نوع مقاله : تاریخ و رجال
نویسنده
مسئول احیاء تراث / پژوهشکده حج و زیارت
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
مقدمه
عرفه یا عرفات، نام منطقهای است که امروزه در فاصلة حدود بیست کیلومتری شرق مکة مکرمه قرار دارد. این سرزمین، بخشی از مشاعر مقدس نزدیک مکة مکرمه و جغرافیای مقدس حجاز و حرمین شریفین به شمار میآید که همه ساله در موسم حج، برخی از مهمترین مناسک حج در آن انجام میشود.
عرفه دورترین موقف از مواقف و مشاعر حج و در عین حال وسیعترین آنها به شمار میآید
و تنها موقفی است که خارج از محدودة حرم قرار دارد (پورامینی، 1374ش، ص164).
وقوف در عرفه، پس از احرام، واجب دوم از اعمال سیزدهگانة حج تمتع است که از ظهر روز نهم ذیحجّه، که روز عرفه نامیده شده، تا غروب آن، باید انجام شود.
در احادیث و روایات دینی، وقوف در عرفه از مهمترین اعمالِ حج به شمار آمده است؛ چنانکه از پیامبر خدا9 نقل شده است: «الحجّ عرفة»؛ «حج، عرفات است.» (ابن ماجه، 1418ق، ج4، ص477 ؛ ترمذی، 1419ق، ج3، ص152 و ج5، ص561).
معنای این حدیث آن است که اگر حجگزار، وقوف در عرفه را انجام ندهد، در واقع حج را ادا نکرده است.
همچنین در حدیثی از امام صادق7 نیز، از وقوف در عرفه و رمی جمرات، به «حج اکبر» تعبیر شده است (کلینی، 1401ق، ج4، ص265). وجود این روایات اهمیت وقوف در عرفه را، به عنوان یکی از ارکانِ حج، و وجود روایات متعدد دیگری که در عفو و مغفرت الهی برای حجگزاران در زمین عرفه وارد شده (ابن بابویه، 1413ق، ج2، ص211؛ حمیری، 1403ق، ص376)، اهمیت آن را از منظر اسرار و آداب حج میرساند.
بر این اساس، از منظر فقه مذاهب مختلف اسلامی نیز ترک عمدی وقوف در عرفات موجب باطل شدن حج میشود؛ چنانکه برای نمونه، شیخ طوسی (درگذشته 460ق.)
در این باره گوید: وقوف در عرفات از ارکان حج است که هر کس آن را به عمد ترک کند، حج او باطل میشود و اگر فراموش کند، در صورتیکه وقت باقی است، باید به عرفات برگردد و در آنجا توقّف کند (طوسی، 1387ق، ج1، صص367 ـ 366).
وجه تسمیه عرفه یا عرفات
نام عرفات از ریشه «عَرَفَ»، و مصدر آن عرفان و معرفت، به مفهوم شناخت آثار
و نشانههای اشیای همراه با تفکر و تدبر است (زبیدی، 1408ق، ج24، ص133).
لغتشناسان عرب، عرفه و عرفات را اسم معرفهای دانستهاند که الف و لام در آغاز آن نمیپذیرد (جوهری، 1399ق، ج4، ص1401؛ ابن منظور، ج32، ص2901) و با این استعمال، گویی هر جزئی از این سرزمین را عرفه دانستهاند.
در وجه تسمیة عرفات، اقوال مختلفی نقل شده است؛ از جمله آنکه «مردم در آن جایگاه، به گناهان خود اقرار میکنند» یا اینکه «به علت صبر و رنجی که مردم برای رسیدن به آن متحمل میشوند»، به این نام نامیدهاند؛ چراکه یکی از معانی «عرف»، صبر است (یاقوت حموی، 1397ق، ج4، ص104)؛ به قولی دیگر، وجه تسمیة عرفه آن است که مردم در آنجا با یکدیگر آشنا میشوند (ابن منظور، ج4، ص2901).
اما در اخبار و روایات دینی، وجه تسمیة عرفات به حضور حضرت آدم7 یا حضرت ابراهیم7 در این سرزمین ارتباط یافته است؛ از جمله آنکه به یک قول، عرفه بدین نام نامیده شد؛ زیرا آدم و حوا پس از خروج از بهشت و فرود آمدن بر زمین، در این سرزمین یکدیگر را شناختند (یاقوت حموی، 1397ق، ج4، ص104).
در روایتی دیگر، وجه تسمیة عرفات از زبان امام صادق7 چنین بیان شده است که جبرئیل در روز عرفه حضرت ابراهیم7 را همراهی کرد. سپس در هنگام ظهر به وی گفت: «ای ابراهیم! به گناهت اعتراف کن و مناسک خود را بشناس.» پس به خاطر اینکه جبرئیل گفت: «اعتراف کن» و ابراهیم نیز چنین کرد، آنجا عرفات نامیده شد (ابن بابویه، 1385ق، ص436).
در خبریکه فاکهی در اخبار مکه نقل کرده، در وجه تسمیة عرفات آمده است: جبرئیل مناسک را به ابراهیم میآموخت و هر بار از او میپرسید: «هل عرفتَ؟»؛ و ابراهیم نیز پاسخ میداد: «عرفتُ»؛ ازاینرو، این زمین «عرفات» نامیده شد (فاکهی، 1407ق، ج5، ص9). نزدیک به مضمون این خبر، اخبار دیگری نیز نقل شده است (فاکهی، همانجا؛ یاقوت حموی، همانجا).
جغرافیای طبیعی عرفات
عرفات دشتی هموار به مساحت حدود هشت کیلومتر مربع است که برخی از مورخان، طول و عرض آن را دو میل در دو میل گفتهاند. سه طرف این دشت را از سمت شمال شرقی، شرق و جنوب، کوههایی فرا گرفته است. این کوهها، هلال یا کمانی را به وجود آوردهاند که وتر آن را «وادی عُرَنَه» در سمت غرب و شمال غربیِ عرفات تشکیل میدهد.
کوه شمال شرقی عرفات «جبل سَعد» نام دارد و بلندترین کوه در اطراف عرفات است. کوه شرقی «مِلحَه» نام دارد و در گذشته، راه طائف از جنوب آن میگذشته است. حد فاصل میان دو کوه سعد و ملحه در شرق عرفات، درة کوچکی است که «وادی النَّبَیعه» نام دارد.
در سمت جنوب عرفات نیز کوههای کمارتفاع سیاهرنگی وجود دارد که بارزترین آنها کوه «اُمالرضوم» نام دارد (البلادی، 1401ق، ج6، ص75).
سرزمین عرفات از جنوب به «وادی نعمان» و از غرب به «وادی عُرَنه» متصل است که این دو وادی (درة رودخانه) در جنوب غربی عرفات به یکدیگر میپیوندند. گاه از مسیل وادی عرنه، با تعبر «بطن عُرَنه» یاد شده که حد فاصل عرفه و حرم مکه به شمار میآمده و در گذشته، دو عَلَم در سمت شرقی و دو عَلَم دیگر در سمت غربی آن، حدود عرفه و حرم را نشان میداده است.
در غرب دشت عرفه، دره باریک یا تنگهای میان دو کوه وجود دارد که آن را «مَأزَمَین» یا «مَأزَمان» (تثنیة مَأزم) نامیدهاند و مسیر رفتن حاجیان از عرفات به مٌزدلفه یا مشعرالحرام، از میان این تنگه میگذرد (پورامینی، 1374ش، ص167).
در برخی متون کهن، گاه مأزمین به عرفه مضاف و الحاق شده است (ازرقی، 1403ق، ج2، صص190ـ 189 ؛ کلینی، 1401ق، ج4، ص468).
در سمت غربی وادی عرنه، کوهی نه چندان مرتفع، به نام «نَمِره» وجود دارد که بخشی از منطقة پیرامون آن، به نام این کوه نامیده شده است. این کوه در جنوب تنگة مأزمان، در سمت راست کسی قرار دارد که از مکه به سمت عرفه میرود و در سمت چپ کسی از عرفه باز میگردد (بلادی، 1401ق، اودیة مکة المکرمة، ص115).
در سدههای اولیه، بالای کوه نمره، انصاب و علمهای حرم قرار داشت. مورخان مکّه به وجود غار کوچکی به ابعاد 4 در 5 ذراع، در پایین کوه اشاره کردهاند که محل اقامت پیامبر9 در روز عرفه، پیش از رفتن به موقف بوده است. این غار بعدها در حجرهای در دارالاماره قرار گرفته و محل اقامت امام در روز عرفه بوده است (ازرقی، 1403ق، ج2، ص189).
همچنین در شمال دشت عرفات، کوه منفرد کوچکی است که در متون کهن، از آن به نام «جبل اَِلال» (به فتح یا کسر همزه) یاد شده و نزد مسلمانان به «جبل الرحمه» شهرت یافته است.
با توجه به اهمیت و جایگاه این کوه نزد مسلمانان حجگزار، به عنوان مهمترین نماد و مشهورترین عارضة طبیعی عرفات، در ادامه این نوشتار، به تفصیل به بررسی این کوه پرداختهایم.
جغرافیای انسانی عرفات
در اخبار دینی، سابقة سکونت در عرفات، به پیش از مهاجرت حضرت ابراهیم7 به مکه بیان شده است. بر اساس روایتی از امام صادق7 ، بنیجُرهم در آغاز در عرفات و ذوالمجاز (منطقهای در شمال عرفات) ساکن بودند. اما با پیدایش زمزم و جاری شدن آب در مکه، که باعث جذب پرندگان و حیوانات به آنجا شد، جُرهمیان حرکت پرندگان را دنبال کردند و از آن پس در مکه ساکن شدند (قمی، 1404ق، ج1، صص63 ـ 61).
مقدسی، عرفه را روستایی با کشتزارها، سبزهزارها و مزارع خربزه و خانههای نیکویی که مردم مکه در روز عرفه در آنها اقامت میکردند، توصیف کرده است (بشاری مقدسی، ص77). یاقوت اشاره کرده است که روستای عرفه، که نام آن «موصل النخل» بوده، به فاصلة دو مایل پس از زمین عرفه ـ محل وقوف حُجّاج ـ قرار داشته است (یاقوت حموی، 1397ق، ج4، ص104).
از این اخبار برمیآید که در سدههای اولیه، در عرفه یا حوالی آن، روستایی وجود داشته و اشخاصی در آن میزیستهاند و گاه با انتساب به آن، با نسبت «عَرَفی» از آنها یاد شده است؛ چنانکه از میان راویان حدیث، شخصی را به نام «ابوعبدالله زَنفَل بن شدّاد عَرَفی» میشناسیم که با توجه به اینکه مدتی در عرفه ساکن بوده، به آنجا منسوب شده است (سمعانی، 1400ق، ج8 ، ص431).
ابراهیم رفعت پاشا، به برپایی بازاری به نام «سوق عرفه»، نزدیک جبل الرحمه در زمان خود اشاره کرده است که در آن، همه نوع غذا و خوراک فروش میرفته است (رفعت پاشا، 1344ق، ج1، ص337). پیش از وی،عیّاشی نیز به وجود بازار بزرگی در عرفه اشاره کرده است که همه چیز؛ از جمله مواد خوراکی فراوان، در آن عرضه میشده است (عیاشی، 2006م، ج1، ص389).
امروزه از خانهها و مزارع در عرفات، اثری باقی نمانده است. اما در دورة اخیر، دولت عربستان درختان زیادی در عرفات کاشته که با رشد آنها، بر زیبایی این سرزمین افزوده شده است. در طول سال نیز اهالی مکه به عنوان تفریح به عرفه میآیند و از سایة درختان و منظرة زیبای آن بهره میگیرند (قاضی عسکر، 1374ق، ص147).
حدود عرفه و عَلَمهای آن
در اخباری که مورخان مکه از ابن عبّاس نقل کردهاند، حد عرفه از کوه مشرف به «بطن عُرَنه» تا کوههای عرفه تعیین شده است (ازرقی، 1403ق، ج2، ص194؛ فاکهی، 1407ق، ج5، ص7). در روایتی از امام صادق7 ، حد عرفه از مأزمین تا انتهای موقف بیان شده است. اما در روایت دیگری از آن حضرت، حد عرفه از بطن عرنه، ثویّه و نمره تا ذوالمجاز دانسته شده
و پشت جبل الرحمه، محل وقوف به شمار آمده است (کلینی، 1401ق، ج4، ص462).
در گذشته حدود حرم مکه از سمت عرفه با چندین عَلَم یا علامتهایی تعیین شده بود که یک سمت آن (از سمت مکه) جزو «حرم»، و سمت دیگر آن (از سمت عرفات) «حِلّ» (خارج از حرم) به شمار میآمد. در دورههای متأخر، در مرز عرفات و حرم، چهار علم وجود داشته که دو علم غربی، حدود حرم و دو علم شرقی، حدود عرفه و محدوده شرعی موقف (محل وقوف) را نشان میداد.
«عُرَنه» یا «بطن عُرَنه» را منطبق بر حدّ فاصل میان دو علم شرقی و غربی دانستهاند. امادربارة اینکه جزو زمین عرفه یا جزو حرم به شمار میآمده، اختلاف نظر وجود داشته است؛ چنانکه ابن حبیب مالکی (درگذشته 238ق.) آن را بخشی از حرم، و برخی نیز آن را جزو عرفه دانستهاند؛ اما در فقه شافعی خارج از عرفه به شمار آمده است (الغازی، ج2، ص94 ـ 93).
همچنین در روایاتی که از پیامبرخدا9 ، چه در منابع اهل سنت به واسطه صحابه (طبرانی، ج1، ص59) و چه در منابع روایی شیعه به واسطه امام صادق7 روایت شده (کلینی، 1401ق، ج4، ص463)، از وقوف در بطن عرنه نهی شده است. ازاینرو، شماری از فقهای شیعه آن را خارج از موقف (و در واقع خارج از محدوده عرفه) دانستهاند که وقوف در آنجا، مُجزی از وقوف در عرفه نیست (طوسی، 1415ق، ج2، ص336 ؛ طبرسی، 1410ق، ج1، ص386).
برخی نویسندگان کهن، همچون ابن جبیر، تنها از وجود دو علم در حدّ عرفات سخن گفتهاند که در فاصلة دو میل از جبل الرحمه قرار داشت (ابن جبیر، ص151). عَلَمهای حدّ عرفات در شمال مسجد نمره، در فاصلة نسبتاً کمی از آن قرار داشتهاند و ابراهیم رفعت پاشا، ارتفاع آنها را 5 و عرض آنها را 3 متر تعیین کرده است (رفعت پاشا، 1344ق، ج1، ص336).
تقیالدین فاسی اشاره کرده است که در این محل، در اصل سه علم وجود داشته که در زمان وی، یکی از آنها فرو افتاده بود. کنار هریک از این علمها، سنگنوشتهای وجود داشت که بر اساس متن کتیبه آنها، این سه علم به دستور مظفرالدین کوکبوری، حاکم اربل، در سال 605ق. ساخته شده بود. در کتیبه دو عَلَم دیگر نیز آمده بود که این دو عَلَم، در سال 634ق. به دستور المستنصر بالله عباسی (خلافت: 640 ـ 623) ساخته شده بود (فاسی، ج1، صص566 ـ562).
مسجد عرفه
مسجد عرفه شاخصترین بنای دینی موجود در عرفات به شمار میآید و از دیرباز تاکنون محل خطبة خطیب و اقامة نماز ظهر و عصر در روز عرفه بوده است (ابن جبیر، ص152). مورخان کهن، همچون ازرقی، از این مسجد به نام مسجد عرفه یاد کردهاند (ازرقی، 1403ق، ج2، ص187؛ کتاب المناسک، ص509). مقدسی نیز از آن به نام «مصلّی» یاد کرده است (المقدسی، 1906م، ص77).
در رسالة کهن وصف مکه و مدینه، از این مسجد به نام «شریعة ابراهیم»7 («رسالة فی وصف ...»، صص349 ـ 348). و در شمار دیگری از متون کهن، از آن به نام مسجد ابراهیم7 یاد شده است (ابن رسته، 1891م، ص57 ؛ ابن مازه، 1392ش، ص198؛ ابن جبیر، ص152؛ العبدری، ص387).[1] با این حال، ازرقی به وجود مسجد دیگری به نام ابراهیم7 ، جز مسجد عرفه که امام در آن نماز میخواند، در سمت راست موقف اشاره کرده است (ازرقی، 1403ق، ج2، ص202؛ کتاب المناسک، ص510).
به نظر میرسد که این مسجد در محلی که در صدر اسلام «منبر عرفه» نصب بوده، ساخته شده است. فاکهی به سند خود نقل کرده است که پیامبر9 [در عرفه] به منبر رفت و آنجا بین دو نماز ظهر و عصر جمع کرد (فاکهی، 1407ق، ج5 ، ص34). به گفتة عمرو بن دینار (درگذشته 126ق.)، تا زمان ابن زبیر، این منبر ساخته شده از سنگهای کوچکی بود که سیل آن را ویران کرد و ابن زبیر، منبر جدیدی از عود در آنجا نصب کرد (فاکهی، 1407ق، ج5، ص34 ؛ ازرقی، 1403ق، ج2، ص195).
برخی منابع از ابن عبدالبر (م.463ق.) نقل کردهاند که این مسجد پس از ده سال از به قدرت رسیدن بنیهاشم (بنیعباس) ساخته شد. الغازی با استناد به این سخن، تاریخ تقریبی ساخت این مسجد را اوایل دهه 150ق. تعیین کرده است (الغازی، ج2، ص88). اما با در نظر گرفتن اینکه تاریخ آغاز خلافت عباسیان 132ق. بوده، تاریخ ساخت مسجد را باید حدود سال 142ق. بدانیم.
در برخی از اخبار دینی، منبر عرفه در مرز محل وقوف عرفه دانسته و از وقوف در آن نهی شده است (فاکهی، 1407ق، ج5، صص35 ـ 34). به تبع این اخبار، فقهای اهل سنت نیز دربارة اینکه مسجد عرفه جزو موقف بوده، با یکدیگر مناقشه و اختلاف نظر داشتهاند. شافعی این مسجد را خارج از زمین عرفه دانسته، اما محبّالدین طبری آن را جزو زمین عرفه شمرده است (فاسی، 1999م، ج1، ص565).
شماری از فقهای مشهور شافعی، همچون جوینی و فرزندش امام الحرمین و رافعی، ابتدای این مسجد (از سمت قبله آن) را جزو وادی عرنه، و انتهای آن را جزو عرفات دانستهاند که بنا بر این نظر، وقوف در ابتدای مسجد صحیح نیست؛ اما وقوف در انتهای آن صحیح است. برخی از فقهایی که این مسجد را خارج از زمین عرفه میدانستهاند، از آن به نام مسجد عُرَنه یاد کردهاند (فاسی، 1999م، ج1، صص568 ـ 565).
ازرقی طول مسجد عرفه را (از قبله تا پشت مسجد) 163 و عرض آن را (حد فاصل دو سمت راست و چپ مسجد) 213 ذراع دانسته است. به گفتة وی، مسجد دارای 9 در بوده که در سمت قبلة آن، یک درِ طاقدار، و در هر یک از دو ضلع راست و چپ آن، چهار در، و در پشت مسجد نیز سکوی مربعی به ارتفاع 8 ذرع و مساحت 7 در 6 ذرع وجود داشته است. در ضلع قبلة مسجد نیز محرابی برروی سکویی به ارتفاع 2 ذراع قرار داشته که امام و برخی دیگر روی آن، و سایر نمازگزاران، در پایین آن نماز میخواندند (ازرقی، 1403ق، ج2، صص188 ـ 187؛ کتاب المناسک، صص510 ـ 509).
در رسالة وصف مکه و مدینه، بنای محصوری به طول 170 و عرض 150 ذرع توصیف شده که بیشتر آن فرو ریخته یا ویران شده و تنها دیوار قبله باقی مانده است و در سمت راست کسی که به سمت محراب ایستاده، سه طاق به عنوان ورودیهای بنا وجود دارد که محراب نیز همانجا واقع است («رسالة فی وصف .... »، ص 349). به گفتة ناصر خسرو (ص138)، در زمان وی از این مسجد تنها منبری خراب از خشت، و به گفته ابن جبیر (ص152)، در زمان وی تنها دیوار ضلع قبله آن باقی مانده بود.
همچنین تقیالدین فاسی (م.832ق.)، مورخ مکّه، اشاره کرده که در زمان وی (اوایل سده نهم)، مسجد فاقد رواق و کاملاً به صورت رو باز و بدون سقف بوده است (فاسی، 1999م، ج1، ص567)، اما در سال 874ق، در دورة سلطان قایتبای مملوکی، این مسجد به شکل گستردهای بازسازی شد که ابن فهد مکّی (م. 885ق.)، شرح مفصل اقدامات انجام شده و توصیف معماری مسجد را پس از این بازسازی به دست داده است.
به گفتة ابن فهد، در این بازسازی دو رواق بزرگ در سمت قبله برای ایجاد سایه برای حاجیان ایجاد شد که این رواقها دارای 50 ستون مربع، با 83 طاق بر فراز آنها
و تیرهای چوبی در بالای طاقها بود. در وسط مسجد نیز سکویی با چهار ستون مرّع وجود داشت (ابن فهد، ج4، صص514 ـ513).
مسجد عرفه امروزه به مسجد نمره شناخته میشود و دستکم از سدة دهم هجری به این نام شهرت یافته است (محیی لاری، 1373ش، ص64 ؛ الکتّانی، 1426ق، ص184).
رفعت پاشا در اواخر دورة عثمانی، آن را مسجد بزرگی به طول 90 و عرض 80 متر، با رواقهایی در گرداگرد آن توصیف کرده که دارای محرابی به ارتفاع 3 و عرض 5/1 و عمق 1 متر و منبری با 10 پله و به ارتفاع 5/10 متر بوده است (رفعت پاشا، 1344ق، ج1، ص336).
مسجد نمره در دورة سعودی توسعة ساختمانی وسیعی یافت. طول ساختمان جدید آن (از شرق به غرب) 340 متر، و عرض آن (از شمال به جنوب) 240 متر و مساحت آن بیش از 110 هزار متر مربع است و حدود 350 هزار نمازگزار گنجایش دارد. زمینی به مساحت هشتهزار متر مربع نیز در پشت مسجد، برای آن سایبان احداث شده است. در گرداگرد مسجد 10 ورودی اصلی وجود دارد که هر یک دارای چندین در، و در مجموع تعداد درهای مسجد 54 در است. همچنین بر فراز سقف مسجد، به موازات ضلع قبله (غربی) مسجد، سه گنبد، و در نقاطی از اضلاع چهارگانه مسجد نیز شش مناره به ارتفاع 60 متر ایجاد شده است که در هریک از دو ضلع غربی و شرقی، دو مناره، و در هر یک از دو ضلع شمالی و جنوبی آن، یک مناره وجود دارد.
جبل الرّحمه
در شمال دشت عرفات، کوه سنگی منفرد و کمارتفاعی به طول 300 و ارتفاع 30 متر (رفعت پاشا، 1344ق، ج1، ص44) وجود دارد که امروزه به جبل الرحمه مشهور است. اما شماری از مورخان، لغویان و جغرافیدانان عرب، همچون فاکهی، ازرقی، جوهری
و یاقوت حموی، از این کوه به نام «اَلال» (به فتح همزه، بر وزن جَلال) یا «اِلال» (به کسر همزه، بر وزن هِلال) یاد کردهاند (الجوهری، 1399ق، ج4، ص1627؛ ازرقی، 1403ق، ج2، ص194؛ فاکهی، 1407ق، ج5، ص7؛ یاقوت الحموی، 1397ق، ج1، ص242).
همچنین در شماری از اشعار شعرای دورة جاهلیت و اسلام، همچون نابغة ذبیانی، حضرت ابوطالب و شریف رضی، از این کوه به نام «الال» یاد شده است (ازرقی، 1403ق، ج2، ص195؛ فاکهی، 1407ق، ج5، ص8 ؛ یاقوت حموی، 1397ق، ج1، ص243)؛ ازاینرو به نظر میرسد که «الال»، نام کهن این کوه در دورة جاهلیت است و در وجه تسمیة آن گفتهاند: «حُجّاج با دیدن این کوه تلاش میکردند تا خود را به موقف برسانند» (یاقوت حموی، 1397ق، ج1، ص243).
در خبری که طبری و فاکهی از ابن عبّاس نقل کردهاند، این کوه به نام «جبل عرفه» نامیده شده است (طبری، 1420ق، ج4، ص174؛ فاکهی، 1407ق، ج5، ص8). اما با توجه به اینکه در سایر منابع، از این کوه بدین نام یاد نشده، به نظر میرسد نامیدن آن به کوه عرفه، صرفاً به علت وقوع آن در سرزمین عرفه یا عرفات بوده و در واقع، در خبر ابن عباس، این کوه به سرزمین عرفه منسوب شده است.
اما نام شایع این کوه در طول دوران اسلامی، «جبل الرحمه» است که در شماری از متون جغرافیایی و سفرنامههای کهن، از سدههای چهارم و پنجم هجری («رسالة فی وصف...»، ص348 ؛ ناصر خسرو، 1389ش، ص139)، و به تبع آن در منابع دورههای بعدی به چشم میخورد (ابن مازه، 1392، ص198؛ ابن جبیر، ص151؛ الاستبصار فی عجائب الامصار، ص35)،
و نشان میدهد که لااقل از سده چهارم هجری، به این نام شهرت داشته است.
جبل الرحمه نزدیکترین کوه به «موقف»، در سمت راست «موقف امام» بوده است و از اشارة نویسندگان مختلف برمیآید که مردم از دیرباز به قصد دعا کردن، از آن بالا میرفتهاند؛ (ناصر خسرو، 1389، ص139) تا جایی که به گفتة ابن صلاح (م. 643ق.)، مردم این کوه را محل وقوف اصلی در عرفات میپندارند و بر بالا رفتن از آن، بیش از وقوف در سایر زمینهای عرفات، اصرار میورزند (ابن صلاح، 1432ق، ص150).
از میان فقهای اهل سنّت، ابوجریر طبری برای ایستادن بر جبل الرحمه، استحباب قائل شده و ابوالحسن ماوردی نیز این کوه را موقف پیامبران دانسته و به بالا رفتن از آن سفارش کرده است. با این حال، فقهای دیگری تأکید کردهاند که در فضیلت این کوه، هیچ خبر معتبر و غیر معتبری وجود ندارد (ابن صلاح، 1432ق، ص150؛ نووی، 1414ق، ص282).
شماری از فقهای اهل سنت نیز برای بالا رفتن از این کوه هیچ فضیلت یا استحبابی قائل نبودهاند (جوینی، 1428ق، ج 4، ص311) و حتی برخی از آنان، آن را خطا و بدعت و خارج از سنت دانستهاند (ابن صلاح، 1432ق، ص150؛ ابن تیمیه، 1389ق، ج26، ص133).
فقهای شیعه نیز با استناد به برخی روایات (الطوسی، 1407ق، ج5، ص180)، به کراهت و گاه حتی به تحریم وقوف در بالای این کوه، مگر در صورت ضرورت، قائل شدهاند (نراقی، 1415ق، ج12، ص221؛ صاحب جواهر، 1404ق، ج19، ص59).
با این حال، به نظر میرسد بالا رفتن از کوه رحمت، همواره برای لااقل بخشی از حاجیان، جذابیت خاصی داشته است. اما سختی و مشقتی که در بالا رفتن از کوه با آن مواجه میشدند، عاملی بوده تا در گذر زمان، پلکانهایی در دامنة کوه ایجاد شود؛ چنانکه منابع تاریخی گزارش کردهاند که در نیمة سدة ششم هجری، جمالالدین اصفهانی معروف به «وزیر جواد» (م. 559ق.)، با صرف اموال فراوانی، به ساخت پلههای عریضی از پایین تا بالای کوه، در چهار جهت آن، اقدام کرد که مردم با چارپایان از آن بالا میرفتند (ابن جبیر، ص151؛ ابن اثیر، ج11، ص308).
گویا فرسایش این پلهها و بیتوجهی به مرمّت و بازسازی آنها در دورههای بعدی، باعث از بین رفتن بیشتر این پلکانها شده است؛ چنانکه تا دورة اخیر، تنها یک پلکان در سمت جنوبی کوه رحمت باقی مانده است. رفعت پاشا این پلکان را پلکان سنگی نامنظمی با 91 پله توصیف کرده است که ارتفاع هر پله از 1/0 تا 3/0 متر متفاوت است (رفعت پاشا، ج1، ص44)، اما ابوزید تعداد پلهها را در حدود دو دهة گذشته (سال 1417ق) 168 پله شمرده است (ابوزید، ص584).
محل وقوف امام در روز عرفه
در رسالة کهن وصف مکه و مدینه، از نیمة دوم سدة چهارم، به وجود یک میل در پای کوه اشاره شده که محل وقوف امام در روز عرفه بوده است («رسالة فی وصف....»، ص348). مقدسی نیز به وجود یک عَلم سنگی، که امام برای دعا کردن پشت آن میایستاده و مردم نیز پیرامون آن بر کوهها میایستادند، اشاره کرده (مقدسی، 1906م، ص77) که بر میل مورد اشاره در رساله کهن وصف مکه و مدینه قابل انطباق است.
تا چندی پیش، در دامنة کوه رحمت، در نقطة میانهای از پای کوه تا رأس آن، محوطة مسطّحی وجود داشته که در حال حاضر از بین رفته است.رفعت پاشا این محل را مسجد ابراهیم نامیده و آن را زمین مسطّحی به طول 15 و عرض 10 متر، که در آن نمازخانهای دارای قبله وجود داشته، توصیف کرده است (رفعت پاشا، 1344ق، ج1، ص44). البته در سایر منابع تاریخی، اشارهای دیده نشد که این محل به نام مسجد ابراهیم نامیده
شده باشد.
گنبد ام سلمه
پیشتر گنبد و مسجدی بالای جبل الرحمه در عرفات قرار داشته است. در منابع پیش از سدة پنجم، به وجود بنایی در بالای کوه رحمت اشاره نشده و ناصر خسرو (م. 481ق.) احتمالاً نخستین کسی است که به وجود ساختمانی در بالای این کوه، در نیمة سدة پنجم هجری، اشاره کرده است. او این بنا را چهارطاقی عظیم توصیف کرده که روزها و شبها، بر گنبد آن چراغها و شمعهای بسیاری مینهادند که از فاصله دو فرسنگی دیده میشد.
به گفتة وی، این گنبد را پسرِ شاددل، امیر عَدَن بنا کرده بود و برای کسب اجازة این کار از امیر مکه، به او هزار دینار پرداخت کرده بود (ناصر خسرو، 1389ش، ص139). با توجه به اینکه پسر شاددل در منابع تاریخی شناخته شده نیست و تنها در سفرنامة ناصر خسرو از وی یاد شده است. این شخص میتواند بر حسین بن سَلاّمه نَوبی، از امرای دولت زیادی یمن (امارت: 402 ـ 373ق) منطبق باشد که خدمات عمرانی گستردهای در یمن و حجاز داشته است (شمری، ص23) و مورخان یمن نیز از جمله این خدمات، ساخت مسجدی را بالای کوه رحمت به دست وی، گزارش دادهاند (عمارة الیمنی، 1436ق، ص27؛ الوصّابی، 1435ق، ص36).
در منابع سدة ششم، از این بنا به نام مسجد یا گنبد امّ سلمه ـ همسر پیامبر9 ـ بدون بیان
وجه تسمیة آن، یاد شده است (ابن جبیر، ص151؛ الاستبصار فی عجائب الامصار، ص35) و نشان میدهد که این بنا دستکم در آن دوره، به ام سلمه منسوب بوده است. اما در برخی منابع دورههای بعدی (ابن تیمیه، 1389ق، ج26، ص133؛ عیّاشی، 2006م، ج1، ص319)، این بنا به اشتباه به نام «گنبد آدم» نامیده شده است. درحالیکه میدانیم گنبد آدم در پایین کوه قرار داشته است.
ابن جبیر دقیقترین توصیف را از گنبد امّ سلمه به دست داده و دربارة آن نوشته است که در وسط گنبد، مسجدی بوده که مردم در آن نماز میخواندند. در اطراف مسجد، زمین مسطح یا صحن وسیعی مُشرف به عرفات بوده که در سمت قبله آن دیواری و در این دیوار محرابهایی وجود داشته که مردم در آن نماز میخواندند (ابن جبیر، ص151).
این گنبد در سال 798ق. فرو ریخت و در سال بعد، با هزینة ملک الظاهر سیفالدین برقوق (حک: 784 ـ 801)، از پادشاهان مملوک مصر، بازسازی شد (فاسی، 1399م، ج1،
ص565 ؛ ابن فهد، ج3، ص406). در سال 874ق. نیز مرمت و بازسازی و نمای داخلی و خارجی آن سفیدکاری شد (ابن فهد، ج4، ص515 ؛ الغازی، ج2، ص91).
به نظر میرسد این گنبد یا مسجد در سدههای متأخر از بین رفته و تا سدة چهاردهم هجری نشانی از آن باقی نمانده است؛ چنانکه عبدالله الغازی (م.1365ق.)، در جایی که به معرفی اماکن متبرک مرتبط با مناسک حج میپردازد، هیچ اشارهای به وجود این بنا در بالای کوه رحمت نمیکند.
شاخص یا عَلَم سنگی
امروزه در بالاترین نقطة کوه رحمت، یک میل سنگی مربع وجود دارد که احتمالاً در دورهای متأخر، در محل گنبد و مسجدِ از میان رفته بالای این کوه، که در منابع کهن به نام مسجد یا گنبد امّ سلمه شهرت داشته، ساخته شده است. در قدیمیترین عکسهای عرفات از اواخر دورة عثمانی، این شاخص یا عَلَم سنگی دیده میشود و این مسئله، قدمت بیش از صد سالة آن را میرساند.
ابراهیم رفعت وضعیت بالای کوه را چنین توصیف کرده است که در بالاترین نقطة کوه، زمین مربع سنگفرشی به طول ضلع 50 متر، و در وسط آن سکویی مربع به ضلع 7
و ارتفاع 50/1 متر وجود داشته است. در زاویة غربی این سکو، ستون مربعی از سنگ سخت و سفیدکاری شده وجود داشته که ارتفاع آن حدود 4 متر و طول هر ضلع آن حدود 1 متر بوده و به عنوان یک علم ـ که شبهای عرفه در بالای آن، با هدف
راهنمایی حاجیان، چراغهایی روشن میکردند ـ کاربرد داشته است (رفعت پاشا،
1344ق، ج1، ص44).
شاخص یا میل سنگی مربع، شبیه اُبلیسکهای مصری و جمرات سهگانه ـ مطابق وضعیت قدیمی و پیش از تعریض آنها ـ و دارای پوشش سفیدکاری است. ارتفاع این میل سنگی 8 و طول هر ضلع آن 80/1 متر است و در بالاترین قسمت هر ضلع آن، میخهایی برای آویزان کردن چراغآویزها وجود داشته است (ابوزید، ص300).
خانة آدم7
پیشتر در پای کوه رحمت، زیارتگاهی منسوب به حضرت آدم7 وجود داشته است. احتمالاً ابن جبیر نخستین کسی است که به این زیارتگاه اشاره، و محل دقیق آن را در پایین کوه، سمت چپ کسی که رو به قبله ایستاده، تعیین کرده است. او این بنا را خانهای قدیمی، که بالای آن اتاقهایی طاقدار وجود داشته، توصیف کرده است (ابن جبیر، ص152).
محیی لاری، بدون اشاره به کارکرد و وجه تسمیة این بنا، از آن به نام «مطبخ
آدم» یاد، و محل آن را در شمال کوه رحمت تعیین کرده است (محیی لاری،
1373ش، ص64).
فاسی با استناد به سنگنوشتهای که تا زمان وی بر دیوار سمت قبله خانة آدم وجود داشته، ماهیت بنا را یک «سقایة الحاج» دانسته است که به دستور مادر مقتدر عباسی (خلافت: 295 ـ 320ق.) ساخته شده بود (فاسی، 1999م، ج1، ص564).
محل وقوف رسول خدا9 و مسجد صخرات
از جابربن عبدالله انصاری دربارة محل وقوف پیامبرخدا9 در عرفات روایت شده است زمانی که آن حضرت سوار بر مرکب خویش به موقف رسید، شکم شترش را به سوی صخرهها قرار داد؛ به گونهای که راه افراد پیاده روبهرویش قرار گرفت و خود رو به سوی قبله نمود (صحیح مسلم، ج2، ص886).
در اخبار مورخان کهن، همچون فاکهی و ازرقی، محل وقوف پیامبر9 بر روی برآمدگی نابت ـ که متصل به جانب سمت چپ موقف و پشت سر محل وقوف امام قرار داشته، مقابل کوه الال و در راستای کوه مسلم، جاییکه راه افراد پیاده بین دو برآمدگی نَبعه و نُبَیعه بوده ـ تعیین شده است (ازرقی، 1403ق، ج2، ص194؛ فاکهی، 1407ق، ج5، ص7). در روایات شیعه نیز محل وقوف پیامبر9 در سمت راست کوه رحمت تعیین شده است (کلینی، 1401ق، ج4، ص463).
ابن جبیر محل موقف پیامبر9 را صخرهای در سمت چپ خانة آدم، مقابل قبله تعیین کرده است (ابن جبیر، ص152). عیّاشی نیز محل آن را صخرههای پهنی پایین موقف امام در روزة عرفه، که روی آنها محوطهای شبیه مسجد ساخته شده، تعیین کرده است. (عیّاشی، ج1، ص389) همچنین به نظر میرسد تعبیر «موقف مصطفی به عرفات نزدیکی کوه»، در «لطائف الاذکار» ابن مازه (ص198) ناظر به همین محل است.
تا چندی پیش، در جنوب شرقی کوه عرفه، در سمت راست کسی که از کوه بالا میرود، مسجدی وجود داشته که امروزه نشانی از آن باقی نمانده است (ابوزید، ص301). در بیشتر متون تاریخی، اشارهای به این مسجد به چشم نمیخورد؛ با این حال به نظر میرسد که این مسجد، منطبق بر مسجد کوچکی است که ابن جبیر به وجود آن نزدیک صخرهها، نزدیک سمت چپ خانة آدم، اشاره کرده است (ابن جبیر، ص152).
وجه تسمیه آن به مسجد «صخرات» آن بوده که در کف آن، صخرههای بزرگی متصل به یکدیگر قرار داشته و گفتهاند که پیامبر9 در آن نماز خوانده است؛ اگرچه برخی نماز خواندن پیامبر9 را در این مسجد نپذیرفتهاند (رفعت پاشا، 1344ق، ج1، ص45).
به نظر میرسد که این مسجد بعدها به طور تقریبی در محل صخرهها و برآمدگیهایی که محل وقوف رسول الله9 بوده، یا در نقطهای نزدیک آن ساخته شده است.
کُردی مسجد صخرات را چهاردیواری کوتاهی به ارتفاع نیمتنه انسان توصیف کرده که طول دیوار سمت قبلة آن 13 متر و ربع، و طول دیوار طرفین آن 8 متر بوده است. دیواری در وسط مسجد نیز آن را به دو قسمت تقسیم میکند که زمین قسمت اول (غربی) کمی بالاتر از قسمت دوم است و محراب مسجد در این قسمت قرار دارد. کف مسجد در هر قسمت شامل چهار سنگ طبیعی بزرگ است که برای تراز شدن، با ماسه پوشیده شده است (کُردی، 1420ق، ج5، ص343).
سازههای آبی عرفات
با گسترش جهان اسلام و با گرایش روزافزون مردم به اسلام، همه ساله بر شمار حجگزاران نیز افزوده میشد و همه ساله در موسم حج، تعداد زیادی از حاجیان برای انجام مناسک حج به سرزمین عرفات میآمدند و در آنجا وقوف میکردند. یکی از نیازهای اساسی مردم در عرفات آب بود؛ ازاینرو، به مرور زمان با هدف خدمترسانی به حاجیان، شماری از سازههای آبی، همچون حوضها، آبانبارها و قناتها در عرفات ساخته شد.
مورخان کهن به وجود هفت حوض آب در کنار بازار عرفه (که در جنوب جبل الرحمه قرار داشته)، اشاره کردهاند و ساخت این حوضها و آبرسانی به آنها را به عبدالله بن عامر نسبت دادهاند (فاکهی، 1407ق، ج5، ص43 ـ 42). این حوضها و سازههای آبی، در گذر زمان تخریب، و بعدها باز هم بازسازی میشدند؛ ازاینرو، نویسندگان بعدی، که از تاریخ ساخت نخستین آنها اطلاعی نداشتند، ساخت آنها را به احیاکنندگان بعدی آنها نسبت میدادند.
ناصر خسرو، ساخت حوضهای آبی را در عرفات، به امیر عَدَن، که از وی به نام «پسرِ شاددل» یاد کرده، نسبت داده است که آب را از جای دوری به این حوضها میرساند تا در موسم حج، آنها را پر از آب کنند و حاجیان از آن بهرهمند شوند؛ (ناصر خسرو، ص139) چنانکه گذشت، ظاهراً مقصود از پسر شاددل، حسین بن سَلاّمه نَوبی، از امرای دولت زیادی یمن (امارت: 373 ـ 402ق.) بوده است.
در منابع دورههای بعدی، ساخت آبانبارهایی را به جمالالدین وزیر جواد اصفهانی نسبت دادهاند که آبرسانی به آنها، به واسطة قناتهایی در دل زمین، از «وادی نعمان» صورت میگرفت و هر سال در ایام حج، با باز کردن قناتها، آب در این آبانبارها جاری میشد (ابن اثیر، ج11، ص308). تاریخ ساخت این آبانبارها را سال 551 یا 552ق. ذکر کردهاند (ابن فهد، ج2، ص518).
همچنین اشاره شد که تقیالدین فاسی، به وجود کتیبهای بر ساختمان مربع، موسوم به «خانة آدم» در پایین جبل الرحمه اشاره کرده است که نشان میدهد این بنا یک «سقایة الحاج» بوده است که به دستور مقتدر عباسی ساخته شده بود (فاسی، 1999م، ج1، ص564) و گویا بعدها با انتساب آن به حضرت آدم7 ، به یک بنای دینی و زیارتی تغییر کاربری داده است.
در مسجد عرفه یا نَمِره و فضای مجاور آن نیز سازههایی آبی وجود داشت که
در دورة مملوکی ساخته شده بود؛ از جمله آبانبار بزرگی در وسط مسجد و قنات بزرگی نیز متصل به آن وجود داشت که آب را از بیرون مسجد به آبانبار هدایت میکرد و یک تصفیهخانه در خارج مسجد بود که آب در آنجا جمع میشد و پس از تصفیه، از طریق قنات به آبانبار متصل میشد؛ ابن فهد وصف نسبتاً دقیقی از آنها به دست داده است (ابن فهد، ج4، ص514).
سازة آبی مهم دیگر در عرفات، قنات چشمة زبیده بود که دشت عرفه را از سه سمت شمال، جنوب و غرب احاطه کرده بود (رفعت پاشا، 1344ق، ج1، ص45). کارکرد این قنات، آبرسانی از منطقه وادی نعمان به مشاعر مقدسه و از آنجا به چاه زبیده در منطقه عزیزیه، نزدیک مکه، بود و ساخت آن به دستور زبیده، همسر هارون الرشید در سال 193ق. آغاز شد (حارثی، 1430ق، ص257).
قنات زبیده، با توجه به اهمیت آن در آبرسانی به مشاعر مقدسه، در طول تاریخ بارها از سوی خلفا و حاکمان بازسازی شد؛ از جمله با استناد به دو سنگنوشتهای که بر ساختمان قنات نصب شده بود، در سال 584ق. به دستور خلیفه عباسی الناصر لدین الله، به دست مجیرالدین طاشتکین مستنجدی، که آن زمان منصب امیر الحاج را عهدهدار بود،
و در سال 594ق. نیز به دستور حاکم اربل مظفّرالدین کوکبوری بازسازی و مرمت شد (حارثی، 1430ق، ص275 ـ 274).
با استناد به اسناد باقیمانده از دورة عثمانی، سلطان سلیمان قانونی (حک: 927 ـ 974ق.) در اواخر دورة پادشاهی خود، دستور ساخت قناتی میان مکه و عرفات را با هدف آبرسانی به عرفات صادر کرد که ساخت آن در فاصلة حدود 975ق. تا قبل از 980ق. انجام شد. اما
با توجه به اینکه این قنات به قنات قدیمیتری (احتمالاً قنات زبیده) ملحق شده بود، مورد اعتراض دیوان سلطنتی قرار گرفت؛ ازاینرو، فرمان ساخت قنات جدیدی را صادر کرد که دارای مجرای مستقلی باشد و به چشمه مکه خاتمه یابد (بیات، 2015م، ج4، ص75 ـ 73).
بخشهایی از ساختمان قنات زبیده؛ از جمله در حد فاصل عرفه به مزدلفه، به صورت دیوار یا سد مرتفعی که با قلوهسنگهای بزرگ ساخته شده، تاکنون باقی مانده است (الحارثی، 1430ق، صص270 ـ 262).
نتیجهگیری
در سرزمین عرفات، بهتدریج بناهایی با کاربری دینی (همچون مسجد و زیارتگاه) و نیز بناهایی با کاربری خدماتی (همچون سازههای آبی) شکل گرفته است. بهجز مسجد عرفه (مسجد نمرة کنونی)، که شاخصترین بنای عرفات در طول تاریخ بوده، سایر بناهای دینی،
با محوریت جبل الرحمه (کوه رحمت) شکل گرفته و شامل زیارتگاه یا مسجدی در بالای کوه، موقف امام در دامنة کوه، مسجد صخرات در پایین کوه و مطبخ آدم، نزدیک کوه بوده است. سازههای آبی نیز چند حوض آب یا آبانبار، سقاخانه و قنات آب را شامل میشده است.
بیشتر این بناها در دورهای متأخر و با فاصلة یک یا چند سده تأخیر از دورة ظهور اسلام بهوجود آمده و گاه به بناهای دیگری تغییر کاربری داده است؛ چنانکه مسجد عرفه در اوایل دورة عباسی، در محل منبر عرفه ساخته شد؛ زیارتگاه بالای کوه عرفات (موسوم به گنبد یا مسجد امّسلمه)، در اواخر سدة چهارم ساخته شد و در دورههای اخیر از بین رفت و بهجای آن شاخص یا میل سنگی بنا شد؛ گنبد یا مطبخ آدم نیز در اصل سقاخانهای از دورة عباسی بوده که بعدها کاربری زیارتی یافته است. زمان دقیق پیدایش و ساخت موقف امام و مسجد صخرات نیز مشخص نیست و در جریان طرحهای توسعه دورة سعودی از بین رفته است.