ص: 175
مرحوم طریحی پس از آنکه شِعْبِ را معنی میکند، مینویسد:
وشِعْب ابیطالب بمکّة مکان مولد النبیّ- ص- و شِعْبُ الدُبّ ایضا بِمَکّة و انْتَ خارِجٌ إلی مِنی.
شِعْبِ ابیطالب در مکّه، زادگاه نبی اکرم- ص- است و شِعْب دُبّ نیز در مکّه در مسیر مِنی قرار دارد.
(1)در مُعْجَم البُلدان ذیل «شِعْبِ ابی یُوسُف» آمده است: آن همان درّهایست که پیامبر- ص- و بنیهاشم، هنگامیکه قریش بر جنگ آنان هم قسم شده و نامه نوشتند، بدان پناه بردند. این درّه از آنِ عبدالمطّلب بود، هنگامیکه چشمانش کمسو شد آن را میان فرزندانش تقسیم کرد، پیامبر- ص- نیز سهم پدرش عبداللَّه را گرفت و آن محل خانههای بنیهاشم بود. ابوطالب گفته است:
جَزیَ اللَّه عنَّا عَبْد شَمْس و نَوْفلًا
وتَیْماً و مَخْزُوماً عقوقاً و مأثماً
بتَفریقهِم من بَعدوُدِّ و أُلفَةٍ
جماعتنا کیما یَنالُوا المَحارِما
کَذَبتم وبیت اللَّه نُبْزِی مُحَمدّا
ولمّا تَرَوْایوماًلَدَی الشِعْب قائِماً
(2)مرحوم علامّه مجلسی- ره- مینویسد:
«شِعْبِ»؛ شکاف بین دو کوه است و شِعْبِ ابیطالِب در مکه معروف و شناخته شده است و آن همان مکانی است که رسول خدا- ص- و ابوطالب و دیگر بنیهاشم پساز آنکه قریش آنها را از بین خود راندند، در آنجا بودند ...
آن گاه خانهای محمدبن یوسف را نیز همان خانه میداند که رسول خدا- ص- آن را به عقیل بخشید سپس محمد بن یوسف آن را از فرزندان عقیل خریداری نمود و به خانه محمدبن یوسف شهرت یافت او در پایان مینویسد: این مکان با همین خصوصیات اینک نیز در مکه موجود است، و مردم آنجا را زیارت میکنند.
(3)خانهای که پیامبر- ص- در آن به دنیاآمد
شناخت محل تولدِ پیامبر- ص- و نیز مکان سکونت بنیهاشم در مکّه میتواند در شناسایی شِعْبِ ابیطالب مفید باشد:
ازْرَقی مینویسد:
مَوْلِد، یعنی خانهای که پیامبر- ص- در آن متولد شدهاند و اکنون در خانه محمّدبن یوسف برادر حجّاج بن یوسف قرار دارد. هنگامی که پیامبر-
1- طریحی/ مجمعالبحرین ج 2 ص 513.
2- معجم البلدان، ج 3، ص 347.
3- مجلسی/ مرآةالعقول، ج 5، 174 دارالکتب الاسلامیه- تهران 1363 ه ش.
ص: 176
ص- هجرت فرمود این خانه را عقیل پسر ابوطالب تصرف کرد و در همین باره و موارد دیگر است که پیامبر- ص- در حجة الوداع هنگامیکه به ایشان گفته شد کجا فرود میآیید؟ فرمودند مگر عقیل برای ما سایبانی باقی گذاشته است؟ این خانه همچنان در تصرف عقیل و فرزندان او بود تا آنکه فرزندان عقیل آن را به محمد بن یوسف ثقفی فروختند و او آن را ضمیمه خانه خود- که به خانه سپید معروف است- کرد، و این خانه همچنان ضمیمه آن بود تا آنکه خیزران
(1)- مادر موسی و هارون خلیفگان عباسی- حج گزارد و آن را از آن خانه جدا کرد و مسجدی در آن ساخت که در آن نماز میگزارند و برای آن در کوچهای که کنار آن است و به کوچه «مَوْلد» معروف است در بازکرد. این درّه امروز به شعب بنیهاشم و شعب علی- ع- معروف است
(2) و به بازاری که به آن سوق اللیل میگویند میرسد.
(3)سپس ابوالولید میگوید: از پدربزرگم و یوسفبن محمد شنیدم که موضوع جایگاه ولادت پیامبر- ص- را ثابت و درست میدانند و میگویند همین جاست و میان مردم مکه در اینباره هیچگونه اختلافی نیست.
فاکهی (م 272، 279 ه. ق) مینویسد: خانه ابن یوسف، و دره ابن یوسف از آن ابیطالب بوده، و رسول خدا- ص- در قسمتی از همین خانه متولد گردید و این همان درهایست که قریش بنیهاشم را در حالیکه پیامبر- ص- با آنها بود، محاصره نمودند.
(4)عبداللَّه بن عباس نیز در همین درّه متولد شده است.
(5)محقق کتاب اخبار مکه میگوید:
این دره امروز، به دره علی «شِعْبِ ابیطالِب» شناخته میشود.
(6)فاکهی پیشینه تاریخی خانه ابی یُوسف را اینگونه بیان میکند:
برخی از مردم گفتهاند: خانه ابنیوسف از آن عبدالمطّلب بوده است، آنگاه حجّاج برادرش محمّد بن یوسف را مأمور ساخت و او آن را به صدهزار درهم خرید. سپس حجّاج آن خانه را به برادرش بخشید و از او خواست آن را بسازد. وکلای محمدبن یوسف نیز آن را ساختند.
(7)باز فاکهی میگوید: پیامبر- ص- سهم خود از این خانه را به عقیل بن ابیطالب بخشید.
(8)مرحوم کلینی (م 329 ه. ق)- قدّس سرّه- مینویسد:
1- خیزران دختر عطاء زن مهدی عباسی و مادر هادی و رشید است. وی در سال 172 یا 173 ه در زمان خلافت فرزندش هارونالرشید وفات یافت. شذرات الذهب 1/ 280، اعلام النساء للکحاله/ 395- 401.
2- ترجمه تاریخ ازرقی، ص 461.
3- ترجمه تاریخ ازرقی، ص 461.
4- اخبار مکه، فاکهی، ص 264، مکةالمکرمه 1407 ه. ق.
5- همان.
6- همان.
7- همان، ص 266.
8- همان، ص 267.
ص: 177
مادر رسول اکرم- ص- در منزل عبداللَّه بن عبدالمطّلب که نزدیک جمره وسطی بود
(1)اتحاف الوری باخبار امّ القری جزء اوّل، ص 15. جامعه امالقری 1410 ه. ق.
(2) حمل برداشت وَ وَلَدَتَه فی شِعْبِ ابیطالِب فی دارِ مُحَمّدِ بن
یُوسُف ... و در شِعْبِ ابیطالب در خانه محمّد بن یوسف (وقتی داخل خانه شدی در گوشه آن خانه سمت چپ) آنحضرت را به دنیا آورد. آنگاه خیزران آن را به مسجد تبدیل کرد که مردم در آن نماز میگزاردند ...
(3)باتوجه به صراحتی که ایشان در رابطه با شِعْبِ دارند میتوان فهمید جمله: وماتت خدیجه- علیها السلام- حین خرج رسول اللَّه- ص- من الشِّعْب ...
(4) بدین معناست که حضرت خدیجه- س- پس از رفع محاصره، و آزادی رسول خدا- ص- وفات یافت.
سید محسن امین- رحمة اللَّه علیه- در اعیان الشیعه مینویسد:
رسول خدا- ص- در خانهای که به دار ابییوسف معروف است متولّد گردید- و او محمدبنیوسف برادر حجاج است
(5)24. الوافی بالوفیات، 5: 242.
(6)- این خانه از آن رسول خدا- ص- بود که آن حضرت آن را به عقیل فرزند ابوطالب
بخشید. و زمانی که عقیل وفات یافت محمد بن یوسف آن را از فرزندان عقیل خریداری نمود و آنگاه که خانه معروف به دار ابی یوسف ساخته میشد، خانه پیامبر- ص- را نیز به خانه خود ضمیمه ساخت سپس خیزران مادر رشید آن را گرفت و از خانه ابویوسف جدا و آن رابه مسجدی تبدیل کرده که تا این زمان معروف بود، و مردم در آن نماز میخواندند و آنجا را زیارت نموده، بدان تبریک میجستند و زمانی که وهابیان بر مکه سلطه یافتند این مسجد را ویران نموده و از زیارت آن جلوگیری کردند و آنجا را محل نگهداری چهارپایان! قراردادند.
(7)تقی الدّین حسینی مکّی (م 832 ه.
ق) مینویسد:
1- آمنه بنت وهب مادر گرامی پیامبر- ص- در شب جمعه از ماه رجب
2- در شِعْبِ، رسولخدا- ص
را حامله شد.
3- کافی، ج 1، ص 439. بیروت 1401 ه. ق.
4- کافی، ج 1، ص 440.
5- محمدبن یوسف ثقفی والی حکومت یمنبود و به ستم و دشمنی با خاندان علیبن ابیطالب- ع- شهرت داشت وی در سال یکصد یا کمی قبل از آن در یمن وفات یافت.
6-
7- اعیانالشیعه، ج 1، ص 219.
دارالتعارف، بیروت.
ص: 178
رسول خدا- ص- در مکه، در خانه محمد بن یوسف برادر حجاج ابن یوسف متولد شد.
(1) خانهای که نزدیک صفا است خانه خیزران است و خانه ابن یوسف در سوق اللیل و همان مکانی است که به مَوْلِد نبیاکرم معروف است.
(2)در سیره حَلبیّه آمده است:
محل ولادت رسول خدا- ص- مکّه، و در خانهایست که به نام محمد بن یوسف- برادر حجاج- خوانده میشود ...
محمد بن یوسف آن را به قیمت یکصد هزار دینار از فرزندان عقیل خریداری نمود و به خانه خویش ملحق ساخت و نام آن را نیز (دار البیضاء) خانه سفید نهاد؛ زیرا که آن را از گچ ساخته و اطراف آن را نیز گچ کشیده بودند و در نتیجه تمامی ساختمان به رنگ سفید بود. و از آن پس، به خانه ابو یوسف شهرت یافت.
(3)محل ولادت پیامبر- ص- را پس از مسجدالحرام برترین مکان دانستهاند.
(4)برخی ولادت حضرت فاطمه زهرا- س- را نیز در همین مکان میدانند.
(5)در فتح مکه، رسول خدا- ص- در منطقه حجون خیمه زده و وارد شهر نشدند، به آنحضرت گفته شد به منزل خودتان در شِعْب نمیروید؟ حضرت فرمود: آیا عقیل برای ما منزلی باقی گذاشته است؟
(6)این نقل تاریخی بیانگر آنست که «شِعْبِ ابیطالب» در منطقه «حَجُون» نبوده، بلکه در نزدیکی «مسجدالحرام» و در کنار کوه صفا قرار داشته، و خیزران مادر هارون الرشید هنگامیکه حج میگزارد آن را از خانه ابویوسف جدا نموده، مسجدی در آن مکان ساخت. بنای مسجد را به زبیده همسر هارون نیز نسبت دادهاند که در صورت صحت، تعمیر و یا تجدید بنای مسجد بوده است.
(7)البته در نقل دیگری آمده که خیزران خانه ارقم را خریده و در آن مسجدی بنا نمود
(8) و چون این خانه نیز در کنار صفا بوده، برخی آن را با خانه ابویوسف اشتباه کردهاند.
مسعودی (345 ه. ق) مینویسد:
تولّد او- علیه الصلوة و السلام- هشتم ربیع الاول همان سال (یعنی سال عامالفیل) در مکه، در خانه ابن یوسف بود که بعدها خیزران مادر هادی و رشید آنجا مسجدی ساختند.
(9)و در جای دیگر میگوید: بسال
1- عقدالثمین، ج 1، ص 219. بیروت 1406 ه. ق.
2- عقدالثمین، ج 1، ص 220.
3- السیرة الحلبیة، ج 1، ص 62، داراحیاء التراث العربی، بیروت.
4- همان، ص 66.
5- همان.
6- همان.
7- همان.
8- همان.
9- مروجالذهب، ج 2، ص 274، بیروت 1385 ه. ق.
ص: 179
چهل و ششم، قریشیان پیغمبر- ص- را با بنیهاشم و بنی عبدالمطّلب در دره کوه محصور کردند. بسال پنجاهم او- علیه السلام- با کسان خود از دره بیرون آمد.
(1)ابن اثیر (م 630 ه. ق) به نقل از ابن اسحاق مینویسد:
مکان ولادت رسولخدا خانهایست که به خانه ابن یوسف مشهور است. آن حضرت آن را به عقیل بخشیده، و تا زمان فوت وی در اختیار او بود، سپس محمد بن یوسف برادر حجاج آن را از فرزندان عقیل خریداری نمود و به خانه معروف به دار ابن یوسف ضمیمه ساخت، آنگاه خیزران آن خانه را از خانه ابویوسف جدا نموده، آنجا مسجدی ساخت که در آن نماز میگزارند.
(2)طبری (م 310 ه. ق) نیز مکان تولّد پیامبر- ص- را خانه ابو یوسف میداند.
(3)فاسی (م 832 ه. ق) مینویسد:
ولادت رسول خدا- ص- در مکانی در سوق اللیل که نزد مردم مکه شهرت داشته قرار دارد.
(4)محمد طاهر کردی مکی میگوید:
ولادت رسول خدا- ص- در مکه در خانه ابیطالب در شِعْبِ بَنیهاشم بوده است.
(5)ولادت نبی- ص- در مکه در خانه ابیطالب در شِعْبِ بنیهاشم نزدیک مسجدالحرام بوده که امروزه، شِعْبِ علی؛ یعنی علیبن ابیطالب نامیده میشود و پیوسته محل ولادت آنحضرت تا به امروز معروف و شناخته شده است.
(6)اکثر قریب به اتفاق مورّخین، مکان ولادت پیامبر- ص- را در شِعْبِ ابیطالب یا در خانه نزدیک صفا، و یا در خانه معروف به خانه ابُویوسف ذکر کردهاند که هر سه، یک مکان است.
(7)در کتاب سیرة ساکن الحجاز آمده است:
مکان ولادت پیامبر- ص- در شِعْبِ بَنیهاشم بوده است سپس توضیح میدهد که: شِعْبِ بنیهاشم نزد اهل مکه شناخته شده است و همه ساله مردم در آنجا اجتماع نموده، مجلس جشن بپا میکنند و بیش از آنچه تاکنون در اعیادشان مجالس جشن و شادی دارند، در آنجا مجلس شادی بپا میکنند. سپس در پاورقی کتاب از محبّالدین طَبری مکی نقل کرده که میگوید: خانه پیامبر- ص- را در زمان هجرت آنحضرت- ص- به مدینه، عقیل مالک شده. و پیوسته در دست او
1- همان مدرک، ص 287.
2- کامل ابن اثیر، ج 1، ص 294، بیروت 1408 ه. ق.
3- تاریخ طبری، ج 2، ص 125، دارالفکر، بیروت.
4- شفاء الغرام، ج 1، ص 269، دارالکتب العلمیه بیروت.
5- التاریخ القویم، ص 63.
6- التاریخ القویم، جزء اول، ص 67.
7- سیره ابن هشام، ج 1، ص 167، مصر 1375 ه. ق.
ص: 180
و فرزندانش باقی ماند تا محمدبن یوسف برادر حجاج آن را خریده و در خانه خود که به «خانه سفید» نامیده میشد ملحق ساخت سپس به خانه ابن یوسف معروف گردید. این وضعیت ادامه یافت تا خیزران کنیز مهدی عباسی در آنجا مسجدی بنا نمود که در آن نماز میگزارند، و آن را از خانه ابن یوسف جدا کرده کوچهای ایجاد کرد که به آن «زقاق المولد» گفته میشود و هماکنون آنجا کتابخانه عمومی است.
(1)محمد طاهر کردی مکّی مینویسد:
ولادت پیامبر- ص- در مکه، در خانه ابیطالب، در شِعْبِ بنیهاشم و در نزدیکی مسجدالحرام بوده که امروزه به شِعْبِ علی یعنی علیبن ابیطالب نامیده میشود و پیوسته مکان ولادت آنحضرت- ص- تا امروز معروف و شناخته شده بوده است.
(2)صلاحُالدّین صَفَدی پس از بحث پیرامون مکان و لادت رسول خدا- ص- مینویسد: قول برتر آن است که رسول خدا- ص- در عام الفیل در خانهای در کوچه معروف به زُقاقُ الْمَوْلِد که در دست عقیل ابن ابیطالب بوده متولد گردید.
(3)گفته میشود که رسول خدا- ص- در شِعْبِ بَنیهاشم متولد شدند، برخی گفتهاند در خانهای نزدیک صفا و ...
(4)عاتق بن غیث بلادی مینویسد:
از نظر تاریخی مسلم است که رسول خدا- ص- تقریباً در سال 53 قبل از هجرت (عام الفیل) در شِعْبِ ابیطالب که امروزه به شِعْبِ علی معروف است، به دنیا آمد و به خاطر ازدحام مردم و شوق آنان نسبت به تبرکجوئی از آن خانه، هماینک به کتابخانه تبدیل شده است.
(5)تا قبل از سلطه وهابیان بر حرمین شریفین، محل ولادت رسول خدا- ص- زیارتگاه مؤمنان و مسلمانانی بود که از گوشه و کنار جهان به مکه میآمدند.
(6)محمد بن علوی مالکی مکّی مینویسد:
مکان ولادت رسول خدا- ص- در سوق اللیل مکانی شناخته شده است و ساکنین مکه درباره آن اختلاف نظر ندارند، هریک از آنها از نسل قبل از خود شنیده و تردیدی در آن ندارند.
(7)ابن ظهیره میگوید: مردم مکه در شب ولادت رسول خدا- ص- همراه با علما و
دانشمندان و بزرگان شهر با روشن
1- سیرة ساکن الحجاز، سید رفاعه رافع الطهطاوی، چاپ مکتبة الآداب مصر، ج 1، ص 6.
2- التاریخ القویم لمکه و بیتاللَّه الکریم، ص 67، مکه مکرمه، 1385 ه. ق.
3- الوافی بالوفیات، 5: 242، چاپ بیروت.
4- اتحاف الوری باخبار امّ القری، ص 48، جزء اوّل.
5- فضائل مکه، ص 232. دار مکه 1410ه. ق.
6- السیرة الحلبیة، ج 1، ص 57.
7- فی رحاب بیتاللَّه الحرام، ص 262.
ص: 181
نمودن فانوس و شمع از خانههای خود خارج و برای زیارت و بزرگداشت ولادت آن حضرت در کنار این خانه اجتماع میکنند.
(1)در کنار این خانه گودالی (حفره) بوده که روی آن را با چوب میپوشاندند و این علامت همان مکانی است که رسولاللَّه- ص- در آنجا متولد شدند.
(2)ساختمان آن را ناصر خلیفه عباسی در سال 576 و ملک مظفر در سال 666 و دیگران تعمیر نمودهاند.
در زمان ملک عبدالعزیز، شیخ عباس
قطان (امین العاصمة المقدسه) این خانه را تخریب و در همان مکان کتابخانه عمومی که به «کتابخانه مکه مکرمه» معروف شد، بنا کرد، افراد به آنجا مراجعه و به مطالعه کتب میپرداختند.
(3) این ساختمان در سالهای اخیر در طرح توسعه اطراف مسجدالحرام، در معرض تخریب قرار گرفته است. بناهای ساخته شده در محل ولادت نبیاکرم- ص- را در تصویر، ملاحظه نمائید.
از مجموع آنچه گذشت میتوان نتیجهگیری کرد که:
1- پیامبر اکرم- ص- در شِعْبِ
ابیطالب متولد گردیدهاند.
2- شِعْبِ ابیطالب در مکّه مکانی نزدیک مسجدالحرام بوده و با مکانی که فعلًا در حجون به آن معروف است
1- همان.
2- همان، ص 263.
3- همان.
ص: 182
فاصله دارد.
محاصره پیامبر- ص- و یاران درشِعْبِ ابیطالب
محمدبن اسحاق (م 153 ه. ق) و دیگر سیرهنویسان گویند، چون قریش دیدند که اصحاب رسول خدا- ص- در سرزمین حبشه در کمال امنیت و آرامش قرار دارند و نجاشی هم ایشان را گرامی داشته و از آنها دفاع میکند و از سوی دیگر حمزة بن عبدالمطلب، و عمر نیز مسلمان شدهاند و اسلام در قبایل آشکار میگردد، جمع شدند و به چارهاندیشی پرداختند و تصمیم گرفتند پیمان نامهای بنویسند و متعهد شوند که از بنیهاشم و بنیمطلب زن نگیرند و به آنها زن ندهند و نیز چیزی به آنها نفروشند و چیزی از آنها نخرند.
پس از اینکه جمع شدند، پیماننامه نوشتند و بر آن جمله موافقت کردند و سپس برای تأکید، پیماننامه را از سقف کعبه آویختند.
(1)مشرکان بنیهاشم را در اول ماه محرم سال هفتم بعثت تحریم کرده، اعلام داشتند هیچکس حق معامله، ازدواج و معاشرت با آنان را ندارد، نامه تنظیم شده در این زمینه را- که چهل نفر امضاء کرده بودند- شخصی به نام منصور بن عکرمه نوشت که با نفرین پیامبر- ص- دستش فلج شد.
بدنبال آن تمامی بنیهاشم- مسلمان و کافر- جز ابیلهب، و ابوسفیان بن حارث بن عبدالمطلب وارد شِعْبِ شده، آنجا اجتماع کردند. فرزندان مطلب بن عبد مناف که چهل نفر بودند از شِعْبِ حراست نموده، شب و روز به نگهبانی آن مشغول بودند و در طول سال جز موسم حج در ماه ذیالحجه، و عمره در ماه رجب از آنجا بیرون نمیآمدند. قریش از ورود خواروبار به شِعْبِ جلوگیری کرده، فقط مقدار کمی بصورت پنهانی به دست محاصره شدگان میرسید که کفافشان را نمیداد. در نتیجه وضعیت سخت شد؛ به شکلی که مردم صدای گریه بچهها را از بیرون شِعْبِ میشنیدند و این دوران سختترین لحظات زندگی پیامبر- ص- و اهل بیت بزرگوارش در مکه بود.
(2)کازرونی در مُنْتَقی و غیر آن آورده است: ... بدنبال نوشتن عهدنامه، مشرکان آزار فرزندان عبدالمطلب را آغاز نموده، اعلام کردند تنها راه سازش میان ما و شما کشتن پیامبر- ص- است، در هر کوی و برزنی مسلمانان را کتک میزدند و حق عبور از بازارها
1- سیره ابن هشام، ج 1، ص 375. سیرة الحلبیه، ج 1، ص 366.
2- اعیانالشیعه، ج 1، ص 235.
ص: 183
را از آنان گرفته، در شِعْبِ ابیطالب محصورشان نمودند. فرستاده ولیدبن مُغَیْره در میان قریش فریاد میزد: هر مردی از اینها را برای خرید جنسی یافتید بر قیمت آن بیافزایید. در چنین شرایطی ابوطالب فرزند برادرش (پیامبر- ص-) و فرزندان برادر و پیروان آنها را در شِعْبِ ابیطالب گردآورد.
آنان سه سال در شِعْبِ ماندند، سرانجام وضعیّت بحدّی برآنان سخت شد که صدای فرزندانشان، که از شدت گرسنگی میگریستند، از بیرون شِعْبِ شنیده میشد ...
(1)زمانیکه ابوطالب احساس کرد مشرکان قریش برای کشتن رسول خدا- ص- متحد شدهاند، فرزندان عبدالمطلب را جمع نموده، دستور داد تا رسول خدا را درون شِعْبِ خود جای دهند، او حفاظت کنند ... پس بنیهاشم سه سال در شِعْبِ خویش ماندند ...
شب هنگام که همه به خواب میرفتند ابوطالب رسول خدا- ص- را از بستر بیرون برده، یکی از فرزندان یا برادران و یا پسرعموهای خود را به جای آنحضرت میخوابانید تا پیامبر از توطئه احتمالی دشمن جان سالم بدر برد.
(2)پس بنیهاشم به شِعْبِ ابیطالب که امروزه به شِعْبِ علی معروف است پناه آوردند، بنوالمطلب نیز جز ابولهب به آنان پیوستند، شرایط در شِعْبِ به اندازهای سخت شد که محاصره شدگان از برگ درختان استفاده میکردند ...
(3)خدیجه اموال فراوانی داشت که همه را در شِعْبِ به نفع رسول خدا- ص- خرج نمود. بنیهاشم، تنها در موسم، از شِعْبِ خارج شده، خرید و فروش میکردند.
گاهی نیز مردم مکّه از سوی قریش تهدید میشدند که: اگر کسی در مکه چیزی به بنیهاشم بفروشد اموالش غارت میشود.
(4)ابن سعد (م 230 ه. ق) مینویسد:
شب اول محرم سال هفتم بعثت، بنیهاشم در شِعْبِ ابیطالب محاصره شدند و همگی- به جز ابولهب- به شِعْبِ ابیطالب درآمدند ...
(5)تعدادی از محاصره شدگان از گرسنگی جان باختند.
(6)گاهی نیز علی بن ابیطالب- ع- مخفیانه از شِعْبِ خارج شده، غذا و امکانات تهیه و آن را با خود به درون شِعْبِ میآورد.
(7)مردان همراه پیامبر- ص- در
1- بحارالانوار، ج 19، ص 18. بیروت 1403 ه. ق.
2- اتحاف الوری باخبار ام القری، ص 284.
3- التاریخ القویم مکة و بیتاللَّه الکریم، جزء اول، ص 95.
4- بحار، ج 19، ص 1. چاپ بیروت
5- طبقات ابن سعد، ج 1، ص 209.دارصادر. بیروت
6- کامل، ج 1، ص 505. چاپ بیروت
7- الصحیح من سیرةالنبی، ج 2، ص 109.قم 1400 ه. ق.
ص: 184
شِعْبِ، حدود 40 نفر بودند.
(1) که به شکل سازماندهی شده خصوصاً در تاریکی شب از آن حضرت حراست میکردند.
(2)حضرت خدیجه- علیهاسلام- نیز که اموال فراوانی داشت، همه را برای مسلمانان محاصره شده در شِعْبِ خرج و مصرف نمود.
(3) یعنی در موسم حج- در ذیالحجّه- و عمره- در رجب- که رسول خدا- ص- و یارانشان میتوانستند از شِعْبِ خارج شوند، مقداری آذوقه و مواد خوراکی تهیه نموده، و سپس در دوران محاصره از آن استفاده میکردند.
(4)گاهی از اوقات نیز ابوالعاص بن ربیع شتری که بار گندم و خرما داشت تا دهانه شِعْبِ آورده، سپس آن را به داخل درّه هدایت میکرد تا بنیهاشم از آن استفاده نموده و تا حدودی از گرسنگی رهایی یابند.
(5)نام حکیم بن حِزام نیز در شمار کسانیکه آذوقه به شِعْبِ میفرستادند ذکر گردیده است، لیکن در صورت صحّت، از آنجاکه وی از محتکران زمان پیامبر ص- بوده و از کسانی است که رسول خدا- ص- هدیه وی را نپذیرفتهاند، شاید بتوان گفت انگیزه او منافع مادی بوده است.
(6)یعقوبی (م 293 ه. ق) در این زمینه مینویسد: قریش، شش سال پس از بعثت، رسول خدا را با خاندانش از بنیهاشم و بنیمطلب بن عبد مناف در درهای که به آن «شِعْبِ بن هاشم» گفته میشد محصور ساختند و رسول اکرم با همه بنیهاشم و بنی مطلب سه سال در شِعْبِ ماندند تا آنکه رسول خدا و نیز ابوطالب و خدیجه تمام دارایی خود را از دست دادند و به سختی و ناداری گرفتار آمدند. سپس جبرئیل بر رسول خدا فرود آمد و گفت: خدا موریانه را بر صحیفه قریش فرستاده تا هر چه بیمهری و ستمگری در آن بود بجز جاهایی را که نام خدا بر آن نوشته شده، خورده است.
(7)وضعیت غمانگیز رسول خدا- ص- و همراهانشان در شِعْبِ، افرادی چون هشام بن عمرو را تحت تأثیر قرار داده و آنها را برای شکستن حلقه محاصره به حرکت واداشت، وی به همراه زهیر بن ابی امیه، و مطعم بن عدی، و ابوالبختری، و زمعة بن اسود بن مطلب، شبانگاهان در دهانه دره حجون که از مناطق بالای مکه است قرار گذاشته، آنجا جمع شدند و پیمان بستند تا در مورد لغو پیماننامه اقدام کنند.
(8)دهانه درّه حَجُون همان جائی است
1- اعلام الوری، ص 59. چاپ بیروت
2- همان، ص 60.
3- همان.
4- همان.
5- همان، ص 61.
6- الصحیح من سیرةالنبی، ج 2، ص 111.
7- تاریخ یعقوبی، ج 1، ص 389. چاپ بیروت
8- تاریخ طبری، ج 2، ص 228. ترجمه نهایةالارب، ج 1، ص 249. تهران 1364 ه. ش.
ص: 185
که قبرستان ابوطالب قرار دارد و اگر شِعْبِ در اینجا قرار داشته و پیامبر- ص- و یارانشان نیز در این مکان تحت محاصره بودهاند معنی نداشت افرادی که از آنان یاد شد، مخفیگاه خود را آنجا قرار داده، و جایی اجتماع کنند که هر لحظه خطر در کمین آنها باشد.
استفاده مخفیگاه از این مکان نشانگر آن است که حجون خارج و یا حداقل کنار مکه بوده است.
پارهای از روایات نیز با صراحت، حجون را خارج مکّه آن روز دانسته است و بر این اساس نمیتوان گفت پیامبر- ص- و یاران و خویشاوندانشان همگی از مکّه خارج و در بیرون شهر اقامت گزیدهاند!!.
عبید بن زرارة از امام صادق- ع- نقل میکند که فرمود: هنگامی که ابوطالب وفات یافت جبرائیل بر رسول خدا- ص- نازل شده و گفت: «یا مُحمّد اخْرُجْ مِنْ مَکّه ... ای محمد از مکه خارج شو!» که در این شهر یاوری برای تو نیست. قریش نیز بر رسول خدا- ص- هجوم آوردند آن حضرت نیز ترسان بیرون شد تا به کوهی در مکه که به آن حَجون میگفتند رسید و آنجا ایستاد.
(1)ابوطالب خبر خورده شدن صحیفه را به مشرکان اطّلاع داد و همراه آنان به کنار کعبه آمد و پس از گشودن آن، صحّت سخن رسول خدا- ص- بر همگان پدیدار گشت. وجدان برخی انسانها بیدار شد و آنگاه که ابوطالب و همراهان به شِعْبِ بازگشتند گروهی از رجال قریش سران خود را در مورد رفتارشان با بنیهاشم سرزنش کردند و گروهی از آنان، از جمله مطعم بن عدی و عدی بن قیس و زمعة بن ابی الاسود و ابوالبختری بن هشام و زهیر بن ابی امیه، سلاح پوشیده نزد بنیهاشم و بنیمطلب رفتند و از آنان خواستند که از درّه بیرون آیند و به خانههای خود بروند و آنان چنین کردند. بیرون آمدن ایشان از دره در سال دهم بعثت بود.
(2)موسی بن عقبه میگوید: چون خداوند متعال پیمان نامه سراپا مکر ایشان را نابود فرمود پیامبر و خویشاوندش از شِعْبِ بیرون آمدند و با مردم معاشرت کرده و میان ایشان زندگی نمودند.
(3)قصیده معروف شِعبیه (لامیه) را نیز ابیطالب در شِعْبِ ابیطالب سروده است و این همان شعبی است که فرزندان مطلب و هاشم همراه با رسول خدا- ص- به آن پناه بردند.
(4)
1- اصول کافی، ج 1، ص 449، چاپ بیروت. وافی، ج 3، ص 700.
2- نهایةالارب، ج 1، ص 248.
3- دلائل النبوه، ج 2، ص 68، تهران 1361 ه. ق.
4- التاریخ القویم، ص 95.
ص: 186
اسامی برخی از بنیهاشم که همراه پیامبر- ص- در شِعْبِ محاصره شدند از این قرار است:
1- ابوطالب بن عبدالمطّلب.
2- علی بن ابیطالب- ع-.
3- حمزة بن عبدالمطلب.
4- عبیدة بن الحارث بن المطلب بن عبد مناف.
عبیده گرچه از بنیهاشم نبود لیکن به لحاظ آنکه بنیالمطلب و بنیهاشم با یکدیگر متحد بوده و نه در دوران جاهلیت و نه در اسلام از هم جدا نبودند لذا میتوان او را نیز در شمار بنیهاشم بحساب آورد.
5- عباس بن عبدالمطلب.
6- عقیل بن ابیطالب.
7- طالب بن ابی طالب.
8- نوفل بن الحارث بن عبدالمطلب.
9- نوفل بن الحارث بن عبدالمطّلب.
10- حارث بن نوفل بن حارث بن عبدالمطّلب.
او با پیامبر- ص- خوب نبود و گاهی نیز رسول خدا- ص- را در اشعارش هجو میکرد، لیکن راضی به قتل آن حضرت نبود.
(1)11- خدیجه بنت خویلد.
(2)و ...
(3)اکثر قریب به اتفاق موّرخان و سیرهنویسان مکانی که نبی اکرم- ص- و همراهانشان توسط افراد قریش محاصره گردیدند را شِعْبِ ابیطالب ذکر کردهاند که به برخی از آنها ذیلًا اشاره میشود:
بنیهاشم و فرزندان مطلب بدنبال فشار قریش نزد ابوطالب رفته و- جز ابولهب- همگان به درّهای که منسوب به ابوطالب و به شِعْبِ ابی طالب شهرت یافته بود، درآمدند.
(4)طبری مینویسد: از پی پیمان قریشیان، بنیهاشم و بنیالمطلب به شِعْبِ ابوطالب رفتند و با وی فراهم شدند- به جز ابولهب که به قریش پیوست- و با آنها بر ضد مسلمانان هم سخن شد.
(5)رفیعالدین اسحاق بن محمد همدانی (م 623 ه. ق) مینویسد:
بنیهاشم و بنیمطلب چون دیدند که قریش در عدواتِ ایشان چندان مُظاهَرَت و مُبالغت بنمودهاند و چنان عهدنامه بنوشتند، ایشان نیز برخاستند و به جمعیت بَرِ ابوطالب آمدند و پیش وی بنشستند و با هم عَهد کردند و اتفاق بنمودند که نُصْرت و مُعاونت سیّد- علیهالسلام- دهند و حَصْمی قریش
1- ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج 14، ص 65. داراحیاء الکتب العربیه 1378 ه. ق.
2- ابن ابی الحدید، ج 14، ص 59.
3- ابن ابی الحدید ماجرای شِعْبِ را در ج 14، ص 58 به تفصیل بیان کرده است.
4- سیره ابن هشام، ج 1، ص 352.
5- تاریخ طبری، ج 2، ص 225.
ص: 187
کنند و در جمله احوال آنچه بطریق تعصّب و حمایت بود پیغمبر- علیهالسلام- را نگاه دارند.
(1)پس هاشمیان جز ابیلهب و مطلبیان همگی به ابیطالب پیوسته و در شِعْبِ او بر وی داخل شدند و دو یا سه سال آنجا ماندند.
(2)در بحارالانوار به نقل از خرایج آمده است: قریش با یکدیگر متحد شده و بنیهاشم را به شِعْبِ ابی طالب راندند.
(3)ابن قیم جوزی مینویسد:
رسول خدا- ص- و همراهانشان در شب اوّل ماه محرم سال هفتم بعثت در شِعْبِ ابیطالب زندانی شدند ... و در همین مکان ابوطالب قصیده معروف لامیّه را سروده است.
(4)علامه امینی- قدس سره- مینویسد: بنوهاشم و بنوالمطلب به سوی ابیطالب آمده و همراه با او در شِعْبِ داخل شدند.
(5)ابوبکر احمد بن حسین بیهقی مینوسد: چون ابوطالب نیت ایشان را فهمید فرزندان عبدالمطلب را گردآورد و دستور داد که پیامبر را در محله خود نگهداری کنند.
(6)محمد بن عمر بن واقد گوید:
بنیهاشم شب اول محرم سال هفتم بعثت رسول خدا- ص- وارد درّه ابوطالب شد بنیمطلب هم همراه بنیهاشم در همان دره گرد آمدند.
(7)ابن اسحاق مینویسد: بنوهاشم و بنومطلب به ابیطالب پناه آورده و در شِعْبِ او (یعنی ابی طالب) اجتماع کردند.
(8)مرحوم آیتی مینویسد:
... چون کار قریش به انجام رسید، «بنیهاشم» و «بنی مطَّلب بن عبد مناف» به «ابوطالب» پیوستند و همگی- جز «ابولهب ابن عبدالمُطَّلب» که با قریش همکاری داشت- همراه وی در «شِعْبِ ابی طالب» درآمدند.
(9)یاقوت گفته است: شِعْبِ ابی یوسف همان شعبی است که رسول خدا- ص- و بنیهاشم هنگامیکه قریشیان علیه آنان همقسم شدند بدانجا پناه آوردند این شِعْبِ از آن عبدالمطلب بوده، سپس به خاطر ضعف بیناییش آن را میان فرزندانش تقسیم نمود و رسول خدا- ص- سهم پدر خویش را گرفت. منازل و محل سکونت بنیهاشم نیز در آن قرار داشته است.
مؤلف کتاب معجمالحجاز پس از نقل این مطلب مینویسد: این شِعْبِ سپس به شِعْبِ ابیطالب معروف
1- سیرة رسول اللَّه، ج 1، ص 341.
2- عقدالثمین، ج 1، ص 230.
3- بحار، ج 19، ص 16. چاپ بیروت
4- زادالمعاد، ج 2، ص 46.
5- الغدیر، ج 7، ص 363. تهران 1366 ه. ش.
6- دلائل النبوه، ج 2، ص 65.
7- طبقات الکبری، ج 1، ص 209.
8- سیره ابن هشام، ج 1، ص 376.
9- تاریخ پیامبر اسلام، مرحوم آیتی، ص 154. تهران 1366
ص: 188
گردیده و آن را شِعْبِ بنیهاشم نیز نامیدهاند و هم اکنون به شِعْبِ علی شناخته میشود. این شِعْبِ در دهانه شمالی کوه ابوقبیس و بین این کوه و خندمه قرار دارد. ولادت رسول خدا- ص- در همین مکان بوده و حدود سیصد متر با مسجدالحرام فاصله دارد. اینک تبدیل به کتابخانه شده، و سپس در سال 1399 هجری قمری در طرح توسعه خیابان غزّه از بین رفته است.
(1)رفاعه رافع الطهطاوی نیز شِعْبِ ابیطالب را جایگاه محاصره شدگان دانسته، میگوید: هاشمیان همه به ابیطالب در شِعْبِ او پناه آوردند.
(2)ابراهیم رفعت پاشا مینویسد: در طرف شرق منطقه قشاشیه، شِعْبِ علی یا شِعْبِ بنیهاشم قرار دارد ... خانه خدیجه بنت خویلد یا محل ولادت فاطمه- ع- دختر رسول اکرم- ص- نیز آنجاست.
(3)کوه ابوقبیس
یکی از مشهورترین کوههای مکه، کوه ابوقبیس است. شِعْبِ علی یا شِعْبِ ابیطالب از این کوه آغاز و تا خندمه ادامه مییابد. میگویند: هنگامی که سیلاب مسجدالحرام را فراگرفت، حجرالاسود را در این کوه نهادند تا سالم بماند. جای آن در شِعْبِ علی، همانجایی بود که زادگاه رسول خدا- ص- است.
برخی از شعاب مکّه
همانگونه که قبلًا نیز اشاره شد در شمال شرقی مسجدالحرام سه شِعْبِ وجود دارد که اسامی آنها عبارت است از:
1- شِعْبِ علی یا شِعْبِ ابیطالب که امروز آن را قشاشیه نیز مینامند.
2- شِعْبِ بنیهاشم که به آن غزّه نیز میگویند.
3- شِعْبِ بنیعامر.
در این سه منطقه از زمان جاهلی به این طرف اجداد و نیاکان پیامبر- ص- و سپس فرزندان عبدالمطلب و ابیطالب و بنیهاشم میزیستهاند.
(4)بخشی از خانههای نزدیک به شِعْبِ علی، و حتی قسمتی از خانه ابن یوسف متعلق به ابوطالب بوده است.
قسمتی دیگر از خانه ابن یوسف که محل تولد پیامبر- ص- است و اطراف آن متعلق به عبداللَّه پدر پیامبر- ص- بوده است.
بخش دیگری که خانه خالصه کنیز آزاد کرده خیزران است متعلق به
1- معجم معالم الحجاز، ص 57. دار مکّه
2- سیرة ساکن الحجاز، ج 1، ص 115.
3- مرآةالحرمین، ج 1، ص 180، 181.
دارالمعرفه- بیروت
4- مرآةالحرمین، ج 1، ص 181.
ص: 189
عباس بوده است.
بخشی که خانه طلوب کنیز آزاد کرده زبیده در آن قرار دارد متعلق به مقوم پسر عبدالمطلب بوده است.
(1)ازرقی مینویسد: برخی از مردم مکه نیز میگویند درهای که به آن دره ابن یوسف میگویند همهاش متعلق به هاشم بن عبدمناف بوده است. همانان میگویند: عبدالمطلب در زندگی خود همین که نور چشمش کم شد (نابینا گردید) سهم خود را میان پسرانش تقسیم کرد و به این جهت سهم عبداللَّه به پیامبر- ص- رسید. خانهای که میان صفا و مروه است ... و کنار خانهای است که در دست جعفر بن سلیمان است. نیز متعلق به عباس بوده است.
ستون و نشانه رنگینی که هر کس از مروه به صفا میآید از کنار آن سعی میکند، کنار خانه عباس است. برخی هم پنداشتهاند که این خانه از آنِ هاشم بن عبد مناف بوده است.
(2)خانه ام هانی دختر ابوطالب نیز در کنار در گندم فروشها و کنار مناره است، که در توسعه دوم مهدی عباسی- در سال 167 هجری- ضمیمه مسجدالحرام شده است.
(3)عقیل بن ابی طالب خانهای را که پیامبر در آن متولد شد، گرفت و تصرف کرد و معتب بن ابی لهب که نزدیکترین همسایه پیامبر- ص- بود خانه خدیجه را تصرف کرد و بعدها به صدهزار درهم به معاویه فروخت.
(4)عباس بن عبدالمطلب نیز خانهای بین صفا و مروه داشته است.
(5)فاصله خانه عباس بن عبدالمطلب تا مسجدالحرام کمی بیشتر از 36 ذرع بوده است.
(6)عبدالمطلب نیز نزدیک چاه زمزم خانه داشته است، شِعْبِ و خانه ابن یوسف نیز از آنِ ابیطالب بوده است.
(7)احمد سباعی مینویسد: در سوق اللیل خانهای است که «مالاللَّه» نامیده میشود و در آن به مریضها کمک کرده به آنها غذا میدهند، نزدیک این خانه شِعْبِ ابن یوسف قرار دارد که اینک شِعْبِ علی نامیده میشود و در آن خانههای عبدالمطلب بن هاشم و ابی طالب و عباس ابن عبدالمطلب قرار دارد.
(8)خانه خدیجه بنت خویلد مادر مؤمنان در مکه در کوچه معروف به کوچه «حجر» که به آن «زفاق العطارین» (کوچه عطاران) نیز میگویند قرار دارد. فاطمه- س- در همین خانه متولد شده، از این رو به
1- ترجمه اخبار مکه ازرقی، ص 487.
2- ترجمه تاریخ مکه ازرقی، ص 488.
3- همان مدرک.
4- ترجمه تاریخ مکه ارزقی، ص 498.
5- اخبار مکه فاکهی، ج 3، ص 27.
6- اخبار مکه فاکهی، ج 3، ص 371.
7- اخبار مکه فاکهی، ج 3، ص 263.
8- تاریخ مکه، احمد سباعی، ص 31.
مکةالمکرمه 1404 ه. ق.
ص: 190
مولد فاطمه- س- نیز معروف است.
ونیز آمدهاست: حضرتخدیجه- س- در همان خانه وفات یافت و رسول خدا- ص- تا زمان هجرت در آن سکونت داشت، سپس عقیل ابن ابیطالب آن را گرفت و ...
آنگاه در این مکان مسجدی ساختند که فضای سرپوشیده (رواق) هست که در آن هفت طاق وجود دارد که روی هشت ستون قرار گرفته است.
و در میانه دیواری که سوی قبله قرار گرفته سه محراب است که در دو طرف آن 26 سلسله (زنجیره) قرار دارد. در مقابل آن نیز چهار طاق بر 5 ستون هست که بین این دو رواق صحنی واقع شده و رواق دوم از رواق قبلی کوچکتر است؛ زیرا در نزدیکی آن برخی از مکانهایی است که مردم برای زیارت آن خانه، به آنجا میآیند و آن سه مکان عبارتند از:
1- مکانی که گفته میشود محلّ ولادت حضرت فاطمه- س- است.
2- مکانی که به آن «قبةالوحی» گفته میشود و چسبیده به مکان ولادت حضرت فاطمه- س- است.
3- مکانی که به آن «مختبی» گویند که کنار قبةالوحی است [و آن جایی است که رسول خدا- ص- مخفیانه مردم را به اسلام دعوت مینمود] برخی نیز گفتهاند برای مصون ماندن از سنگپرانی مشرکان، پیامبر- ص- در آنجا مخفی میشد ...
(1)کوتاه سخن آنکه:
- علاوه بر آنچه گذشت- در نقشههای موجود در حجاز (قدیم و جدید) دقیقاً محل شِعْبِ علی و شِعْبِ بنیهاشم، و شِعْبِ بنیعامر، در نزدیکی مسجدالحرام مشخص گردیده و هیچکس قبرستان ابیطالب که در شِعْبِ ابی دُبّ واقع شده را، شِعْبِ ابیطالب نام ننهاده است. بنابراین وجود شِعْبِ در آن مکان با آن همه دلائل و قرائن و شواهد روشن، کاملًا قابل توجیه است. زیرا اولًا آن منطقه محل سکونت این خاندان بوده است.
ثانیاً امکان زیستن و استفاده از ذخائر غذایی و امکانات موجود در خانهها وجود داشته است وگرنه چگونه ممکن است در یک منطقه خشک پر از سنگلاخ و بدون سایبان آنهم در آفتاب سوزان مکه، مدت سه سال دوام آورد و زنده ماند؟!.
ثالثاً: منطقهای که هم اینک قبرستان ابیطالب نامیده میشود در دوره جاهلی نیز قبرستان بوده، و
1- شفاءالغرام، ج 1، ص 272- 273.
چاپ بیروت
ص: 191
نمیتوان گفت رسول خدا- ص- به همراه ابیطالب و تعدادی زن و کودک، تمامی مناطق موجود در مکه را رها ساخته، به قبرستان پناه آورند!
رابعاً: حجون- همانگونه که گذشت- خارج از مکّه بوده و این با نقلهایی که میگوید: صدای ضجّه و شیون کودکان از بیرون شِعْبِ شنیده میشد، سازگاری ندارد.
خامساً: در پارهای نقلها آمده است که گاهی شرایط به اندازهای سخت میشد که محاصره شدگان بناچار از گیاهان و برگ درختان برای رفع گرسنگی استفاده میکردند.
(1)در حالیکه در قبرستان آن روز آنهم خارج از مکه گیاه و درختی وجود نداشته، تا محاصره شدگان از آن استفاده نمایند.
سادساً: براساس آنچه ازرقی نقل کرده، معلوم میشود حتی تا سال دهم هجرت (حَجّةالوداع) هنوز در منطقه حَجون کسی سکونت نداشته، و این منطقه تا چند قرن، خارج از شهر مکه بوده است.
سابعاً: این قسمت از مکّه، اساساً منطقه مسکونی نبوده، و خانه و کاشانهای در آن وجود نداشته، به شکلی که پس از چند سال رسول خدا- ص- برای توقف چند روزه در آن، از خیمه استفاده فرمودند.
ابوالوالید میگوید: پیامبر- ص- پس از هجرت به مدینه، دیگر وارد خانههای مکه نشدند و در سفرهای مکه هرگاه طواف ایشان تمام میشد به منطقه بالای مکه میرفتند و آنجا خیمههایی برای ایشان زده میشد.
عطاء نیز میگوید: آن حضرت در سفر حجةالوداع پیش از رفتن به عرفات و قبل از حرکت از مکه همچنان در منطقه بالای مکه بودند.
وی سپس میافزاید که: روز فتح مکه به پیامبر- ص- گفته شد آیا در منزل خودتان در مکه فرود نمیآیید؟
فرمودند مگر عقیل برای ما خانهای باقی گذاشته است، به پیامبر- ص- گفته شد: در خانهای دیگر غیر از خانه خودتان منزل کنید، نپذیرفته و فرمودند: در خانهها منزل نمیکنم و در همان بالای مکه در حجون داخل خیمهای بودند و از آنجا به مسجدالحرام میآمدند، همچنین سعید بن محمد بن جبیر بن مطعم از قول پدربزرگش نقل میکند که گفته است پیامبر- ص- را در فتح مکه دیدم که در حجون داخل خیمهای زندگی میکردند و برای هر نماز به مسجد
1- الغدیر، ج 7، ص 363.
ص: 192
میآمدند.
(1)از آنچه گذشت به خوبی روشن میشود که شعب ابیطالب در مکانی غیر از قبرستان ابوطالب قرار داشته، و چنین اشتباهی از چه زمان و براساس چه دلیل و مدرکی رخ داده، معلوم نیست.تنها کسی که احتمال داده شِعْبِ ابی طالب در منطقه حجون قرار گرفته، حلبی است وی پس از بیان محل ولادت رسول خدا- ص- میگوید:آنچه در پیش آمده منافاتی با اینکه شِعْبِ ابی طالب که خود از بنیهاشم بوده، در کنار حجون قرار داشته، ندارد؛ زیرا امکان دارد ابیطالب به تنهایی در این شِعْبِ زندگی میکرده است. واللَّه اعلم (2)لیکن دلیلی بر صحّت این نقل وجود نداشته، و شاید از کلمه «والله اعلم» حلبی بتوان فهمید که وی نیز به صحت آن اطمینان نداشته است.بنابراین سیر طبیعی جریان، بدین شکل بوده که وقتی ابیطالب، بنیهاشم و بنوالمطلب از سوی دشمن در معرض خطر جدّی قرار میگیرند برای ایجاد یک دژ محکم و جبهه قوی در برابر آنان، همگی اطراف ابیطالب که چهرهای سرشناس و انسانی نیرومند بوده گرد آمده و در یک مکان به نام شِعْبِ ابیطالب اجتماع کنند و با ایجاد پستهای نگهبانی و استفاده از تاکتیکهای مختلف به دفاع از خویش و شخص رسول اکرم- ص- بپردازند. و آنگاه که محاصره خاتمه یافت بنیهاشم و بنومطلب از شِعْبِ خارج و به خانههای خویش رفته و دیگر به شِعْبِ ابیطالب مراجعت ننمودند.متون تاریخی مؤید این معناست و این نکتهای است که برخی به آن توجه نداشتهاند.پایان
1- ترجمه اخبار مکه ازرقی، ص 430.
2- السیرة الحلبیه، ج 1، ص 63. چاپ بیروت