نوع مقاله : اماکن و آثار
رسالهایکه در پیشدید شما است، از نویسندهای هندی تبار و ناشناخته است که با قلمی استوار نگاشته و به نظر میرسد مربوط به قرن دهم هجری است. از این رساله چند نسخه شناسایی شده است:
1. نسخة کتابخانة آستان قدس رضوی؛
با شمارة (۲۹۷۸۵) به خط محمد شریف بن نجم الدین، کتابت سال ۹۹۹ق. در احمدآباد هند. به نظر میرسد کاتب شیعه بوده؛ زیرا این رساله را، همراه با چند رسالة دیگر، در یک مجموعه کتابت کرده که دو رساله از میان آنها شیعی است؛ یکی «نیّات الحج و العمرة» از تألیفات شهید ثانی و دیگری «آداب السفر» منقول از منتهی المطلب علاّمة حلّی.
شکر خدای را که این نسخه کامل است و چاپ رسالة یاد شده بر مبنای همین نسخه است.
۲ـ ۳. دونسخه درکتابخانة ملّیتاجیکستان؛
یکی در مجموعة ۹۱۷، رسالة پنجم، برگ۴۰ ب ـ ۶۲ ب با همان آغاز، که در صفحة ۷۹ جلد دوم، فهرست آن کتابخانه معرفی شده است.
و دیگری در مجموعة ۶۳۱ ، رسالة دوّم، برگ ۶۶ آ ـ ۷۸ آ، که در صفحة ۳۵ جلد دوم فهرست آن کتابخانه معرفی گردیده، با همان آغاز. گفتنی است، در هیچیک از آنها نامی از مؤلف رساله به میان نیامده است.
لازم به یاد آوری است که در جلد دوم فهرست آن کتابخانه، صفحة ۱۳۲، رسالهای به نام «در بیان ذراع مکّة معظمه» در مجموعة ۱۹۷۵، برگ ۷۶ب ـ ۹۸آ معرفی شده است و چون آغاز و انجام آن را در فهرست نیاوردهاند، نمیدانیم این نسخه، نسخة دیگری است از همین رساله یا مخطوطهای از رسالة دیگر است.
۴. نسخة کتابخانة آیت الله مرعشی نجفی؛
و آن نسخهای است ناقص از این رساله که در قرن ۱۳ق. کتابت شده است.
۵ . نسخة الجامعة الإسلامیة در علیگر هند؛ از کتب مولانا آزاد،
نسخهای از این رساله به شمارة : ۹۵۱۳۴/۸. H. G موجود است.
نکتة مهمی که به هنگام مطالعة این رساله باید در نظر داشت، این است که مؤلف «گز» را معادل ذراع دانسته که حدود نیم متر است و این برخلاف اصطلاح و عرف ما است که گز را معادل ذرع میدانیم که حدود ۱۰۴ سانتیمتر میباشد. اگر به این نکته توجّه نشود، در فهم اندازهها مرتکب خطای فاحش خواهیم شد و اندازهها را دو برابر مقدار واقعی برداشت خواهیم کرد و این نکتهای است که برخی از پژوهشگران از آن غفلت کردهاند.
بسمالله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله ربّ العالمین، و العاقبة للمتّقین، والصلاة والسّلام على رسوله محمّد و آله و صحبه أجمعین.
بدان أیّدک الله بنیل السعادة و الکرامة، که این کلمة چند، مسطور شده در بیان مقدار ذراع مکّة معظّمه ـ حَرَسَهَا اللهُ عن الآفات ـ و بعضی از کیفیّات مسجد حرام، که عبارت است از حرم کعبة مشرّفة معظّمه، زادها الله تشریفاً و تعظیماً.
قبل از شروع، بدانکه «گَزْ»[1] در عُرف اهل شرع، مقدار بیست و چهار انگشت مضمومه[2] است به عدد حروف لاَ(2)، إِلَهَ(3)، إِلاَّ(3)، الله(4)، مُحَمَّد(4)، رَسُول(4)، الله(4). و هر انگشتی را شش جُوْ اعتبار نمودهاند؛ چنانکه پشت هر یکی به شکم دیگری متّصل باشد و هر جُوی [را] شش موی اسب اعتبار کردهاند.
پس از تمهید این مقدّمه، بدانکه بیت الله الشریف که کعبة ظاهر است، بلندی او در این ایّام بیست و هفت گز و رُبْع است به ذراع مذکور. اما طول او در روی زمین از رُکن[3] حجر الأسود تا رکن عراقی ـ که دیوار شرقی کعبه است ـ بیست و پنج گز است و همچنین از رکن یمانی تا رکن شامی که دیوار غربی [است]، بیست و پنج گز است و زیادتی که در جانب حِجْر است، مقدار یک وجب باشد یا بیشتر، اهل تاریخ آن را اعتبار نکردهاند.
اما عرض بیت، از رکن یمانی تارکن حجر الأسود که دیوار جنوبی است، بیست گز است.
و همچنین از رکن شامی تا رکن عراقی که دیوار شمالی است، بیست گز است. امّا عرض دیوار خانه دو گز است[4] و طول باب کعبه شش گز و ثُلث گز و نصف سُدْسگز است و عرض باب چهار گز است و باب کعبه در دیوار شرقی است و تختههای در کعبه از چوب ساج[5] است و تنگهای نقره بر روی او نهادهاند و به یخهای نقره استوار کردهاند.
امّا بلندی آستانة در کعبه از روی زمین چهار گز و ثُمن گز است و ناودان کعبه که آن را «میزاب الرحمه» میگویند، در میانة رکن عراقی و رکن شامی است و حِجْر اسماعیل7 در زیر آن است و معنای حِجْر عَنْقریب به تفصیل بیان کرده خواهد شد، إن شاء الله تعالی.
امّا عرض مُلْتَزَم چهار گز است و مُلْتزم ما بین باب کعبه و حجر الأسود[6] را گویند و وجه تسمیة مُلْتزم آن است که مردم آن را التزام کردهاند از برای دعا و بعد از اتمام طواف آنجا دست بر دیوار کعبه نهاده، دعا و زاری میکنند و آمرزش میخواهند؛ چنانکه در مناسک مذکور است. زیرا که یکی از آن اماکنی که حدیث نبوی9 در شأن آن واقع شد که محلّ اجابت دعا است اینجا است.
اما بلندی حَجَر الأَسْوَد از روی زمین؛ دو و نیم گز و سُدْس گز است و چیزی زیاده، و طول آن مقدار که از او ظاهر است یک وجب و چهار انگشت مضمومه است ـ یعنی انگشتان بر هم نهاده ـ و عرض او یک وجب است، قدری کمتر.
اما عرض مُسْتَجار چهار گز و دو انگشت است، و مُسْتَجار ما بین رکن یمانی و باب ثانی کعبه است و در این ایّام این باب ثانی مسدود است و اهل تواریخ چنین نقل کردهاند که چون قریش تجدید عمارت کعبه کردند، این باب مذکور را به سنگ برآوردند و همچنان مسدود بود تا زمان عبدالله بن زبیر و او در زمان اِمارت خود این در را بگشاد و چون حجّاج او را شهید کرد! ]کشت[، باز این باب را بر قاعدة قریش برآوردند و این باب از آن تاریخ تا یومنا هذا همچنان مسدود است.
و این مُستجار مذکور محاذی مُلْتَزَم است و مُسْتَجار بهر آن میگویند که آنجا نیز مردم میایستند و دست به دیوار کعبه نهاده، طلب مغفرت میکنند و از گناهان نجات میخواهند و لهذا مُسْتَجار مِنَ الذُّنوب گفتهاند.
امّا عرض باب مسدود سه گز و نصف گز است و طول او پنج گز است، اندکی زیاده.
اما حِجْر ـ به کسر حاء مهمله و سکون جیم ـ که آن را حطیم نیز نامیدهاند، محوطه است.[7] مدوَّر، مانند نصف دایرهای، و این حِجْر در جانب شمالی کعبه واقع شده در زیر ناودان؛ چنانکه سابقاً ذکر آن گذشت، و حدّ او از رکن عراقی است تا رکن شامی و زمین درون حِجْر را به سنگهای رخام سفید و سیاه و سرخ و زرد و سبز فرش کردهاند. و از آنجا که زیر ناودان است تا دیوار دایرة حِجْر هفده گز و ثلث گز است و مقدار هفت گز و یک وجب از زمین کعبه است و باقی جای گوسفندان حضرت اسماعیل بوده و بعد از آن در حِجْر داخل کردهاند و طواف بر دور حِجْر میکنند؛ زیرا که اگر از درون حِجْر طواف کنند باطل است؛ زیرا که در حدیث واقع است که الْحِجْرُ مِنَ الْبَیْت و به اتّفاق ائمّه میباید که طواف چنان واقع شود چنانکه هیچ عضوی از اعضای طائف داخل کعبه نگردد. بنابراین، اگر کسی در اثنای طواف، از درون حِجْر بگذرد، طوافش درست نَبُوَد.
و این حِجْر دو در دارد؛ یکی نزد رکن عراقی و یکی نزد رکن شامی و مسافت ما بین دو در حِجْر بیست گز است و دور دایرة حِجْر از جانب درون سی و هشت گز است و از جانب بیرون چهل گز و رُبْع گز است. پس یک طوف برگِرد کعبه مشرّفه و حِجْر یکصد و سی و سه گز و نصف گز است.
امّا بیان حفره که پیوسته به دیوار شرقیِ کعبه، نزدیک به زیر آستانة باب کعبه، که در این ایّام به «مقام جبرئیل7 » مشهور است و بعضی گویند: این حفره جایی است که حضرت ابراهیم خلیل7 آنجا گِل راست میکردهاند از بهر تعمیر کعبه و لهذا اهل مکّه آن حفره را مِعجَنه مینامند. اما طول این حفره هشت وجب است و هفت انگشت مضمومه و عرض او پنج وجب و سه انگشت به جناب دیوار کعبه و عمق او یک وجب و چهار انگشت مضمومه است.
و منقول است از شیخ محبّ الدین الطبری که از محدثین است و از شیخ عزّ الدین بن عبدالسّلام نیز که این حفره چاهی است که جبرئیل7 با رسول9 پنج وقت نماز را دو روز متعاقب در این موضع گزاردهاند و اوقات پنج نماز فریضه را معیّن ساخته در زمانی که خداوند تبارک و تعالی نماز را بر این امّت مرحومه فرض گردانید، والله اعلم.
و بدان که حرم محترم و بیت الله العمظّم، اندک انحرافی دارد از جهات اربع؛ چنانکه رکن حجر الأسود محاذی بین المشرقین واقع شده و ستارة قطب شمالی در برابر رکن عراقی مرئی میگردد و باقی ارکان به همین قیاس و این، در کتب هیئت و بعضی از مناسک مذکور است.
امّا بیان کیفیّت مقام ابراهیم7 ، چنین نقل کردهاند از شیخ عزّ الدین بن جماعه که گفت:
«در سال هفتصد و پنجاه و سه از هجرت نبوی مجاور مکّه بودم و مقام مذکور را پیمودم؛ بلندی مقام از روی زمین نصف و رُبع و ثُمن گز است و روی مقام مربّع است از هر طرفی سه رُبع گز، و موضع قدمین حضرت ابراهیم7 را تنگة نقره پوشیدهاند و عمق موضع قدمین از بالای نقره، هفت قیراط و نصف قیراط است؛ یعنی ثُلث گز الاّ نیم قیراط. و بیست و چهار قیراط یک گز است، چنانچه بیست و چهار انگشت یک گز است. و در این ایّام بر بالای مقام مذکور صندوقی از آهن ساخته وضع کردهاند که بلندی آن مقدار چهار گز باشد، و چهار جانب آن صندوق در زمین استوار است و بر روی صندوق پردهای از اطلس سیاه زربفت پوشانیدهاند و بر بالای صندوق مذکور گنبدی مختصر از چوب بر سر چهار ستون سنگ ترتیب کردهاند و درون آن را به طلا و لاجورد و غیرهما مُلَوَّن و مُنَقَّش ساخته و بر روی آن گنبد تختههای سُرب بر بالای هم نهاده میخ دوز کردهاند و بر چهار جانب گنبد، چهار شُبّاک از هفت جوش[8]بر چهار ستون مذکور وصل کردهاند و در عقب گنبد ایوانی بر سر دو ستون سنگ ترکیب کردهاند و یک جانب این ایوان متّصل به گنبد است و این ایوان را خلف المقام میگویند و سنّت این است که بعد از فراغ طواف، دو رکعت نماز طواف را در خلف المقام گزارند مگر آنکه ازدحام خلق باشد.
آنگاه در حِجْر باید گزارد، و اگر آن جا نیز انبوهیِ خلق باشد، در هر موضع از مسجد که گزارد جایز است و نیز به طریق جواز در جمیع از حرم روا باشد.
امّا طول موضع که مصلاّ است؛ یعنی زیر ایوان است پنجگز و سُدْس گز است و طول و عرض شّباک[9] مذکور پنجگز و ثُمن گز است، و ارتفاع شُبّاک پنجگز است.
امّا بدانکه مقام عبارت است از آن سنگی که ابراهیم7 به روایتی بر بالای آن ایستادهاند. بنا بر امتثال امر الهی ـ جَلَّ و عَلاَ ـ بعد از اتمام کعبة مشرّفه، خلق را ندا کردهاند و به حجّ خواندهاند؛ چنانکه خدای تعالی در کلام مجید میفرماید: {وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ}[10] الآیه. و اثر قدم مبارک ایشان در سنگ مذکور ظاهر است؛ چنانکه اثر پای برهنهای در گِل نیم خشک میماند.
و روایتی آن است که چون خلیل جلیل7 مأمور گشت به عمّارت کردن کعبة مشرّفه و بعد از آنکه دیوارها بلند شد و دست بر سر دیوار نمیرسید، حضرت ابراهیم گِل و سنگ و ما یحتاج عمارت را بر دوش خود مینهادند و بر بالای مقام مذکور میایستادند وآن سنگ بهفرمان الهی ـ جلّت قدرته و عظمته ـ میل به جانب بالا مینمود و نزدیک به کنار دیوار همچنان معلَّق به هوا میایستاد تا حضرت ابراهیم7 مصالح عمارت را به کار میبردند. باز آن سنگ به جانب زمین میل میکرد تا آنکه بر روی زمین قرار مییافت، و الله اعلم بحقائق الاُمور و هو علیم بذات الصدور.
امّا از صندوق درون شبّاک که مقام مذکور در آن است تا شاذروان کعبه بیست گز و ثُلثان گز و ثُمن گز است و شاذِروان پشتیبان دیوار را گویند، و از حَجَر الأسود تا مقام مذکور بیست و هفت گز است. امّا عمق چاه زمزم شصت و هفت گز است و عرض سرِ چاه چهارگز در چهار گز است و از دیوار شرقی کعبه تا چاه زمزم که محاذی او است، سی و سه گز است و ما بین مقام و چاه زمزم بیست ویک گز است.
امّا عرض زمین مطاف که گرداگرد کعبه، به سنگ فرش کردهاند، از طرف شرقی کعبه، از پهلوی شبّاک مقام تا شاذروان کعبه که مقابل او است، چهل و چهار قدم است، و از جانب شمالی، از کنار مطاف تا دیوار حطیم که برابر اوست، چهل و هشت قدم است، و از طرف غربی، از کنار مطاف تا شاذروان کعبه که محاذی اوست، شصت و پنج قدم است، و این دورترین جوانب است. و از جانب جنوبی، از کنار مطاف تا شاذروان کعبه، آنجا که زیر حَجَر الأسود است، چهل و هفت قدم است.
اما بیان مقامات اربعه
بدانکه مقام شافعی در این ایّام، در طرف شرقی کعبه است؛ مقابل وجه کعبه، در عقب مقام ابراهیم7 . و امّا مقام حنفی در طرف شمالی کعبه است، مقابل میزاب الرحمه و این قبلة مدینه و شام و روم است. امّا مقام مالکی در طرفِ غربی کعبه است، مقابل ظَهر کعبه و امّا مقام حنبلی در طرف جنوبی کعبه است، مقابل حَجَر الأَسود و هر چهار مقام مذکور بیرون مطاف است. اما در وقت موسم حج که میشود به واسطة کثرت مردم، پیشنماز شافعی در مطاف نزدیک به کعبه نماز میگزارند.
امّا در عقب خانهای که چاه زمزم در وی است، گنبدی است که آن را قُبّة الفرّاشین میگویند؛ زیرا که فرّاشان مایحتاج مسجد را آنجا مینهند و در عقب قُبّة الفرّاشین نیز گنبدی است که سقایة الحاج مینامند و آن را ابتدا حضرت عباس2 عمارت کرده برای حاجیان که آنجا آب زمزم بیاشامند.
امّا بیان عمارت مسجدالحرام و کیفیّت آن
بدان که سطحی بود در زمان پیغمبر9 و در عهد خلافت ابوبکر نیز، و از هیچ طرف دیواری نداشت و در دور مسجد خانهها بود که دور مسجد را مثل دیوار احاطه کرده بود و در میان خانهها راهها بود که مردم به حرم در میآمدند. پس چون زمان خلافت عمر شد و مسلمانان بسیار گشتند، ایشان خانهها خریدند و ویران ساخته در حرم افزودند و مسجد را قدری گشاده ساختند و بر دور او دیواری برآوردند کمتر از قد آدمی و چراغهای مسجد را بر سر دیوار مینهادند.
بعد از آن، در عهد عثمان نیز خانهها خریدند. در سال بیست و ششم از هجرت، در مسجد داخل ساختند و حرم مسجد را بزرگ ساختند و رواقها بنا نمودند.
بعد از آن، عبدالملک مروان که از خلفای بنی امیّه است، مسجد را عمارت کرد، لیکن چیزی زیاده نساخت، امّا دیوار مسجد را بلند کرد و سقف حرم را از چوب ساج ساخت و منقّش کرد و قندیلها از سقف آویخت. بعده ولید بن عبدالملک مذکور مسجد را قدری وسیع ساخت و بعضی ستونهای حرم را از رخام ساخت.
و بعد از آن، چون دولت و خلافت از بنی امیّه به آل عباس انتقال کرد، منصور بن جعفر که از جملة خلفای عباسی است، در طرفِ شمالیِ مسجد قدری اضافه کرد و بعضی ستونها از رخام فرموده و بعده مهدی بن منصورِ مذکور دو بار حرم را زیاده کرد؛ یکی در تاریخ صد و شصت از هجرت و نوبت ثانی در سال صد وشصت و هفت. و در تاریخ صد و شصت و نُه، مهدی مذکور وفات یافت و این مهدی پدر هارون الرشید است و در بحر العمیق از طبری منقول استکه ابوهریره گفت: بهدرستی که هر آینه یافتم در کتاب خدای ـ عزّ و جلّ ـ که حد مسجد حرام از باب حزوره است تا مسعی و مسعی ما بین الصّفا و المروه را گویند. و گفتهاند که مهدی مسجد را بر مسعی بنا نهاد و جمیع ستونهای حرم را از رخام[11] ساخت و کعبه را که در یک طرف مسجد بود، در میان مسجد ـ به خریدن خانهها و زیاده کرده ـ در آورد.
امّا طول مسجد حرام در این ایّام، از باب بنیشیبه ـ که مشهور به باب السّلام است، و آن در کُنج دیوار شرقی مسجد است ـ تا باب عُمره که محاذی اوست در کُنج دیوار غربی، چهارصد و چهار گز است و این دویست و هشتاد خُطوه میشود.
اما عرض مسجد حرام از باب بنی مخزوم که مشهور به «باب الصّفا» است و این در، در دیوار جنوبی مسجد است تا دیوار اصلی مسجد که در طرف شمالی است، قریب باب دار الندوه سیصد و چهار گز است و این دویست و بیست و شش خُطوه میشود و خطوه گام را گویند.
اما عدد درهای حرم
بدانکه در این ایّام، در اطراف مسجد حرام نوزده در است، امّا مداخل سی و نُه است؛ چنانکه هر دری مشتمل است بر دو مدخل و سه مدخل، کمتر و بیشتر، بدین ترتیب که مذکور میشود:
اما جانب دیوار شرقی چهار در است؛ اول باب بنی شیبه که در این ایّام مشهور است به باب السلام،[12] و نزد اهل مکّه در جاهلیّت به باب بنی عبدشمس [مشهور] بوده و امام [اَزرقی] در تاریخ مکّه گفت که باب السلام خلفا نامیدهاند و این باب سه مدخل دارد.
دوّم باب النبی9 که امروز مشهور به باب النساء است و باب الحریر نیز گویند و این دو مدخل دارد.[13]
سیّم باب عباس بن عبدالمطّلب ـ رضی الله عنه ـ که در این ایّام باب الجنائز میگویند و در بیرون این باب متّصل به دیوار مسجد، یکی از میلین أخضرین است که نشانة مسعی است و این باب سه مدخل دارد.
چهارم باب علیّ بن أبیطالب است ـ علیه الصلاة و السّلام ـ و این باب نیز سه مدخل دارد.
امّا جانب دیوار جنوبی هفت در است.
اوّل باب بنی عائذ که در این زمان به باب بازان مشهور است و این باب دو مدخل دارد.
دوّم باب بنی سفیان بن اسد است که در این ایّام به باب البغله مشهور گشته، و صاحب النهایه این در را باب الحنّاطین گفته است و این باب نیز دو مدخل دارد.
سیّوم باب بنی مخزوم که در این ولا به باب الصّفا اشتهار یافته و این باب را پنج مدخل است.
چهارم باب اجیاد الصغیر است و وجه تسمیة اجیاد صغیر و کبیر عنقریب مذکور خواهد شد، انشاء الله تعالی! و در این ایّام باب جیاد مینامند ـ به کسر جیم ـ و این باب دو مدخل دارد.
پنجم [باب] مجاهدیه، که در این ایام باب القطنه میگویند و باب الرحمه نیز مینامند و این باب و باب اجیاد صغیر نیز از جملة ابواب بنی مخزوم است؛ زیرا که امام ازرقی در تاریخ خود چنین گفته است و این باب نیز دو مدخل دارد.
ششم باب مدرسة شریف حسن بن عجلان بن رمیثه است که از جملة سلاطین مکّه بوده و گویند که این در را در قدیم باب بنی تیم گفتندی و صاحب النهایه باب العلاّفین نامیده است، ولکن در این ایّام باب الرحمه میگویند و این باب نیز دو مدخل دارد.
هفتم باب اُمّ هانی بنت ابیطالب است و این باب نزدیک به خانههای بنی عبدشمس بوده و در جاهلیت به نام ایشان خواندی و ایضاً باب الملاعبه گفتندی و بعضی باب العرج نیز خواندهاند، به سبب آن که امام آقشهری در تعریف مسجد حرام که به خطّ خود نوشته، چنین ذکر کرده که خانة امّ هانی که از آنجا معراج واقع شده، پهلوی این در است و وجه تسمیة باب العرج این است. اما صاحب النهایه باب ابی جهل نامیده و این باب نیز دو مدخل دارد.
امّا جانب دیوار غربی
سه در است؛ اول باب حَزْوَرَه و این باب قریب به اجیاد کبیر است و بدان که اجیاد کبیر و اجیاد صغیر دو محلّه است در شهر مکّه و به روایتی اجیاد بهر آن نامیدهاند که آنجا اسبان گرانبهای برگزیده جهت فروختن تربیت میکردهاند. پس در این صورت، اجیاد جمع جَیِّد باشد ـ به فتح جیم و تشدید یاء ـ و بعضی نقل کردهاند که در یک روز صد کس را در آنجا سر از تن جدا کردند! پس بر این تقدیر اجیاد جمع جید باشدـ به کسر جیم و سکون یاء.[14] و این در را باب حَزْوَره بهر آن میگویند که شخصی بود نام او وکیع بن سلمه، و او مدّتی والی مکّه معظّمه بوده و حکومت کرد ه و از برای او تختی بزرگ از چوب ساخته بودهاند بر هیئت قصری کوچک، که گاهگاه بهر حکومت آنجا مینشسته و او خادمی تعیین کرده بود از برای محافظت آن تخت که نام او حَزْوَره بود و این باب به نام او مشهور گشته، اما در بین عوام اهل مکّه باب عَزْوَره میگویند ـ به عین مهمله ـ و این باب دو مدخل دارد.
دوم باب ابراهیم است. ابوعبیدة بکری گفته است که ابراهیم نام خیّاطی بوده که نزدیک به این باب دکانی داشته و این باب به او منسوب شده و نسب او را شیخ سعد الدین اسفراینی در کتاب مسمّی به «زبدة الأعمال» چنین ذکر کرده که: هو ابراهیم الإصفهانی. و بعضی این باب را منسوب کرده به حضرت ابراهیم خلیل ـ علی نبیّنا وعلیه الصلاة والسّلام ـ و لیکن این قول ضعیف است و وجهی ندارد که این باب را به آن حضرت تخصیص کنند از سایر ابواب، والله أعلم بالصواب؛ زیرا که آن حضرت متوطّن مکّه نبوده و اما ازرقی در تاریخ مکّه، باب الخیاطین گفته است و این باب را در زمان سابق دو مدخل بوده، امّا در این ایّام یک در است، که از جمیع ابواب بزرگتر است.
سیّم باب بنی سهم که مشهور به باب عمره است و این باب یک مدخل کوچک دارد.
امّا جانب دیوار شمالی
پنج در است: اوّل باب عمر [و] بن العاص که در این ایّام باب السدّه میگویند و این باب، یک مدخل کوچک دارد.
دوّم، باب العجله است و این نیز یک مدخل دارد.
سیّم، باب دار الندوه است و این باب نیز یک مدخل کوچک دارد.
چهارم، باب زیادة باب الندوه است و امام ازرقی در تاریخ خود باب دار شیبة بن عثمان گفته است، امّا در این ایّام مشهور به باب الزیاده است و باب زیادة علی نیز میگویند و این باب قریب به سُویقه است و سُویقه اسم محلهای است که اعظم محلّههای شهر مکّه است و اکثر اکابر مکّه از فقها و اغنیا آنجا ساکناند و عمارات عالی به تکلّف دارند و حدّ آن محلّه تا زیر جبل قعیقعان است که محاذی کوه ابوقبیس واقع شده، و این باب سه مدخل دارد.
پنجم باب الدریبه است و این باب یک مدخل کوچک دارد که خردترین همة درها است، والله الهادی.
امّا عدد ستونهایی که در زیر رواقها است.
گرداگرد مسجد حرام غیر ستونهایی که در باب ابراهیم و باب الزیاده است، جمله چهارصد و شصت و نُه ستون است در چهار دور حرم و هر طرفی سه قطار است، امّا ستونهای زیادتی باب ابراهیم بیست و هفت عدد است و ستونهای زیادتی باب الزیاده شصت و هفت است. اما ستونهایی که بر دور مطاف از جهت آویختن قندیلها راست کردهاند، سی و سه عدد است و گویند که سابقاً جمله از سنگ بوده، اما در عهد دولت سلطان سلـ[یـ]مان از هفت جوش[15] ریختهاند و به عوض آن ستونهای سنگی نصب کردهاند و بعضی گویند مادر سلطان فرموده بوده، به نام سلطان کرده، والله اعلم.
امّا منارههایی که در مسجدحرام است
هفت عدد است؛ چهار منار در چهار کُنج حرم است، یکی در پهلوی باب الزیاده و یکی دیگر بر بالای طاق دروازة مدرسة سلطان قایتبای که یکی از سلاطین مصر بوده، و آن مدرسة متّصل به دیوار شرقی مسجد است؛ میان باب السلام و باب النساء و یکی دیگر در اندرون مدرسة سلطان سلـ[یـ]مان که میان باب الزیاده و باب الدریبه است در جانب شمالی مسجد، والله الهادی.
امّا بیان فضیلت و افضلیت مکّة مشرفه و مدینة منوّره
بدان ایّدک الله و ایّانا، که ائمّة دین اختلاف کردهاند در اینکه مکّه افضل است یا مدینه، ـ حرسهما الله عن الآفات ـ اما امام اعظم [ابو] حنیفه و امام شافعی و امام کل احمدبن حنبل متّفقاند بر اینکه مکّه افضل است ولیکن امام سالک یعنی مالک گفته که مدینه افضل است، امّا آسودگاه سرور کائنات و خلاصة موجودات ـ علیه أفضل الصلاة و أکمل التحیّات ـ افضل است از مکّه و از کعبه، بلکه از عرش نیز، و این معنی را شیخ جلال الدین السیوطی ذکر کرده است در کتاب مسمّی به انموذج اللّبیب فی خصائص الحبیب، و غیر او نیز گفتهاند.
امّا بیان مواضعـ (ـی) که دعا آنجا مستجاب میشود
در مکّه و بیرون مکّه، بدان که پانزده موضع است به قول بعضی از اکابر دین، که در شأن آن حدیث نبوی9 وارد شده، که مواضع اجابت دعا است: اول نزد مُلْتزم، دوّم نزد رکن حجر الأسود، سیّم مقام ابراهیم، چهارم بین الرکن و المقام، پنجم تحت المیزاب، ششم نزد رکن یمانی، هفتم درون حطیم، هشتم اندرون کعبه، نهم نزد چاه زمزم، دهم بالای صفا، یازدهم بر مروه، دوازدهم بین الصّفا و المروه؛ یعنی مسعی، سیزدهم منا، چهاردهم عرفات، پانزدهم در زمان سنگ انداختن در پای جمرات ثلاث؛ یعنی سه میل که در بازار منا است، و زمان سنگ انداختن ایّام تشریق است و این قول شیخ حسن بصری است که در رسالة فضائل مکّه ذکر کرده.
اما بعضی دیگر از اکابر دین بدین ترتیب ذکر کردهاند:
اول زمانی که نظر بر کعبة مشرّفه میافتد و قبل از آن ندیده باشد، دوّم درون کعبه، سیّم نزد مُلتزَم، چهارم در مطاف، پنجم خلف المقام، ششم بر سر چاه زمزم، هفتم بر صفا، هشتم بر مروه، نهم مسعی، دهم عرفات، یازدهم مزدلفه، دوازدهم منا، سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم در وقت سنگانداختن در زیر امیال ثلاث که در منا است، و الله اعلم بالصّواب.
اما امام ابومحمّد علیِ بن الحسن النقّاش المفسّر در مناسک خود آورده که در مکّة معظّمه، چهل جای، مکان اجابت دعا است و از برای هر جایی وقتی تعیین کرده و بعضی از آن در این مختصر مذکور میگردد و بالله التوفیق:
«خلف مقام ابراهیم7 و تحت میزاب وقت سحر، و نزد رکن یمانی وقت فجر، و نزد