مصاحبه با محقق تاریخ مکه و مدینه «عاتق بن غیث بلادى»
قبل از ملاقات و مصاحبه، با آثار او چون: «معجم معالم الحجاز»، «معالم مکّة التاریخیة و الأثریة»، «معالم المدینة المنورة»، «معجم قبائل الحجاز»، «الرحلة النجدیة» و «على طریق الهجرة» آشنا بودیم سراغ خانهاش را گرفتیم و به دیدارش رفتیم. در کتابخانه شخصىاش با او دیدار و گفتگو کردیم. چنانکه حدس مىزدیم، او را خوش برخورد و صمیمى یافتیم. درباره زندگى خودش و مسائل علمى، تاریخى، جغرافیایى و فکرى با او به گفتگو نشستیم که اینک حاصل آن را پیش روى خود دارید:
میقات حج، ج3، ص: 221
میقات:
استاد! خواهشمندیم در آغاز این مصاحبه مقدارى درباره زندگى و تلاشهاى علمى و انگیزه شما ازتألیفکتب براى ما صحبت بفرمایید:
عاتق:
بسم اللَّه الرّحمن الّرحیم، با درود بر پیامبر خدا و خاندان و یاران او.
فکر نمىکردم برادران براى مصاحبه بهاینجامىآیند، ولى خوب، چه فرقىمىکند. درهرحال، برادران، میهمانهستند. خوشآمدید.
اگر مىخواهید درباره زندگى خودم توضیح بدهم؛ باید بگویم که من در صحرا متولد شدم
میقات حج، ج3، ص: 222
- امیدوارم که لهجه مرا به خوبى درک کنید- سپس به مکّه آمدم، و در مدارس شهر مکّه درس خواندم، البته بیشتر تحصیلات من در مسجدالحرام بود. من تحصیلات رسمى دانشگاهى و مانند آن ندارم، زیرابه نظر من آموزش وپرورش رسمى کمتر انسان را به درجات عالى و علمى مىرساند، و بیشتر براى مدرک، به سوى آن روى مىآورند. من پس از هشت سال تحصیل، به استخدام ارتش درآمدم. در خدمت نظامى، ترفیع درجه پیدا کردم و افسر شدم وتا درجه سرگردى پیش رفتم. در این مدّت، تحصیلات جنبى هم
میقات حج، ج3، ص: 223
داشتم. زبان انگلیسى، روزنامه نگارى و مسائل دیگر را نیز فرا گرفتم، و به کار تألیف پرداختم. از جمله کتاب «معجم معالم الحجاز» را در این دوره نوشتم و در همین دوران بود که دریافتم خدمت نظامى با کار فکرى و نویسندگى سازگار نیست. چرا که هر یک جداگانه، به وقت فراوانى احتیاج دارند. ناگزیر شدم از یکى چشم پوشى کنم. به جهت شدت علاقهاى که به کار علمى و فکرى داشتم کنار گذاشتن آن برایم ممکن نبود، لذا کار نظامى را رها کردم و استعفا دادم و یک سره به کار
میقات حج، ج3، ص: 224
فکرى پرداختم. این حادثه تا آنجا که به خاطر دارم، درسال 1398 هجرى روى داد (یعنى 14 سال پیش). سخن کوتاه، اینکه نخستین کتابى که بدان پرداختم «معجم معالم الحجاز» بود،
که چند سال، وقت براى آن صرف کردم. این کتاب چنانکه مىدانید، 10 جلد است.
پس ازآن دست به کار تألیف «معجم قبائل الحجاز» شدم، و به دنبال آن «معجم المعالم الجغرافیة فى السیرة
میقات حج، ج3، ص: 225
النبویة» و بعد «على طریق الهجرة» و «نسب حرب»[1] را نوشتم و سپس چهار یا پنج سفرنامه (الرحلة) را تألیف کردم. اکنون 22 عنوان کتاب از من چاپ شده است، و این گذشته از صدها مقاله در مجلات است که آنها را به حساب نیاوردم.
میقات: جناب استاد! کتابهائى را که
تألیف مىکنید، از روى مشاهدات خودتان است یا مطالب آنها را از کتابهاى دیگر استفاده مىکنید؟
______________________________
(1). «حرب» نام یکى از قبایل حجاز است.
میقات حج، ج3، ص: 226
و یا هردو؟
عاتق: من قبل از هر چیز به مطالعه میدانى اعتماد مىکنم و مطالعه میدانى باید پیرو مدارک تاریخى باشد؛ مثلًا وقتى که مىخواهم درباره شهر «رابغ» چیزى بنویسم، ابتدا به بازدید ازآن شهر پرداخته، حدود و مرزهاى آن را معینمىکنم و مطالب خود را آماده مىسازم و سپس برمىگردم و تاریخ مدینه و وضع فعلى و مؤسس آن و تاریخ بنیان آن را مىنویسم.
میقات: شما درشبانه روز چند ساعت مطالعه مىکنید؟
عاتق: در آغاز کار، من استراحت نمىشناختم و در شبانه
میقات حج، ج3، ص: 227
روز چهارساعت مىخوابیدم ولى اکنون، وضعم فرق کرده است. خداوند متعال مىفرماید: «وَ قَدْ خَلَقَکُمْ أَطْواراً»، علما درباره این آیه تفسیرهایى دارند، من با علما مخالفت نمىکنم ولى پیش خودم نیز تفسیرى براى آن دارم. انسان وقتى به دنیا مىآید، کوچک است، فقط گریه و فریاد مىکند. کمى بزرگتر مىشود، در فکر خوردن و خوابیدن است، به سن و سال جوانى که مىرسد، اگر او را به کار وادار کنى، ناراحت مىشود، وقتى ازدواج مىکند، سخت به کار مىپردازد، بعد دوبارهضعیف وضعیف تر مىشود.
میقات حج، ج3، ص: 228
من نیز چنین هستم.
میقات: شما از تحقیقات خاور شناسان هم استفاده مىکنید؟
عاتق: نه، من کاملًا اهداف وروش آنها را مىدانم. حتّى از خوبان آنها هم استفاده نمىکنم! آنها مىخواهند درباره تاریخ زندگى و شخصیت پیامبر، شک و تردید ایجاد کنند؛ مثلًا مىگویند: «نمىدانیم پیامبر دقیقاً چهل سال قبل از بعثت متولد شده یا کمتر؟!» یعنى نمىدانیم هنگام بعثت چهل سال تمام داشته یا نه؟ و نمىدانیم در عام الفیل به دنیاآمده یا نه؟ و ... آنها بااین کار مىخواهند بگویند: «سیره چیز یقین آورى
میقات حج، ج3، ص: 229
نیست!، پس بهتر استقرآن را بخوانیم که یقیناً از جانب خداست».
مرحله بعدى کارآنها این است که نسبت بهقرآن در ذهنها تردید وسؤال ایجاد کنند که: مگر قرآن، «محکم و متشابه» و «ناسخ و منسوخ» ندارد؟ چه مىدانید این آیه یاآن آیه نسخ نشده است؟! و ...
خداوند در قرآن مىفرماید:
«لَنْ تَرْضى عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لَا النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ».
«یهودان و مسیحیاناز تو راضى نمىشوند، مگر به دین آنها درآیى».
آنها به ما مىگویند: از تاریخ میلادى استفاده کنید، غربیها، تاریخ هجرى رانمىفهمند.
میقات حج، ج3، ص: 230
نفت ما را مىخواهند، ثروتهاى ما را مىخواهند، و لیکن تاریخ و فرهنگ ما را نمىخواهند! بنابراین ما هم تاریخ میلادى را کنار مىگذاریم و از تاریخ هجرى استفاده مىکنیم. بگذار تاآنها بیایند و یاد بگیرند، همان طور که ما ازآنها یاد گرفتیم. البته برخى از مسلمانان حاضر نیستند اینگونه عمل کنند، حتى گاه، همین گمراهان غیر مسلمان، از آنها منصف ترند!
میقات: جناب استاد! لطفاً بفرمائید مرزهاى مِنى در زمان پیامبر- ص- تا کجا بوده و در زمان خلفا چگونه بوده، و
میقات حج، ج3، ص: 231
آیا کشتارگاههاى کنونى، در داخل مِنى است یا خارج ازآن؟
عاتق: براى جواب به این سؤال باید در دو بخش سخن بگویم:
1- مرزهاى مِنى: مرزهاى کنونى منى، همان مرزهایى است که پیامبر- ص- تعیین فرموده و از مشرق، وادى محسّر و همین رودخانه کنونى است و مرز غربى آن جمره عقبه (جمره بزرگتر) است. البته برخى از مردم مىگویند که بعد از جمره است، ولى این دیگر واضح است. و از چپ و راست آن، دو کوه (قلّه دو کوه) مرز آن است. اکنون قلههاى این دو کوه را صاف کرده
میقات حج، ج3، ص: 232
و روى آنها ساختمانهایى ساختهاند. کشتارگاه را من قبلًا ندیدهام که کجا بوده، ولى اکنون در جایى به نام «مُعتصم» قرار دارد که نمىتوان آن را داخل منى دانست، و بیرون از مِنى است ولى در مذهب ما (مذهب اهل سنت) اینجا نیز ذبح و قربانى جایز است، همانگونه که در تمام درّههاى مکه، قربانى جایز است، و ما در اینباره حدیثى داریم که: «شعاب مکّة کلّها مذبح»، یعنى حتىاگر دراجابة یادور العمرة قربانى کنى مجزى است. ولى برخى از مذاهب آن را جایز نمىدانند.
میقات: جناباستاد! محسّر در
میقات حج، ج3، ص: 233
لغت به چه معنااست؟ آیابه معناى خسته کردن است؟ و محسِّر یعنى خسته کننده؟
عاتق: نمىدانم، آنجا درّهایى واقع است که «دره آتش» مىنامند. و این از زمانى بوده است که ابرهه سپاه خود را به اینجا فرستاد و آنان با خود فیل آورده بودند که پرندگان ابابیل این لشکریان خدا در محسّر- پشت منى- آنان را نابود کردند، و ممکن است محسّر به این معنا باشد که خداوند نیروى مهاجم را نابود کرد و از پا درآورد.
میقات: خداوند در قرآن مىفرماید: «یَنْقَلِبْ إِلَیْکَ الْبَصَرُ
میقات حج، ج3، ص: 234
خاسِئاً وَ هُوَ حَسِیرٌ».[2] در اینجا «حسیر» به معناى «خسته» مىباشد، شاید این معنى در عربى باستان وجود داشته است؟
عاتق: بلى درعربى هم تغییراتى حاصل شده است.
میقات: مرزها و حدود وادى محسّر معلوم است؟
عاتق: بله، روشناست، تابلو هم دارد. پایان آن، آغاز مزدلفه است، و براى آن درآنجا یک تابلو گذاشتهاند که نوشته «بدایة منى» «آغاز منى» و این وادى (مُحَسّر) میان منى و مزدلفه جاى دارد، و در آن یک کشتارگاه است به نام «وادى الصیغر» (آبراهسیل).
______________________________
(1). ملک/ 4.
میقات حج، ج3، ص: 235
قرآن به زبان عرب نازل شدهاست وعرب، به آبراه، «وادى» نمىگویند، مگر اینکه پیج و تاب داشته باشد، و وادى محسّر اینگونه است؛ یعنى به راست و چپ و به سمت عزیزیه مىپیچد. وادى محسّر از مزدلفه آغاز و تا نزدیکیهاى صحراى عرفه امتداد مىیابد.
میقات: به عرفهنمىرسد؟
عاتق: نه، نمىرسد، بلکه بهجایى مىرسد که عرفه نیست ولى داخل «حرم» است. میان منطقه و وادى عرفه، حلّ است، و حلّ عرفه نیست. اوّل مىآییم بهمنى، سپسبه وادىمحسّر وآنگاه به مزدلفه مىرسیم که
میقات حج، ج3، ص: 236
دو کوه کوچک دارد ولى جزء عرفه نیست و بعد منطقهاى است که نه عرفه است و نه حرم، بلکه «وادى عرفه» نام دارد و این وادى، مرز میان حرم وعرفه استو عرفه- که نمىتوان گیاه آن راکند- جزئى ازحرم است.
میقات: آیا «عربِ پیش ازجُرهُم» به زیارت مکه و خانه خدا مىآمدند، و اگر مىآمدند و زیارت آنها به چه معنىبود؟ مىگویند که شعار آنان چنین بودهاست:
«لَبَّیکَلا شریکَلَکَ، الاشَریکاً هَوَلَکَ، تَملِکُهُوَ ما مَلَکَ»
عاتق: جرهم، پیش از اسماعیل نیز در کنار «خانه» زندگى مىکرده
میقات حج، ج3، ص: 237
است.
میقات: بلى، ولى آیا پیش از ابراهیم نیز حج مىگزاردند؟
عاتق: روایتى هست که وقتى آنان دچار خشکسالى شدند، شخصى را فرستادند تادر حرم براى آنان دعاى باران بخواند. من در باره قبایل حجاز کتابى نوشتهام ودر همه منابع دیدم که جرهم پیش از ابراهیم هم به حج کعبه مىآمدند، در هنگام خشکسالى نماینده خود را فرستادند تا در کنار کعبه براى آمدن باران دعا کند، ولى او وقتى به مکّه آمد، آنها را فراموش کرد و به میگسارى پرداخت. در این هنگام «غَرَنَة» یکى از خوانندگان مکّه نزد او
میقات حج، ج3، ص: 238
آمد و اشعارى مىخواند که این مصرع از آن است:
ألا یاقَیْلُ وَ یْلَکَ قُم فَهَیْنِمْ».[3]
سپساو برخاست و دعا کرد و خدا براى آنها ابر سیاهى فرستاد، که در آن باران بود.[4] البته ما نمىدانیم که آیا آنان نیز اعمال حج راهمانند ما انجام مىدادند یا نه.
حج به معناى قصد کردن و آمدن به سوى خانهو دعا کردن در خانه، از شواهد تاریخى، ثابت شده است.
میقات: «شعبعلى» که در زمان ما موجود است، در زمان پیامبر هم بوده است؟
عاتق: بلى، همین شعب بوده است و باید بگویم که محل تولد
______________________________
(1). «هیمنه» به معناى «پرهیزگارى» است.
(2). عرب ابر سیاه را دوست مىدارد.
میقات حج، ج3، ص: 239
على بن ابى طالب در این درّه نیست.
میقات: پس اینشعب ابىطالب که مقبرههایى در آنجا هست، همان شعبى است که پیامبر و بنىهاشم در آن محاصره شدند؟
عاتق: نه، این دو موضوع باهم اشتباه شده است، درهاى که بنىهاشم را در آن محاصره کردند، در کنار مسجد الحرام است. در دوره بنى امیه مردى به نام ابو یوسف این دره را خرید و به نام او درّه ابو یوسف (شعب ابو یوسف) نامیده شد. سپس در دوره فاطمیان، آن را «شِعْب على» نامیدند، برخى عقیده دارند که زادگاه علىابن
میقات حج، ج3، ص: 240
ابى طالب، در این درهاست، لیکناین درست نیست.[5] و درهاى که در آن قبرستان قرار دارد؛ به نام «شعب أبىدُبّ» معروف است که رو به قبله است.
درّهاى که بنىهاشم در آن محاصره شدند، همین «شعب على» است که در کنار صفا و در کنا «قصر» فعلى قرار دارد. پایان قصر، ابتداى شعب على است. و شعب ابى طالب در کنار محله جعفریه «حىّ الجعفریّة» قرار دارد. و محلّه جعفریه سراسر قبرستان بوده است، و قبر ابو جعفر منصور [دوانیقى] هم در آن است.
میقات: قبر
______________________________
(1). مىدانیم که على- ع- ولید الکعبه است، یعنى به گونهاى معجزه آسا در خانه کعبه به دنیا آمد.
میقات حج، ج3، ص: 241
حضرت خدیجه هم آنجاست؟
عاتق: در باره آن اختلاف است. یکى از دانشمندان نوشته که قبر او اینجاست، ولى محلّ واقعى آن معلوم نیست.
میقات: آیا «حَجُون» درست است یا «حُجُون»؟
عاتق: مهم نیست، من در «معجم المعالم الحجاز» نوشتهام که به نظر من حُجُون صحیح است که بر وزن صیغه جمع است و اگر حَجُون بخوانیم صیغه صفت است.
میقات: مرزحجون تا کجاست؟
عاتق: وقتى از جدّه به سوى مکه مىآیید دست راست شما
میقات حج، ج3، ص: 242
مقبره سلیمانیه است که در قرن یازدهم ساخته شده و سمت چپ قبرستان قدیمى مکه است که در زمان قریش، تا مسجد جنّ امتداد داشته است.
میقات: اگر «شعب» در وسط مکّه بوده، پس محاصره چه معنایى داشته است؟
عاتق: خانههاى بنىهاشم همه در این درّه بود. بنو مخزم هم در درّه دیگرى بودند، مکّه همهاش درّه است. شعب بنىعامر، شعب ملاق و ...
کافران قریش با هم پیمان بستند که با بنىهاشم معامله نکنند و به آنها کمک نکنند.
میقات: این مطلب
میقات حج، ج3، ص: 243
در ذهن ما بود که قریش، بنىهاشم را به محل فعلى مقبره آوردند ودر اینجا محاصره کردند.
عاتق: نه، این درست نیست، آنها را در خانههاى خودشان محاصره کردند. آنها (بنىهاشم) نیرومند بودند و از اشراف قریش به حساب مىآمدند. این کار فقط یک تحریم سیاسى- اقتصادى بود. مثل همین امروز یک کشور را که داراى ارتش و معادن و کارخانهها و هواپیماهاست محاصره اقتصادى مىکنند. این محاصره به قدرى سخت شد که بنىهاشم برگ درختان را مىخوردند و این مطلب در
میقات حج، ج3، ص: 244
روایت هماز پیامبر- ص- آمدهاست. مندر معجم معالم الحجاز چهار قول را آوردهام و قول صحیح را همین دانستهام که آنها در این دره که در یکصد قدمى مسجد الحرام است؛ محاصره شدند.
میقات: زادگاه پیامبر کجاست؟ در شعب على؟!
عاتق: بله. در خانه عبدالمطلب که الان هم معلوم است. او رهبر و شیخ بنىهاشم بود.
میقات: در «معجم معالم الحجاز» شما گفتهاید که «اهل مکّه اعلم بشعابها» (مردم مکُّه درّهاى آن را بهتر مىشناسند).
عاتق: بله این یک ضرب المثل قدیمى در
میقات حج، ج3، ص: 245
میان عرب است، که «أهل مکّة أدرى بشعابها». درّهاى مکه فراوان است، من هم گاهى مىشود که برخى از آنها را نمىدانم.
میقات: کتاب مناسک حربى، تحقیق شیخ حمد الجاسر، آیا صحیح النسب است، یعنى واقعاً نوشته حربى است؟
عاتق: جاى شک هم دارد؟!
میقات: ولى اصلًا درباره مناسک چیزى در آن نوشته نشده است!
عاتق: مناسک در اینجا به معناى راههاى عبور براى حج و مکانهاى عبادت است. کتاب دیگرى نیز وجود دارد که نوشته «بَکرى» است. به
میقات حج، ج3، ص: 246
نظرم نامش «المسالک و المناسک» باشد، که در کویت چاپ شده است. باید گفت که شیخ حمد الجاسر واقعاً محقق است، و امّا حربى منسوب به «حربیّة» است که یکى از روستاهاى اطراف بغداد بوده و از آنجا فرماندهان و علماى بسیارى برخاستهاند.
میقات: جواد اصفهانى خدمات بسیارى در آبادانى حرمین انجام داد. آیا کتاب درباره او نوشته شده است؟
عاتق: ندیدهام که کسى از علما، جداگانه درباره او تألیفى داشته باشد.
میقات: مسجد جن کجا بوده است؟
عاتق: بیرون از مکّه بوده،
میقات حج، ج3، ص: 247
روایتى هست که مىگوید: پیامبر از شهر مکّه بیرون رفت، و خانهها را پشت سرگذاشت تا به شکایت جنیان رسیدگى کند، و در آنجا به آنها رهنمودهاى گوناگونى داد. شکایت مربوط به شهرى از جنیان بوده که در آن زندگى مىکردند. در این سفر، عبداللَّه بن مسعود، همراه پیامبر بوده است، او مىگوید: پیامبر خطى بر روى زمین کشید و فرمود از اینجا بیرون نرو! خودش رفت و باآنها سخن گفت و بازگشت. از من سؤال فرمود: از آنجا که گفتم، بیرون نرفتى؟ گفتم: نه یا رسولاللَّه، آنگاه بهکنار
میقات حج، ج3، ص: 248
درختى رفت، باز با آنها سخن گفت. میان «مسجد شجره» و «مسجد جنّ» چند قدم بیشتر فاصله نیست، شاید هم بیست- سىقدم، الآن مسجد بیعت (مسجد البیعه) آنجاست.
میقات: مسجد «کبشه» کجاست؟
عاتق: این مسجد را من قبلًا دیدهام، ولى الآن از میان رفته، پل بزرگى از جاى آن عبور کردهاست. الآن به یادم نمىآید.
میقات: آیا مسجد اجابة براى خود، حادثه تاریخى دارد؟
عاتق: بلى، پیامبر- ص- در روز فتح مکّه، از «ثنیة الأذاخر»[6] وارد مکّه شد (از سمت غرب) و
______________________________
(1). ثنیة الأذاخر، همان ریع ذاخر، مکان فعلى بعثه مقام معظم رهبرى، نزدیک میدان معابده است.
میقات حج، ج3، ص: 249
در اینجا نماز خواند.
البته این روایات اسناد صحیح یا متواتر ندارد و مانند روایات فقهى و «سنن» نیست، بلکه سند تاریخى دارد. و نمىتوان آنها را صد درصد تضمین کرد. پیامبر فرمانده کل قوا بود. سپاه او به دو بخش تقسیم شدند یکى از سوى عقبه وارد شهر شد و خالدبن ولید از این مسیر به درون مکّه راه یافت. پرچم به دست مردى بود، که اکنون نامش به خاطرم نیست. او این اشعار را سر داد:
الیوم یوم الملحة
الیوم تستباحُ فیه الحُرَمَة
«امروز روز حماسه و
میقات حج، ج3، ص: 250
نبرد است، و امروز پردهها دریده مىشود».
میقات: او سعد بن عباده نبود؟
عاتق: چرا، درست است، سعد بن عباده بود. پیامبر کسى را فرستاد (شاید) على بن ابى طالب بود، که پرچم را گرفت و این شعار را سر داد:
«الیوم یوم المرحمة ...»[7]
پیامبر على را فرستاد، زیرا خود از اهالى مکه و از قریش بود و به آنها مهربانتر مىنمود، به خلاف سعد که از انصار بود.
میقات: «وادى فخ» که قتلگاه شهیدان فخ مىباشد، کجا واقع شده است؟
عاتق: شهداى فخ
______________________________
(1). ابن هشام، السیرة النبویة، 4/ 49، دار احیاء التراث العربى، بیروت، بى تا.
میقات حج، ج3، ص: 251
150 سال پس از هجرت پیامبر شهید شدند و من جاى شهادت آنها را در «معجم معالم الحجاز» نوشتهام. مردى از اولاد ابوطالب به نام حسین بن على بن حسن، در زمان بنى عباس قیام کرد، ودر این نقطه، در جنگى نابرابر، با همه همرزمانش به شهادت رسید. محل شهادت آنان اکنون هم معلوم است ولىاندکى ازمکّه دور است.
میقات: «غار ثور» کجاست؟
عاتق: این غار در جنوب یا به عبارتى دیگر پایین مکه قرار دارد، و داخل منطقه حرم است (نه داخل شهر). از مسجدالحرام تا آنجا سه کیلومتر
میقات حج، ج3، ص: 252
فاصلهاست. مکهاز سمت جنوب خیلى گسترش زیادى نکرده است. طول شهر مکه از محور شرق به غرب، 20 کیلومتر و از محور شمال به جنوب 10 کیلومتر مىباشد. حتّى منطقه حرم نیز به همین کیفیت است. ازشرق به غرب 40 کیلومتر و از شمال به جنوب گاهى 18 کیلومتر و گاه 14 کیلومتر است. و در حقیقت به شکل مستطیل است که طول آن از «شرق بهغرب» وعرض آن از «شمال به جنوب» است.
میقات: اگر میان علما، نشستها و گفتگوهایى برگزار مىشد، بسیارى از مسائل اختلافى میان
میقات حج، ج3، ص: 253
مسلمانان حلّ مىشد.
عاتق: من فکر مىکنم این به فعالیت مؤسسات مذهبى، باز مىگردد. دولتها چندان در پى این مسائل نیستند. ما در عربستان، مثلًا سازمان «رابطة العالم الاسلامى» را داریم. در اردن «جمعیة أهل البیت» هست. در سوریه به نظرم «جماعة العلماء» باشد. در ایران «مجمع التقریب» و در مصر «جماعة مشیخة الازهر» را داریم. اینان باید وظیفه خودرا انجام دهند. برخى از دولتهاى اسلامى و عربى، اصلًا نمىخواهند اسلام، موفقیّتى پیدا کند، و اصلًا نمىدانند اسلام
میقات حج، ج3، ص: 254
چیست و ازکجا آمدهاست. البتهدر میانعلما هم کسانى پیدا شدهاند. بله، همه مااز یک سنگر پاسدارى مىکنیم. خداى متعال مىخواهد مسلمانها همه یک دست ویک قدرت و یک پیکر باشند و پیامبر- ص- مىفرماید: «المسلمون یدٌ واحد على من سواهم».
اختلافاتى هست، ولىباید آنها رابه خدا واگذاریم «ربّهم یحکم بینهم یوم القیامة فیما کانوا یختلفون» این اختلافات کفر آور نیستند. کفرآن است کهیکى از قسمتهاى اصلى و ضرورى اسلام را کسى انکار کند. اختلاف در مسائل فرعى، چیز مهمى نیست.
میقات حج، ج3، ص: 255
کتاب آسمانى مایکى است. آیا شما مثلًا در ایران یک نسخه بزرگتر از قرآن دارید؟! [خنده ملاقات کنندگان با استاد].
میقات: چه خوباست که شما دیدارى از ایران، دانشمندان و کتابخانههاى آن داشته باشید تا بدانید که قرآن ما ...
عاتق: من برخى از تفاسیر شیعه را دیدهام با سوره فاتحه شروع کرده و به سوره ناس ختم مىکند و همه جا مىگوید: قال ابن عباس، قالت قتادة، و گاهى هم از تفسیر آقاى طباطبائى [المیزان] نقل مىکند، و گاه هم به اختلافات مذاهب مىپردازد، دیدهام،
میقات حج، ج3، ص: 256
چیز خوبى است.
همه اختلافات شدید، نتیجه اختلاف دو دولت عثمانى و صفوى بود که اولى متهم به «خائن» و دومى متهم به «کافر» بوده است. اختلافات میان عباسیان و فاطمیان نیز همین حکم را دارد. عباسیان، مدّعى بودند که «فاطمیان» کافرند!. چگونه کافرانى بودند که قاهره را بنا کردند و الازهر را ساختند؟!. دولت عباسى، با نفوذى که داشت مىکوشید «فاطمیان» را با این تهمتها در نظر مردم زشت جلوه دهد. حتى نَسَب آنها را انکار کرد و مدّعى شد از فرزندان حضرت فاطمه نیستند. در مقابل شاعران آنان، به
میقات حج، ج3، ص: 257
هنگام فتح قاهره، خطاب به بنى عباس مىگوید:
تقول بنىالعباس هل فتحت مصر
فقل لبنىالعباس قد قضى الأمر
مىگوید: بنىعباس مىپرسند که آیا مصر، فتح شده؟ به آنها بگو کار تمام شده و این قضاى حتمى خدا بوده است که فاطمیان به قدرت برسند. خلافت عباسى در بغداد به همه رقیبان خود تهمت مىزد، حتى صلاح الدین- رحمةاللَّه علیه- که قدرت را به دست گرفت و کارى بس بزرگ و مهم انجام داد. و اى کاش ما امروز کسى مثل صلاحالدین داشتیم. درباره او در بغداد مىگفتند: «به اصطلاح صلاح
میقات حج، ج3، ص: 258
الدین»، مثل اینکه شما بگویید: همین که اسمش عبداللَّه، یا صالح است، یعنى ما او را نمىشناسیم. آیا درباره صلاحالدین که سنگر به سنگر با صلیبیها جنگید و آنها را عقب راند، باید اینگونه سخن بگویند؟
نظر شخصى من این است که همه مذاهب و کشورها اگر اسلام را قبول داشته باشند؛ در حقیقت یک دولت هستند. اکنون جهان اسلام به کشورهاى بسیار کوچکى تقسیم شده که برخى از آنها را با اتومبیل مىتوان ظرف دو ساعت یا یک ساعت پیمود. اگر همه اینها یک دولت بزرگ مىشد، چه قدرتى
میقات حج، ج3، ص: 259
مىشد؟ اینک در قلب اروپا بوسنى و هرزگوین در خطر قرار گرفته است. پنجاه دولت اسلامى جمع شدهاند و اعتراض کردهاند، ولى سخن آنها به جایى نمىرسد. اگر یک قدرت بزرگ بودیم؛ دنیا سخن ما را مىشنید. الآن کشورهاى اسلامى مشکل دارند. آن یکى خسته است و این یکى مشکل دیگرى دارد. آمریکا هم که ابرقدرت شده؛ به خاطر اتحاد ایالتهاى پنجاه و چندگانهاش.
جمعیت ما، دست کم یک میلیارد است، در حالى که آمریکا فقط 240 میلیون جمیعت دارد. ولى
میقات حج، ج3، ص: 260
اکنون برخى از کشورهاى اسلامى، حتى یک بشکه نفت هم ندارند.
اگر ما صفوف خود را متشکل کنیم و مسائل تاریخى و اعتقادى را بررسى کنیم، و مسائل اختلافى را مشخص کنیم، و به همه مذاهب آزادى بدهیم؛ مىتوانیم اقتدار گذشته خود را زنده کنیم. همین دولت عثمانى که نیمى از اروپا را گرفت و دل آنها را مالامال از ترس ساخت، همه هفت مذهب موجود در آن حضور داشتند. در عراق، لبنان و شرق عربستان، شیعه بود. در یمن زندیه و شافعیه و در حجاز شافعیه و حنفیه و در نجد حنابله
میقات حج، ج3، ص: 261
و در مصر شافعیه حضور داشتند.
میقات: استاد! نظر حضرتعالى راجع به اختلافات مذهبى چیست؟
عاتق: پیامبر فرمود: هر کس «لا إله إلا اللَّه» مىگوید و به سوى قبله ما نماز مىگذارد، مسلمان است، پس من هم پشت سر مسلمان نماز مىخوانم. درست است که اختلافاتى وجود دارد، من در مجلسى که عدّهاى از برادران به دیدار من آمده بودند پیشنهادى را مطرح کردم. من درست است که از علما نیستم ولى از شاگردان آنها هستم. پیشنهاد من این بود، همه مذاهب اسلامى را در یک کنفرانس جهانى جمع کنیم،
میقات حج، ج3، ص: 262
هر چند این مذاهب غیر مشهور باشند، و بنشینیم علل اختلافات و درجات اختلافات را روشن کنیم. اختلافات را به سه دسته تقسیم کنیم: 1- اختلاف مهم و اساسى، 2- اختلاف متوسط، 3- اختلاف غیر مهمّ.
الآن با شافعیها اختلاف داریم. تمام مصر و بخشى از یمن شافعى هستند، برخى زیدى هستند. بنشینیم و بگوییم مثلًا شما زیدیها با حنفیها چه اختلافاتى دارید؟ و همچنین جعفریها با زیدیها چه فرقى دارند و ...
پیامبر فرمود «یسّروا و لا تعسّروا ...» «آسان بگیرید و سخت نگیرید».
باید روش برخورد با
میقات حج، ج3، ص: 263
مردم را به مبلّغان آموخت. من مىدانم که شما «مجمع التقریب» دارید. خوب است بنشینند و علّت اختلافات را بررسى، و بعد راه درمان را پیدا کنند و در این باره تحلیل بدهند. این کار مهمّى است. مجتهد اگر به حق رسید دو برابر پاداش دارد. و اگر نرسید، یک برابر، فقط پاداش اجتهاد خود را مىگیرد.
میقات: ما در پى حلّ این مشکلات هستیم. إن شاءاللَّه در سالهاى آینده این مشکلات را حلّ مىکنیم. در قرن گذشته اختلافات بیشتر بوده، و امیدواریم که همچنان به سوى وحدت و تقریب
میقات حج، ج3، ص: 264
پیش برویم.
[1] .« حرب» نام یکى از قبایل حجاز است.
[2] . ملک/ 4.
[3] .« هیمنه» به معناى« پرهیزگارى» است.
[4] . عرب ابر سیاه را دوست مىدارد.
[5] . مىدانیم که على- ع- ولید الکعبه است، یعنى به گونهاى معجزه آسا در خانه کعبه به دنیا آمد.
[6] . ثنیة الأذاخر، همان ریع ذاخر، مکان فعلى بعثه مقام معظم رهبرى، نزدیک میدان معابده است.
[7] . ابن هشام، السیرة النبویة، 4/ 49، دار احیاء التراث العربى، بیروت، بى تا.