مقبول است یا نه، ببیند بعد از برگشت از بیتاللَّه، دست به گناه دراز میکند یا نه؟
اگر گناه نمیکند نشانه قبولی حج است و اگر باز گناه انجام میدهد نشانه مردود بودن آن میباشد.
این معنا در سایر عبادتها نیز هست؛ مثلًا درباره نماز گفته شد: «انَّ الصَّلوة تَنهی عَنِ الفَحشاء و المُنکر»
نماز یک حقیقتی دارد که جلوی ارادههای زشت را میگیرد. گرچه خود نماز یک امر اعتباری است ولی حقیقت آن یک امر تکوینی است. اگر کسی خواست کاری را انجام دهد مبادی نفسانی دارد، زیرا آن را میفهمد تصدیق پیدا میکند، شوق و عزم و اراده و مانند آن پیدا میشود. حالا آیا علم به «باید» هم هست یا همان «اراده» کافی است. این یک مطلب فنّی جدایی است و همه اینها جزء امور تکوینی میباشند.
نماز، برای نمازگزار یک نقش تکوینی دارد؛ یعنی انگیزهها، ارادهها، شوقها، تصمیمها و عزمهای او را تعدیل میکند که نسبت به خیر مصمم باشد و نسبت به شر بیرغبت. چیزی که در محور تصمیمگیری انسان، سهم تکوینی دارد، حقیقت نماز است. آنچه که در انسان شوق به شرف و شرع و فضیلت ایجاد میکند، حقیقت نماز است. همین معنی در حج نیز هست، این روح حج است که امر تکوینی است و جلوی انگیزهها و ارادههای زشت را میگیرد.
سالی مکه مشرف بودم که وجود مبارک امام باقر، محمد بن علی- علیهما الصّلات و السلام- نیز مشرف بود. من از نشانهها و علامتهایی که از راه حواس دیگر- غیر از باصره-
ص: 11
احساس میکردم، فهمیدم زائران زیادند. گفتم: «ما اکثَر الحَجیج وَ اعظَمَ الضَجیج!»، با تعجّب گفتم:
چقدر امسال زائر زیاد است و چه نالهها دارند، در سرزمین عرفات همه مشغول دعایند. در اطراف کعبه همه مشغول طواف و نماز و زمزمه و اذکار و اشواط سبعه و ...!
امام باقر- سلاماللَّه علیه- به ابی بصیر فرمود: چنین نیست، ابیبصیر! جلوبیا.
ابیبصیر بهامام نزدیکترشد، دستمبارک امامباقر- سلام اللَّه علیه- به چشم ابیبصیر رسید.
ناگهان وی صحرای وسیعی را دید که بسیاری از موجودات آن صحرا حیوان بودند، بر این اساس، حضرت فرمود:
«ما اقَلَّ الحجیج و اکثَر الضجیج». فرمود:
ابیبصیر! حاجیان کم، ناله و فریاد و سر و صدا زیاد است.
حج حقیقت انسان را میسازد
حج، سرّی دارد که صور نفسانی آن، حقیقت انسان را تأمین میکند.
حقیقت هر کسی را عقاید، اخلاق، اعمال و نیات او میسازد. حج، انسان ساز است. و اگر کسی حاجی راستین نبود انسان واقعی نیست. سایر دستورات دینی نیز این چنین است، نماز، روزه و عبادتهای دیگر، انسان سازند. و اگر کسی به حقیقت نماز و سرّ روزه راه نیافت از انسانیت سهمی ندارد. صورتش صورت انسان است ولی سیرتش سیرت حیوان.
همان که در نهج البلاغه آمده است. حضرت امیر- سلاماللَّه علیه- طبق این نقل فرمود: «فالصّورةُ صورةُ انسانٍ و القَلبُ قَلبُ حیوان». قلب یعنی حقیقت آدمی. آن لطیفه
ص: 12
الهی، آن روح. فرمود:
روح، روح حیوانی است اما در بدن انسان؛ یعنی قیافه قیافه آدم است ولی حقیقت حقیقت حیوان.
آنچه که حقیقت انسان را تأمین میکند، یا به صورت انسانیت، یا به صورت حیوانیت، همان عقاید، اخلاق و اعمال است.
حج سرّی دارد که سریره انسان با سرّ حج هماهنگ است و ساخته میشود. لذا وجود مبارک امام باقر- سلاماللَّه علیه- به ابیبصیر فرمود: بسیاری از اینها که میبینی حیوانند.
البته زائران بیت خدا که از کشور و منطقههای شیعه نشین حرکت میکنند باید خوشحال و مسرور باشند؛ چون به برکت ولایت از این شرّ و خطری که ابیبصیر دید مصونند.
این نکتهای بود که امام باقر- سلام اللَّه علیه- به ابیبصیر فرمود. آنگاه دستی به چشم ابیبصیر کشید و ابی بصیر به حالت اول در آمد و افرادی را که در عرفات بودند به صورت انسان دید. بعد به ابیبصیر فرمود: ابیبصیر! ما اگر این کارها را که نسبت به تو کردیم نسبت به دیگران هم بکنیم، دیگران هم اسرار مردم را بفهمند و ببینند که در صحنه عرفات چه خبر است، ممکن است ظرفیّت نداشته باشند و درباره ما، بیش از اندازهای که هستیم غلوّ کنند. ما بندگان خداییم، عبیدیم، «لا نَستَکبرُ عن عِبادتَهِ ولا نَسْئمُ مِن عِبادَتِه». همان وصفی که خداوند برای فرشتگان و مقربین و انسانهایی که الهی هستند در پایان سوره اعراف بیان کرد، همان بیان را امام باقر- سلاماللَّه علیه- درباره خودشان منطبق کردهاند فرمود: ما بندگان حقیم. از عبادت خدا استکباری نداریم و خسته هم نمیشویم و در پیشگاه
ص: 13
حق مُنقاد، مسلم، مسلمان و مطیعیم.
نکته دیگر از همین قبیل، سدیر سیرفی میگوید: در سرزمین عرفات محضر امام ششم بودم، دیدم جمعیت زیادی مشغول انجام وظیفه حج، دعا و مانند آنند. در قلبم خطور کرد: آیا اینها به جهنم میروند؟ و این همه جمعیّت بر ضلالت و گمراهیند؟- چون کسی که معتقد به ولایت و امامت علی و اولاد علی- علیهمالسلام- نباشد و کسی که دستور روشن پیغمبر- صلیاللَّه علیه و آله- را عالماً و عامداً زیر پا بگذارد، حقیقتش حقیقت انسان نیست.- آنگاه امام صادق- سلاماللَّه علیه- به من فرمود: «سدیر تَامَّل» تأمّل کن. دقت کردم، دیدم در اثر تصرفی که امام ششم در من کرد، باطن بسیاری از افراد را میبینم که به صورت انسان نیستند. و وضع من دوباره به حالت اول برگشت.
پس حج سرّی دارد که سیره، حقیقت و سریره انسان را میسازد. اگر کسی با واقعیت حج همراه بود، انسان راستین است.
و اگر برای تجارت وسیاحت، حج کرده و از ولایت سهمی نداشت، به عترت طاهره ایمان نیاورد و ... از سرّ حج محروم است.
نقش کلیدی ولایت
مسأله ولایت، نقش کلیدی دارد. لذا در روایات ما آمده است که: والی، دلیل و راهنمای خطوط کلی دین است، اگر نماز، روزه، زکات، حج و عبادتهایی مانند اینها، پایهها و مبانی دین هستند، والی دلیل و مجری و مبیّن و مفسّر و نیز حافظ حدود اینهاست. متخلّفین را مجازات و امتثال کنندگان تأیید و تشویق میکند. در
ص: 14
نتیجه حدود الهی را حفظ مینماید.
وجود مبارک پیغمبر- صلیاللَّه علیه وآله- فرمود:
«انّی تارک فیکُم الثّقلین، کتابَ اللَّه و عترتی». در وصیتنامه حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- نیز آمده است که: «اقیموا هذیْن العمودیْن وَ اقِدوا هذینِ المصباحین»؛ یعنی این دو ستون قرآن و عترت را سر پا نگهدارید و این دو مشعل فروزان را همچنان افروخته و روشن کنید که کارتان به دست اینها انجام گیرد. اینها رهبران الهی هستند. اگر کسی حقیقت ولایت را عمداً رها کند، گرچه به نماز، روزه، زکات و حج هم موفق بشود انسان نیست؛ چرا که ولایت سر عبادتهاست و انسان ساز است.
بنابراین، طبق روایات نقل شده، دستورات دینی ظاهری دارد و باطنی که باطنش با جان ما کار دارد.
دیگران که مسأله اخلاق را در حد ملکات «فاضله» یا «رذیله» تبیین میکردند، مسأله تجسّم خود انسان و تجسّم انسان به صُور ملکات نفسانی را نمیتوانستند تبیین کنند.
گرچه نقل میکردند و تعبداً میپذیرفتند که بعضی از افراد به صورت حیوان محشور میشوند، ولی راه علمی نداشتند. اما بر اساس دو مبنای حکمت متعالیه: «جسمانیّةُ الحدوث و روحانیّةُالبقاء» و «حرکت جوهری»، به خوبی میتوان برای این روایات یک راه علمی درست کرد، و میتوان پیبرد که چطور یک شخص به صورت حیوانیت حرکت میکند یا به صورت انسان حرکت میکند، واقعاً میشود حیوان، در عین حالی که انسانی است که حیوان شده است. نه اینکه یک حیوانی میشود در عرض انسان، نظیر
ص: 15
حیوانات دیگر و گرنه آن عقوبت و کیفر نبود بلکه یک حیوانی است در طول انسان؛ یعنی میمون انساننما، خوک انساننما، گرگ انساننما و سگ انساننما و مانند آن.
مطلب دیگر آن است که: در جریان حج، ذات اقدس اله فرمود: «فیه ایات بیّنات»
(1) گرچه در بسیاری از موارد مراد از آیه، اصل و علامت است ولی درباره حج فرمود:«ایات بیّنات». آیات فراوانی در مسأله حج است. زائران بیتاللَّه در حج نشانههای زیادی میبینند. گاهی کسی نه به قصد حج یا عمره، بلکه به قصد تجارت به مکه و مدینه میرود. آن آیات تکوینی مثل آسمان و زمین و خصوصیتهای جوّی، فضایی، اقلیمی و مانند آن برای همه است.اما یک سلسله دستورات به عنوان مناسک حج است که عدّه زیادی از راه دور و نزدیک آنجا سر میسایند.در خود حج، آیات الهی است، کعبه جزء آیات الهی است. حجرالأسود، جزء آیات الهی است. مقام ابراهیم جزء آیات الهی است. اینکه سرزمین غیر ذی زرع به جایی برسد که:«فاجعَل افئدَةً مِن النّاس تهوی الیهم» (2) دلهای عدهای مشتاقانه علاقهمند به کعبه و زیارت خانه خدا و حرم خداست، جزء آیات الهی است ... البته این نیازی به شرح جداگانه دارد.غَفَرَاللَّه لنا ولکم والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته.قم 1371 هجری شمسی
1- آلعمران: 97.
2- ابراهیم: 37.