حقوق زائران بیتالله الحرام از دیدگاه قرآن و سنت

نوع مقاله : از نگاهی دیگر

نویسنده

کارشناس حقوق خصوصی دانشگاه رضوی ـ سطح4 حوزه علمیه

چکیده

جهت تحقیق و بررسی مسائل حقوقی حاکم بر حج قبل از معاهدات، عرف‌ها و حقوق بین الملل و قبل از توجه به حقوق داخلی عربستان؛ باید به بازخوانی احکام ویژة مسجد الحرام و ظرفیت‌های تشریعات و آموزه‌های فقهی مرتبط با حج همچون حرمت قتال، امنیت حرم، اعلام برائت، صدّ از مسجدالحرام و مساوات و برابری حج گزاران پرداخت؛ آموزه‌هایی که از جانب وحی است، خطا در آن راه ندارد و مورد قبول همة مسلمانان است و بی شک مراجعه به این قواعد اسلامی زمینه‌ساز استیفای حقوق حج‌گزاران در جریان برگزاری این عبادت بزرگ خواهد شد.

کلیدواژه‌ها


مقدمه

حج به عنوان یکی از مناسک بزرگ اسلامی، جایگاه ویژه‌ای در میان مسلمانان دارد، همه ساله میلیون‌ها نفر از مسلمانان از سرزمین‌های دور و نزدیک برای انجام دادن مناسک حج و عمره به سوی بیت‌الله الحرام حرکت می‌کنند تا از این عبادت بزرگ بهره برند و جان خود را در زلال مناسک آن شست‌وشو دهند.

تأثیرات گسترده حج، صرفاً به آثار و نتایج عبادی و معنوی آن خلاصه نمی‌شود،
و در کنار آثار معنوی، کارکردهای سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی نیز دارد، که اهمیت آن را مضاعف می‌کند.

قرآن کریم کعبه را عامل قیام مردم و نخستین خانة‎ مبارک برای خلق و مشعل هدایت برای جهانیان، وامیر مؤمنان7 آن را رمز اقتدار دین و عَلَم اسلام خوانده است.

آیات و روایاتی که در باب حج آمده است، بر ایجاد فضای مناسب و امن برای حج‌گزار، جهت انجام وظیفة دینی او تاکید دارد و خداوندمتعال این مهم را در قالب ادبیات مختلف بیان داشته است، از نام‌گذاری مکه، انتخاب واژه ام القری، بَلَد امن، حرم امن و امثال آنها گرفته تا وضع احکام و تکالیف ویژه شرعی، همة بیانگر ابعاد مختلف حمایتی و عنایت ویژة خداوند به صیانت از حجاج است.

ممنوعیت جنگ و خونریزی، مقابله با عوامل تهدیدزا، ضرورت قیام حج‌گزار در راستای احقاق حق خویش و دیگران، امر به تعاون و همکاری در کار خیر، برخوردار شدن از حقوق مختلف همانند انجام مناسک، نقد و اعتراض، انجام عبادت، انجام اعمال و مناسک، اعلام برائت، امنیت قضایی و سایر حقوق حمایتی، جایگاه بی‌بدیل و ممتاز ضیوف‌الرحمن را نشان می‌دهد.

علاوه بر معاهدات،عرف‌ها و حقوق بین الملل و مضاف بر حقوق داخلی عربستان؛ بازخوانی احکام ویژه‌ای که آموزه‌های اسلامی در زمینه حرم و مسجد الحرام دارد
و استفاده از ظرفیت‌ها وپتانسیل‌های تشریعات و آموزه‌های فقهی مرتبط با آن، زمینه‌ساز استیفای حقوق حج‌گزاران در جریان برگزاری این عبادت بزرگ خواهد شد، در این نوشتار از جمله حقوق گسترده زائران بیت‌الله الحرام به هفت مورد از آنها به صورت اختصار پرداخته خواهد شد:

  1. حق تردد در مسجدالحرام

* (وَ ما لَهُمْ أَلا یُعَذِّبَهُمُ‌الله وَ هُمْ یَصُدُّونَ عَنِ اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرامِ وَ ما کانُوا أَوْلِیاءَهُ إِنْ أَوْلِیاؤُهُ إِلاَّ اَلْمُتَّقُونَ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ) (انفال : 34)

«آنها چه کردند که خدا عذابشان نکند؟! در صورتی که راه مسجد الحرام را (به روی بندگان خدا) می‌بندند و آنها سرپرستان (شایسته تولیت) آن نیستند، سرپرستان آن به جز اهل تقوا نباشند، لیکن اکثر مردم آگاه نیستند.»

قرآن کریم تصریح می‌کند که کعبه، متعلق به همة مسلمانان است و هیچ گروه
و فرقه‌ای نسبت به آن برتری نداشته و ندارند. اگرچه مرز بندی دولت‌ها وتقسیمات امروزی برای کشورها بنابر اضطرار یا مصالحی پذیرفته شده است و به تبع حاکمان این دولت‌های مستقر در سرزمین‌های اسلامی، دارای برخی از صلاحیت‌های حاکمیتی نیز هستند، ولی این صلاحیت‌ها، مقید به رعایت آموزه‌های اسلامی است. بر این اساس حاکمان سرزمین حجاز که محل نزول وحی، خانه خدا و مدفن‌النبی و ام القرای اسلام است ودر انجام مناسک و عبادات اسلامی نقش دارد، این حق را ندارند که محدودیتی برای مسلمانان در دسترسی به این اماکن ایجاد کند.

آیات قرآن محدودیت و مانع‌تراشی در دسترسی به مسجد الحرام، حرم و شهر پیامبر را به شدت محکوم و بر حق همگانی حج‌گزاری و ورود به مکه و سرزمین وحی تأکید کرده و ممانعت از آن را ناروا دانسته است:

* (اِنَّ اَلَّذِینَ کَفَرُوا وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ‌الله وَ اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرامِ اَلَّذِی جَعَلْناهُ لِلنّاسِ سَواءً اَلْعاکِفُ فِیهِ وَ اَلْبادِ وَمَن یُرِد فیهِ بِإِلحادٍ بِظُلمٍ نُذِقهُ مِن عَذابٍ أَلیمٍ) (حج : 25)

«کسانی که کافر شدند، و مؤمنان را از راه خدا بازداشتند، و (همچنین) از مسجد الحرام، که آن را برای همه مردم، برابر قرار دادیم، چه کسانی که در آنجا زندگی می‌کنند یا از نقاط دور وارد می‌شوند (مستحقّ عذابی دردناکند)؛ و هر کس بخواهد در این سرزمین از راه حق منحرف گردد و دست به ستم زند، ما از عذابی دردناک به او می‌چشانیم!»

* (هُمُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوکُمْ عَنِ اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرامِ وَ اَلْهَدْیَ مَعْکُوفاً أَنْ یَبْلُغَ مَحِلَّهُ) (فتح : 25)  هم آنان بودند که کافر شدند و راه مسجد الحرام را بر شما بستند و قربانی شما را از رسیدن به محل خود (مکّه) منع کردند.

* (یَسأَلونَکَ عَنِ الشَّهرِ الحَرامِ قِتالٍ فیهِ قُل قِتالٌ فیهِ کَبیرٌ وَصَدٌّ عَن سَبیلِالله وَکُفرٌ بِهِ وَالمَسجِدِ الحَرامِ وَإِخراجُ أَهلِهِ مِنهُ أَکبَرُ عِندَالله وَالفِتنَةُ أَکبَرُ مِنَ القَتلِ) (بقره : 217)
از تو، در باره جنگ در ماه حرام، می­پرسند؛  بگو: «جنگ در آن، (گناهی) بزرگ
است؛ ولی جلوگیری از راه خدا و کفر ورزیدن به او و جلوگیری از مسجد الحرام،
و اخراج ساکنان آن، نزد خداوند مهمتر از آن است؛ و فتنه از قتل بزرگتر است.

* (جَعَلَ‌الله اَلْکَعْبَةَ اَلْبَیْتَ اَلْحَرامَ قِیاماً لِلنّاسِ) (مائده : 97) «خداوند، کعبه بیت الحرام را وسیله‌اى براى استوارى و سامان بخشیدن به کار مردم قرار‌ داده»

* (وَ إِذْ جَعَلْنَا اَلْبَیْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَ أَمْناً) (بقره : 125)

«خانه کعبه‌ را براى مردم محل بازگشت و اجتماع مردم و جایی امن قرار دادیم.»

* (إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدی لِلْعالَمِینَ) (آل­عمران:96)

«نخستین خانه‌ای که برای مردم قرار داده شد، همان است که در سرزمین مکّه است، که پر برکت، و مایه هدایت جهانیان است.»

 این خانه‌ متعلق به مسلمین است، خانه‌ای که خانه‌ی خداست و خانه‌ی مردم است «وُضِعَ لِلنّاسِ» «جَعَلْناهُ لِلنّاسِ» «قِیاماً لِلنّاسِ» بیت‌الله است، اما برای مردم وضع شده است وبنیان نهاده شده است فلذا کسی حق ممانعت از ورود به­آن را ندارد.

* (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ الله...وَلَا آمِّینَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا... وَاتَّقُوا‌الله إِنَّ‌الله شَدِیدُ الْعِقَابِ) (مائده : 2)

«ای اهل ایمان، شعائر خدا را حلال مشمارید... وتعرض به آنها را که به قصد خانه خدا برای به دست آوردن فضل پروردگار و خشنودی او آهنگ بیت‌الحرام کرده‌اند حلال ندانید...و از خدا بترسید که عقاب خدا سخت است.»

در عصر جاهلیت نیز برای همگان این حق وجود داشت که وارد مسجدالحرام شوند و بعد از ظهور اسلام نیز به همین منوال بود تا اینکه در سال نهم هجری این آیة شریفه نازل و به دستور پیامبر توسط حضرت امیر7 اعلام شد:

* (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلاَ یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةً فَسَوْفَ یُغْنِیکُمُ‌الله مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ‌الله عَلِیمٌ حَکِیمٌ) (برائت: 28).

«ای اهل ایمان! جز این نیست که مشرکان پلیدند؛ پس نباید بعد از امسال به «مسجدالحرام نزدیک شوند؛ و اگر [به سبب قطع رابطه و داد و ستد با ایشان] از فقر می‌ترسید، خدا اگر بخواهد شما را از فضل و احسانش بی نیاز می‌کند؛ یقیناً خدا دانا و حکیم است.»

  1. حق امنیت

خداوند متعال در این آیة شریفة: (فِیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً
وَلِلهِ عَلَی اَلنّاسِ حِجُّ اَلْبَیْتِ مَنِ اِسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ‌الله غَنِیٌّ عَنِ اَلْعالَمِینَ)
(آل : عمران : 97) در جمله «و من دخله کان آمنا» دعای حضرت ابراهیم را اجابت فرمودکه به خدای خود دعا کرد: (رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَداً آمِناً) (بقره : 126) «پروردگارا! ، این سرزمین را شهری امن گردان.» «آمن» یعنی در امان؛ کسی­که ضرر دیگری به او نرسیده است.

در بطن این جمله نوعی حالت امری وجود داشته باشد؛ به این معنا که دیگران نباید به کسی که در این مکان است متعرض بشوند و این مسأله بیانگر این مطلب است که این خانه و شهر، حرمت و کرامت خاصی دارد، چرا که فرمان امنیت خانه از شرافت این خانه نشات گرفته است و جملة (وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً) در قالب ماضی استمراری، دلالت بر اهمیت تامین و پایستگی امنیت همه جانبه کسانی که وارد این حرم مقدس می‌شوند دارد.

حَرَم در لغت به هرآنچه انسان از آن حمایت می‌کند و مدافع آن است، اطلاق می‌شود و اصطلاحا به مکان‌های مقدسی گفته می‌شود که قداست و حرمت داشته و هتک آن حرام است. «حرم مکی» مهم‌ترین مصداق حرم است که حرمت و عظمت بالایی دارد.

* (وَ قالُوا إِنْ نَتَّبِعِ اَلْهُدی مَعَکَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنا أَ وَ لَمْ نُمَکِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً یُجْبی إِلَیْهِ ثَمَراتُ کُلِّ شَیْءٍ رِزْقاً مِنْ لَدُنّا وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ) (قصص : 57)

«و (مشرکان برای معذور بودن خود در نپذیرفتن هدایت) گفتند: اگر ما همراه تو از هدایت پیروی کنیم [به وسیله مشرکان قلدر عرب] از سرزمینمان [شهر مکه] ربوده خواهیم شد! آیا ما آنان را در حرم امنی جای ندادیم که همواره هر نوع میوه و محصولی که رزقی از سوی ماست به سوی آن گردآوری می‌شود؟ ولی بیشتر آنان معرفت و دانش ندارند.»

در فرهنگ و اندیشه اسلامی، این حرم را حرم الهی می‌دانند، چراکه بر اساس آیة شریفة فوق، سرزمین مکه، ساکنان و زائران آن مورد حمایت خداوند هستند و خداوند مدافع آن و مدافع حجاج در آن است.

آیات و روایات ضمن شناسایی و توجه به حرم‌های مقدس، به‌ویژه حرم مکی، احکام و هنجارهای خاصی را در این زمینه مطرح کرده اند. برخی از نصوص روایی به احکامی اشاره می‌کنند که بر امنیت همه‌جانبه در این مکان مقدس تکیه وتاکید دارند:

* «عن الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ‌الله قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ‌الله عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً قَالَ إِذَا أَحْدَثَ الْعَبْدُ فِی غَیْرِ الْحَرَمِ جِنَایَةً ثُمَّ فَرَّ إِلَی الْحَرَمِ لَمْ یَسَعْ لِأَحَدٍ أَنْ یَأْخُذَهُ فِی الْحَرَمِ وَ لَکِنْ یُمْنَعُ مِنَ السُّوقِ وَ لَا یُبَایَعُ وَ لَا یُطْعَمُ وَ لَا یُسْقَی وَ لَا یُکَلَّمُ فَإِنَّهُ إِذَا فُعِلَ ذَلِکَ بِهِ یُوشِکُ أَنْ یَخْرُجَ فَیُؤْخَذَ وَ إِذَا جَنَی فِی الْحَرَمِ جِنَایَةً أُقِیمَ عَلَیْهِ الْحَدُّ فِی الْحَرَمِ لِأَنَّهُ لَمْ یَدَعْ لِلْحَرَمِ حُرْمَتَهُ» (الکافی، کلینی، محمد‌بن یعقوب، ج4، ص226)

«حلبی می‌گوید: از امام صادق7 در مورد آیه (وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً) پرسیدم. ایشان جواب دادند: اگر کسی در غیر حرم، جنایتی انجام دهد و سپس به حرم فرار کند، هیچ کس حق ندارد او را در حرم بگیرد؛ ولی مانع وارد شدن وی در بازار شده و کسی با او معامله نمی‌کند. طعام و آب از او بریده می‌شود و کسی با او سخن نمی‌گوید. چون چنین رفتاری با او انجام شود، از حرم خارج می‌گردد و در نتیجه بازداشت می‌شود. ولی اگر شخصی در حرم مرتکب جنایت شود، در همانجا حد بر او جاری می‌شود؛ چون برای حرم الهی احترامی قائل نشده است.»

حرمت و احترامات ویژه‌ای که برای حرم در نظر گرفته شده است موجب آن شده تا در شریعت اسلام، ارتکاب قتل داخل در محدوده حرم، از اسباب تغلیظ در دیه قرار گیرد و چنانچه رفتار مرتکب و فوت مجنیٌ علیه هر دو در حرم مکه اتفاق بیافتد، علاوه بر دیه کامل، یک سوم دیه نیز به اولیای مقتول پرداخت شود. (موادّ 555 و 385 قانون مجازات اسلامی)

این امنیت به انسان‌ها اختصاص نداشته و بر امنیت و ممنوعیت تعدی به حیوانات وارد شده به این حرم نیز توجه دارد:

* (یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا لا تَقْتُلُوا اَلصَّیْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ وَ مَنْ قَتَلَهُ مِنْکُمْ مُتَعَمِّداً فَجَزاءٌ مِثْلُ ما قَتَلَ مِنَ اَلنَّعَمِ یَحْکُمُ بِهِ ذَوا عَدْلٍ مِنْکُمْ هَدْیاً بالِغَ اَلْکَعْبَةِ أَوْ کَفّارَةٌ طَعامُ مَساکِینَ أَوْ عَدْلُ ذلِکَ صِیاماً لِیَذُوقَ وَبالَ أَمْرِهِ عَفَا‌الله عَمّا سَلَفَ وَ مَنْ عادَ فَیَنْتَقِمُ‌الله مِنْهُ
وَ‌الله عَزِیزٌ ذُو اِنْتِقامٍ) (مائده : 95)

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید در حال احرام شکار نکنید، و هر کس از شما عمداً آن را به قتل برساند، باید کفاره‌ای معادل آن از چهارپایان بدهد؛ کفاره‌ای که دو نفر عادل از شما، معادل بودن آن را تصدیق کنند؛ و به صورت قربانی به (حریم) کعبه برسد؛ یا (به جای قربانی) اطعام مستمندان کند؛ یا معادل آن روزه بگیرد، تا کیفر کار خود را بچشد خداوند گذشته را عفو کرده ولی هر کس تکرار کند، خدا از او انتقام می‌گیرد و خداوند، توانا و صاحب انتقام است.»

در این گزاره قرآنی ضمن تشریع حرمت صید، در صورت ارتکاب، مرتکب به پرداخت کفاره ملزم می‌شود، اهمیت این آموزه و حرمت آن، آن‌چنان زیاد است که خداوند متعال با گزارة (وَ مَنْ عادَ فَیَنْتَقِمُ‌الله مِنْهُ وَ‌الله عَزِیزٌ ذُو اِنْتِقامٍ)، به تکرار دوباره آن هشدار داده و به مرتکب دوباره آن وعید انتقام الهی را می‌دهد برخی از مفسرین، تأکید می‌کنند که که این گناه، از گناهان کبیره است و لازمة این حکم آن است که امنیت، حتی برای حیوانات هم باید تأمین شود.

 در نصوص روایی نیز اینگونه آمده است:

* «ومَنْ دَخَلَهُ مِنَ الْوَحْشِ وَ الطَّیْرِ کَانَ آمِناً مِنْ أَنْ یُهَاجَ أَوْ یُؤْذَی حَتَّی یَخْرُجَ مِنَ الْحَرَمِ» (الکافی، ج4، ص266)

«پرندگان و حیوانات وحشی‌ای که داخل در حرم می‌شوند، از اذیت شدن
و پراندن در امان هستند تا وقتی که از حرم بیرون روند. »

* «عَنْ أَبِی عَبْدِ‌الله قَالَ: لَا تَسْتَحِلَّنَ شَیْئاً مِنَ الصَّیْدِ  وَ أَنْتَ حَرَامٌ وَ لَا وَ أَنْتَ حَلَالٌ فِی الْحَرَمِ وَ لَا تَدُلَّنَّ عَلَیْهِ مُحِلًّا وَ لَا مُحْرِماً فَیَصْطَادُوهُ وَ لَا تُشِرْ إِلَیْهِ فَیُسْتَحَلَّ مِنْ أَجْلِکَ فَإِنَّ فِیهِ فِدَاءً لِمَنْ تَعَمَّدَهُ». (کلینی، ج4، ص381، 1407ق)

«امام صادق7 فرمود: در حال احرام و غیر احرام، درحرم شکار کردن را حلال مشمار؛ حتی راهنمای صید هم در حال احرام و غیر آن نشو که با راهنمایی تو، اقدام به صید کنند؛ چنانچه حتی اشاره کردن و مشخص کردن محل صید نیز نارواست و جریمه دارد. فقها نیز صید در حرم را در حال احرام و غیر احرام، حرام دانسته اند، مرحوم صاحب جواهر تأکید می‌کند که نه تنها صید، بلکه خوردن آن و کوچک‌‌ترین همکاری و نقش داشتن در صید نیز حرام است.» (نجفی محمد حسن، جواهرالکلام ج18، ص286)

این آموزه اسلامی و شناسایی و تأکید بر آن در گزاره‌های قرآنی و روایی،
و تراث فقهی و تفسیری دانشمندن مسلمان که بر امنیت مطلق در حرم دلالت دارد
و حتی پرندگان و حیوانات را هم شامل می‌شود، علاوه ‌بر شناسایی و اعتباربخشی به موقعیت حرم، ظرفیت بسیار بالایی برای شناسایی و حمایت از حقوق حاجیان و حج‌گزاران و حتی مسافران این سرزمین از حیث دارا بودن حق امنیت ایجاد می‌کند.

  1. حق انجام مناسک و عبادات

در حقیقت هدف از ایجاد امنیت و جعل تمام احکام و تکالیف ویژه در حرم، همگی در جهت تحقق بندگی و عبودیت و تقرب جستن به خداوند است که اگر حاصل نشود تمام امور حج لغو و بیهوده می‌گردد؛ یعنی باید فریضه حج به‌گونه‌ای جریان یابدکه این مراسم جلوه گاه بندگی و عبودیت حضرت حق باشد فلذا هر عملی در محدوده حرم که این حقیقت را تحت الشعاع قرار دهد ممنوع و غیر مجاز است برای مثال پررنگ کردن فضاهای تجاری یا پروبال دادن به فضاهای تفریحی در محدوده حرم که مخلّ انجام مناسک و عبادات باشد یا به نحوی هدف حج را تحت تأثیر قرار دهد و به حاشیه براند قطعا مورد رضایت خداوند متعال نیست و متولیان حج در جهت احقاق این حق موظفند به‌گونه‌ای عمل کنند که زائرین بیت‌الله الحرام بدون هیچ دل مشغولی و پراکندگی ذهنی بتوانند کمال بهره عبادی ازین فریضه الهی را ببرند زیرا نیاز و گمشده امروز بشر عبودیت است و اگر مسافرین خانه خدا قصد
و انگیزه‌ای غیر ازین میداشتند به مکانهایی دیگر سفر می‌کردند.

خدای سبحان در تعبیری ویژه درباره حج فرمود:

* (وَلِلهِ عَلَی اَلنّاسِ حِجُّ اَلْبَیْتِ مَنِ اِسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً)(آل عمران : ۹۷)

«همان گونه که حج برای خدا و وجوب آن از طرف اوست، انجام آن نیز باید «لله» باشد، پس اگر کسی به قصد سیاحت، تجارت و مانند آن، اراده حج کرد، چنین حجی که سیر إلی‌الله نیست سرّی ندارد.»

* (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللهِ...وَلَا آمِّینَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا) (مائده : 2).

«ای اهل ایمان، شعائر خدا را حلال مشمارید... وتعرض به آنها را که به قصد خانة خدا برای به دست آوردن فضل پروردگار و خشنودی او آهنگ بیت‌الحرام کرده­اند حلال ندانید. طبق این آیه انگیزه حجاج از زیارت خانه بیت الله، به دست آوردن فضل خداوند در دنیا و و رضایت و خشنودی او در آخرت است.»

امام صادق7 فرمود: بدان که خداوند حج را واجب نفرمود... و در خلال مناسک، سنتی از برای پیغمبرش تشریع نکرد، مگر برای آمادگی و اشاره به مرگ
و قبر و بعث و قیامت که این همه از آغاز تا انجام اشارتی است برای عاقلان
و خردمندان» (بحار، ج۹۶، ص۱۲۴) چنانکه از پیامبرخدا9 نقل شده است که به هنگام لبیک گفتن، به خدا عرض کرد: خدایا! من با رقیّت و عبودیّت محض لبیک می‌گویم: «لبّیک بحجَّةٍ حقّاً تعبُّداً ورقّاً» ( محجّةالبیضاء، ج۲، ص۱۹۷)

  1. حق برابری و مساوات همه‌جانبه در حرم

* (إِنَّ اَلَّذِینَ کَفَرُوا وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ‌الله وَ اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرامِ اَلَّذِی جَعَلْناهُ لِلنّاسِ سَواءً الْعاکِفُ فِیهِ وَ اَلْبادِ وَ مَنْ یُرِدْ فِیهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَلِیم) (حج : 25)

«کسانی که کافر شدند، و مؤمنان را از راه خدا بازداشتند، و (همچنین) از مسجد الحرام، که آن را برای همه مردم، برابر قرار دادیم، چه کسانی که در آنجا زندگی می‌کنند یا از نقاط دور وارد می‌شوند (مستحقّ عذابی دردناکند)؛ و هر کس بخواهد در این سرزمین از راه حق منحرف گردد و دست به ستم زند، ما از عذابی دردناک به او می‌چشانیم!»

اگرچه در این گزارة قرآنی، تعبیر به «اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرامِ» شده و مرجع ضمیر (فیه) در فقرة (سَواءً اَلْعاکِفُ فِیهِ وَ الْبادِ) علی الظاهر مسجد الحرام برمی­گردد، ولی مراد از مسجد الحرام، کل حرم و همه گستره جغرافیایی حرم است؛ چرا که واژة عاکف در این گزارة قرآنی به معنای مقیم و ساکن است و واضح است که در حرم، مقیم بودن معنا ندارد، بلکه مقیم شهر مکه هستند؛ چنانچه تعبیر به مسجد الحرام کردن و ارادة شهر مکه
و حرم در ادبیات قرآن نیز سابقه دارد با نظر به اینکه خداوند متعال در آیه شریفة:

(سُبْحانَ اَلَّذِی أَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرامِ إِلَی اَلْمَسْجِدِ اَلْأَقْصَی) (اسراء:1)

«مسجد الحرام را مبدأ سیر پیامبر9 ذکر کرده، ولی مرادش مکه بوده است.» (فخر رازی، مفتاح الغیب ج23، ص217).

این آیة شریفه بر مساوات و برابری همه‌جانبة همه اشخاص در حرم تأکید می‌کند. برخی با استناد به همین آیه قرآن، به‌ویژه فقره (جَعَلْناهُ لِلنّاسِ سَواءً اَلْعاکِفُ فِیهِ وَ اَلْبادِ) اینگونه گفته اند: در بین مسلمانان پذیرفته شده است که مردم در ادای مناسک در مسجد الحرام و غیر آن برابرند؛ مگر رویه‌ای در پیش گیرند که از نظر شریعت اسلامی نادرست است. (ابن عاشور، ج17، ص172)؛ به عبارت دیگر «جَعَلْناهُ لِلنّاسِ سَواءً اَلْعاکِفُ فِیهِ وَ اَلْبادِ» یعنی از آن جهت که خانه متعلق به همه مردم است اهل مکّه و غیر اهل مکّه تفاوتی ندارند؛ اینجا مال همه است، نباید کسانی خیال کنند که این سرزمین مال آنهاست و حق دارند طبق خواست خودشان در‌ آنجا رفتار کنند؛ نسبت به کعبة شریف و مسجدالحرام همه‌ی مسلمانها حقّ یکسانی دارند. (خامنه ای(سید علی)، دیدار با کارگزاران حج 25/04/1397)

در تفسیر آیه فوق مفسران بیانات گوناگونی دارند؛ بعضی معنی وسیع‌تری برای این جمله قائل شده‌اند و گفته‌اند، نه تنها در مراسم عبادت، مردم یکسان‌اند، بلکه در استفاده کردن از زمین و خانه‌های اطراف مکه برای استراحت و سایر نیازهای خود نیز باید مساوات باشد؛ به همین دلیل جمعی از فقها، خرید و فروش و اجاره خانه‌های مکه را تحریم کرده‌اند و آیة فوق را شاهد بر آن می‌دانند.

برخی از روایات، این گزارة قرآنی را تفسیر کرده و به نکاتی اشاره می‌کنند که بایستة توجه است. در روایتی از امام صادق7 از پدرش امام باقر7 از امام علی7 نقل شده است:

* «أَنَّهُ نَهَی أَهْلَ مَکَّةَ أَنْ یُؤَاجِرُوا دُورَهُمْ وَ أَنْ یُعَلِّقُوا عَلَیْهَا أَبْوَاباً وَ قَالَ (سَواءً الْعاکِفُ فِیهِ وَ الْبادِ) قَالَ وَ فَعَلَ ذَلِکَ أَبُو بَکْرٍ وَ عُمَرُ وَ عُثْمَانُ وَ عَلِیٌّ حَتَّی کَانَ فِی زَمَنِ مُعَاوِیَةَ» (وسائل الشیعه، ج13، ص269)

«امام علی از اینکه اهل مکه خانه‌های خود را اجاره دهند و برای آن در قرار دهند، نهی کرده و فرمودند: در آن مقیم و مسافر برابر است. امام یادآوری می‌کند که این نهی در زمان ابوبکر، عمر، عثمان و مولا علی7 تا زمان معاویه برقرار بوده است.»

روایتی دیگر نیز همسو با این حدیث، گذشته از تفسیر آیه، به نوعی گزارش تاریخی نیز هست:

* (سُئِلَ الصَّادِقُ7 عَنْ قَوْلِ‌الله عَزَّ وَ جَلَ (سَواءً الْعاکِفُ فِیهِ وَ الْبادِ) فَقَالَ لَمْ یَکُنْ یَنْبَغِی أَنْ یَضَعَ عَلَی دُورِ مَکَّةَ أَبْوَابٌ لِأَنَّ لِلْحَاجِّ أَنْ یَنْزِلُوا مَعَهُمْ فِی دُورِهِمْ فِی سَاحَةِ الدَّارِ حَتَّی یَقْضُوا مَنَاسِکَهُمْ وَ إِنَّ أَوَّلَ مَنْ جَعَلَ لِدُورِ مَکَّةَ أَبْوَاباً مُعَاوِیَةُ» (وسائل الشیعه، ج13، ص286)

«از امام صادق7 در مورد تفسیر گزارة (سَواءً الْعاکِفُ فِیهِ وَ الْبادِ) پرسیده شد. ایشان فرمودند سزاوار نیست برای خانه‌های مکه در گذاشته شود؛ زیرا این از حقوق حجاج است که در خانه‌های ایشان تا پایان حج اقامت کنند معاویه اولین کسی بود که برای خانه‌های مکه درب گذاشت.»

بر این اساس بدون شک سزاوار است اهل مکه، هرگونه تسهیلاتی برای زوار خانة خدا قائل شوند و هیچ‌گونه اولویت و امتیازی برای خود نسبت به آنها، حتی در خانه‌ها قائل نشوند. این معنی نیز مسلّم است که هیچ کس حق ندارد به عنوان متولی خانة خدا یا عناوین دیگر، کمترین مزاحمتی برای زائر این خانه ایجاد کند یا آن را به یک پایگاه اختصاصی برای تبلیغات و برنامه‌های خود تبدیل نماید. (ناصر مکارم شیرازی، نمونه، ج14، ص62)

برایند حداقلی این فهم از گزارة قرآنی این است که در اجرای مراسم و مناسک حج، فرقی بین شهروندان دولت عربستان و دیگر مسلمانان نیست؛ چنانچه دولت عربستان ملزم است که موجبات دسترسی دیگر مسلمانان را به اماکن مقدس حرم به جهت انجام مناسک حج فراهم آورده و در این زمینه کارشکنی نکند.

در مجموع به نظر میرسد اهل مکه بودن و نبودن موضوعیتی نداشته و آیه شریفة هر نوع تفاوت و نابرابری را الغاء نموده است منظور این است که همة مردم در مراسم عبادت در این کانون توحید یکسان‌اند، سفید و سیاه، صغیر و کبیر، زن و مرد، عرب
و عجم، پیاده و سواره، شهری و بیابانی، بومی و غیر بومی هیچ ‌کس حق مزاحمت به دیگری در امر حج و عبادت در کنار خانه خدا را ندارد.

5 . حق برائت از مشرکان واحیاء شعائر

* (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللِه...وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا‌الله إِنَّ‌الله شَدِیدُ الْعِقَابِ) (مائده : 2)

«ای اهل ایمان، شعائر خدا را حلال مشمارید... و باید با یکدیگر در نیکوکاری و تقوا کمک کنید نه بر گناه وستمکاری. و از خدا بترسیدکه عقاب خدا سخت است.»

احیای شعائر اسلامی و عمل بر اساس آن‌ها، تعاون در کارهای نیک و مقابله با اعمال ستمگرانه و ظالمانه از دیگر حقوق حجاج از منظر قرآن کریم است.

 مراسم برائت از مشرکان نیز که در مراسم حج انجام می‌شود؛ از جمله سنت‌ها
و شعائر الهی است که قرآن کریم در مقام نقل سخن حضرت ابراهیم با آذر و گروه بت پرست چنین می­گوید:

* (وَإِذ قَالَ إِبرَهِیمُ لِأَبِیهِ وَقَومِهِ إِنَّنِی بَرَآء مِّمَّا تَعبُدُونَ)

«و آنگاه که ابراهیم به پدر خود و قومش گفت من از آنچه شما پرستش می‌کنید بیزارم»

سپس خداوند مؤمنان­را به تأسّی جستن به ابراهیم و همراهانش فرا خوانده و می­فرماید:

* (قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللِهِ کَفَرْنَا بِکُمْ وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللِهِ وَحْدَهُ)(ممتحنه : 4)

«برای شما در ابراهیم و یارانش سرمشق نیکویی است آنگاه که به قومشان گفتند ما از آنچه جز خدا میپرستید بیزاریم، نسبت به شما کافریم و میان ما و شما دشمنی و کینه پدید آمده تا به خدای یگانه ایمان آورید...».

حضرت ابراهیم بانی کعبه و حج و پیامبری که آیین حنیف او اساس و معیار در آیین اسلام است، در مسأله برائت اسوه و سرمشق قرار گرفته و این برائت تا بدانجا پیش میرود که به صورت کینه‌ای آشتی ناپذیر نسبت به مشرکان درمی آید تا هنگامی که آنان به صراط مستقیم توحید بازگردند. آیة شریفه: (وأذّنْ فِی اَلنّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالاً وَ عَلی کُلِّ ضامِرٍ یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ) (حج : 27)، فراخوان بزرگ حضرت ابراهیم بود برای اذان و اعلام رسول‌الله (وَ أَذانٌ مِنَ‌الله وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ أَنَّ‌الله بَرِیءٌ مِنَ الْمُشْـرِکِینَ وَ رَسُولُه) (توبه : ۳) «و اعلامى است از جانب خدا و پیامبرش به مردم در روز حجّ اکبر که خدا و پیامبرش بیزار از مشرکین هستند»

برائت از مشرکین از سنت‌های الهی است که پیامبر خدا به فرمان وحی، آن را به جای آورده و حضرت علی‌7 را مأمور اعلان تبرّی از مشرکان کرد تا مرز توحید را از طغیان و شرک جدا کند و به پیروان خود نیز توصیه کرد که (خُذُوا عَنِّی مَنَاسِکَکُم) (مجلسی، ج۴، ص۳۴۰). این سنّت البته قبل از پیامبر اسلام نیز پیوسته از سوی انبیای الهی مورد اهتمام بوده، در همین راستا، در آیات متعددی از قرآن کریم(انعام : ۷ ؛ نساء: ۴۱۶ ؛ انعام : ۱۰۶؛ توبه : ۱ و۳۶) به برائت از شرک و مشرکان از سوی انبیای الهی تأکید شده است.

اساساً می‌توان فلسفة حج و تمام تلاش‌های حضرت ابراهیم در جهت بت شکنی‌ها و مبارزات با نمرودیان و بت پرستان، و هجرت‌ها و تحمل سختی‌ها در وادی لم یزرع و فدیه کردن اسماعیل را مقدمه و زمینه‌ای دانست تا ریشه کفر و شرک مضمحل شود و نبی خاتم9 به تمام جهانیان ابلاغ کند که (یا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکُون) (انعام : ۱۹) بر این اساس مراسم حج و خانة توحید شایسته‌ترین زمان و مکان برای ابراز تنفّر از طاغوت‌های زمان و شرک و بت‌پرستی و مخالفان اسلام است. لذا خداوند متعال انسان‌های آزاده را بر این امر دعوت نمود تا در روز حج اکبر؛ و روزی که تمام زائران بیت‌الله الحرام حضور دارند، ازمشرکان؛ ملحدان و تمام مظاهر شرک اعلام برائت کنند و انزجار و نفرت خود را از طاغوت‌ها و ظالمان جهان بیان دارند.

6 . حق بهداشت و سلامت

بهداشت درآموزه‌های قرآن و اسلام، از اهمیت و ارزش والایی برخوردار است و مسئلة طهارت بدن و روح و روان، از مهم‌ترین اهداف آموزه‌های آن شمرده می‌شود. در فرآیند برگزاری حج نیز موضوع بهداشت و سلامت حجاج همواره مورد توجه بوده است.

امام رضا7 در تفسیر آیة (ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ) ( حج : 29) فرموده اند: «التَّفَثُ تَقْلِیمُ الأَظْفَارِ وَ طَرْحُ الْوَسَخِ عَنکَ» (وسائل الشیعه، باب 1، ابواب الطواف، روایت 13) مقصود خداوند از این جمله در آیه، گرفتن ناخن‌ها و دور کردن چرک‌ها از خود است و در ادامة آیه می‌فرماید: پس از برطرف کردن آلودگی‌ها، طواف حج را انجام دهند (وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ) (بقره : 125) خطاب به ابراهیم و اسماعیل7 می‌فرماید: (أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ) (حج : 26) خطاب به حضرت ابراهیم7 فرموده است (وَطَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ) این دو آیة شریفه، از سویی مربوط به تطهیر بیت‌الله از آلودگی معنوی و شرک است و از سوی دیگر مربوط است به تطهیر و نظافت ظاهریِ بیت، چنانکه امام صادق7 در تفسیر همین آیه فرمودند: «وَ یَنْبَغِی لِلْعَبْدِ أَنْ لاَ یَدْخُلَ إِلاَّ وَ هُوَ طَاهِرٌ قَدْ غَسَلَ عَنْهُ الْعَرَقَ وَ الأَذَى وَ تَطَهَّر» سزاوار است برای بندة خدا که داخل این خانه نشود مگر در حالی‌که پاک باشد و خود را از عرق و آنچه سبب اذیت دیگران است شستشو داده باشد. از این روایت فهمیده می‌شود یکی از حقوق حجاج برخورداری از بهداشت و انجام حج در سلامت کامل است؛ یعنی امر بهداشت و رعایت نظافت از یک طرف بر مسلمین و زائران تکلیف شده است و از طرف دیگر به صورت عام و فراگیر متولیان امور حج مأمور به تنظیف و تطهیر بیت‌الله الحرام شده­اند تا هم فضایی پاک و سالم برای عبادت مهیا شود و هم سلامت زائرین در مخاطره قرار نگیرد.

  1. حق داشتن والی حج

فراهم کردن زمینه استیفاء این حقوق و مسئول رسیدگی به احقاق آنها در منابع اسلامی بر عهده رهبری است که به او امیرالحاج می­گویند به عبارت دیگر در حقیقت این حق، ضمانت اجرای سایر حقوق حجاج است، ولایت بر حج وظیفه «امام مسلمین» است و اگر خودش در موسم حج حاضر نشد، لازم است فردی را به این مسؤولیت بگمارد؛ چنانکه پیامبرخدا9 در سال نهم هجرت، علی7 را متولّی این امر قرار داد.

والی حج باید شخصی دارای عدالت و فقاهت در مسائل حج، شجاع، مطاع، صاحب رأی واجد صلاحیت راهبری مردم و دارای کفایت باشد. زمان ولایت امیرالحاج بر اداره اجرائی حج قبل از فرا رسیدن موسم حج از آغاز حرکت و آهنگ زائران به سوی مکه تا بازگشت به وطن است و وظایف او ازین قرار است:

  1. ایجاد انسجام در حجاج، باید آنان را در حرکت و توقف، جمع کند و جلوی پراکنده شدنشان را برای در امان ماندن از دزد زدگی بگیرد (الدروس الشرعیة، ج1، ص498).
  2. تعیین راهنما برای هر گروه، باید برای هر طایفه راهنمائی تعیین کند تا از گم شدن حجاج جلوگیری کند و آن‌ها را هدایت کند.
  3. مراعات حال ضعفا، باید در حرکت کردن ملاحظه حال ضعیفترین حجاج را بنماید.
  4. انتخاب بهترین راه، امیر الحاج وظیفه دارد در صورت اختیار حجاج را از شاهراه آباد و آسان ببرد و از جاده خشک و سنگلاخ بپرهیزد.
  5. تهیه تدارکات سفر، به این معنا که آب و آذوقه برای زائران و چهارپایان همراه داشته باشد.
  6. تأمین امنیت سفر، نگاهبانی و محفاظت قافله در توقفگاه‌ها از حمله راهزنان و دزدان قافله، مراقبت از جان و مال و ناموس حجاج، بر اساس این وظیفه، بر امیر الحاج لازم است در طول سفر امنیت حجاج را تأمین کند، هر چند با استخدام نگهبان، که برای تأمین هزینه‌های آن می‌تواند از حجاج درخواست کمک مالی زیرا اگر ایمن بودن از خطرات سفر حج، منوط به اجیر کردن نگاهبان یا پرداخت مبلغی به دشمن باشد، در صورت توانایی مالی واجب است زائر بیت‌الله الحرام آن را بپردازد.

در زمان حاضر و با تغییر وضع مسافرت به نظر می­رسد امیرالحاج موظف است خدمات حمل و نقل زائرین در این سفر مقدس را از طرق زمینی، دریایی و هوایی به‌گونه‌ای فراهم کند که به وفور و به راحتی در دسترس همگان باشد و با کمترین هزینه بتوانند از فیض این عبادت بهره مند شوند.

  1. حلّ اختلاف زائران، اگر امیر الحاج صلاحیت قضاوت وصدور حکم داشته باشد، در نزاع‌ها واختلافهای میان حجاج به داوری می‌پردازد، در غیر این صورت به اهلش می‌سپارد.
  2. مجازات متخلفان، تادیب مجرم با اجرای حد و تعزیر اگر به او محول شده باشد.
  3. ایجاد فرصت کافی برای اعمال و مناسک، یکی در مواقیت که فرصت کافی برای ادای فرایض و سنن داشته باشند دیگر، بعد از وقوف و بازگشت به مکه است و سوم، بردنِ حاجیان به مدینه و تأمین فرصت کافی برای زیارت پیامبر خدا و ائمه هدی و وداع و دعا است.

زمان ولایت امیرالحاج بر اقامه شرعی حج از ظهر روز هفتم ذی الحجه تا روز سیزدهم این ماه و پایان مناسک حج است؛ اما آموزش حجاج و آماده کردن آنان برای انجام مناسک حج و نیز ادای مستحبات ایجاب می‌کند که پیش از آغاز سفر حج نیز دارای مسئولیت باشد. در اقامه مناسک شرعی حج اموری بر عهده امیرالحاج است که به ترتیب ذیل مطرح می‌شود:

  1. اعلام وقت احرام و کیفیت آن، اعلام کردن وقت، مکان و کیفیت احرام و سایر مناسک.
  2. ایراد خطبه‌های چهارگانه، احکام مربوط به احرام و مکان احرام و کیفیت آن و نیز افعال و مناسک حج، در این خطبه‌ها به حجاج گفته می‌شود. زمان ایراد این خطبه‌ها عبارت اند از: خطبه اوّل، بعد از نماز روز هفتم ذی الحجه و بعد از احرام؛ خطبه دوم، قبل از نماز ظهر روز عرفه در عرفات؛ خطبه سوم، ظهر روز دهم در منا؛ خطبه چهارم، بعد از نماز ظهر روز دوازدهم ذیحجه در منا.
  3. پیشتازی در انجام مناسک و رعایت ترتیب آنها، رفتن به منا پیش از همه، برای اقامه نماز ظهر و عصر و یوم الترویه (روز هشتم ذیحجه) و ماندن در آنجا، تا هنگام طلوع خورشید روز نهم و نیز ماندن در مزدلفه تا طلوع خورشید ؛ رفتن به مکه در روز عید، پیش از همه و بازگشت به منا تا ظهر برای اقامه نماز ظهر و عصر با حجاج در این سرزمین ماندن در منا تا روز سیزدهم و ترک منا بعد از حجاج و اقامه نماز ظهر و عصر در روز سیزدهم
  4. اقامه نماز یوم الترویه در منا، مشهور فقهای امامیه، این وظیفه امام را مستحب
    می‌دانند.

5 . ماندن در منا تا طلوع آفتاب روز عرفه، فقهای امامیه، ماندن امیرالحاج در منا تا طلوع آفتاب روز عرفه را مستحب دانسته

  1. حرکت از مشعر به منا بعد از طلوع آفتاب، «استحباب خروج از مشعر به قصد منا، بعد از طلوع آفتاب روز دهم» است.
  2. رفتن به مکه بعد از اعمال روز عید و بازگشت به منا برای اقامه نماز ظهر و عصر

8 . ماندن در منا تا روز سیزدهم و ترک منا بعد از خروج حجاج

  1. اقامه نماز ظهر و عصر در مکه، در روز سیزدهم، استدلال علامه براین وظیفه امام«آموزش کیفیت وداع مکه و طواف خانه خدا به مردم» است «لیعلم النّاس کیفیّة الوداع» (تذکرة الفقها، ج8 ، ص375) 10. فرمان به اهالی مکه برای تشبه به حجّاج، «استحبابِ به تن داشتن لباس احرام پس از قربانی کردن در روز عید و حلق تا پیش از طواف زیارت در مکه» است تا همگان بر حسب ظاهر هم که شده، مثل محرم باشند (تهذیب الاحکام، ج5، ص447).
  2. امامت جماعت در نمازهای روزانه
  3. «امر به معروف و نهی از منکر» وظیفه دیگر امیر الحاج امر به معروف و نهی از منکر به خصوص در امور مربوط به مناسک وکفارات حج است.
  4. «واداشتن مردم به انجام حج و زیارت حرم نبوی «یکی دیگر از وظایف
    و اختیارات امام آن است که: اگر مردم انجام حج و زیارت بیت‌الله الحرام و حرم نبوی را ترک کردند، در صدد یافتن علل و عوامل آن برآید و در جهت برطرف کردن موانع آن بکوشد؛ مثلا اگر مردم به دلیل مشکلات مالی، این فریضه الهی را ترک کردند، از بیت المال به آنان بپردازد تا به سفر حج رفته و اقامه حج نمایند و در صورت لزوم، مردم را به آن وادار کند. افزون بر وادارکردن مردم
    به زیارت خانه خدا و حرم نبوی، از واداشتن آنان به اقامت در مکه و مدینه
    از سوی امام نیز سخن گفته شده است. گویا حرمین شریفین نباید از مردم مسلمان خالی باشد و باید برای اقامت در این دو شهر تشویق شوند و جاذبه‌های لازم برای حضور و اقامت مردم ایجاد گردد.گرچه جاذبه‌های معنوی و دینی
    و تاریخی مکه مکرمه و مدینه منوره، این دو شهر امن الهی به قدری است که اگر مردم برای اقامت دائم یا موقت در آنها آزاد باشند، حتماً علاقمندان
    و شیفتگان را گنجایش نخواهد بود و نیازی به نقش‌آفرینی حاکم مسلمانان در این زمینه نیست.

در مقابل نیز حجاج موظف به پیروی از امیرالحاج در آنچه بدان فرا می‌خواند
و امر می‌کند هستند، جلو افتادن از او در مواردی که پیروی شایسته است
و عقب ماندن از او در مواردی که همراهی شایسته است مکروه است و در مواردی که امیر الحاج از انجام عملی یا ترک عملی نهی کرده باشد، سرپیچی
از نهی او حرام است.

نتیجه گیری

احقاق حقوق متعدد زوار بیت‌الله الحرام صرفا از طریق زعامت نهادی تحت عنوان امارت حج امکان پذیر است و از اختیارات و وظایف مدیریتی امیرالحاج در تاریخ اسلام برمی‌آید که امارت حج با وحدت امت اسلامی و یگانگی دولت اسلامی عجین است. به این معنا که شخص امام مسلمانان، امارت حج را بر عهده می‌گیرد یا فردی را برای این مسؤولیت می‌گمارد. امروزه که امت اسلامی تحت حاکمیت دولت‌های گوناگون به سر می‌برند، هر کشوری، سرپرستی را برای حجاج اعزامی خود تعیین کرده و «بعثه» ای را در شهرهای مکه و مدینه در موسم حج برپا می‌کند و نماینده‌ای برای انجام امور مربوط به حجاج اعزامی خود می‌فرستد و به حسب ظاهر ارتباط و هماهنگی میان آنها هم وجود ندارد.

باتوجه به تشریعات حقوقی حج در قرآن و سنت به نظر می‌رسد تا تشکیل جامعه واحد اسلامی که امّت اسلام را تحت پوشش قرار دهد، سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی حج از سوی مرکزی متشکل از نخبگان سایر دول اسلامی در جهت وحدت امت اسلام و رسیدگی به مشکلات و مصائب جهان اسلام واحقاق حقوق حجاج در میان کشاکش قدرتها و فجایعی چون فاجعه منا؛ مؤثر و موجب رشد و پیشرفت مسلمانان خواهد بود که در پرتو فرصت گرانقدر حج، دستیابی به آرمان‌های امت اسلامی را میسر و امکان پذیر خواهد کرد.

  1. * .  قرآن کریم

    1. ابن عاشور، محمدطاهر‌بن محمد، التحریر و التنویر، بیروت، مؤسسة التاریخ.
    2. حر عاملی، محمد‌بن حسن، 1414ق، وسائل الشیعة، چ1، قم، آل البیت: .
    3. حسینی واسطی زبیدی، سید محمد مرتضی، 1414ق. تاج العروس من جواهر القاموس، چ1، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع.
    4. حلی(علامه)، حسن‌بن یوسف‌بن مطهر، تذکرة الفقهاء، ج8، نشر موسسه
      آل البیت لاحیاء التراث.
    5. شهید اول، محمد‌بن مکی عاملی، 760ق، الدروس الشرعیة، بیروت، دار احیا تراث العربی.
    6. فخر رازی، محمد‌بن عمر، 1420ق، مفاتیح الغیب، چ3، بیروت، دار احیاء
      التراث العربی‌.
    7. فیض کاشانی، ملا محسن، 1383ق، محجّة البیضاء، نشر جامعه مدرسین.
    8. کلینی، محمد‌بن یعقوب 1407ق، الکافی، چ4، تهران، اسلامیه.
    9. مفید، محمد‌بن محمد، 1413ق، المقنعة، چ1، قم، اسلامی.
    10. مکارم شیرازی، ناصر (آیت الله)، 1374ش. تفسیر نمونه، چ1، تهران، دار الکتب الاسلامیه.
    11. نجفی، محمد حسن 1404ق، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، چ7، بیروت، دار احیاء التراث العربی.