موالات در طواف، میان طواف و نماز آن، سعی، و رمی جمرات

نوع مقاله : فقه حج

نویسنده

پردیسان. بلوار آزادی. خیابان شهید کوچکی. مجتمع حایری بلوک ۷ واحد ۶

چکیده

اعمال و رفتار های مشروع انسان در شریعت اسلام، گاهی  برگرفته از رفتار های عرفی است و عرف حدود و ثغور آن را مشخص می‌کند و  گاه توقیفی بوده و نیازمند بیان شارع است. حج از آن جمله  عبادات است که توقیفی بوده و در جای جای آن نیامند بیان شارع هستیم. آنچه در این نوشتار به پژوهش در این باره پرداخته­ایم که آیا فاصلة میان یک عمل و یا میان اعمال مانع کلیت و صحت این عبادت مرکب می‌شود یا خیر؟ به بیان دیگر هیات اتصالی بین اعمال و حرکات در حج واجب است یا خیر؟ طبق فحص و جستجویی که انجام گرفت، به این نقطه رسیدیم که در برخی از اعمال موالات واجب بوده و در برخی دیگر خیر. ملاک در تشخیص تحقّق موالات و یا عدم آن، عرف است.

کلیدواژه‌ها


مقدمه

اعمالی که به صورت تدریجی محقق می‌شوند، محل بحث در مورد اشتراط و عدم اشتراط موالات است؛ به این معنا است که آیا باید اعمال به صورتی انجام پذیرند که به هم پیوستگی داشته باشند و هیأت اتصالیة آن، به صورت عرفی از بین نرود؟ حج نیز از همان عباداتی است که تدریجی انجام می‌پذیرد؟ علاوه بر اینکه این عمل، دارای اجزای مختلفی است که آنها نیز تدریجی هستند. فلذا هم در خود اجزاء بحث موالات مطرح می‌شود و هم بین اجزا.

در بارة اینکه آیا در اجزاء حج؛ مثل طواف و سعی و رمی جمرات و...  همچنین بین این اجزاء، موالات لازم است یا نه، به صورت منسجم بحثی صورت نگرفته و نوشتاری وجود ندارد. هرچند در متون متعدد فقهی به صورت پراکنده و جسته و گریخته ذیل هر بحثی،
به فراخور هر مبحثی، مباحثی مطرح شده و تمرکز بر صرف موالات نبوده است. البته مباحثی که فقهای گرانقدر در این زمینه قلم فرسایی کرده­اند بسیار ارزشمند و دقیق می‌باشد.

اهمیت و ضرورت این موضوع، با توجه به مبتلابه بودن و عدم تحقیق منسجم در این باره، بیشتر احساس می‌شود. حجاجی که در اثنای اعمال، به هر دلیلی وقفه و فاصله­ای در اعمال می‌اندازند، وظیفه شرعی شان مرهون نتیجة این مسأله است که آیا اعمالشان را از اول شروع کنند یا ادامه دهند؟

بنابراین، به دنبال پاسخ به این سوال هستیم که آیا در اجزای حج و همچنین میان اجزای حج موالات لازم است یا خیر؟ آیا برای صحت حج، اجزای حج باید از به­هم پیوستگی عرفی برخوردار بوده و هیأت اتصالی اش برقرار باشد یا خیر؟

بخش اول: معنا شناسی موالات

در لغت کلمة «موالات»، مصدر باب مفاعله از ریشة «و ـ ل ـ  ی» است. «ولی»، «یلی» به معنای پشت سر یک چیز در آمدن است که هیچ فاصله­ای بین این دو شیء وجود نداشته باشد. (راغب اصفهانى، 1412، ص885) لذا کلمة «موالات» از آنجا که وارد باب مفاعله شده، علاوه بر معنای اتصال بین دو چیز، حیثیت دو طرفی را هم لحاظ می‌کند؛ به این معنا که شیء اول نسبت به دوم و شیء دوم نسبت به اول متابعت و اتصال دارند و چیزی غیر از خودشان، بینشان فاصله نشده است (فیومى، 1414، ج2، ص672).

اما در اصطلاح فقهی «موالات» به معنای پشت سر هم انجام دادن یک عمل است البته به­گونه­ای که از نظر عرفی و متعارف، فاصلة زیادی بین اعمال اتفاق نیفتد. (نجفى، کاشف الغطاء، 1422، ج2، ص333) گرچه در هر بابی از فقه، تعریفی خاص نسبت به خودش بیان شده است؛ برای مثال، در بحث وضو موالات را به معنای عدم فاصله بین اجزا معنا کرده‌اند اما با این مناط که این توالی باید به گونه‌ای باشد که جزء قبلی در هنگام شروع، به جزء بعدی به صورت متعارف خشک نشده باشد. البته در موضوعات مختلف اختلاف نظرهایی در تعریف موالات شده است که مجال مطرح کردن آن وجود ندارد. (عاملى، شهید ثانى ، 1402، ج1، ص114)

اما در مبحث حج، همان تعریف مصطلح کلی مطرح شده مد نظر قرار می‌گیرد. که به فراخور هر بحثی حکم آن نیز در بخش های بعدی مطرح می‌گردد.

بخش دوم: مناط و ملاک موالات:

موالات در اعمالی مطرح می‌شود که تدریجی بوده و دارای اجزاء هستند؛ برای نمونه، در نماز، وضو، غسل و... که دارای اجزای متعدد تدریجی هستند،  موالات معنی می­یابد.

به­طور کلی ملاک و مناطی که برای موالات در کتب فقهی مطرح شده، این است که آن عمل از جهت توالی و اتصال، به­گونه­ای انجام شود که از نظر عرفی از صورت و شکل مشخص خود خارج نشود. به فرض مثال، عرف این عمل او را نماز خواندن یا وضو گرفتن یا طواف کردن بداند.[1] (یزدى، سید محمد کاظم طباطبایى، 1419، ج2، ص208)

بخش سوم: موالات بین طواف و نماز آن

با توجه به روایات این باب و همچنین فتاوای عده­ای از فقها، نماز طواف در
طواف­های واجب، واجب است؛ یعنی چه در حج قِران و چه اِفراد و چه تمتع، واجب است که بعد از طواف، نماز طواف خوانده شود. اما در طواف های مستحب، نیازی به نماز طواف نیست. (خمینى، ص118)

نظرات فقها:

برخی از فقها، باتوجه به اینکه تأخیر صلاة را مختص به طواف نافله کرده اند، می‌توان استفاده کرد که قائل به وجوب موالات بین طواف و نماز طواف هستند. (حلّى، یحیى‌بن سعید، 1405، ص200) اما بعضی دیگر به صراحت فاصله انداختن بین طواف و نماز را غیر مجاز می‌دانند (بحرانی، ج 16، ص149). عده‌ای قائل هستند که باید نماز را بلا فاصله بعد از طواف انجام داد و واجب فوری است. اما وجوبش وجوب تکلیفی است؛ یعنی به تأخیر انداختنِ حتی عمدی آن، باعث بطلان حج یا نماز و یا طواف نمی‌گردد. (نجفى، کاشف الغطاء، 1423، ج2، ص162) و عده‌ای دیگر با واحد مجموعی دانستن حج، واجب می‌دانند که نماز بلافاصله بعد از طواف خوانده شود (خویى، ج29، ص107).

بررسی مسأله:

دلالت روایات:

در روایت صحیحه است که از حضرت امام باقر7  سوال شد: اگر شخصی طواف واجب به جا آورد و طوافش زمانی تمام شد که خورشید غروب کرده. [آیا نماز طواف را بخواند یا ابتدا نماز مغرب را به جا آورد؟] حضرت فرمودند: «وَجَبَتْ عَلَیْهِ تِلْکَ السَّاعَةَ الرَّکْعَتَانِ فَلْیُصَلِّهِمَا قَبْلَ الْمَغْرِبِ» بر او واجب است که همین لحظه دو رکعت نماز طواف را به جا آورد. (وسائل الشیعه، باب 76 از ابواب طواف، حدیث). این روایت صحیحه است.

 از این روایت استفاده می‌شود که غروب آفتاب بوده و ظاهر آن این است که وقت نماز مغرب هم هنگام غروب آفتاب است. بنا بر این، سوال کننده در صدد است بپرسد که آیا باید نماز طواف را قبل از نماز مغرب بخواند یا می‌تواند تأخیر بیندازد و نماز مغرب را بعدا بخواند. امام امر می‌کند که نماز طواف مقدم بر نماز مغرب باشد. پس می‌توان نتیجه گرفت که طبق این روایت، تأخیر انداختن نماز طواف جایز نیست:

  1. امام باقر7 : زمانی که از طواف فارغ شدی، به مقام ابراهیم برو و دو رکعت نماز به جا آور... این نماز را هیچ وقت به تأخیر نینداز. (وسائل الشیعه، باب 76 از ابواب طواف، حدیث 3) این روایت صحیحه است.

این روایت بر این مطلب دلالت دارد که تأخیر انداختن نماز طواف جایز نبوده و واجب است بلافاصله انجام بپذیرد. بنا براین، طبق این روایت نیز موالات لازم است.

  1. امام7 می‌فرماید: بعد از طواف، نماز طواف را بخوان و اگر هم در اوقات مکروهه قرار گرفتی، اشکال ندارد و می‌توانی نماز طواف را بخوانی. حضرت در ذیل روایت تصریح می‌کنند که بعد از طواف هرگز نماز طواف را تأخیر نینداز.[2]

این روایت نیز تصریح دارد که تأخیر نماز طواف جایز نیست، حتی اگر در اوقاتی قرار گرفته باشدکه نماز خواندن مکروه است.

  1. راوی می‌گوید: از امام صادق7 در مورد نماز طواف واجب پرسیدم: حضرت فرمودند: آن را به تأخیر نینداز و هرگاه طواف کردی، بعد از آن، نماز را به جا آور. (وسائل الشیعه، باب 76 از ابواب طواف، حدیث 5) این روایت نیز صحیحه است و دلالت آن مانند روایت قبلی است.
  2. 4. رفاعه ‌گوید: از امام صادق7 در مورد کسی که بعد از نماز عصر طواف واجب انجام داده، پرسیدم که آیا نماز طواف را بعد از طواف به جا آورد؟ (گویا نظر اهل تسنن این است که نباید بعد از نماز عصر دیگر نمازی خوانده شود) حضرت فرمودند: آری. آیا روایت پیامبرخدا9 نشنیدی که می‌فرماید پسران عبد المطلب! مردم را از نماز بعد از عصر منع نکنید؛ چرا که با این کار آنها را از نماز عصر منع کرده اید (همان، حدیث 2)

به قرینة اینکه ابن ابی عمیر از رفاعه نقل روایت کرده، معلوم می‌شود که منظور از رفاعه، رفاعة‌بن موسی است؛ بنا بر این، سند روایت صحیح می‌باشد.

 اشکال

ممکن است در مورد دلالت این روایات به وجوب موالات بین طواف و نماز، این اشکال مطرح شود که:

این روایت از قبیل «امر در مقام توهّم حذر» است. با این توضیح که در برخی مواقع مخاطب با این توهم که انجام یک کاری حرام است، از امام در مورد آن فعل سوال می‌کند و امام برای از بین بردن توهّم و حرمت خیالی، از صیغة امر استفاده کرده­اند. این قالب امری دلالت بر طلب موکد نیست که وجوب از آن استفاده شود، بلکه فقط دال بر این است که انجام آن فعل مجاز است و از آن جواز استفاده می‌شود.

در ما نحن فیه نیز چون اکثر عامه تصور می‌کردند که نباید بعد از نماز عصر و یا بعد از نماز صبح نماز خواند، امام7 برای رفع این توهّم می‌فرماید: «بجا آور» یعنی این کار جایز است، نه واجب.

رد اشکال

اگر این روایات، تنها به صورت صیغة امر می­آمد، شاید اشکال وارد ‌بود، (هر چند چنین حملی نیازمند قرینه است و به صرف احتمال، دلالت روایات از بین نمی‌رود) اما در میان این روایات، دسته­ای به صورت نهی آمده است. اشکال مزبور به روایاتی که از تأخیر انداختن نماز طواف نهی می‌کند وارد نیست؛ مانند: «ا تُؤَخِّرْهَا سَاعَةً إِذَا طُفْتَ»  بنا بر این نماز طواف را باید بلا فاصله بعد از طواف خواند.

نتیجه:

نماز طواف باید بلا فاصله بعد از طواف خوانده شود اما برای بررسی اینکه وجوب در این بحث وضعی است یا تکلیفی، باید گفت که در اجزای مرکب اگر نهی و امری وارد شود، ظهور در امر و نهی وضعی دارد؛ یعنی اگر رعایت نشود عمل باطل است؛ برای مثال، اینکه گفته شده باید بعد از رکوع سجده کرد؛ یعنی این ترتیب شرط است و اگر رعایت نشود اصل عمل باطل می‌گردد.

اما در مسألة نماز طواف، چون در مورد ناسی و جاهل روایات متعددی داریم که اگر کسی از روی نسیان یا جهل، نماز طواف را نخواند می‌تواند آن را در شهر خودش به­جا آورد، لذا «فوریت مزبور از باب فوریت شرطی و از باب شرط واقعی و ذُکری نیست.» بلکه از باب حکم تکلیفی است، به این دلیل که اگر فوریت شرطیت داشته باشد باید در صورت نسیان و جهل، حج و یا طواف او باطل شود، در حالی که چنین نیست.

اما در مورد اینکه آیا در این مسأله می‌توان به قاعدة اشتعال تمسک کرد و وجوب شرطیت را ثبات نمود یا خیر؟ باید گفت چون اصل تکلیف به شرطیت فوریت و موالات مجهول است و اساساً نمی‌دانیم که موالات شرط است یا نه، محل اجرای قاعدة اشتغال نیست؛ چرا که قاعدة اشتغال در صورتی است که اصل تکلیف معلوم بوده ولی شک در مکلف­به باشد.

بخش دوم: موالات و تجدید وضو

 اعمال حج به دو قسم تقسیم می‌شود؛ اعمالی که نیازمند طهارت از حدث اصغر و اکبر هستند. و اعمالی که نیازمند طهارت نیستند:

ـ اعمال قسم اول؛ طواف واجب است و نماز طواف.

ـ اعمال قسم دوم؛ عبارت است از سعی، تقصیر، وقوف در مشعر، وقوف در عرفات، رمی جمرات و احرام. البته نظر برخی از فقها؛ مانند حضرت امام= این است که احوط آن است که در سعی طهارت داشته باشند. (تحریر الوسیله؛ ج‌1، ص418)

و نیز از میان این اعمال، تنها در طواف، نماز طواف، سعی و رمی جمرات هستند که یا موالات در آنها قطعی است یا اختلافی.

بنا براین، برای تحقیق در مسأله، باید بین اقسام بالا تفصیل قائل شد:

  1. تجدید وضو در اثنای نماز:

اگر فردی بخواهد در حال نماز تجدید وضو کند، واضح است که به دو علت نمازش باطل می‌گردد:

ـ به خاطر اینکه نماز بدون طهارت باطل است

ـ به خاطر به هم زدن شکل نماز و عدم موالات

  1. تجدید وضو در اثنای طواف واجب[3]:

طهارت در طواف واجب، شرط صحت است. لیکن در طواف مستحب، طهارت شرط نیست.

روایت های متعددی در این باره در کتاب وسائل الشیعه (ج13، ص374) مطرح شده است که به بیان یک مورد بسنده می‌کنیم:

«محمد‌بن مسلم نقل می‌کند که از امام باقر یا امام صادق: در مورد شخصی که طواف واجب را بدون طهارت انجام داده است پرسیدم؟ فرمودند: باید طواف را مجدداً به­جا آورد. البته اگر طواف مستحب را بدون طهارت به­جا آورده باشد، نیازی به اعادة طواف نیست و باید برای نماز طواف طهارت حاصل کند.»

  1. 1. پس از تمام شدن دور چهارم یا دور 3.5[4]؛  باید بنا بر احتیاط واجب آن شوط از طوافش را تمام کند و بعد برود و وضویش را تجدید نماید. (البته اگر حدث اکبر برایش رخ داده باشد باید بلافاصله برای رفع آن اقدام کند) و پس از طهارت، از همان جایی که حدث اصغر یا اکبر برایش رخ داده، طواف را اعاده کند.
  2. پیش از تمام شدن دور چهارم؛ چه حدث اصغر و چه حدث اکبر، باید از طواف خارج شود و پس از کسب طهارت، طواف را از ابتدا انجام دهد. (مناسک حج امام خمینی، ص134)

در این باره روایاتی نقل شده است؛ از جمله آنها است، روایت ابن ابی عمیر.

«ابن ابی عمیر از امام باقر یا امام صادقین8 در مورد مردی سؤال می‌کند که در اثنای طواف واجب مُحدِث شده و طهارتش را از دست می‌دهد؟ حضرت می‌فرمایند: اگر بیش از نصف اشواط را انجام داده تجدید وضو کند و طوافش را ادامه بدهد و اگر کمتر از نصف طواف را به­جا آورده، طواف را رها کند و بعد از تجدید وضو، طواف را از ابتدا آغاز کند.» (وسائل الشیعه، ج13، ص378)

  1. تجدید وضو در اثنای سعی:

در سعی طهارت شرط نیست (همان، ص493)

الف) نظرات فقها:

*  ابوالصلاح حلبی: حکم موالات در سعی، همانند موالات در طواف است. در حین سعی نمی‌توان نشست ولی می‌توان استراحت کرد. (الکافی فی الفقه، ص196)

* عده‌ای از فقها به­طور کلی موالات را شرط سعی نمی‌دانند (یا فقط در شوط اول لازم می‌دانند) مانند حضرات آیات؛ امام خمینی، بهجت و گلپایگانی.

*  برخی رعایت موالات را از باب احتیاط لازم می‌دانند؛ مانند مرحوم کاشف الغطا (أنوار الفقاهه ـ کتاب الحج؛ ص151)، آیات عظام تبریزی، مکارم و سیستانی.

* عده­ای دیگر جلوس و خواب و استراحت را جایز شمرده­اند؛ مانند آیات عظام خامنه‌ای و نوری.

* برخی دیگر نیز موالات عرفیه را لازم شمرده­اند مانند آنچه از مرحوم شیخ در کتاب مختلف و نیز از شیخ مفید و سلار دیلمی و ابی صلاح در الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهره (ج‌16، ص289) و همچنین آیات عظام شبیری، صافی، فاضل و وحید.

بررسی مسأله:

ادله بر عدم وجوب موالات:

*  اصل عدم وجوب موالات؛ مقتضای اصل فوقانی در اینجا برائت است؛ چرا که شک در اصل اشتراط یا عدم اشتراط موالات در سعی است که محل اجرای اصالة البرائة می‌باشد.

اجماع منقول؛ مثلاً در منتهی (المنتهى، ج2، ص707) و تذکره (التذکره، ج1، ص367) ادعای لا خلاف شده که می­توان سعی را در چند مورد  قطع کرد.)

*  ظاهر برخی اخبار؛ که دلالت دارند؛ می‌توان سعی را به خاطر نماز و استراحت و بر آورده کردن نیاز مؤمن و... ترک کرد.

ـ در حدیثی صحیح، شخصی از حضرت می‌پرسد: کسی که داخل در سعی بین صفا
و مروه شده و وقت نمازش می‌رسد، وظیفه­اش چیست؟ حضرت می‌فرمایند: نمازش را بخواند سپس به سعی خود برگردد. (لکافی، ج4، ص438 ؛ الفقیه ج2، ص417)

ـ شخصی از امام7 می­پرسد: یک شوط سعی کرده­ام که فجر طلوع می‌کند (یعنی زمان نماز صبح فرا می‌رسد). حضرت می‌فرمایند: نمازت را بخوان سپس به سعی خود برگرد و آن را به پایان رسان. (همان)

ـ در روایتی صحیح آمده است: کسی که در حال سعی بین صفا و مروه است
و سه یا چهار شوط سعی هم انجام داده، در همین حین دوستش از او حاجتی می­خواهد یا به خوردن طعام دعوت می‌کند و... آیا می­تواند خواسته­اش را برآورده سازد؟ حضرت در پاسخ وی فرمودند: اگر او را اجابت کند، مشکلی نیست. (الفقیه، ص2، ص258 ؛ التهذیب، ج5، ص472)

ادله بر وجوب موالات:

*  اصالة الاحتیاط؛ برای این که شخص یقین کند تکلیف از دوشش فرد برداشته شده و بریء الذمه است، باید موالات را در سعی رعایت کند.

*  اخذ به مقتضای تأسی؛ یعنی برای اینکه رفتار ما در سعی، همانند معصومین: باشد، باید با موالات انجام گیرد و خللی در آن نباشد.

نتیجه:

با توجه به ادلة مطرح شده، می‌توان گفت موالات در سعی واجب نیست و ادلة اثبات وجوب مردود است؛ زیرا همانطور که پیش­تر گذشت، محل اجرای اصالة الاشتغال نمی‌باشد و علاوه برآن، دلیل دومشان با توجه به روایات متعدد، در این باب قابل قبول نیست. بنا بر احتیاط باید در غیر از نماز و قضای حوائج مؤمن و موارد خاص دیگر ـ که در روایات استثنا شده است ـ اموری که به موالات صدمه می‌زند را ترک کرد. دلیل احتیاط آن است که در روایات اغلب خروج از سعی به خاطر نماز و قضای حاجت مؤمن و موارد خاص دیگر استثنا شده است. پس بهتر است احتیاطاً موالات رعایت شود.

اما در مورد تجدید وضو در حال سعی، باید گفت: بنا بر نظر مشهور و اقوی طهارت از حدث و خبث برای سعی شرط نمی‌باشد.

ـ پس اگر این وضو برای اقامة نماز واجب باشد، از جهت اینکه مقدمة نماز بوده و خروج از سعی به خاطر نماز جایز دانسته شده، وضو گرفتن برای این منظور، به­یقین بدون اشکال است.

ـ اگر تجدید وضو برای غیر از نماز واجب باشد، از آنجا که موالات را شرط ندانستیم، وضو گرفتن هر چند اخلال به موالات هم باشد مشکلی پیش نمی‌آورد.

ـ و اگر موالات را شرط بدانیم، فقط در صورتی اجازه به تجدید وضو هست که مستلزم اخلال به موالات عرفی نباشد.

تجدید وضو در اثنای رمی

از آنجاکه موالات در رمی شرط نیست، تجدید وضو خللی به رمی وارد نمی‌کند.

تجدید وضو بین نماز و سعی

از آنجاکه لازم است سعی بعد از نماز طواف انجام گیرد، ممکن است عده‌ای گمان کنند که این بعدیت باید به صورت متصل باشد؛ یعنی نباید بین نماز و سعی خلل و فاصله ایجاد شود، در حالی که در بخش بعدی مفصل بیان خواهیم کرد که انجام دادن چنین کارهای جزئی و کوتاه، خللی به اتصال این دو نمی‌زند.

تجدید وضو بین طواف و نماز

بی شک لازم است نماز طواف بعد از طواف و به صورت فوری انجام شود،[5] حال اگر وضوی شخص پس از طواف باطل شد، لازم است تجدید وضو کند و پس از آن، به اقامة نماز طواف بپردازد. (پیش­تر گذشت که بعد از شوط چهارم، بطلان وضو خللی در طوافِ طواف گزار ایجاد نمی‌کند.)

بخش سوم: فاصله بین نماز طواف و سعی

سوال 1: آیا لازم است بلافاصله بعد از نماز طواف، سعی را به جا آورند یا می‌توان بین نماز و سعی فاصله انداخت؟

سوال 2: مدت جواز تأخیر چقدر است؟

سوال 3: آیا این تأخیر باید به خاطر یک عذری باشد یا اینکه شخص می‌تواند به­صورت اختیاری هم تأخیر بیندازد؟

سوال 4: به فرض عدم جواز تأخیر، حکم در اینجا تکلیفی صرف است یا وضعی نیز می‌باشد؛ یعنی باعث بطلان طواف و نماز طواف هم می‌شود یا خیر؟

نظرات فقها:

جواز و عدم جواز تأخیر:

بیشتر فقها تأخیر اختیاری سعی را تا روز بعد جایز می‌دانند، ولی معتقدند جایز نیست به روز بعد موکول شود. غیر از برخی فقها که احتیاطاً تأخیر به شب را نیز ممنوع کرده­اند:

الف) صاحب جواهر، (جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج‌19، ص390‌) حضرات آیات گلپایگانی، سیستانی، صافی، نراقی، صاحب حدائق (مستند الشیعه، محقق نراقی، ج12، ص189 و حدائق الناضره، شیخ یوسف بحرانی، ج16، ص294) : اجازه داده است که سعی را تا شب به تأخیر اندازد، ولی به صورت اختیاری مجاز نیست سعی را به فردا موکول نماید.

ب) مرحوم خویی: بنا بر نظر اقوی جایز است سعی را تا شب به تأخیر اندازد و جایز نیست به صورت اختیاری به فردا موکول نماید. هرچند احوط این است که بدون عذر معتدّبه سعی را به تأخیر نیندازد. (مناسک الحج (للخوئی)، ص149‌).

ج) جواز تأخیر به روز بعد؛ یعنی می‌توان به روز بعد موکول کرد.

د) ظاهر کلام مرحوم محقق: جایز است که سعی را به فردا موکول نماید و لی بیش از آن تأخیر نیندازد (حاشیة شرائع الإسلام؛ ص271).

  1. حرمت تکلیفی یا وضعی:

الف) عده­ای عدم رعایت مهلت جایز شده را فقط «حرمت تکلیفی» می‌دانند.

  1. حضرات آیات: امام خمینی و محقق داماد (کتاب الحج، للمحقق الداماد، ج‌3، ص557) بهجت و مکارم: تأخیر سعی بیش از مقدار مجاز حرام است ولی باعث بطلان طواف وصلاة نمی‌شود.
  2. صافی گلپایگانی: اختیاراً نباید سعی را به روز بعد تأخیر بیندازد.

ب) عده‌ای عدم رعایت مهلت مجاز را «مبطل طواف و نماز طواف» هم می‌دانند.

  1. حضرات آیات: خویی و فاضل: اگر بدون عذر تا روز دوم و سوم تأخیر بیندازد باید طواف و نماز طواف را هم اعاده کند.
  2. شبیری: اگر تا فردای طواف تأخیر انداخت احتیاط اعادة طواف است.

بررسی مساله

ادلة مطرح در این مسأله:

روایات وارد شده در این باب:

روایات متعددی وجود دارد که بعضی بالاطلاق و بعضی بالصراحه می‌گویند:

جایز است تا شب تأخیر بیندازد و تأخیر به روز بعد جایز نیست. این روایات در باب 60 از ابواب طواف در کتاب وسائل ذکر شده است که متضمن سه روایت صحیح می‌باشد:

الف) عبد الله‌بن سنان از امام صادق7 می‌پرسد: آیا فردی که وارد مکه شده ولی هوای گرم او را به اذیت و سختی انداخته، اگر طواف را انجام داده باشد، آیا می‌تواند سعی را تا زمان خنکی هوا تأخیر بیندازد؟ حضرت فرمودند: مشکلی ندارد. حتی خودم هم گاهی همین کار را می‌کنم.

راوی: دیدم که حضرت سعی را به شب موکول می‌کنند. (وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج13، ص410، ابواب طواف، باب60، حدیث18088، چاپ آل­البیت.)

صدر این روایت اطلاق دارد و مشخص نکرده است که تا چه مقدار می‌شود
سعی را به تأخیر انداخت، ولی ذیل آن، با صراحت بر مقدار تأخیر اشاره دارد و آن  را مشخص کرده و فرموده است: «الی اللیل».

ب) محمد‌بن مسلم گوید: از یکی از صادقین8 پرسیدم: شخصی که طواف را انجام داده ولی خستگی به وی رو آورده است، آیا می‌تواند سعی را به تأخیر اندازد؟ حضرت فرمودند: آری، می­تواند. (همان، ص411، ابواب طواف، باب60، حدیث18089، چاپ آل البیت).

 این روایت نیز اطلاق دارد و مقدار تأخیر در آن بیان نشده است.

ج) علاء‌بن رَزین از امام باقر یا امام صادق8 در مورد شخصی که طواف کرده و خستگی بر وی چیره شده می‌پرسد که آیا می‌تواند سعی را تا فردای آن روز به تأخیر اندازد؟ حضرت پاسخ می­دهند: خیر (همان).

د) این حدیث از تأخیر سعی به فردا نهی کرده و نسبت به قبل از آن، ساکت است. البته تعدادی از فقها بر این باور هستند که می‌توان از مفهوم غایت در این روایت استفاده کرد که برای قبل از فردا تأخیر جایز است. اما به نظر می‌رسد که اولاً: در اینجا مفهوم غایت وجود ندارد؛ چون غایتی برای حکم جواز یا عدم جواز ذکر نشده است. آنچه ذکر گردیده بازة زمانی خاصی است که حکم خاصش هم مطرح گردیده است. از مفهوم وصف هم نمی‌توان استفاده کرد. چون این تقیید به تناسب سوال سائل بوده است؛ یعنی امام ابتدا چنینن قیدی نمی‌زنند بلکه سائل در مورد و زمان خاصی از امام سوال می‌کند و امام هم ناظر به سوال سائل پاسخ را می‌گوید؛ لذا نمی‌توان از عدم جواز تأخیر سعی به فردا برداشت کرد که قبل از فردا جایز است.

 هـ) این روایت که از کتاب کافی است و مُضمَر است (یعنی نام معصوم در آن
ذکر نشده) ولی صاحب وسائل این روایت را از تهذیب نقل می‌کند که در آن
«عن احدهما» (امام باقر یا امام صادق8) آمده است و در نتیجه روایت از اضمار در می‌آید.

  1. اجماع منقول: محقق نراقی و صاحب حدائق ادعای اجماع یا شهرت در این بحث کرده­اند (مستند الشیعه، محقق نراقی، ج12، ص189؛ حدائق الناضره، شیخ یوسف بحرانی، ج16، ص294).
  2. اصول فوقانی: اصالة الصحة و اصالة البرائة

بنا بر اصالة الصحة، حجی که در آن بین طواف و سعی فاصله افتاده باشد،
و شک کنیم در صحت و بطلان آن حج یا سعی یا طواف، صحیح می‌باشد و بنا بر اصالة البرائة مکلف هیچ تکلیفی درمورد موالات و یا اعاده و قضای طواف
و سعی ندارد. اما ازآن جاکه حج یک عمل توقیفی است، احتیاط آن است فاصله‌ای که از نظر عرفی مخل به هیأت اتصالی باشد انجام ندهد.

نتیجه:

با توجه به ادلة مذکور، می‌توان به این نتیجه رسید که فرد می‌تواند بین طواف و سعی فاصله بیندازد اما با توجه به نهی صریح روایت، نباید این فاصله به فردا موکول شود.

بخش چهارم: موالات در رمی

سؤالی که در اینجا طرح می­شود این است که: آیا در رمی جمرات باید اتصال برقرار باشد؟ یعنی رمی کننده می‌تواند میان هفت عدد سنگی که می‌خواهد به هر یک از جمرات بزند و همچنین بین هر کدام از جمرات فاصله بیندازد؟

در اینکه آیا میان هرکدام از جمرات رعایت موالات لازم است یا نه، تقریباً اتفاق نظر وجود داردکه رعایت آن لازم نیست. اما بین سنگ های هر جمره اختلاف نظریه وجود دارد.

نظرات فقها

*  شهید ثانی؛ در بین رمی هفت سنگ، تا قبل از سنگ چهارم باید موالات رعایت شود. اگر قبل از سنگ چهارم اخلالی در رمی به وجود آید؛ به­گونه‌ای که از نظر عرفی موالات از بین برود، باید از اول رمی کند. (الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة (المحشى ـ کلانتر)، ج‌2، ص282‌)[6]

*  منقول از مرحوم ابن ادریس حلی؛ موالات در رمی شرط نیست. (مدارک الأحکام فی شرح عبادات شرائع الإسلام؛ ج‌8 ، ص235)

بررسی مساله

اصل اولیه در مسأله، عدم وجوب موالات است؛ زیرا شخص هرگاه شک کند در شرطیت یا جزئیت یک چیزی، اصل برائت جاری می‌شود و عدم اشتراط را ثابت می‌کند.

حال باید بررسی شود که آیا دلیل خاص یا عامی وجود دارد که خلاف این اصل را ثابت کند یا خیر؟

روایات مربوط به این بحث، دو دسته است:

  1. روایاتی که ظهور دارد در اشتراط موالات در رمی، قبل از چهار سنگ؛ مانند:

الف) روایت معاویة‌بن عمار، به نقل از امام صادق7 که در بارة فردی پرسید: جمرة اولی را سه بار سنگ زده و جمره دوم را هفت بار، چه کند؟ حضرت در پاسخش فرمود: باید همة جمرات را از ابتدا 7 بار رمی کند.

سپس از امام دربارة کسی پرسید که جمرة اولی را 4 بار، جمرة ثانی را 3 بار و جمرة عقبی را 7 سنگ زده است، وظیفه­اش چیست؟ امام7 در پاسخش فرمودند: جمرة اولی را
3 بار، دو جمرة دیگر؛ هرکدام را 7 بار سنگ بزند. سپس دربارة کسی پرسید که هرکدام از جمرة اول و دوم را 4 سنگ زده و جمرة سوم را 7 بار؟ حال چه کند؟ امام7 فرمودند: هر کدام از جمرة اول و دوم را 3 سنگ بزند و نیازی نیست که جمرة سوم را سنگ بزند. (تهذیب الأحکام فی شرح المقنعة للشیخ المفید، ج5، ص265)

ب) علی‌بن اسباط از امام رضا7 و او به نقل از امام صادق7 فرمودند: اگر فردی جمره­ها را کمتر از چهار سنگ زده باشد، باید آن جمره و جمرات بعدی را تکرار کند اما اگر چهار سنگ را زده باشد بنا را بر همان چهار سنگ می‌گذارد و ادامه می‌دهد و مشکلی برای جمرات بعدی پیش نمی‌آید. (همان، ص266)

ج)  در روایت حسنة حلبی آمده: «فَإِنْ کَانَ قَدْ رَمَى مِنَ الْجَمْرَةِ الْأُولَى أَقَلَّ مِنْ أَرْبَعِ حَصَیَاتٍ وَ أَتَمَّ الْجَمْرَتَیْنِ الْأَخِیرَتَیْنِ فَلْیُعِدْ عَلَى الثَّلَاثِ الْجَمَرَاتِ...» (الکافی، ج1، ص298)

  1. روایاتی که ظهور ابتدایی در عدم اشتراط موالات در رمی دارد:

الف) معاوِِِیة‌بن عمار از امام صادق7 نقل کرده که حضرت فرمودند: کسی که 21 سنگ را برداشته ولی آخر رمی جمرات یک سنگ اضافه می‌آورد و می‌داند که در یکی از جمره­ها فراموش کرده، یک سنگ بزند، چنین شخصی باید بر گردد و به هر یک از جمره­ها یک سنگ بزند. [و این فاصلة زمانی، مخل به صحت رمی نیست] (حر عاملی، ج14، ص268).

این روایت صحیحه است و در آن نیامده است که موالات از بین رفته است یا نه.[7]

بررسی روایات:

با توجه به روایات متعددی که تفکیک بین رمی سنگ چهارم به بعد با قبل قائل شده­اند و جایی که موالات از بین رفته و از طرف دیگر کمتر از چهار سنگ را زده، لازم است دوباره آن جمره را و جمرات ما بعد را از اول رمی کند. و این حکم نشان دهندة این است که موالات در رمی کمتر از چهار سنگ شرط است. بر خلاف رمی بیش از 4 سنگ، که فاصله افتادن و از بین رفتن هیأت اتصالیه مانعی برای صحت رمی نمی­شود. باید توجه کرد که روایت معاویة‌بن عمار که برخی فقها برای اثبات عدم اشتراط موالات استناد به آن می کنند، در موردی وارد شده که شخص 6 سنگ را زده است. لذا نمی­توان از آن اطلاق برداشت کرد؛ چرا که روایات دیگر این اطلاق را تقیید به موردی می­زنند که بیشتر از 4 سنگ زده باشد.

نتیجه گیری

با توجه به بررسی­هایی که انجام شد به این نتیجه رسیدیم که:

  1. واجب است بعد از طواف به صورت فوری نماز طواف را به جا آورد. البته این وجوب وجوب تکلیفی است نه وضعی
  2. تجدید وضو در طواف واجب اگر قبل از شوط چهارم باشد؛ چون طهارت شرط صحت طواف است باعث بطلان طواف شده و باید بعد از طهارت دوباره طوافش را از ابتدا انجام دهد. و اگر بعد از شوط چهارم باشد محدث شدنش مشکلی برای طواف ایجاد نمی‌کند و واجب است که تجدید وضو کرده و به طوافش ادامه بدهد
  3. در سعی موالات واجب نیست.
  4. بین نماز طواف و سعی موالات لازم نیست ولی طبق نهی روایت نباید سعی به روز بعدی موکول شود.
  5. در رمی جمرات نیز مثل طواف قبل از چهارمین سنگ موالات واجب است ولی بعد از سنگ چهارم موالات واجب نمی‌باشد.

 

[1]. العروة الوثقى (المحشى)؛ ج‌2، ص208؛ «الثالث: الموالاة و إن کان بدلًا عن الغسل، و المناط فیها عدم الفصل المخلّ بهیئته عرفاً بحیث تمحو صورته».

[2]. ساعت، در روایات به معنای شصت دقیقه نیست بلکه به معنای لحظه است.

[3]. در طواف مستحب موالات و طهارت شرط نیست.

[4]. بین فقها در ملاک بودن دور 4 یا دور 3.5 اختلاف است.

[5]. در بخش بعدی به تفصیل خواهد آمد.

[6]. البته فقهایی چون مرحوم اشتهاردی نیز همنظر با شهید هستند. ر. ک : مدارک العروة (للإشتهاردی)؛ ج‌25، ص310

[7]. آیت‌الله مکارم از این روایت برای اثبات عدم اشتراط موالات در رمی استفاده کرده­اند.

موالات در رمی#_ftn2/www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/makarem/feqh/93/940205

  1. ابوجعفر محمد‌بن حسن‌بن على‌بن حسن طوسى، معروف به شیخ الطائفه، 1365ش، تهذیب الأحکام فی شرح المقنعة للشیخ المفید، دار الکتب العلمیه، تهران، چهارم.
  2. بحرانى، آل عصفور، یوسف‌بن احمد‌بن ابراهیم، الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، 25 جلد، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه.
  3. بغدادى، مفید، محمّد‌بن محمد‌بن نعمان عکبرى، 1413ق، المقنعة (للشیخ المفید)، در یک جلد، کنگره جهانى هزاره شیخ مفید، ایران، اول.
  4. 4. جوهرى، اسماعیل‌بن حماد، الصحاح، 1376ق، تاج اللغة و صحاح العربیة، 6 جلد، دارالعلم للملایین ـ بیروت، چاپ: اول.
  5. 5. حلبى، ابو الصلاح، تقى الدین‌بن نجم الدین، 1403ق، الکافی فی الفقه، در یک جلد، کتابخانه عمومى امام امیر المؤمنین7 ، اصفهان ـ ایران، اول.
  6. 6. حلى، علامه، حسن‌بن یوسف‌بن مطهر اسدى، 1412ق، منتهى المطلب فی تحقیق المذهب، 15 جلد، مجمع البحوث الإسلامیه، مشهد ـ ایران، اول.
  7. 7. حلى، علامه، حسن‌بن یوسف‌بن مطهر اسدى،1414ق، تذکرة الفقهاء (ط ـ الحدیثه)، 14 جلد، مؤسسه آل البیت: ، قم ـ ایران، اول.
  8. 8. حلى، یحیى‌بن سعید، 1405ق، الجامع للشرائع، در یک جلد، مؤسسة سید الشهداء العلمیه، قم ـ ایران، اول.
  9. خامنه‌اى، سید على‌بن جواد حسینى، 1426ق، مناسک الحج (للخامنئی)،
    در یک جلد، نشر مشعر، قم ـ ایران، اول.
  10. خمینى، سید روح اللّه موسوى، تحریر الوسیله، 2 جلد، مؤسسه مطبوعات دارالعلم، قم ـ ایران، اول،
  11. 11. خویى، سید ابو القاسم موسوى، 1411ق، مناسک الحج (للخوئی)، در یک جلد، چاپخانه مهر، قم ـ ایران، یازدهم.
  12. خویى، سید ابو القاسم موسوى، 1418ق، موسوعة الإمام الخوئی، 33 جلد، مؤسسة إحیاء آثار الإمام الخوئی ، قم ـ ایران، اول.
  13. دیلمى، سلاّر، حمزة‌بن عبد العزیز، 1404ق، المراسم العلویة و الأحکام النبویة، در یک جلد، منشورات الحرمین، قم ـ ایران، اول.
  14. راغب اصفهانى، حسین‌بن محمد، 1412ق، مفردات ألفاظ القرآن، 1 جلد، دارالقلم ـ بیروت، چاپ: اول.
  15. طوسى، محمد‌بن الحسن، 1407 ق، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان) ـ تهران، چاپ: چهارم.
  16. عاملى، حرّ، محمد‌بن حسن، 1409ق، وسائل الشیعة، 30 جلد، مؤسسه آل البیت: ، قم ـ ایران، اول.
  17. عاملى، شهید ثانى، زین الدین‌بن على، 1402ق، روض الجنان فی شرح إرشاد الأذهان (ط ـ الحدیثه)، 2 جلد، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، قم ـ ایران، اول.
  18. عاملى، شهید ثانى، زین الدین‌بن على، 1410ق، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة (المحشّى ـ کلانتر)، 10 جلد، کتابفروشى داورى، قم ـ ایران، اول.
  19. عاملى، شهید ثانى، زین الدین‌بن على، حاشیة شرائع الإسلام، در یک جلد، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، قم ـ ایران،
  20. عاملى، محمد‌بن على موسوى، 1411ق، مدارک الأحکام فی شرح عبادات شرائع الإسلام، 8 جلد، مؤسسه آل البیت: ، بیروت ـ لبنان، اول.
  21. فیومى، احمد‌بن محمد، 1414ق، المصباح المنیر فى غریب الشرح الکبیر للرافعى، 2جلد، موسسه دار الهجره ـ قم، چاپ: دوم.
  22. قمّى، صدوق، محمّد‌بن على‌بن بابویه، 1413ق، کتاب من لا یحضره الفقیه،
    4جلد، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزة علمیة قم، قم ـ ایران، دوم.
  23. کلینى، ابو جعفر، محمد‌بن یعقوب، 1407ق، الکافی (ط ـ الإسلامیه)، 8 جلد، دار الکتب الإسلامیه، تهران ـ ایران، چهارم.
  24. گلپایگانى، على افتخارى، 1428ق، آراء المراجع فی الحج (بالعربیه)، دو جلد، نشر مشعر، قم ـ ایران، دوم.
  25. نجفى، صاحب الجواهر، محمد حسن، 1404ق، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، 43 جلد، دار إحیاء التراث العربی، بیروت ـ لبنان، هفتم.
  26. نجفى، کاشف الغطاء، احمد‌بن على‌بن محمد رضا، 1423ق، سفینة النجاة
    و مشکاة الهدى و مصباح السعادات، 4 جلد، مؤسسه کاشف الغطاء، نجف اشرف ـ عراق، اول.
  27. نجفى، کاشف الغطاء، جعفر‌بن خضر مالکى، 1422ق، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء (ط ـ الحدیثه)، 4 جلد، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، قم ـ ایران، اول.
  28. نجفى، کاشف الغطاء، حسن‌بن جعفر‌بن خضر، 1422ق، أنوار الفقاهة ـ کتاب الحج (لکاشف الغطاء، حسن)، در یک جلد، مؤسسه کاشف الغطاء، نجف اشرف ـ عراق، اول.
  29. یزدى، سید محمد کاظم طباطبایى، 1419ق، العروة الوثقى (المحشّى)، 5 جلد، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم ـ ایران، اول.