر این بوده است که چند بار رفتن به زیارت یک محل خاص میتواند جایگزین سفر به مکه باشد. معروفترین این حرمها عبارت بودند از مقبرة بهاءالدین نقشبند در بخارا، تخت سلیمان در اوش (قرقیزستان) که «کعبه دوم» نامیده میشد و آرامگاه یوسف همدانی در مرو (ترکمنستان) که به «کعبه خراسان» معروف بود. همچنین خانوادهای که تولیت مدلی از کعبه را که چنـد سال پیـش در نزدیکی آرامگـاه خراسان بابا، در شهر قزل اوردا (ابلاست)
قرقیزستان ساخته شده بود برعهده داشت، این مکان را «مکه دوم قزاق» نام نهاد. در ترکستان شرعی، زائران پیش از هرچیز به زیارت آرامگاه ساتوک بغراخان در آرتوش (شهری در ناحیه خودمختار سینکیانگ چین)، آفاق خواجه هدایتالله در کاشغر (شهری در ناحیة خودمختار سینکیانگ چین) و اسحاق والی در یارکند (شهری در ناحیه خودمختار سینکیانگ چین) میرفتند. اما امروز زیارتگاههای بزرگ سینکیانگ عبارتاند از آرامگاه اوردام پادشاه در یانگی حصار (شهری در ترکستان چین) و تویوک خواجه در تورفان.[4]
پردهداران این مکانهای مقدس، یا مردم عادی هستند (تربتدار) یا از نوادگان قدیس (معمولاً قدیسان صوفی). کارکرد اصلی آنها این است که نقش واسطه (شفیع) را برای
زائران دارند و در عین حال، روش صحیح عبادت در محل مورد مدیریت خود را نیز به
زائران تذکر میدهند. کارکرد دیگر آنها مدیریت خیرات و نذورات (پول، غلات، حیوانات و...) است که در ترکیه و بالکان «ادک» (adak)، نذر و گاهی نیاز یا پیمان هم خوانده میشوند. در آسیای میانه، عبارتهای صدقه و ترکیب عربی ـ فارسی ـ ترکی نذر ـ نیازمنلیک (niyazmanlik) هم دیده میشود.
زنان، که در اسلام متعصب از مکانهای مقدس دور نگه داشته میشوند، بخش اعظم زائران را تشکیل میدهند. بیشتر قدیسان به توانایی حل مشکلات خاص زنان (نازایی، ازدواج و...) و شفای انواع بیماریها معروف هستند.[5] اما زیارت به علتهای مختلفی انجام میشود و مردان هم برای عبادت، مطالب عرفانی، شفا، موفقیت اجتماعی و... از آن بهره میبرند. قاعدتاً عمل عبادت مانند روشهای مورد استفاده در سایر مناطق جهان اسلام است؛ اگرچه خصوصیات منحصر بهفرد محلی نیز به آنها اضافه شده است.
طواف به دور آرامگاه انجام میشود؛ معمولاً در حالت ایستاده اما گاهی (مثلاً در آرامگاه حاجی بکتاش در آناتولی) چهار دست و پا و در برخی مقابر خاص همراه با تدخین (گیاهان خوشبو و دارویی). همچنین ممکن است طواف به دور شیئی مقدس که نزدیک آرامگاه قرار دارد انجام شود (مثلاً درخت صدساله کنار آرامگاه بهاءالدین نقشبند). در عین حال، ممکن است به جای خود سنگ قبر، شیء خاصی مورد تکریم قرار گیرد؛ مثلاً در مقبرة مزبور، این اشیا یک سنگ سیاه و شاخ قوچ هستند و در آرامگاه احمد یساوی ترکستان (ر.ک: مدخل مربوط) و در قزاقستان و حاجی بکتاش، یک دیگ بزرگ. سایر مقابر هم به همین ترتیب.
زائر، علاوه بر طواف، گاهی درگاه یا کنارههای دری را که به اتاقک مقبره باز میشود، یا هر شیء دیگری را که به نحوی با قدیس مرتبط است، میبوسد. رسم دیگر،
بهخصوص در دنیای ترک، آویختن یک تکه پارچه به درختهای نزدیک یا پنجرههای آرامگاه است. گاهی حتی ممکن است به پوست باد شدة گوسفند برخورد کنید (مثلاً در حرم موسی کاظم در ختن ترکستان). در چندین آرامگاه، توقف در حرم به مدت چند ساعت یا یک شب توصیه شده است.
متونی که فرد در این توقف و به عنوان جایگزینی برای واسطه میخواند، به سورههای قرآن (معمولاً فاتحه و یاسین) محدود میشوند. متنهای تدوینشده دیگری هم هستند که طی قرنها تثبیت شدهاند. علاوه بر اینها، اشعار فارسی (مثلاً در تاجیکستان، اشعار عمر خیام) یا سرودهای ترکی که گلبانگ یا ترجمان خوانده میشوند نیز استفاده میشود. در برخی از مراکز زیارتی (مثلاً حاجی بکتاش یا تخت سلیمان)، علاوه بر طواف، عمل زیارتی دیگری انجام میشود که به وسیلة سنگ و در داخل غارها، نزدیک به چشمهها یا درختان مقدس و... صورت میگیرد.[6]
زیارت، با وجود حرام دانستهشدن در اسلام ارتدوکس، به دلیل نقش مهمی که در مذهب عامه ایفا میکند، در دنیای تُرک به حیات خود ادامه میدهد. البته باید اذعان داشت که جمعیت زائران تغییر کرده و اطراف برخی از مقابر، در دوران رژیم مارکسیستی در بالکان، آسیای میانه و سینکیانگ، همچنین در ترکیه در زمان کمال آتاتورک،[7] از جماعت زائران خالی شده است. همچنین تقدسزدایی به شدت بر کارکرد زیارت در برخی مکانهای مهم (مثلاً در آرامگاههای حاجی بایرام والی، تخت سلیمان
و آفاق خواجه) اثر گذاشته است. در ترکیه با فروکش کردن آموزههای کمالیستی از دهة ۱۹۵۰ و از زمان پایان سلطة کمونیسم در اتحاد جماهیر شوروی، زیارت بر پایههای تازه، اما همچنان مرتبط با سنتهای قدیمی، از نو ساخته شده است. در سینکیانگ، زیارت، که گاهی ممنوع است و گاهی تحمل میشود اما همچنان مورد تأیید نیست، در محافل مردمی کماکان بسیار محبوبیت دارد.[8]
۷. زیارت در هندوستان مسلمان
کلمة زیارت، به جز شمال غرب پاکستان، که به محل زیارتی (معمولاً یک مقبره) اطلاق میشود، در سایر مناطق شبه قارة هند، به معنای سفر زیارتی است. مقبرهای که زیارت میشود، یک مزار، یا اگر به قدیس معروفی تعلق داشته باشد، درگاه (به معنای قصر، چرا که قدیس، سلطان و ارباب واقعی سرزمین تلقی میشود) (ر.ک: والی) خوانده میشود. بزرگترین مناطق زیارتی هندوستان، مقبرههای پنج قدیس بزرگ اخوت چشتیه (از سلسلههای تصوف) هستند. گفته میشود که زیارت این پنج مقبره به منزلة زیارت مکه است. قدیسان دیگری هم وجود دارند که اگرچه محلی، اما بسیار مشهورند؛ قدیسانی چون قاضی میان (ر.ک: مدخل مربوط، Habib Miyan) در باغ ریخ، در شمال هند (Bakraikh، در ایالت راجستان در شهر جیپور).
افراد میتوانند در هر زمان، بهخصوص شبها به زیارت بروند. اما زیارتهای فردی و گروهی یک بار در هفته، معمولاً پنجشنبهشبها، یا ماهی یک بار انجام میشود. هر ساله در سالگرد وفات قدیس، مراسم بزرگی برگزار میشود. برخلاف دنیای عرب (که این مناسبتها را میلاد میخوانند) این مراسم، عروس یا «وصال عرفانی» نامیده میشود. جمع کثیری از مؤمنان در این مراسم حاضر میشوند. در اینجا، برای تجزیه و تحلیل عناصر مختلف زیارت، توجه ویژهای به جشنهای بزرگ خواهیم داشت:
ابتدا خود سفر است؛ رفتن از محل اقامت به محل زیارت (حرم) و بازگشت از آن. این سفر مانند یک مراسم عروسی، به شکل دستهجمعی انجام میشود؛ به طوری که پرچمداران، نوازندگان و حتی رقصندگان، که خوشیمن دانسته میشوند، در صف اول قرار میگیرند. معروفترین این مراسمها در تاریخ هندوستان مراسمی است که در حرم قاضی میان در شمال هند برگزار میشود؛ مراسمی که امپراتور مغول، اکبرخان (ر.ک: مدخل مربوط)، (۹۶۳ ـ ۱۰۱۴/۱۵۵۶ ـ ۲۶۰۵) به تماشای آن علاقه داشت.
سپس نوبت تکریم خود مقبره میرسد. در آنجا مؤمنان یک به یک به آرامگاه نزدیک میشوند تا به قدیسی که در آنجا آرمیده است، ابراز احترام کنند. آنها قبر را لمس میکنند، عطر و گل روی آن میگذارند و اغلب طوافی انجام میدهند.
این طواف در هندوستان، در جهت ساعتگرد انجام میگیرد و برای هندوها خوشیُمن تلقی میشود؛ درحالیکه در دنیای عرب، طوافْ حرکتی عکس ساعتگرد است. این نشانهای از تأثیرپذیری فرهنگها از یکدیگر است که به نظر میرسد به آن توجه اندکی شده است.
در مرحلة بعد، نوبت به معامله (Transaction) میان مؤمن، قدیس و خداوند میرسد. این مهمترین لحظة زیارت است که تفاسیر متناقض زیادی را به همراه میآورد. در دیدگاه مذهبی متعصب که در کلمات نیایش وجود دارد، در دعا باید نذر و عبادت مستقیماً خطاب به خداوند انجام شود و از او تمنا شود که به قدیس و مؤمن عنایتی کند. اما تفسیر خودانگیختهای که مؤمن انجام میدهد، بسیار متفاوت است. او میاندیشد که در ازای دعا و هدایای خود، قدیس را برای دستیابی به نعمت، که در اغلب موارد مادی است و نه معنوی، شفیع قرار میدهد.
در گذشته، فاتحان مسلمان برای پیروزی دعا میکردند. امروز هم سیاستمداران همچنان به مراکز زیارتی میروند و درخواست موفقیت میکنند. این معاملهها ممکن است به شکل پیمان یا نوعی چانهزنی تجاری درآیند که در آنها مؤمن قول میدهد در ازای دریافت یک نعمت، کار خاصی انجام دهد.
عنصر چهارمی وجود دارد که همیشه جزئی از مراسم نیست. حیواناتی برای قدیس قربانی میشوند یا میوههای نوبرانه به او تقدیم میشود. این هدایا بعدتر در ضیافتی به مصرف میرسند.
عنصر پنجم که میتوان آن را جذبه نامید، از موسیقی و رقص به عنوان واسطه استفاده میکند. به طور ایدهآل، نوازندگان حرفهای یا قوّالها نواهای عرفانی را مینوازند که به خوبی میتوانند زائران را به رقصهای شورانگیز وادارند. زیباترین نقطه اوج در چنین مراسمی، در عرفان هندی دیده میشود؛ بهخصوص در مقبرة معینالدین چشتی در اجمیر[9] که در آن، فرد رقص شورانگیز خود را آنقدر ادامه میدهد که از فرط خستگی میمیرد. البته این رقصها ممکن است به مراسمی کفرآمیز میان رقصندگان و روسپیان نیز تبدیل شود.
حرمهای محبوب اغلب ویژگیهای خاصی دارند؛ برای مثال در نزدیکی مقبره بابا فریدالدین چشتی در پاکستان «درگاهی به سوی بهشت» وجود دارد که تنها در مراسم جشن سالیانه باز میشود. هرکسی از این درگاه عبور کند، بی شک به بهشت وارد میشود. قاضی میان هم جذامیان را شفا میداد!
این زیارتها به مؤمنان امکان میدهد که محیط روزمرة خود را کنار بگذارند و به واسطة قدیسان، با جهان روحانی ارتباط برقرار کنند و حتی از طریق جذبه، لمحهای از جهان پسین را بچشند. آنها با امید دستیابی به نعمتی در این جهان و اطمینانی برای آخرت به خانه باز میگردند. این زیارتگاههای بزرگ، اگرچه عناصری وامگرفته از فرهنگ هند دارند (اغلب به آنها ملأ گفته میشود که عنوانی است برای گردهماییهای بزرگ هندوها)، در مهمترین ویژگیهای خود، اسلامی هستند؛ بر مقبرة قدیسان متمرکزند و نه خدایان، و از تکنیکهای جمعی و عرفانی مسلمانان استفاده میکنند.
۸. زیارت در اندونزی
رفتن به زیارت مکانهای روحانی یا جادویی در بیشتر قسمتهای اندونزی رایج است. در سرتاسر مجمعالجزایر اندونزی چندین مکان مقدس وجود دارد. بیشتر این مکانها تنها اهمیت محلی دارند؛ اما برخی هم زائرانی را از سرتاسر مملکت به خود جذب میکنند. مکانهای زیارتی (در زبان اندونزیایی بهاسایی ziarah) به دو دستة اصلی تقسیم میشوند؛ یکی مقبرة رهبران مذهبی و دنیوی مسلمان، مانند قدیسان، شاهان و بزرگان، و دیگری مکانهایی که تصور میشود به دلیل محیط طبیعیشان دارای قدرتهای جادویی هستند.
والی سانگا، بنیانگذاران اسلام در اندونزی، محبوبترین قدیسان این کشور هستند (ر.ک: والی). مقابر پدیدآورندگان حوزههای علمیه (ر.ک. مدخل مربوط Pesantren) (علما یا کیای(kyai)،) ممکن است شهرت محلی داشته باشند و معمولاً به صورت هفتگی زیارت میشوند؛ بهخصوص توسط دانشجویان (طلاب) آن حوزهها.[10] بیشتر این مقابر بخشی از یک زیارتگاه هستند؛ جاییکه قدیس اصلی در وسط، و دانشجویان و اعضای خانوادهاش در اطراف او دفن شدهاند. هدف زیارت، از حاجتخواهی از قدیس، دعا به درگاه خداوند و ادای نذر، تا درخواست نعمت، قدرت و دانش سرّی (ngelmu)، متفاوت است. به خصوص در جاوه، ادامه زیارت مکانهای پیشااسلامی گواه فرایند تدریجی اسلامگرایی است که عقاید و روشهای التقاطی هندو ـ بودیستی جاوایی را در خود جای داده است. این بر آنچه بعدتر اسلام ارتدوکس(Islam Santri) نامیده شد، اثر گذاشت و سنتهای اجرایی در بسیاری از مکانهای زیارتی را شکل داد.[11] علاوه بر این، اعتقادات پیشااسلامی در خصوص قدرت برخی نقاط طبیعی، مانند کوههایی با اهمیت معنوی کیهانی، به قرار دادن مقابر در بالای کوهها منجر شده است. نشانههای تأثیرات پیشااسلامی به خصوص در عناصر معماری؛ مثلاً در درگاه مقبرههای والی سانگا (wali sanga) دیده میشود؛ مثلاً مقبرة سونان امپل (Sunan Ampel) و سونان گیری (Sunan Giri) در شرق جاوه و مقبرة سونان بایات(Sunan Bayat) در تمپایات (Tembayat)، در مرکز جاوه.
برخی مکانهای خاص مراکز کیهانی وجود دارد که در نظر مالاییها دارای همان میزان از قدرت معنوی است که در مکه دیده میشود. ازاینرو، در دنیای مالایی، برای مسلمانانی که از عهدة رفتن به سفر حج برنمیآیند، این مکانهای زیارتی جایگزین تلقی میشود. کوه سیرماتی (Mount Ciremai) در کونیگان (Kuningan)؛ از جمله این مناطق است. مسلمانان اندونزیایی معتقدند سه بار بالا و پایین رفتن از این کوه را میتوان معادل یک زیارت مکه در نظر گرفت. همچنین مکانهای خاصی ـ مانند کوبور پانجنگ (Kubur Panjang)، در لران (Leran) در نزدیکی گرسیک(Gresik) ـ وجود دارد که مردم برای به دست آوردن آمادگی برای حج به آنجا میروند.
تعیین زمان زیارت از طریق سیستم پیچیدهای از چرخههای هفتگی بر مبنای تقویمهای اسلامی و جاوایی صورت میگیرد. اعتقاد بر این است که نقطه اوج قدرت مزارها در شب جمعهای است که با اولین روز از هفته پنجروزه جاوایی مصادف میشود (جمعه کلیوون (Jumaat Kliwon)، جمعه پنگ (Jumaat Paing) یا جمعه لگی(JumaatLegi) ). در این شبها درِ مزار اصلی را باز میکنند، درحالیکه در سایر روزها، زائران تنها میتوانند از فضای عمومی زیارتگاه برکت دریافت کنند. این ایام مخصوص زیارت، بهترین زمان برای درخواست شفاعت از قدیس هم تلقی میشود. سنت این است که طلبههای یک کیای، هفتهای یک بار و ترجیحاً پنجشنبه شبها، دور مزار او جمع شوند. در نظر زائران جاوایی مسلمانتر، شب اول ماه سورا (Sura)، اولین ماه سال جاوایی، با فضیلتترین روز برای زیارت است.
سنتهای بهکار رفته در زیارت هم به خصوصیات کاملاً اسلامی یا هندو ـ جاوایی مقبره بستگی دارد. در ایموگیری(Imogiri) (جنوب یوگاکارتا (Yogyakarta))، در زیارتگاه عظیم اولین پادشاهان مسلمان جاوایی امپراتوری ماتارام (Mataram) ، برخی از زائران طیف وسیعی از اعمال کاملاً جاوایی را انجام میدهند، درحالیکه دیگران بیشتر خود را به رعایت موازین اسلامی محدود میکنند. اعمال جاوایی شامل کارهای زاهدانه و اشکال جاوایی مراقبه (سمدی (semedi) و تاپا (tapd)) هستند. این اعمال برای آن انجام میشود که فرد با کمک پادشاهی که زمانی قدرتمند بوده است، به نیروهای جادویی دست پیدا کند. در این اعمال همچنین هدایایی (سساجن (sesqjen)) به شکل غذاهای تشریفاتی متبرک (اسلاماتان (slamatari)) تقدیم میشود. وجه اسلامی پادشاهان نیز ممکن است با خواندن قرآنی که در کنار مقبره آنها قرار دارد یا ادای تهلیلان(tahlilan)، که نوعی ذکر است، تکریم شود.[12]
در مقابر قدیسان مسلمان، بیشتر سنتهای اسلامی، مانند خواندن قرآن یا ذکر
و تهلیلان رواج دارد. سالی یک بار، مراسم خاول(khaul) برای تکریم روز تولد یا مرگ قدیس برگزار میشود. این مراسم ممکن است در یک روز یا یک هفته برگزار شود
و مشابه مراسم موالید (ر.ک: مدخل مربوط) در خاورمیانه است. معمولاً در یک خاول، رهبران مسلمان سخنرانی میکنند، قرآن قرائت میشود، نمایشگاه برگزار میگردد و غذا فروخته یا توزیع میشود. در روز جشن قدیس، پارچهای که در سال گذشته روی قبر انداخته شده بود، با پارچة جدید عوض میشود.
تقریباً در تمام حرمها میتوان سنتهای پیشااسلامی؛ مانند نوشیدن آب مقدس، پرتاب گل روی مقبره و خوردن غذای متبرک (اسلاماتان) را انجام داد. افراد فقط از طریق متولیان (کلیدداران یا جورو کونچی (juru kunci)) میتوانند به قبر نزدیک شوند. اینها افرادی هستند که مراقباند در طول زیارت، آیینهای درستی اجرا شود. همچنین زندگینامة قدیس و متن دعاها و متونی را که به زبان جاوایی و عربی خطاب به قدیس خوانده میشود، از حفظ دارند. همیشه کیای محلی یا سایر مقامات مسلمان، ادارة آیینهای اسلامی؛ مانند تهلیلان را برعهده دارند.
محبوبیت زیارت در اندونزی ممکن است از سنت رایج رفتن بر سر مزار (نیکار؛ nyekar) خویشان درگذشته نیز ناشی باشد که معمولاً هفتة پیش از آغاز رمضان انجام میشود. رفتن بر سر گور گذشتگان، اهداف مختلفی دارد؛ از تمیز کردن قبر تا خواندن متون مذهبی نثار روح مرده تا درخواست برکت از نیاکان درگذشته.
زیارت پدیدهای است که در سرتاسر دنیای مالایی گسترده است. اسنوک هورگرونجه[13] به زیارت مقابر شاهان یا قدیسان مسلمان در آچه،[14] منحصراً برای ادای نذر اشاره میکند.[15] با این حال، بسیاری از گروههای مسلمان، آن را خلاف اسلام ارتدوکس میدانند. در اندونزی، مسلمانانی که به سازمان کیایی سنتیتر و با ذهنیت جاواییتر «نهضت العلماء» وابستگی دارند، طرفدار برگزاری زیارتاند. این در حالی است که گروههای اصلاحطلب محمدیه آن را رد میکنند.
ادبیات نسبتاً اندکی که دربارة زیارت وجود دارد؛ چه معاصر و چه تاریخی، عمدتاً توسط پژوهشگران غربی نوشته شدهاند.
در مورد مالزی، تنها به یک مقالة بزرگ میتوان اشاره کرد که آر. او. وینستد (R.O. Winstedt) آن را نوشته است: «کرامت، مکانها و افراد مقدس در مالزی».[16] این مقاله در مجله شاخه مالایی[17] RAS (۱۹۲۴)، صفحات ۷۹ ـ ۲۶۴ قابل دسترسی است.
۹.زیارتدرمرکزوغربآفریقا
زیارت، که در ابتدا اصطلاحی تخصصی برای دیدار از مقابر افراد مقدس بوده، اکنون در مرکز و غرب آفریقا مفهوم وسیعتری یافته است. درحالیکه در بخشهایی از آسیای مسلمان، این عبارت اغلب برای «مکان مقدس» به کار میرود، در آفریقا به معنای دیداری معنوی از یک «شیخ»، زنده یا مرده و همچنین دیداری برای بزرگداشت زندگی قدیس است. اما در مطالب تحقیقی، اشاره اندکی به زیارت وجود دارد.
عمل زیارت با گسترش محافل عرفانی، به خصوص قادریه و تیجانیه (ر.ک: مداخل مربوط) گسترش یافته است. علیرغم قلّت شواهد، به نظر میرسد که مقابر در طول قرن شانزدهم، در ایر (A r) و منطقة تیمبوکتو (Timbuktu شهری در کشور مالی) به مقصد دیدارهای معنوی تبدیل شدهاند (ر.ک: مدخل مربوط. همچنین رجوع کنید به Kunta). عادت به زیارت مقابر نیز اندکی پس از مرگ عثمان بن فودی (ر.ک: مدخل مربوط) در سال ۱۲۳۲ قمری/ ۱۸۱۷ میلادی، در سوکوتو (Sokoto شهری در نیجریه) آغاز شد.
شاید از اوایل قرن نوزدهم، هم پیروان قادریه و هم تیجانیه مناسبت تولد عبدالقادر گیلانی (ر.ک: مدخل مربوط) (وفات ۵۶۱ ق/۱۱۶۶ م) را در ماه ربیعالاول جشن میگرفتند یا برای احمد التیجانی (وفات۱۲۳۰ ق/ ۱۸۱۵ م) در ماه صفر مراسم حولیه (سالیانه) برگزار میکردند. این هم بدیهی است که بیشتر آفریقاییها، اگر نه همة آنها، زیارت مقبرة پیامبر را در مدینه، هنگام حج، واجب میدانستند.
در قرن بیستم، زیارت مقابر قدیسان برای بسیاری از مسلمانان عادی در غرب و مرکز آفریقا به عملی رایج تبدیل شد؛ برای مثال میتوان به دو شهر مقدس سنگال، توبا (Touba) و تیفوان (Tivaouane) اشاره کرد. این دو شهر در بر دارندة مقابر احمدو بامبا (Ahmadu Bamba)، بنیانگذار عرفان مریدیه (ر.ک: مدخل مربوط) و حاجی مالک سی (al-Hadj Malick Sy)، بنیانگذار بزرگترین شاخه تیجانیه در کشور (رجوع کنید به Senegal) هستند. با این حال، به نظر میرسد که زیارت، به معنای دیدار از مقبره یک انسان مقدس، در جنوب صحرای آفریقا به اندازهای که در مغرب یا مصر رایج است، رواج ندارد. این حقیقتی است که ترمنگهام[18] (شاید بیش از اندازه) شدیداً بر آن تأکید دارد. در این منطقه حرمهای اندکی وجود دارد و تعداد مقابری که روی تپهها (kubba) بنا شده باشند، حتی از آن هم کمتر است. در اینجا به جای دیدار مردگان، شفاعت از زندگان درخواست میشود.
در سنگال، زیارت (در ولوف،[19] Siyare) به معنای حضور سالیانه در مراسمی است که به مناسبت تولد، مرگ یا سایر وقایع مهم زندگی یک قدیس برگزار میشود. مکان این مراسم لزوماً مقبرة قدیس نیست. در سفر مگل (Magal) مقصد توباست. سفری زیارتی که در ماه صفر برای بزرگداشت حرکت امدو (احمدو) بامبا به سمت محل تبعیدش در گابن (Gabon) در سال ۱۸۹۵ میلادی، انجام میشود. این مراسم در گذشته خالی از اهمیت سیاسی نبوده
و در سالهای اخیر، هر ساله، بیش از یک میلیون نفر را به خود جذب میکند.
علاوه بر مگل بزرگ، امروزه، اعضای محفل مریدیه برای تعداد روزافزونی از رهبران مذهبی کمابیش مهم نیز مراسم مگل برگزار میکنند. رهبران تیجانیه هم اعضای خود را برای حضور در جلسات منظمیکه به نام گامو (gamou) (اصطلاحیکه در اصل برای جشنهای موالید برگزار شده در روز تولد پیامبر به کار میرفت) شناخته میشود، بسیج میکنند. اگرچه گاموی ماه ربیعالاول همچنان در تقویم زیارت تیجانیهای سنگال مهمترین رویداد به شمار میرود، امروزه مراسم مشابهی نیز برای بزرگداشت رهبران تیجانی در طول سال برگزار میشود.
به دلیل کمبود پژوهشها، گفتن سخن قطعی دیگری دربارة روشهای زیارتی در بخشهای دیگر آفریقای غربی و مرکزی دشوار است. ما کتابهای راهنمای زائران
و سفرنامههای روحانیون نیجریهای را در اختیار داریم که به زیارت قبر پیامبر در مدینه یا مقبرة تیجانی در فاس رفتهاند. اما به جز مورد عثمان بن فودی، هیچ شاهد دیگری مبنی بر مراسمی در بزرگداشت مردان مقدس نیجریه در دست نیست؛ اگرچه میتوان تصور کرد که چنین مراسمی؛ مثلاً در میان قادریه کانو،[20] وجود دارد.
اقوام هوسه (The Hausa) و آفریقاییهایی که به زبانهای دیگر صحبت میکنند، همگی از کلمة عربی زیاره (Ziy ra) برای اشاره به این سفرهای معنوی استفاده میکنند.
در شهر نیورو دو ساحل (Nioro du Sahel) (مالی)، اعضای خاندانهای مذهبی رویدادهایی سالیانه برگزار میکنند که پیروان آنها از راههای دور برای شرکت در آنها میآیند.
اصطلاح زیارت، به جز سفر زیارتی برای حضور در مراسم بزرگداشت یک قدیس، برای دیدارهای رسمی در بسترهای مختلف اجتماعی استفاده میشود. زیارت در گستردهترین شکل، مناسبتی است که در آن مردم مراتب احترام خود را به یک مرد مقدس ابراز میکنند. این دیدار معنوی انگیزههای مختلفی دارد؛ از تبرک، یعنی آرزوی سهیم شدن در برکات قدیس گرفته تا مسائل مهمتری چون التماس دعا (ر.ک: دعا) یا یاری گرفتن در یک مسئله خاص دنیوی. مردان و زنان ممکن است از شیخ بخواهند درمانی برای ناباروری آنها ارائه کند یا صرفاً به خاطر قدرت شفابخشی شیخ به او مراجعه کنند. دهقانان هم ممکن است درخواست کنند قدیس ملخها را براند یا برای باریدن باران دعا کند.
یکی دیگر از خصوصیات عجیب زیارت در غرب آفریقا، عمل اهدای نذورات به شیخ است. این سنت چنان با دیدارهای معنوی همراه شده که در برخی مناطق، اصطلاح زیارت نه فقط به معنای «دیدار»، بلکه به معنای هدایایی است که شیخ، به صورت پول یا جنس، از شاگردانش دریافت میکند. یک رهبر مذهبی ممکن است، به خصوص در مواقعی که پیروانش نمیتوانند برای دیدار شیخ سفر کنند، راهی سفر «جمعآوری زیارت» شود.
زیارت را میتوان پیوندی مستقیم میان یک شیخ صوفی زنده با پیروانش دانست. اعضای محفل تیجانیه وابسته به شیخ سنگالی، ابراهیم نیاس (Ibrahim Niasse) (وفات ۱۳۹۵ ق/ ۱۹۷۵م)، زیارت را در روز میلاد پیامبر، هنگامی برگزار میکنند که جمعیت عظیمی برای جشن و سرور در کائولاک (Kaolack ، شهری در سنگال)، وطن نیاس و در شهر کانو جمع میشوند. علاوه بر آن، نیاس از پیروانش میخواست که حداقل سالی یک بار برای دیدنش بروند و در عوض دریافت برکت از استاد (ر.ک: مدخل مربوط) هدایایی تقدیم کنند. به همین دلیل، تاریخی پس از فصل برداشت تعیین شد؛ زمانی که احتمال بیشتری داشت که شاگردان روستایی بتوانند مقادیر زیادی پول یا جنس اهدا کنند. به پیروان گفته شده بود که زیارت، کلید دروازههای هدایت و سعادت است.
سایر رهبـران تیجانیه که به نیاس وابسته هستند نیز در نقاط دیگری از جنوب صحرای آفریقا همچنان به همین طریق عمل میکنند. به علاوه، این فرصتی است برای صحبت و سخنرانی برای پیروان. در سالهای اخیر، شاگردان نیاس در کشورهایی چون سنگال، گامبیا، غنا، نیجریه، کامـرون و چـاد، در روز پانـزدهم رجـب مراسمـی به مناسبت تولد نیـاس برپـا میکنند.
۱۰. زیارت در شاخ آفریقا
زیارت در اسـلام شاخ آفریقـا نیز ـ ماننـد بقیة جهـان اسـلام ـ امر رایجـی است. منابـع دست اول و دست دومی که جزئیات این زیارات را بیان کرده باشند، محدودند. با این حال، آنقدر اطلاعات داریم که بتوانیم تصویر خامی از این مراسم محبوب ترسیم کنیم. موضوعات مورد تکریم حدوداً به دو دسته تقسیم میشوند: گروه اول، مقابر پیشینیانی که به خاطر موقعیت خود به عنوان بنیانگذاران یک طایفه تکریم میشوند و قدیسان سنتی
کهدر معرفی اسلام به منطقه دخیل دانسته میشوند؛ گروم دوم، مردان مقدس متأخرتری که در درجة اول با معرفی طُرُق صوفی (ر.ک: طریقت) در اواخر قرن نوزدهم در ارتباط
هستند و به خاطر ایمان و ارتباط مستقیمشان با خداوند، تکریم میشوند. زیارت مقبرههای این افراد متبرک در زندگی مسلمانان شاخ آفریقا و آفریقای شرقی نقشی محوری دارد؛ چه برای درخواست کمک این جهانی و چه برای درخواست ارتباط معنوی با دنیای دیگر.
مقبرههای شیخ اسحاق و دارود، به ترتیب، بنیانگذاران قبایل سومالیایی اسحاق و دارود، از برجستهترین این مقابر هستند. سنت سومالیایی که معتقد است این هر دو، از جنوب جزیرة العرب به آفریقا کوچ کردهاند، به هر دوی آنها صفت شریف (سید) داده
و محل دفن آنها را به مراکز زیارت سالیانه تبدیل کرده است؛ برای مثال، محل احتمالی دفن شیخ اسحاق، پس از فصل برداشت، در قلب سرزمین اسحاقیان در شمال، زیارت میشود. هزاران زائر که بیشتر از قبیلة اسحاق هستند، به همراه شاخههای فرعی قبیله، در مقبرة شیخ، در میت (Mait)، در ساحل شمالی سومالی و سایر حرمهایی که در سرتاسر شمال برای او ساخته شده است، جمع میشوند. آی. ام. لوئیس(I. M. Lewis انسانشناس بریتانیایی) معتقد است: اگرچه این سفر به شکل زیارت مذهبی انجام میشود، هدف اصلی آن بیشتر تثبیت وحدت قبیله و هویت اجتماعی است تا التجا به ارواح.
مقبرههای سنتی مردان مقدسی که با ورود اسلام به شاخ آفریقا مرتبط هستند نیز مکانهای محبوب زیارتی به شمار میآیند. مقبرة شیخ مؤمن عبدالله در بیدوه (Bay شهری در سومالی)، قبر شیخ او برخادل (Shaykh Aw Barkadle) در نزدیکی هرجیسا (Hargeisa شهری در سومالی، ر.ک: مدخل مربوط) و آرامگاه شیخ نورحسین در باله (Bale) اتیوپی از مهمترین این زیارتگاهها هستند. این افراد هم به عنوان اشاعهدهندگان ایمان حقیقی و هم به عنوان حامی و محافظ، تکریم میشوند.
مردان سومالیایی در بیدوه بیشتر برای درخواست محافظت از محصولاتشان در برابر پرندگان مهاجم، مقبره شیخ مؤمن را زیارت میکنند. اعتقاد بر این است که او برخادل، که به دلیل از میان بردن جادوگری به نام بوعور بعیر (Bu'ur Ba'ir) معروف است، زنان را بارور، و آنان را در برابر سقط جنین محافظت میکند.
در اتیوپی، شیخ نورحسین مورد تکریم قبیلة اورومو (Oromo) است. او به طور کلی مسئول سعادت و سلامتی مردم است و نشانه اصلی هویت مسلمان آنجا به شمار میرود.
علاوه بر این، شخصیتهای سنتی، مقابر شخصیتهای مذهبی متأخرتر، به خصوص آنان که با جنبش عرفان اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم مرتبط بودهاند نیز مورد تکریم قرار دارند. مقبرههای نخستین بنیانگذاران طرق، زیارتگاههای اصلی هستند؛ اگرچه مؤمنان اغلب به زیارت شخصیتهای کماهمیتتر هر محفل هم میروند. از محبوبترین مکانهای زیارتی میتوان به آرامگاههای شیخ عبدالرحمان زیلعی در کلنکول (Kolonkool)، شیخ اویس محمد البراوی در بیوله (Biyoole) و شیخ عبدالرحمان صوفی در موگادیشو (Makdishu) اشاره کرد که همگی از شخصیتهای مهم جنبش قدرتمند قادریه (ر.ک: مدخل مربوط) در اواخر قرن نوزدهم و اواخر قرن بیستم بودهاند.
اگرچه هرکس با نیت خاص خود این افراد مقدس را زیارت میکند، اغلب زائران به دنبال روشنی فکر و نزدیکی معنوی به قدیس هستند که به نوبة خود آنها را به خداوند نزدیکتر میکند. یکی از زائران شیخ اویس میگوید: «میان قبر پیامبر و قبر اویس فاصلهای نیست» (عبدالرحمن بن عمر، 1964، ص155). در اینجا قبر پیامبر نزدیکترین مکان انسان به خدا در نظر گرفته میشود.
این دیدارها همچنین فرصتی است برای افزایش دانش عرفانی افراد؛ دانشی که از طریق به دست آوردن اجازه از تولیت هر مقبره (که در اغلب موارد از نوادگان قدیس است) برای خواندن و فرستادن دعاها و وردهای مختلف ـ که به اعتقاد فرد، به او برای پیوستن به نیروهای الهی کمک میکنند ـ به دست میآید.
زمان زیارت هر قدیس و همچنین مراسمی که در طول زیارت هر زیارتگاه انجام میشود، با یکدیگر متفاوت است. زیارت زیارتگاههای به اصطلاح «سنتی» اغلب با روزهای مهم تقویم مرتبطاند؛ برای مثال، زیارت قبر شیخ اسحاق هر سال، اندکی پس از فصل برداشت محصول انجام میشود. در مقابل، زمان زیارت سالیانه آرامگاه شیخ مؤمن در بهار و کمی بعد از فصل کاشت است.
در سایر موارد، زیارتها با تقویم قمری اسلامی مرتبطاند؛ برای مثال، زیارت او برخادل در اولین جمعه و در «ایام سیاه» جمادیالأول انجام میشود. به همین ترتیب، زمان زیارت آرامگاه قدیسانی که به طُرُق ارتباط دارند، مصادف است با سال روز وفات آنها (که در تقویم قمری مشخص شده است). البته زائران، به خصوص «علما»، در تمام طول سال برای دریافت برکت و روشنایی معنوی به زیارت میروند.
در زیارت شیخ نورحسین باله ترکیب جالب توجهی از این دو رخ میدهد. روز مراسم اصلی در تاریخ سنتی تولد او تعیین شده است که بر اساس تقویم سنتی اورومو سهشنبهای در ابتدای ماه آگوست است. در زبان اورومو، این ماه «جیا شیخ حسین» یا «ماه شیخ حسین» نام دارد. اما مراسم دیگری هم در روز عید قربان (عیدالاضحی) در ماه ذیالحجه برگزار میشود که مصادف است با پایان مراسم حج.
مراسم مرتبط با مکانهای زیارتی دیگر نیز به همین ترتیب با هم تفاوت بسیاری دارند. مرکز ثقل هر زیارت، دیدن مقبره برای خواستن حاجت خود یا دیگران است. این معمولاً همراه با قربانی کردن چندین حیوان و قرائت قصیدههایی (ر.ک: مدخل مربوط) در مدح آن قدیس انجام میشود.
زیارت قدیسانی که با طُرُق مرتبطاند، تا حد زیادی به این فعالیتها محدود است و به شدت بر موعظه، درسهای مذهبی و دعاهای مکرر تأکید دارد. اما زیارت مقابر قدیسان «سنتی» اغلب شامل آیینهای بیشتری است که برای کامل شدن مراسم باید انجام شوند؛ برای مثال در زیارت او برخادل بر تکریم یادگاران گوناگون شیخ (از جمله یک قرآن زرینکوب و یک چوب بستر که معروف است، از آنِ شیخ بودهاند) تأکید بسیاری هست. نقطة اوج این زیارت، صعود رسمی به تپهای در نزدیکی آرامگاه است که گفته میشود جایی است که شیخ بر بوعور بعیر جادوگر غلبه کرده است. این مراسم زیارتی با خواندن نماز جمعه پایان مییابد.
زیارت قبر شیخ نورحسین حتی از این هم دقیقتر برنامهریزی شده و شامل چندین عمل است که عناصری از سفر به مکه را در خود دارد. زائرانِ شیخ، مانند کسانی که وارد مکه میشوند، از دروازهای به نام «بابالسلام» به حرم وارد میشوند، سپس باید سنگ سیاهی را ببوسند و لمس کنند که دراره باشو (darara bashu) نام دارد و گفته میشود که نورحسین آن را با خود از مکه آورده است. در نهایت، زائران در درهای به نام کاشامسَره (Kachamsare) در نزدیکی آرامگاه، به تقلید از مراسم رمی جمرات حج، شیطان را سنگباران میکنند.
* . مدیر واحد ترجمه پژوهشکده حج و زیارت،Hadi.Valipoor.B@Gmail.com
[1]. مجلسی، بحار الانوار، کتاب المزار، فصلی در باب فضائل زیارت کربلا.
[2]. منظور نویسنده مراسم قالیشویان است که هر سال در دومین جمعه مهر ماه، به یاد شهادت علی بن محمد باقر7 ، همراه با عزاداری و نوحهخوانی در مشهد اردهال برگزار میشود (مترجم).
[3]. حکمت تانیو (Hikmet Tanyu)، نذورات و مکانهای زیارتی آنکارا و اطراف آن، آنکارا،
۱۹۶۷، ص۶۷
[4]. شهری در ناحیه خودمختار سینکیانگ. رجوع کنید به عبدالرحیم حبیبالله، قومشناسیاویغور، نشریات خالک، اورومچی، جلد اول، [۱۹۹۳]، ص ۳۴۹
[5]. ر.ک: Liliana Masulovic ـ Marsol، شفاومقبرهقدیسانمسلمان؛یکرویکردانسانشناسانه (Tombes de Saints Musulmans et Guerison; une Approche Anthropologique)؛ در گورستانهایوسنتهایتشییعدرجهاناسلام(Cimetieres et Traditions Funeraires dans le Monde Islamique)، آنکارا، ۱۹۹۶.
[6]. ر.ک: Zaim Khenchelaoui، افسانهوآیینسلیماندرمیانمسلمانانLe mythe et le culte de Salomon dans Espace musulman))؛ رساله دکتری، مدرسه عالی مطالعات علوم اجتماعی (EHESS)، تولوز، ۱۹۹۸.
[7]. تعبیر مولف Kemalist است یعنی زمان حاکمیت ایدئولوژی پیروان مصطفی کمال آتاترک.
[8]. ر.ک: Th. Zarcone، وقتیقدیسبهسیاستمشروعیتمیبخشد،آرامگاهآفاقخواجهدرکاشغر(Quand le Saint Legitime la Politique. Le mausolee de Afaq Khwadja a Kashghar) در مطالعاتآسیایمیانه، ۱۹۹۹.
[9]. اجمیر شریف در شهر جیپور در ایالت راجستان هند.
[10]. Z. Dhofier ، سنت حوزههای علمیه، مطالعه زندگی کیای (Tradisi Pesantren, Studi Tentang Pandangan Hidup Kiyai)، نقش کیای در ابقاء اسلام سنتی در جاوه (The Role of the Kiai in the Maintenance of Traditional Islam in Java) ، تامپا، آریزونا، ۱۹۹۹
[11]. برای شرحی از اعتقادات جاوایی رجوع کنید به (Koentjaraningrat) فرهنگ جاوه (agamajawi) سنگاپور، ۱۹۸۵
[12]. J. Pemberton ، اسلام در جاوه (Islam in Java)، فصل ۵، دربارة جاوه (On the Subject of Java)، ایتاکا و لندن، ۱۹۹۴، فصل ۷
[13]. Snouck Hurgronje محقق هلندی فرهنگها و زبانهای شرقی و مشاور امور بومیان دولت هلند.
[14]. Aceh استانی در اندونزی که در نوک شمالی جزیره سوماترا واقع شده است.
[15]. آچهایها،The Achehnese، لیدن، ۱۹۰۶، ج2، ص ۲۹۳.
[16]. Karamat, Sacred places and Persons in Malaya
[17]. Jnal. of the Malayan Branch of the RAS
[18]. John Spencer Trimingham پژوهشگر بریتانیایی اسلام در آفریقا.
[19]. Wolof زبان قوم آفریقایی ولوف که در سنگال، گامبیا و موریتانی رایج است.
[20]. Kano شهری در نیجریه.