نوع مقاله : تاریخ و رجال
نویسنده
مسئول احیاء تراث / پژوهشکده حج و زیارت
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
مقدمه
اماکن مقدس اسلامی در حرمین شریفین به ویژه مسجدالحرام و مسجدالنبی، از دیر باز محل توجه و اهتمام بسیاری از حاکمان و صاحبمنصبان بوده است و شماری از آنها تلاش کردهاند هر یک به نوبة خود سهمی در بازسازی آثار دینی و مساجد متبرکه داشته باشند. در این میان، برخی از صاحبمنصبان ایرانی نیز به ویژه در سدههای میانی، اقداماتی در این راستا داشتهاند، که از آن جمله میتوان به بازسازی گنبد ائمة بقیع: به دست مجدالملک براوستانی قمی (متوفای492) اشاره کرد.
صاحبمنصب ایرانی دیگری که نقش بسیار برجستهای در بازسازی اماکن و مساجد مقدس در حرمین شریفین و دیگر خدمات عمرانی در این سرزمین داشته، جمالالدین وزیر اصفهانی، معروف به جواد بوده است. او در دستگاه خاندان آل زنگی در موصل خدمت میکرد و نزدیک به دو دهه، منصب وزارت سیفالدین غازی و پس از وی قطبالدین مودود، فرزندان عمادالدین زنگی بن آقسنقر را برعهده داشت. او به نیکوکاری و جود و بخشش فراوان خود شهرت داشت و خدمات اجتماعی و عمرانی وی زبانزد بود.
مهمترین تحقیقاتی که دربارة جمالالدین اصفهانی در زبان فارسی انجام شده، شامل مقالهای منتشر شده در مجله وقف میراث جاویدان (کسایی، 1376: 56-63)، و دو مدخل به نام وی در دانشنامه جهان اسلام (ج11) و دائرة المعارف بزرگ اسلامی (ج18) است. آقای رسول جعفریان نیز در گوشهای از تحقیقات خود، به اجمال به خدمات وی در حرمین شریفین اشاره کرده است (جعفریان،1389: 128و143ـ144).
در این نوشتار، ضمن ارائة زندگینامة اجمالی جمالالدین و بررسی ابعاد مختلف آن، از جمله خدمات عمرانی و اجتماعی وی، مدح شاعران معاصرش در حق وی و نیز جزئیات انتقال جنازه و خاکسپاری او در حرمین شریفین، به تفصیل خدمات عمرانی وی در مکة مکرمه، مدینة منوره، منا و عرفات را با استناد به منابع معتبر تاریخی، تشریح و واکاوی خواهیم کرد.
1. زندگینامة جواد اصفهانی
نام و نسب وی را محمدبن علی بن ابیمنصور گفتهاند. کنیهاش «ابوجعفر»، لقبش «جمالالدین» بود و به «جواد» شهرت داشت (ابن خلّکان، ج5 ، ص143، بیتا). پدربزرگ وی ابومنصور، «فَهّاد» (نگهبان سگهای شکاری) دربار ملکشاه سلجوقی (حکومت، صص468 ـ 465) بود (اصفهانی، ص192، 1900)؛ ابن خلّکان، همانجا). پدرش علی نیز اهل اصفهان و حاجب شمسالملک بن نظامالملک، وزیر سلطان محمد سلجوقی (حکومت: صص511 ـ 498) و ملقّب به کامل بود (اصفهانی، همانجا).
جمالالدین، نخست تحت تربیت پدرش قرار گرفت و در دورة سلطان محمودبن محمدبن ملکشاه (حک: 525 ـ 511) عهدهدار «دیوان عرض» گردید. او پس از تأسیس حکومت اتابکان زنگی، به عمادالدین زنگی (حکومت، صص541 ـ522) پیوست و در زمرة خواصّ و نزدیکان وی درآمد؛ تا جاییکه از سوی اتابک زنگی والی نصیبین و رحبه و سپس ناظرِ دیوانِ وی شد ودر این مدت مال و مکنتی یافت (اصفهانی، همانجا؛ ابن خلّکان، همانجا).
پس از قتل عمادالدین زنگی در سال 541ق. برخی از سربازان خواستند جمالالدین را نیز به قتل برسانند و اموالش را غارت کنند؛ اما برخی از امرا او را حمایت کردند (ابن خلّکان، ج5 ، ص144). او نیز به موصل رفت و درآنجـا سیفالدین غازی (حکومت، 544 ـ541) جانشین و فرزند عمادالدین زنگی، وی را وزیر خود گردانید (اصفهانی، ص193؛ ابن خلّکان، همانجا).
جمالالدین وزیر، در این دوره قدرت و ثروت بسیار به دست آورد و از آنرو که در مدت وزارت خود، بذل و بخشش فراوان میکرد، به «جواد» شهرت یافت (ابن خلّکان، همانجا). او در دورة امارت قطبالدین مودود (حکومت، ص564 ـ 544)، جانشین و برادر سیفالدین غازی، همچنان در مسند وزارت باقی ماند. تا اینکه در سال 558ق. قطبالدین مودود بر وی خشم گرفت و به زندانش افکند و او در زندان درگذشت (ابن اثیر، ج11، ص306، 1979م. ؛ ابن خلّکان، ج5 ، ص145).
سبط ابن جوزی (متوفای 654)، ماجرای دستگیر شدن وی را چنین شرح داده است که پس از فزونی جود و بخشش جواد و فراگیر شدن احسان و نیکی وی، برخی به او حسادت ورزیدند و نزد قطبالدین مودود بر او دروغ بستند و گفتند: او اموال تو را دریافت میکند و با آنها صدقه میدهد. اما قطبالدین به علت دوستی و رابطة حسنه میان جواد و زینالدین علی کوچک (متوفای 563)، حاکم شهر اربل[1] نمیتوانست او را دستگیر کند. لذا کسی را مأمور کرد که میان آنها دشمنی ایجاد کند و پس از اینکه زینالدین کوچک بر جواد خشم گرفت، قطبالدین او را دستگیر و در قلعة موصل زندانی کرد، (سبط ابن جوزی، ج21، ص49، 2013م.).
به گفتة ابن خلکان (متوفای 681)، علت دستگیری جواد، افزایش نفوذ واملاک وی بود که بر مودود گران آمده بود، (ابن خلّکان، همانجا). البته شاید بتوان روایت سبط ابن جوزی و ابن خلکان را با یکدیگر چنین جمع کرد که افزایش نفوذ جواد باعث هراس مودود شده بود و با سعایت حاسدان از جواد، بهانة مناسب برای دستگیر و زندانی کردن وی فراهم شد.
گفتنی است با توجه به اینکه جواد اصفهانی بیشتر عمر خود را در موصل زیسته، در شماری از منابع تاریخی، به ویژه منابع فارسی، از وی با عنوان «جمالالدین موصلی» یاد شده است (از جمله: رازی قزوینی، ص580 ، 1391 ؛ ابن جبیر، ص173، بیتا) و عبدالجلیل رازی قزوینی (همانجا) به نیکنامی و شهرت وی در تزیین مسجدالحرام و مسجدالنبی اشاره کرده است.
خدمات اجتماعی و عمرانی جواد اصفهانی
جواد اصفهانی خدمات اجتماعی و عمرانی فراوانی داشته است که مورخان نمونههایی از آن را نقل کردهاند و جود و بخشش فراوانش را ستودهاند. ابن اثیر (متوفای 630) در بیان ویژگیهای کلی سیرة وی میگوید:
«کان رحمة الله أسخی الناس و أکثرهم عطاءً و بذلاً للمال، رحیماً بالناس متعطفاً علیهم، عادلاً فیهم»، (ابن اثیر، ج11، ص307، 1979؛ همو، ص128، 1963).
سبط ابن جوزی نیز دربارة جود و بخشش وی نوشته است:
«وکانت صدقاته وصلاته فی المشرق والمغرب، یبعث بها إلى خراسان والعراق والبصرة والکوفة و بغداد و الشام و مصر و الحجاز و الیمن، فیعمّ الفقهاء والعلماء والزهّـاد و أرباب البیوت و غیرهم، و ما خیب رجاء من قصده، وکان له فی کل یوم ـ خارجاً عن أرباب الرواتب ـ مئة دینار یتصدّق بها على باب بیته.» (سبط ابن جوزی، ج21، ص48، 2013م.).
به گفتة ابن اثیر، در دورة وزیرِ جواد، موصل به پناهگاه و مقصدی تبدیل شد که مردم از سرزمینهای مختلف به قصد دیدنش به آنجا میآمدند. محبوبترین کار برای او، صدقه دادن بود و او بر خود و خانوادهاش سخت میگرفت تا بتواند صدقه بدهد، (ابن اثیر، ص129، 1963م.). صدقهها و کمکهای او، از سرزمینهای دوردست خراسان تا مرزهای یمن را شامل میشد. او هر سال تنها از شام به مبلغ ده هزار دینار اسیران را خریداری میکرد؛ و این غیر از مبلغی بود که از کرج خریداری میکرد (ابن اثیر، ج11، ص309، 1979م.).
ابن اثیر میافزاید: او روزانه صد دینار را بر در خانة خود به فقرا و دراویش صدقه میداد و این غیر از تعهدات وی نسبت به صالحان و علمای بزرگ و رؤسای خاندانها بود. او به علما و مشایخ صوفیه نیز کمک میکرد و زمانی که ابن خجندی رییس شافعیان اصفهان و ابن کافی قاضیالقضات همدان به دیدار وی آمده بودند، به آنها مبلغ فراوانی برایشان اختصاص داد، (ابن اثیر، ص129، 1963م ؛ همو، ج11، ص308، 1979م.).
جمالالدین اصفهانی، علاوه بر آثار عمرانی خود در حرمین شریفین که به تفصیل در بخش دوم این مقاله بررسی خواهد شد، آثار و بناهای فراوانی نیز در منطقة جزیره (در شمال عراق) از خود باقی گذاشت؛ از جمله در شهرهای موصل، سنجار و نصیبین، رباطهایی ساخت و بر رود «اریار» نزدیک «جزیره ابن عمر» پلی ساخت و پل دیگری نیز با استفاده از مصالح سنگ و آهن و سرب، نزدیک همین شهر برروی دجله ساخت که آن را از عجایب معماری به شمار میآوردند. اما قبل از اینکه ساخت این پل به پایان برسد، او دستگیر و زندانی شد (ابن اثیر، ص129، 1963م.).
جواد اصفهانی ممدوح شاعران
جواد اصفهانی ممدوح تعدادی از شاعران زمان خود قرار گرفت. از شعرای مشهوری که وی را مدح گفتهاند، حیصبیص شاعر است که قصیدهای با مطلع زیر در مدح او سروده است (اصفهانی، ص193):
یا لَلصَّوارم والرِّماحِ الذُّبَّلِ |
نصراً ومَن أنجدتُما لم یُخذَلِ |
او در جایی از این قصیده، به خدمات جواد اصفهانی در حرمین اشاره میکند:
وتَقَرُّ عینُ مُحَمَّدٍ بِمُحَمَّدٍ |
مُحیی دَرِیسَیْ شَرْعِه والمَنْزِلِ |
مِعمارِ مرقده، وحافظِ دینِهِ |
و مُعیـنِ أمّتِهِ بجـودٍ مُسْبِـلِ |
خِرقٌ یُناطُ قمیصهُ و رداؤهُ |
بعُبابِ زخَّارٍ وهضبةِ یَذبُلِ |
ادیب و شاعر مشهور دیگر، عماد اصفهانی است که در اوایل شاعری خود، قصیدهای در مدح جواد سروده و بخشی از قصیده وی چنین است (اصفهانی، ص194):
أظنّهم وقد عزموا ارتحالا |
ثنوا عنا جمالا لا جمالا |
سروا والصبح مبیض الحواشی |
فلما حال عهد الوصل حالا... |
أخلائی وهل فی الناس خل |
به أخلی من الأحزان بالا |
لئن لم أشف صدری من حسودی |
و لم أذق العدا داء عضالا |
فلا أدرکت من أدبی مرادا |
ولا صادفت من حسبی منالا |
و لا وخـدت إلیکـم بی جمال |
و لا والیـت مولانا الجمالا... |
و قائلة أفـی الدنیــا کریـم |
سواه فقلت لا و أبی العلا لا |
محمد بن نصر بن صغیر قیسرانی، شاعر دیگری است که جواد اصفهانی را با قصیدهای به مطلع زیر مدح گفته است، (ابن خلّکان، 5/144):
سقی الله بالزوراء من جانب الغربی |
مهاً وردت عین الحیاة من القلبِ |
از دیگر مادحان جواد اصفهانی، یکی از نقبای سادات موصل به نام ابوالقاسم مرتضی بن محمد بن زید بن محمد بن محمد بن زید بن احمد بن محمد بن محمد بن عبیدالله موصلی (متوفای 601) بود که اشعار زیر را در مدح وی سروده بود (ابن ساعی، ص172):
جلالالدین مولانا الوزیر |
مناقبه محبرة تسیر |
ومَن کفاه تحیی کل میت |
وتحمیه إذا عز النصیر |
ومن یعطی الکثیر بلا سؤال |
وتتبعه البشاشة والسرور |
ومن أغنت مواهبه البرایا |
وأوسعهم فلیس یری فقیر |
شاعر دیگری به نام ابن معلّم نیز در زمان دستگیر شدن وی سروده است، (سبط ابن جوزی، ج21، ص49):
إن یَعزِلوکَ لِمَعروفٍ سمحتَ به |
على ذَویالأرض ذاتِالعَرض والطُّول |
فأنتَ یا واحِدَ الدُّنیا وسیِّدَها |
بذلک الجود فیها غیرُ مَعزول |
اما از این میان، شاعر بلندآوازه ایرانی، خاقانی شروانی، مثنوی مشهور خود «ختم الغرایب»، معروف به تحفة الحرمین را که در سال 551ق. سروده، به جمالالدین پیشکش نموده و در مقاله ششم از این مثنوی، ابیات فراوانی در مدح وی سروده و در ستایش وی بسیار مبالغه کرده است.
او در مقدمة منثور کتاب خود، از جواد با چنین عباراتی یاد کرده است: «حضرت صاحب اجلّ، عالم عدل، صدر مؤید، مظفّر مقتدی، ولی النعم فی الشرق والغرب، جمال الدولة والدین، نظام الاسلام والمسلمین، سید الوزراء الراشدین، صدر العرب والعجم، صاحب القران فی الامم، نایب خلیفة الله علی خلقه، مربّی بیت الله ومراعی حرم رسوله، ذوالمناصب، عظم الله شأنه واعلی مکانه»، (خاقانی شروانی، ص11).
سپس در ضمن اشعاری که در مدح وی سروده، در جایی میگوید (همو، ص190):
ای در خطِ حکمِ تو خطرناک |
پرگارِ سپهر و نقطه خاک |
بر دستِ تو ای محمد احسان |
شیطانِ نیاز شد مسلمان |
از جودِ تو در جهانِ اومید |
کان در سفر است، همچو خورشید |
وز دستِ تو زیر پای دانا |
درّ موج زن است همچو دریا |
بر بیضه عدل شهریاری |
در روضه فضل نوبهاری |
وفات و دفن جواد اصفهانی
جواد اصفهانی در سال 559ق. درگذشت و پیکرش را در موصل، نزدیک «فتح کاری»[2] به خاک سپردند، (ابن اثیر، ج11، ص306، 1979م.). به گفتة ابن خلکان، روز تشییع جنازة وی در موصل، از شدت ناله و زاری ضعیفان و یتیمان و زنان ارمله، روز «مشهود» و شناختهشدهای بود، (ابن خلّکان، ج5 ، ص145). پس از یک سال، در سال 560ق. بنا بر وصیت وی، جنازهاش را به مدینه انتقال دادند و در مقبرة اختصاصیاش دفن کردند، (ابن اثیر، ج11، صص307 ـ 306، 1979م.).
اسدالدین شیرکوه (متوفای 564)، عموی صلاحالدین ایوبی، هزینة انتقال تابوت وی به مدینه را تأمین کرد و چند تن از صوفیان را اجرت داد تا به نیابت از وی حج بگزارند و چند نفر دیگر را مأمور کرد که در طول مسیر حمل تابوت، برای وی قرآن بخوانند و به هر شهری برسند، مردم را به نماز خواندن بر جنازة وی فرا بخوانند، (ابن اثیر، ج11، ص307، 1979م. ؛ همو، ص127، 1963م.). به گفتة ابن اثیر، در شهرهای تکریت، بغداد، حلّه، فَید، مکه و مدینه بر جنازة وی نماز خوانده شد، (ابن اثیر، همانجا، 1979م.).
سبط ابن جوزی از وارد کردن تابوت وی بهکوفه (نجف) و طواف دادن آن در دو حرم امام علی و امام حسین8 (در نجف وکربلا) سخن گفته است، (سبط ابن جوزی، ص155، 1907م. ؛ فاسی، ج2، ص215، 1986م.) و افزوده است: زمانی که تابوت او را به بغداد بردند، همة اهل بغداد؛ به ویژه کسانی که جواد به آنها نیکی کرده بود، برای نماز خواندن بر وی گرد آمدند و بر او گریستند، (سبط ابن جوزی، ج21، ص50 ، 2013م. ؛ فاسی، ج2، ص215).
همچنین به گفتة ابن اثیر، زمانی که تابوت را به حلّه آوردند و مردم برای نماز خواندن بر او گردآمدند، جوانی بر بالای یک بلندی رفت و با صدای بلند شعر زیر را قرائت کرد (ابن اثیر، همانجا، 1979م. ؛ همانجا، 1963م.):[3]
یمرّ على الوادی فتثنی رماله |
علیه، وبالنادی فتبکی أرامله |
سرى تعشه فوق الرقاب وطالما |
سرى جوده فوق الرکاب ونائله |
جواد اصفهانی در زمان حیات دستور داده بود که از درِ قدیمیتر کعبه (که به دستور خود وی با درِ جدیدتری تعویض شده بود) برایش تابوتی بسازند. او پیش از وفات خود وصیت کرد تا پس از مرگش، او را در همین تابوت قرار داده و به گرد کعبه طواف دهند (ابن جبیر، ص103).
پس از ورود جنازة وی به حجاز، آن را بالای کوه عرفات بردند. سپس آن را به منا بردند و شترهایی را برای وی قربانی کردند؛ سپس جنازه را به مکه بردند (سبط ابن جوزی، ج21، ص50 ؛ فاسی، ج2، ص216). گویند زمانی که تابوت وی را وارد مکه کردند، جمعیت مردمی که گریهکنان به استقبال آن آمده بودند، چنان زیاد بود که مانند آن روز را سراغ نداشتند. در طول روزهایی که جنازه در مکه بود، آن را روزی چند بار اطراف کعبه طواف میدادند، (ابن خلّکان، ج5 ، ص145). در پایان، جنازه را به مدینه منتقل کردند و پس از چند بار طواف به گرد حجرة پیامبر9 ، آن را به خاک سپردند، (سبط ابن جوزی، همانجا؛ ابن خلّکان، همانجا؛ فاسی، همانجا).
ابن خلکان محل دفن جنازة جواد اصفهانی را قبرستان بقیع ذکر کرده، اما این قول نمیتواند درست باشد؛ زیرا به گفتة ابن اثیر و سایر منابع، او را در مقبرهای که به سفارش خود او در زمان حیات در کنار رباط وی ساخته بودند، به خاک سپردند (ابن اثیر، همانجا، 1979؛ سبط ابن جوزی، ج21، صص50 ـ 49 ؛ فاسی، همانجا).
به گفته ابن جبیر (متوفای 614)، مقبرة جواد اصفهانی مقابل حجرة قبر پیامبر9 قرار داشت و به علت خدمات فراوان وی در مدینه، برایش این استثنا را قائل شدند که در دیوار مقبره، پنجرهای به سوی روضة پیامبر9 گشوده شود، (ابن جبیر، همانجا).
جلالالدین علی فرزند جواد اصفهانی
جواد اصفهانی، فرزندی به نام جلالالدین ابوالحسن علی داشت که به گفتة ابن اثیر، «کان أحسن الناس صورةً ومعنیً». او با دختر کمالالدین بن نیسان، وزیر حاکم شهر «آمد» ازدواج کرد. در ربیعالثانی سال 571ق. در سن 25 سالگی، به وزارت سیفالدین زنگی (حکومت، صص 576 ـ 565)، فرزند و جانشین قطبالدین مودود رسید. با اینکه مدت وزارت وی بیش از 2 سال و چند ماه به درازا نکشید، در این مدت کوتاه چنان کاردانی و کفایت از خود نشان داد که اعجاب و حیرت مردم را برانگیخت.
ابن اثیر در این باره مینویسد:
«فظهرت مِنهُ کِفَایَة لم یُظَّنها النَّاس وبدا مِنهُ معرفَة بقواعد الدّول وأوضاع الدّواوین وَتَقرِیر الأُمُور والاطلاع على دقائق الحسبانات وَالعلم بصناعة الکِتَابَة الحسابیة والإنشاء حیّرت العُقُول وَ وضع فِی کِتَابَة الإنشاد وضعا لم یعرفوه
وَکَانَ عمره حِین ولی الوزارة خمسا وَعشرین سنة...» (ابن اثیر، ص177، 1963م.)
ابن خلکان نیز در وصف جلالالدین علی نوشته است که او ادیبی بلیغ و فاضلی کریم بود و دیوان رسائلش را مجدالدین ابوالسعادات مبارک بن محمد (برادر ابن اثیر جزری مورخ) که مدتی کاتب وی بود، گردآوری کرده و آن را «الجواهر واللآلی من الاملاء المولوی الوزیری الجلالی» نامیده بود؛ و مجدالدین در مقدمة این رسائل، جلالالدین را بسیار ستوده و فضایلش را نسبت به فصیحان پیش از وی برشمرده بود و از مکاتبات میان وی و حیصبیص شاعر یاد کرده بود، (ابن خلّکان، ج5 ، ص146).
با وجود کفایت و شایستگیهای شخصی که جلالالدین وزیر از آن برخوردار بود، با این حال در شعبان سال 573ق. مورد غضب اتابک واقع شد و محبوس گردید. کمالالدین بن نیسان، شفاعتش را کرد و او از زندان آزاد شد و به نزد وی رفت و مدتی در شهر «آمِد» (دیاربکر کنونی) روزگار را به بیماری گذراند؛ سپس از آنجا مهاجرت کرد و پس از چندی در سال 574ق. در «دُنَیسَر»[4] درگذشت. او را به موصل منتقل کردند و در آنجا به خاک سپردند، سپس جنازهاش را به همراه کاروان حاجیان به مدینه فرستادند و در کنار پدرش دفن کردند، (ابن اثیر، همانجا، 1963م.).
2. خدمات عمرانی جواد اصفهانی در حرمین شریفین
آثار و خدمات عمرانی جواد در حرمین شریفین به صورت پراکنده در منابع عمومی تاریخ و تراجم و در تواریخ محلی مکه و مدینه بیان شده است. احتمالاً نخستین کسی که به خدمات وی اشاره کرده، جهانگرد مسلمان، ابن جبیر است که در سال 579ق. یعنی تنها بیست سال پس از درگذشت جواد اصفهانی، برای ادای مناسک حج در حرمین شریفین حضور یافته است. او که از جواد اصفهانی تنها با لقبش «جمالالدین» یاد میکند، ضمن شرح تفصیلی خدمات وی، در ستایشش مینویسد:
«این مرد ـ که خدایش بیامرزاد! ـ چون صفتش جمالِ دین است؛ و در مکه و مدینه آثاری بزرگ و اقداماتی پسندیده و بناهایی جاویدان به خاطر خدا از خود به یادگار گذاشته است که هیچ یک از گذشتگان، چه از بزرگان خلفا و چه از وزرا، در این امر بر او پیشی نگرفتهاند. او ـ که خدایش بیامرزاد! ـ وزیر حاکم موصل بود و بیش از پانزده سال در تحقق این مقاصد ارزنده در حرم خدای تعالی و حرم پیامبرش ـ که درود و سلام خدا بر او باد! ـ که بهرهاش به عموم مسلمانان میرسد، تلاش کرد و اموال فراوانی را در ساختن بناهایی در مکه در راه خدا و در راههای خیر و نیکی جاویدان هزینه کرد؛ از جمله بنای آبانبارها، و ایجاد آبگیرهایی در جادهها برای جمع شدن آب باران، و بازسازی بخشهایی از دو حرم شریف (در مکه و مدینه).» (ابن جبیر، ص102).
اما نکته جالبی دربارة وی که ابن جبیر بدان اشاره کرده، آن است که با وجود خدمات فراوان وی در حرمین شریفین، او در زمان حیات خود به حج نرفت (ابن جبیر، ص 103).
در ادامه به شرح آثار عمرانی و خدمات اجتماعی وی در مکة مکرمه، مدینة منوره، عرفات و منا میپردازیم:
آثار عمرانی وی در شهر مکه
جمالالدین اصفهانی در سال 549ق. از طرف خود حاجبش را به مکه فرستاد تا با مبلغ پنج هزار درهم، خانة کعبه را از داخل و نیز ارکان آن را با پوششی از صفحات طلا و نقره آراسته کند (ابن فهد مکّی، ج2، ص514 ، 1983م.).
به گفتة ابن اثیر، او برای دریافت اجازة این اقدامات، برای خلیفة عباسی؛ المقتفی لامرالله (خلافت، صص555 ـ 530) هدیة باارزشی فرستاد و برای امیر مکّه، عیسی بن فلیته (امارت، صص556 ـ 550) هدایای نفیس و فراوانی؛ از جمله یک عمامه به قیمت سیصد دینار، فرستاد (ابن اثیر، ج11، ص308، 1979؛ همو، ص128، 1963م.).
ابن اثیر همچنین اشاره میکند که آنچه از تزیینات طلا و نقره تا سال 609ق. در کعبه باقی بوده، از آثار جواد اصفهانی است (ابن اثیر، همانجا، 1963م.).
او همچنین در سال 550ق. درِ خانة کعبه را بازسازی کرد و برای آن پوششی از نقرة آبطلاکاری شده ساخت و نام المقتفی را بر آن نوشت (ابن فهد مکّی، ج2، ص515). آستانة درِ کعبه را نیز با صفحهای از طلا مزین نمود (ابن جبیر، ص103) و حِجر اسماعیل را بازسازی کرد (ابن اثیر، ج11، ص308، 1979م. ؛ سبط ابن جوزی، ج21، ص48، 2013؛ فاسی، ج2، ص213). ابن اثیر میگوید: نام جواد را بر حِجر دیدم؛ اما در سال 576ق. بازسازی و نامش محو گردید (ابن اثیر، ص128، 1963م.).
جواد اصفهانی در سال 550 یا 551ق. همة و رودیهای مسجد الحرام را بازسازی کرد (ابن فهد مکّی، ج2، ص516) و بر ارتفاع عتبة آنها افزود (سبط ابن جوزی، ج21، ص48 ؛ فاسی، ج2، ص213). سپس در سال 552ق. منارة «باب العمره» (از درهای مسجدالحرام) را ساخت (ابن فهد مکّی، ج2، ص517).
او همچنین گنبد «سقایة العباس» را از چوب ساخت که تا 807 ق. پابرجا بود و در آن سال تخریب و بازسازی شد (ابن فهد مکّی، ج3، ص443).
افزون بر موارد فوق که به صورت پراکنده در منابع تاریخی ثبت شده است، مطری نوشته مینویسد: جمالالدین اصفهانی، «باب ابراهیم»، از درهای مسجدالحرام و نیز منارههای مسجد را بازسازی کرد و نامش بر روی در و منارهها نوشته شده است، (مطری، ص36، 1402ق.). ابن جبیر نیز اشاره میکند که در زمان دیدار وی از مکه، یکی از دو حمّام موجود در این شهر، که از حمام دیگر نیز بزرگتر بوده، از آثار جمالالدین است (ابن جبیر، ص102).
آثار عمرانی در منا و عرفات
جواد اصفهانی در منا و عرفات نیز خدماتی از خود به یادگار گذاشت؛ از جمله با صرف اموال فراوان، مسجد خَیف در منا را بازسازی کرد. او همچنین در بالای جبل الرحمه، مسجدی ساخت و با توجه به اینکه مردم در بالا رفتن از کوه، با مشقّت و سختی مواجه بودند، پلکانی را از پایین تا بالای کوه ایجاد کرد، (ابن اثیر، ج11، ص308، 1979م.).
ابن جبیر دربارة این اقدامِ وی نوشته است:
«بالا رفتن از کوه رحمت به سختی ممکن بود. جمالالدین با صرف اموال فراوانی، پلههای عریضی را در چهار سمت کوه ایجاد کرد که با چارپایان از آنها بالا میرفتند.» (ابن جبیر، ص151).
اما مهمترین اقدام وی در عرفات، ساخت آبانبارهایی بود که از منطقة «نعمان»، به واسطة قناتهایی در دل زمین، آب را به آنجا انتقال داد و هر سال در ایام عرفات، با باز کردن قناتها آب در این آبانبارها جاری میگشت، (ابن اثیر، همانجا). او برای رساندن آب به عرفات، با اعراب بنیشعبه که ساکن مناطق محل عبور آب بودند، توافق نمود و برایشان مبلغی مقرّر کرد تا آب را بر حجاج نبندند (ابن جبیر، 102؛ ابن فهد مکّی، ج2، ص518).
اما آنها پس از وفات جواد اصفهانی به بستن آب ادامه دادند، (ابن جبیر، همانجا). ابن فهد تاریخ ساخت آبانبارها را سال 551 یا 552ق. بیان کرده است (ابن فهد مکّی، همانجا).
آثار عمرانی در مدینه منوّره
از مهمترین اقدامات جواد اصفهانی در مدینة منوّره، ساختن حصاری در گرداگرد شهر بود، (ابن اثیر، ص128، 1963م. ؛ همو، ج11، ص308، 1979م. ؛ ابن خلّکان، ج5 ، ص144) که با دروازههای آهنی مستحکم گشته بود، (مطری، ص36). گفته میشود نخستین بار عضدالدولة دیلمی، حصاری برای مدینه ساخته بودکه در گذر زمان از بین رفته بود و در زمان جواد اصفهانی، این شهر حصاری نداشت (ر.ک: سمهودی، ج3، صص108ـ106، 2001م.).
ابن جبیر از ساختن دو حصار برای مدینه به دست جواد اصفهانی و صرف هزینة هنگفتی برای ساخت آن، سخن گفته است (ابن جبیر، ص103). اما به گفتة مطری، حصاری که وزیر جواد ساخت، گرداگرد مسجدالنبی در فاصلة کمی از آن بود؛ و پس از وی، نورالدین محمود بن زنگی (حکومت صص569 ـ 541) در سفری که به مدینه داشت، با مشاهدة اینکه مردم بسیاری در بیرون از حصار اقامت میکردند و به او از این وضعیت شکایت کردند، او در سال 558ق. حصار دیگری در گرداگرد شهر ساخت و نام خود را بر «باب البقیع» (از دروازههای این حصار) نوشت (مطری، ص36 ؛ سمهودی، 3ج، صص107ـ106).
اما سمهودی با استناد به متن کتیبة نورالدین محمود بن زنگی بر درهای «باب البقیع» مینویسد:
«این متن، دلالت بر ساخت حصار مدینه به دست نورالدین ندارد؛ بلکه با توجه به سخن ابن فرحون و نزدیکی زمان ساخت دو حصار، نتیجه گرفته است که نورالدین محمود، حصار جدیدی نساخته، بلکه تنها حصار جواد اصفهانی را تکمیل کرده است، (سمهودی، ج3، ص107).
تا پیش از ساختن حصار به دست جواد اصفهانی، این شهر همواره در معرض حملات و غارتهای اعراب بادیهنشین بود و اهالی مدینه از شرّ آنان در سختی و مشقّت بودند، (ابن اثیر، ص128، 1963م. ؛ سبط ابن جوزی، ج21، ص48) و در واقع این حصار، از شهر مدینه در برابر حملات آنها حفاظت میکرد. لذا به گفتة ابن اثیر، پس از ساخت حصار، خطیب مدینه جواد اصفهانی را با این عبارت بر منبر دعا میکرد که: «اللهم صُن حریم من صان حرم نبیّک بالسور، محمد بن علی بن أبی منصور» ؛ و سپس خود افزوده است: «اگر [وزیر جواد] تنها این فضیلت را داشت، این افتخار برایش کافی بود.» (ابن اثیر، همانجا).
ابن اثیر همچنین نقل کرده است: شخصی را در مدینه دیدم که پس از نماز جمعه بر جمالالدین رحمت فرستاد و او را دعا کرد. از او علت این کار را پرسیدم. گفت: هر کس در مدینه هست باید برای او دعا کند؛ زیرا ما از دست اعراب در سختی و مشقّت بودیم. آنها برای ما چیزی نمیگذاشتند که با آن، بدن خود را بپوشانیم و گرسنگی خود را برطرف سازیم. اما جواد برای ما حصاری ساخت که به وسیلة آن، در برابر هرکس بدی ما را بخواهد حمایت شدیم؛ و از آن پس بینیاز گشتیم، پس چگونه او را دعا نکنیم؟
از دیگر اقدامات جواد اصفهانی در مدینه، بازسازی بخشهایی از مسجدالنبی بود (ابن خلّکان، ج5 ، ص144)؛ از جمله در سال 548ق. پوشش سنگی حجرة قبر پیامبر9 را که از دورة متوکل باقی مانده بود، بازسازی کرد، (ابن نجار، ص414، 2006م.). او در سال 555 ق. نیز مسجد قبا را که به گفتة مطری، در آن زمان فرسوده و ویرانه شده بود، بازسازی کرد (مطری، ص47).
جمالالدین اصفهانی همچنین نزدیک مسجدالنبی رباطی ساخت تا پس از مرگ در آن دفن شود، (ابن اثیر، ج11، صص307 ـ 306، 1979م. ؛ مطری، ص35). این رباط در مقابل «باب جبریل» (از درهای مسجدالنبی) قرار داشت و او آن را بر دراویش عجم (ایرانی) وقف کرده بود (مطری، همانجا). فاصلة میان این رباط تا حجرة قبر پیامبر9 تنها 15 ذراع (ابن اثیر، همانجا) یا به اندازة عرض خیابان (سبط ابن جوزی، ج21، ص50 ؛ فاسی، ج2، ص311) بوده است و چنانکه در همین مقاله گذشت، جنازة جواد را در مقبرة اختصاصی وی در این رباط به خاک سپردند.
افزون برآثار عمرانی جواد، به گفته ابن خلّکان، او هرسال برای فقیران و درماندگان ساکن مدینه، اموال و لباسهایی را، به مقداری که برای یک سال آنها کافی باشد، میفرستاد (ابن خلّکان، ج5 ، ص144).
نتیجه گیری
جمالالدین وزیر اصفهانی، از مهمترین صاحبمنصبان ایرانی در سدههای میانیِ اسلامی است. او خدمات عمرانیِ بسیار و قابل ملاحظهای در حرمین شریفین داشته است؛ از جمله اقدامات وی در راستای احیای مساجد و اماکن مقدس مسلمانان در دو شهر مقدس مسلمانـان مکة مکرمه و مدینة منوّره، شامـل بازسازی و تزیین بخشهایی از مسجد الحرام و مسجد النبی و بازسازی مساجدی همچون مسجد قُبا، مسجد خَیف و مسجد واقع در بالای جبل الرحمه در عرفات بوده است. همچنین مهمترین خدمات عمرانی وی در حجاز و حرمین، شامل ساختن حصاری در گرداگرد مدینة منوّره، ساختن حمام عمومی در مکه، ایجاد پلکان برای جبل الرحمه و قناتهای آب برای رساندن آب به حجّاج بیتالله الحرام در عرفات بوده است.
بیتردید این اقدامات در کنار دیگر خدمات اجتماعی وی در سایر سرزمینهای اسلامی، چنان تأثیر چشمگیری داشته است که بسیاری از شاعران معاصرش او را در اشعار خود ستوده و در وصف او مبالغه نمودهاند. در صدر این شاعران میتوان به خاقانی شروانی، شاعر مشهور فارسی زبان قرار دارد. از میان شاعران عرب زبان نیز که در مدح وی اشعار و قصایدی سرودهاند، میتوان از حیصبیص، عماد اصفهانی، قیسرانی و نقیب سادات موصل یاد کرد.
صدقات و نیکوکاریهای فراوان جواد اصفهانی و خدمات برجستة وی در حجاز و دیگر مناطق، چنان مردم را به وی علاقهمند ساخته بود که پس از درگذشتش، مراسم تشییع جنازهاش در موصل و نیز مراسم انتقال تابوت حاوی رفات وی به حجاز، به باشکوهترین شکل برگزار شد و مردم در شهرهای مختلف عراق و حجاز، در سوگ او گریستند؛ و سرانجام نیز او را در نزدیکترین محل ممکن به حجره قبر پیامبرخدا9 به خاک سپردند.
[1]. شهر «اربیل» کنونی و مرکز استانی به همین نام در منطقه کردستان عراق.
[2]. فتح بن سعید موصلی (متوفای 220ق)، که با انتساب به روستای «کار» (واقع در شرق موصل نزدیک دجله)، به فتح کاری نیز شناخته میشود (ر.ک: حموی، 1977: 4/428)، از صوفیان مشهور قرون اولیه و معاصر بشر حافّی و سریّ سقطی است و احوالش در منابع تصوف آمده است.
[3]. سبط ابن جوزی (21/50) محل این ماجرا را کوفه ذکر کرده است. اما به گفته ابن خلکان (5/146)، این شعر را کسی که تابوت وی را در زمان وارد کردن به حرم مطهّر نبوی در مدینه همراهی میکرد، قرائت کرد.
[4]. شهری نزدیک ماردین در جنوب ترکیه امروزی.