نوع مقاله : تاریخ و رجال
نویسنده
کارشناس ارشد / تاریخ تشییع
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
مقدمه
سفر حج به عنوان یک ویژگی برجستة ظهور تمدن اسلامی شناخته شده است؛ به خصوص از زمانی که مسلمانان از اقصی نقاط جهان به سمت سرزمین مکة مکرمه، برای ادای فریضة حج سرازیر میشوند، این شاخصه بیشتر نمود پیدا کرده است. با توجه به مستندات تاریخی، این سفرها همواره با مشکلات متعدد و خطراتی همراه بوده که زائران هنگام مسافرت با آنها مواجه میشدند اما زائران به خاطر اعتقاد به خداوند و اشتیاق شدید و عمیق به کعبه و تمایل و علاقهشان جهت زیارت مرقد حضرت پیامبر9 و ائمه بقیع: به سمت مکه و مدینه روانه میشدند.
راههای حج به وسیلة بسیاری از دولتها و سلسلههای اسلامی، با هدف سرعت بخشی به سفر و افزایش تعداد مسلمانان برای حج از سراسر جهان ساخته و توسعه یافتهاند. آنها در دوران برگزاری حج از زائران مراقبت و حفاظت میکردند و با نشان دادن علاقة زیاد خود به این مناسک مذهبی، ضمن جلب رضایت زائران، این اقدام و فعالیتها را بخشی از مسئولیتشان در قبال مردم خود میدانستند، (آرنولد توین بی، 1913م. ، ص126).
اگر گفته شود که همواره سرزندگی و نشاط معنوی این سفر (حج) برای مسلمانان حتی از یک تزریق طبی که برای بدن آنها تأثیر مثبت دارد نیز بیشتر بوده است، مسلماً سخن به گزافه گفته نشده است. سفرهای حج برای زائران اقصا نقاط جهان اسلام که با صداقت و قلبی آکنده از ایمان و معرفت، حج را به عنوان یک نقطه عطف عظیم در زندگی خود میدانستند و یا آن را مکان مناسبی برای نشر دین مییافتند، دارای خیر و برکت معنوی و مادی زیادی بوده است. به عنوان مثال، تا قبل از قرن دهم و یازدهم، علمای بسیاری، به خصوص از شیعیان؛ مانند شیخ حسین بن ابراهیم تنکابنی و سیدمحمد مؤمن رضوی در شهر مدینه ساکن می شدند تا ضمن نشر دین، به بهره جویی از اماکن مقدس مدینه و مکه در ایام حج به ارائة خدمات به حجاج بپردازند، (جعفریان، رسول، 1379، شماره 4 ، ص83).
این نوع زندگی در طول تاریخ اسلام نشانگر عمق علاقة قلبی مسلمانان به حریم معنوی الهی و مناسک مذهبی حج بوده است که منجر شده تا آنها با هجرت از کاشانه و دیار خود در کنار خانة خدا و شهر مدینه مأوا بگیرند.
حجاج بسیاری یا از ابتدا به قصد اقامت طولانی یا دائم وارد مکه میشدند و یا پس از ورود به مکه، به دلایل متعدد، برای همیشه رحل اقامت میافکندند. تنوخی از اهتمام حجاج متموّل به کمک به فقرای مدینه، به ویژه علویان، یاد کرده (۱۹۷۸، ج۲، ص۳۶۰) کشّی نیز ضمن اشاره به مشکلات مالی حجاج شیعه، از توقیع امام زمان علیهالسلام برای رفع این مشکلات سخن گفته است، (کشّی، محمد بن عمر، 1348ق. ، ج۱، ص۵۵۷).
در هر صورت هنگامی که حجاج پس از انجام حج به خانه خود باز می گشتند تجارب و یافتههای خود را با اطرافیانشان در میان میگذاشتند، (شریفه.آی، 2005، ص130). گذشته از این، آنها در مسیر سفر به مکه با مردمی که با آنها هممسیر بودند نیز ارتباط پیدا میکردند. این ارتباط گیری ضمن اینکه فرصتی برای تبلیغ فراهم می نمود، از طرفی برای افزایش تجارب و شناخت آنها در خصوص راهها و مسیرهای حج نیز حایز اهمیت بوده است.
مسافرتهای حج و راههای آن، بعدها به عنوان یکی از شاخصههای تمدنی در توسعة نسبی و سطح دانش اسلامی برخی از جوامع انعکاس یافت. به منظور رسیدن به پیش زمینة کافی در مورد حیات علمی جوامع اسلامی، مراودات و تحولات اقتصادی و اجتماعی آنها، لازم است مسیرهای حج از تمام جوانب مورد بررسی قرار گیرد؛ همچنین نقاط قابل تأمل نتایج این بررسیها و تأثیر تمدنی آن در سرزمینهای محل عبور حج گزاران؛ چه در مکه و چه در مناطق دور از آن (مبدأ و مقصد) بایستی مورد مداقه باشد، (عبدالقادر، 1982م. ، ج1، ص4).
مسیرهای آسیایی حج یکی از راههای اصلی حج در تاریخ اسلام بوده است. این راهها، شرق و جنوب شرق آسیا را به شبه جزیرة عربستان متصل میساخت. مشهورترین راههای حج در تاریخ اسلام ـ که با راههای آسیایی شناخته میشود ـ مسیر عراق (درب العراق) و مسیر دمشق (درب الشام) است. بر خلاف دیگر مسیرها که در خصوص آنها کتابهای متعددی نوشته شده است، اطلاعات بسیار کمی از مسیرهای حج از مناطق هند، چین و سرزمینهای مالزی وجود دارد.
این مقاله می تواند تلاش جامعی برای تدوین اطلاعات پراکندهای که به راههای حج این مناطق مربوط میشود تلقی گردد که توسعة تاریخی این راهها را بر اساس اصول جغرافیایی تبیین میکند (یعنی مکانهایی که سفر حج از آنجا شروع میشود و مکانهایی که در عبور این سفر قرار دارند). در نهایت این مجموعه قصد دارد که انواع مختلف مسیرهای حج، آثار و پیامدهای آن، و خطرات احتمالی پیش روی کاروانهای حج را بیان نماید.
مسیرهای حج در آسیا
زائران از مسیرهای متعددی برای رفتن به مکه استفاده میکردند. مکه شهری بود که قلوب مؤمنان به آن پیوند خورده و نگاههایشان همواره به سوی آن دوخته شده بود .آنها هرگز نمیتوانستند اشتیاق دیدن این شهر و درک برکات معنوی غیرقابل وصف آن را پنهان کنند.
از سوی دیگر، شرایط سیاسی و اقتصادی نیز در فعال کردن مسافرتهای حج، نقش مهمی داشت. آثار تاریخی و جغرافیایی راههای آسیایی حج حاکی از یک تعامل بزرگ از ادغام و اشتراک بین فعالیتهای انسانی با اهداف حج بوده است که تداخل و فراز و فرود آن همواره حایز نوعی پیوستگی و تداوم بوده است. سفرهای مداوم تجاری در طول سال باعث میشد که بسیاری از جزئیات مربوط به راههای حج توسط مسافران یا جهانگردان که یا تاجر بودند و یا گاهی کاروانهای تجاری را همراهی میکردند، ثبت گردد. قارة پهناور آسیا با توجه به داشتن گسترة خشکی زیاد، همواره مسیرهای زمینی و دریایی طولانی و متفاوت زیادی را به خود شاهد بوده است؛ این مسیرها بسته به نوع استفادة آنها؛ اعم از تجاری، حمل و نقل و مذهبی؛ مانند یک شبکة بزرگ، تمام نقاط مهم را به هم وصل نموده و با توجه به موقعیت آن، به عنوان بستر ارتباط شرق دور با قارة اروپا نیز مطرح بوده است. نظر به اهمیت مسیرهای تجاری و ائدولوژیک در حوزههای شرق و جنوب شرق قارة آسیا، در ادامه نسبت به مناسبتهای این مناطق در مسیرهای زمینی و دریایی اشاراتی خواهیم داشت.
جنوب شرق آسیا، هند و مناطق مالایی
بنا به گواهی تاریخ، روابط تجاری بین المللی اعراب با هند، از طریق دریا رونق خوبی داشت و هند بیشتر شبیه یک مرکز بازار آزاد بازرگانی بوده که از مدتهای زیادی بر تجارت بینالمللی در اقیانوس هند تسلط داشته است. در پی محدود شدن نقش هندیان در تولید و تجارت، اعراب موفق به کنترل تجارت دریایی شدند. از طرف دیگر چینیها نیز در دهههای قبل از میلاد مسیح، اقیانوس هند را برای تجارت خود مورد استفاده قرار دادهاند.
در زمان سلسله تانگ [Tang dynasty] (۶۱۸-۹۰۷ قبل از میلاد) راه دریایی جنوب چین (که از شهر گوانگزو [Guangzhou] شروع میشد) تبدیل به گذرگاه رسمی و بین المللی تجارت دریایی شده بود، (فلتز، آر. سی، ۱۹۹۹م.). کشتیهای چینی مسیر زیادی را بین چین تا بنادر هند غربی پشت سر میگذاشتند در حالیکه کشتیهای اعراب مسافت کنارة شرقی اقیانوس هند را طی مینمودند و از طریق دریای سرخ و سواحل یمن روانة غرب هند و سواحل شرقی اقیانوس هند میشدند. در نتیجه آنها در مسیرشان با تاجرانی از چین و هند مواجه شده و محصولات آنها را خریداری میکردند. در مقابل اعراب نیز محصولات شبه جزیرة عربستان را به آنها میفروختند که از بین آنها میتوان به کالاهایی چون بوخور (که رواج بیشتری داشته است)، عطریات، مس، آدامس و مروارید اشاره نمود. بعد از اینکه محصولات خریداری شده از چینیها و هندیها به شبه جزیرة عربستان میرسید، بازرگانان عرب آنها را بهوسیلة کشتی یا شترها از طریق جادههای ویژة زمینی و راههای دریایی به ایران، عراق، شام، مصر و سواحل اتیوپی و اروپایی حمل میکردند. این فعالیت تجاری با فعالیت و رواج آنچه که امروزه در قالب تجارت حمل و نقل بین غرب و شرق میگویند، بهصورت مؤثری در آن زمان کاربرد داشته و انجام مییافت.
سفرهای حج هندیان بیشتر بهصورت دریایی بود، اما با این وجود، بسیاری از زائران ترجیح میدادند مسیر زمینی را انتخاب نمایند؛ زیرا این مسیر نسبت به راه دریایی هند به عربستان نزدیکتر بود، مخصوصاً مسلمانان ناحیة سند[Sindh] (پاکستان کنونی) که تحت سلطة حکومت مغولان بودند بیشتر از مسیر زمینی استفاده میکردند. بنابراین، مسلمانان سند برای رسیدن به عربستان، قطعاً بایستی از ایران عبور میکردند.
با این حال، کاروانهای زمینی و دریایی حج که از هند، بنگلادش و پاکستان عازم سفر میشدند توسط عدهای از مردم همین مناطق، مدیریت و تولیت میشدند. در حالیکه غلبه و روی کار آمدن صفویان به تأسیس حکومت شیعی انجامید و بنا به دلایل مذهبی که در تقابل اهل سنت قرار داشتند، باعث غیرفعال شدن راههای زیارتی زمینی هندیان شد. ظهور پرتغالیهای طرفدار جنگهای صلیبی در اقیانوس هند و سواحل کشورهای عربی در آغاز هزارة دوم میلادی نیز منجر به انسداد و محدودیت سفرهای دریایی و مخصوصاً راه دریایی حج شد. بر اثر این تحولات، شمار زیادی از زائران هندی ترجیح دادند علیرغم وجود ریسک زیاد از ناحیة دولت صفویان، از طریق سفر زمینی به حج مشرف شوند.
روابط تجاری تنها چین، هند و کشورهای عربی را به همدیگر مرتبط نمیساخت بلکه تمامی اهالی ساکن در حاشیة اقیانوس هند ـ که مالاییها نیز در میان آنها هستند ـ را شامل میشد. مالاییها در سرزمینهایی ساکن بودند که محل عبور تجار عرب بود، درنتیجه تماس آنها با اعراب اجتناب ناپذیر بود، بهخصوص با توجه به اینکه برخی مزاحمتها و آشوبهایی در آن منطقه باعث بیثباتی در امر تجارت آنها شده و درنتیجة این امر رونق و اهمیت تنگة مالاکا را بیشتر کرده بود، (محمد یوسف، ۱۹۹۲، ترجمه دکتر مظفر تات، ص۵۴).
به عنوان مثال، در سال ۲۶۶ق. ۸۷۹ م. بر اثر انقلاب چینیها که به رهبری هانگ شو اتفاق افتاد، راههای تجاری بسته شد. این انقلاب از شهر کانتون که مرکز تجارت چین و جهان اسلام بود آغاز شد. در پی آن، سیاست چین نسبت به تجار خارجی و بنادر تغییر یافت و به دنبال آن، راههای تجاری نیز بسته شد. در نتیجه، بسیاری از تجار مسلمان تصمیم گرفتند که به سمت مجمع الجزایر مالایی رو کنند که در آنجا مورد استقبال مردم واقع شده و روند تجارت آنها آسانتر شد. مسعودی هنگام نقل داستان تاجر سمرقندی که از خانة خود با کالاهای بسیاری به سمت عراق رفته و از سمت بصره به سوی عمان حرکت میکند و سپس به کداه [Kedah] (تلفظ احتمالی کله، ساحلی در غرب شبه جزیرة مالایا) میرسد و در آنجا با تاجران چینی تجارت میکند، آورده است:
«کشتیهای مسلمانان که از سیراف و عمان میآیند در کداه توقف میکنند، سپس آنها با تاجرانی که در حال ترک چین هستند به یک جا جمع میشوند؛ پیش از این سابقه نداشته که کشتیهای چینی از مسیرهای عمان، سیراف در سواحل ایران، سواحل بحرین، ابله و بصره استفاده کنند، (مسعودی، ۱۸۶۱م. ، ج۱، ص۲۴۱).
با توجه به اینکه پیشتر رابطه بین مردم مالایی و اسلام به صورت رسمی به وسیلة عوامل بازرگانی برقرار شده بود، این وقفة تجاری یک حادثة بسیار مهمی در تاریخ اسلامی این منطقه محسوب میشد. تجـار عرب؛ به ویژه حضرمـیها به ایـن منطقـه آمده و ساکن شدند، (فریتیش، یو. و کلرنس اسمیت، ۱۹۹۷م.).
این امر به طرز موثری آغاز تدریجی و گسترش نرم اسلام در سرزمین مالاییها را مشخص نمود. بنا به شواهد تاریخی، حضور رسمی اسلام در مجمع الجزایر مالایی به سدة هفتم هجری باز میگردد. در موزة محلی جاکارتا یک سنگ باستانی به نمایش گذاشته شده است که از یک مقبره کشف شده و بر روی آن خطوطی به زبان عربی حکاکی شده است، (سزار،ای.ام، ۱۹۶۶، ص۶۳). حکاکیهای موجود مرگ اولین حاکم مسلمان در شمال سوماترا را ثبت کرده که در سال ۶۹۶ ق. در شهر پازی [Pasay] ساکن بوده است. بر اساس این سنگ نوشته، حاکم مسلمان با لقب «شاه خوب» شناخته میشد و از طرف دیگر آچه [Aceh] (منطقهای در اندونزی امروزی) نقش نسبتاً حیاتی را در تجـارت بین المللی و ارتباطات فرهنگی ایفا میکرد، (محمد، د و الف. نوح، ۱۹۷۷م.).
در خصوص حضور شیعیان در سرزمینهای مالایی اخبار مختلفی در دست است، هم اکنون قریب به چهار میلیون از سادات همراه با شجره نامههای مشخص که سلسله نسب آنها را معین کرده است در آسیای جنوب شرقی حضور دارند، (ربانی، محمدعلی، ۱۳۹۲م.). این سادات خود را از اعراب حضرموت و منتسب به دو تن از فرزندان علی7 میدانند. البته اغلب این سادات پیرو مذهب شافعی و اقلیتی نیز شیعه هستند. در خصوص علل و کیفیت حضور این سادات که فرزندان فردی به نام احمد بن عیسی المهاجر بودهاند و در اثر جور و فشار امویان و سپس عباسیان به این مناطق آمده اطلاعات دقیقی در دسترس نیست اما اشاراتی از شخصیت و زندگی احمد مهاجر توسط عبدالله بن نوح در قالب یک کتاب در دسترس میباشد، (ر ک: محمد ضیاء شهاب، عبدالله بن نوح، ۱۹۸۰م.). اما در کل به نظر میرسد علویان اولیه در مسیر فعالیتهای تجاری خود به صورت ترددی و موقت به این منطقه رفت و آمد داشتند و در دورههای بعد، این منطقه را به عنوان سکونتگاه خود انتخاب کردهاند و یا نکتة دیگر اینکه مقصد ابتدایی و اصلی آنان شبه قارة هند بوده است. سادات پس از اقامت در ایران و هند، در ادامة مسیر خود و با هدف تجارت و تبلیغ، راهی چین و مجمع الجزایر مالایی شدند و به مرور زمان، در آنجا سکونت گزیدند، (همان.).
در هر صورت بسته شدن مجدد بنادر دریایی چین در قرن هشتم هجری توسط سلسله مینگ، تا حد گستردهای موجب بهبود روابط اعراب با مالاییها شد. بعد از آن سرزمینهای مالایی به پارهای از جهان اسلام تبدیل شد که راه را برای آنچه که در تاریخ اسلام بعنوان مسیرهای حج شناخته میشود، هموار نمود.
مسلمانان مالایی دلبستگی شدید به مکه و مدینه دارند و به سنتهای نبوی عشق میورزند. این علاقة آنها در طول تاریخ باعث شده تا همواره یک پای ثابت آنها در سفرهای زیارتی و حج باشد. همواره تعداد حج گزاران کشورهای جنوب شرق آسیا نسبت به سایر نقاط قارة کهن بیشتر بوده است و این در وضعیتی بوده که شرایط اعزام به این سفر بر اثر موانع تأثیرگذار طبیعی و انسانی با مشکلات و صعوبتهای فراوانی به همراه داشت. در هر صورت مسلمانان مجمع الجزایر مالایی بیشتر از طریق سفر معمول دریایی، سمت دریای سرخ و بندر جده حرکت نموده و به مکه و مدینه مشرف میشدهاند.
جادة ابریشم
روابط تجاری پر رونق همواره نقش مهمی در محکم نمودن روابط بین کشورهای پراکنده قارة آسیا ایفا کرده است. فعالیتهای بازرگانی بین خاور دور و آسیای میانه و غرب، از زمانهای دیرین (تقریباً قبل از میلاد مسیح) رواج داشته است. تجارت از طریق راههایی انجام میشد که برای تأمین نیازهای زندگی و بر اساس تمایل ذاتی به تبادل کالا و نیروی کار توسط مردم هموار شده و مورد استفاده قرار میگرفت. این راهها در حد گستردهای تنوع پیدا نموده و به مسیرهای مختلف منشعب شده است و در کل برای تردد مردم در آن زمان از نظر امنیتی نیز بهبود یافته بودند، (وینک. ای، 2002م. ، ص43).
راههای دریایی و زمینی مختلف و زیادی در تاریخ ارتباطات عرب با خاور دور شناخته شدهاند که در این میان برجستهترین و متمایزترین آنها مشهور به جادة ابریشم است. فارغ از در نظر گرفتن سابقه مذهبی و سکونت مکانی، این جاده برای بسیاری از مردم دنیا بسیار شناخته شده و معروف میباشد.
جاده ابریشم توسط چینیها که علاقه زیادی به تقویت تجارت زمینی با جنوب آسیا، کشورهای عربی، اروپا و شمال آفریقا داشتند ساخته شد، (الیوسف. وی، 2001م. ، ص43). علت نامگذاری این راه به خاطر تجارت کالای حیاتی ابریشم بود که بین کشور چین با دنیای غرب انجام میشد. بر اساس اکتشافات باستانشناسان جادة ابرایشم در ابتدا، در زمان حکومت سلسلة هان [Han dynasty] در سدة نخست قبل از میلاد ساخته شده است. این راه در آن زمان به دو شاخه منشعب میشد؛ یکی جادة شمالی که از بعد از رسیدن به سمرقند، مرو و ایران از جنوب رشته کوههای البرز به سمت تیسفون و غرب پیش میرفت و از طریق سواحل مدیترانه و انطاکیه شام به اسکندریه مصر میرسید و مسیر دیگری جادة جنوبی بود که بعد از گذر از کاشغر وکابل (افغانستان امروزی) به سمت بندر کراچی و از طریق راه دریایی خلیج عدن و دریای سرخ و(کانال سوئز امروزی) به اسکندریه و روم میرسید، (آیرن و برونستون، 1986م. ، ص267) به خاطر این پیچیدگی راههای زمینی جابجایی شرق و غرب به طرز مؤثری تنگاتنگ شده بود.
تاریخ چین نشان میدهد اجناسی مانند گردو، خیار و فلفل سیاه از طریق راههای غربی وارد میشده است. در زمان سلسلة تانگ (قرن 7 و 9 میلادی) واردات
(نقشه (تفکیک مسیرهای شمالی و جنوبی جاده ابریشم)
پرندگان، حیوانات کمیاب، جواهرات، ادویهجات، ظروف چینی و همچنین سکههای طلا و نقره توسط چین از سرزمینهای غربی باعث رونق جادة ابریشم شد. موسیقی، رقص، غذا، لباس و لوازم آرایشی نیز از غرب و آسیای میانه وارد چین شد، (بولنویس. ال، 2005م.). از طرف دیگر چین نیز محصولات و صنایع منحصر به فرد خود مانند فن کاغذسازی، چاپ، اندود کاری [Plastering] ، ظروف چینی و قطب نما را با موفقیت به غرب صادر نمود، (هابکیرک. پی، 1980م.).
این صادرات و واردات از طریق جادة ابریشم انجام میشد و در سرعت بخشی به فرآیند توسعة تمدنی بین ملتها تأثیر زیادی داشت. به واسطة برخی کالاها و اجناسی که در شهر حیره [Al-Hirah] وجود داشت راه برای تجارت و روابط فرهنگی بین کشورهای عربی و چین هموار شد. حیره (شهری واقع در جنوب مرکزی عراق) تحت حاکمیت ایران و انطاکیه و سپس حاکمان بیزانسی بود. قبل از اسلام، ایران و انطاکیه به طور مکرر توسط اعراب برای اهداف تجاری مورد بازدید و سیاحت قرار میگرفت، (همایش بین المللی جادة ابرایشم، 1990م.).
حیره بهعلت موقعیت جغرافیایىاش محل برخورد وتماس فرهنگهاى ساسانى ویونانى ـ رومى و مسیحى بود. ابتدا خود از این فرهنگها تأثیر میگرفت و بعدها حتی این فرهنگها را به اعراب ساکن در شبه جزیرة عربستان منتقل کرد. مسلماً تجارت و مسیرهاى تجارى راه اصلى انتقال فرهنگ بودند. بین حیره و اعراب مناطق مختلف شبه جزیرة عربستان، روابط تجارى گستردهاى وجود داشت. تجار حیرى در سراسر عربستان در رفت و آمد بودند و بین اعراب این مَثَل زبانزد بود که «سرزمینى را نمىبینى که در آن حیرى نباشد»، (جواد على، ۱۹۷۱م. ج ۷، ص ۲۹۶).
البته جادة ابریشم تنها راه ارتباطی شبه جزیرة عربستان با آسیا و شرق دور نبود. از مدتها پیش اقیانوس هند به عنوان یکی از فعالترین راه دریایی که همة جزایر و کشورها را به همدیگر وصل میکرد، مورد استفاده قرار میگرفت. اهمیت جادة ابریشم اساساً بعد از تحولات سیاسی و اقتصادی، که در سدة ۹ میلادی در آسیا و اروپا به وجود آمد، کاهش یافت. به خصوص با توسعة فنی و تکنیکی در صنعت دریانوردی، راههای دریایی نقش مهمی در تجارت به وجود آوردند. علاوه بر آن در پی شرایط متزلزلی که در جنوب آسیای میانی بر اثر حمله مغولان در شمال هند و ظهور صفویان در ایران بوجود آمد جاده ابریشم بتدریج اهمیت خود را از دست داد، (جری، اچ. بی، ۱۹۹۳م.). با هجوم مغولان به سرزمینهای شرقی اسلامی در قرن هفتم، حجگزاری مسلمانان این خطه بسیار دشوار شد. چنگیزخان با این استدلال که «سراسر جهان خانه خداست» از حجگزاری مسلمانان قلمرو خود جلوگیری کرد، (ابوالغازی بهادرخان، (۱۲۸۷ق. /۱۸۷۱م.)، ۱۹۷۰م.، ج۱، ص۱۳۰). از نظر جانشینان او نیز تا پیش از مسلمان شدنشان، بیشک مسئله همینگونه بوده است، چون تا مدتهای مدید راه حج در قلمرو وسیع مغولان تا سال ۶۶۶ هجری، (فاسی، محمدبن احمد، ۲۰۰۰، ج۱، ص۲۵۹) بسته بود.
صفویان و امپراتوری قدرتمند عثمانی که کنترل بسیاری از کشورهای اسلامی را در دست داشتند به عداوت و کینه توزی عمیق با یکدیگر مشهور بودند. نهایتاً صفویان در اثر دشمنیهای عثمانی فعالیتهای تجاری که برای تامین کالا توسط این امپراتوری انجام میشد را محدود و مختل کردند و در پی آنجاده ابریشم تدریجاً اهمیت خود در مسیر زمینی از شاخه جنوبی را از دست داد، (شوقی،ای. کی. تو، ۱۹۹۱م.، صص۱۰۷ـ ۸۷).
علی ایحال، فن پیدا کردن راه و راهبری در مسیرهای تجاری مانند جاده ابریشم برای هرکسی که با انگیزه سفر حج عازم مقصد میشد یک ضرورت تلقی میشد چون هیچ راه جایگزین دیگری وجود نداشت. این نوع ادغام بین راههای تجاری و حج منجر به اختلاط دو موضوع با هم شد و همانگونه که قبلاً هم اشاره کردیم سفر حج تا حدی بعنوان مقولهای مجزا از کاروانهای تجاری مطرح نبوده است. جاده ابریشم مصداق بارز این امر است که قبل از ظهور اسلام و پنج قرن قبل از میلاد مسیح ساخته شده بود. اینجاده از آنزمان به مدت بیش از ۱۵۰۰ سال فعال بوده و اهمیت آن محدود به روابط تجاری بین کشورها نبوده است بلکه اینجاده گذرگاه فرهنگی و اجتماعی مناطق اطراف نیز بوده است، (هرمتا، جی، ۱۹۹۴م.، ج۲، ص۱۶۹۸).
بنابراین، بتدریج اهمیت جاده ابریشم از اهداف تجاری و بازرگانی فراتر رفته و به ارزشهای انسانی تعمیم وگسترش یافت، (فلتز، آر. سی، ۱۹۹۹م.). مذاهب و ایدئولوژیها در طول تاریخ از طریق جاده ابریشم به سرزمینهای اطراف منتقل شده است همانگونه که بودائیسم و اسلام از این طریق در آسیا گسترش یافت، (هو.ام. وی، ۱۹۹۰م. ص۴۶ و۱۳۶). تردد شیعیان با اهداف تجاری و بازرگانی نیز بعنوان یکی از عوامل نشر تشیع درشرق وجنوب شرق آسیا با این نوع تعامل فرهنگی بوده است.
استفاده از جادة ابریشم، تنها برای گسترش اسلام در شرق، زیر سُم اسب فاتحان مسلمان نبود، بلکه این جاده برای سفر حج و زیارت شهر مکة مکرمه ـ که آغاز اسلام از آنجا بود ـ مورد استفاده قرار گرفت.
از قرن دوم هجری، آسیای میانه به یکی از ایستگاههای اصلی سفر حج تبدیل شده بود. اسلام در این مناطق گسترش یافت و حتی فراتر از آن نیز به مناطق غرب و مرکزی چین نیز رسید. در نتیجه شهر چینی کاشغر، (یاقوت، ۲۰۰۹م. ، ج۳، ص۵۴) به صورت کامل به اسلام رویآورد و از طریق سمرقند با جهان اسلام رابطه برقرار کرد، (یاقوت، ۲۰۰۹م.، ج۳، ص۵۴). کاشغر از شهرستانهای ناحیة خودگردان سینکیانگ در شمال باختر جمهوری خلقِ چینِ امروز است و از شهرهای کهن چین به شمار میرود و به مروارید جادة ابریشم نیز ملقب شده است.
علیرغم فقدان اطلاعات تاریخی کافی از جزئیات و زمان دقیق آغاز سفرهای حج در این دوران، پیوند بین روایات تاریخی و این واقعیت که حج به عنوان فرع پنجم در دین اسلام تلقی میگردد، هیچ شکی را باقی نمیگذارد که سفرهای حج در این مناطق از ابتدای قرون اولیة اسلام دایر بوده است. این فرضیه با توجه به احساس دینی قوی افراد تازه مسلمان شده و انجام پرشور و توام با ایمانِ مناسک و اعمال حج توسط این افراد، تقویت بیشتری پیدا میکند. هرچند اصولاً این بحث نیاز به بررسی و تحقیقات زیادی دارد.
جادة ابریشم از چین شروع شده و تمدنهای باستانی واقع در سواحل مدیترانه را به همدیگر پیوند میزد. اینجاده منحصر به یک راه نبود بلکه شبکهای از مسیرها بود که از چین آغاز و به نقاط مختلف منتهی میشد. دو شاخة بسیار مهم از بین این شبکه راهها در آن زمان بیشتر قابل توجه بود که شامل مسیر شمالی و جنوبی بود. مسیر شمالی از چین شروع شده و از مرزهای شمالی آسیای میانه عبور میکرد و به بلگراد (در صربستان امروزی) میرسید و در ادامه با عبور از اروپای شرقی و شبه جزیرة کریمه تا دریای سیاه، دریای مرمره و شبه جزیرة بالکان و ونیز پیش میرفت، (جری، اچ. بی، ۱۹۹۳م. ، ص۳۳).
مسیر جنوبی با گذر از انطاکیه (شمال سوریه) و برخی شهرهای شیعه نشین عراق به رشته کوههای زاگرس، همدان، مرو، بلخ، سمرقند، کاشغر و ترکستان در شمال غرب چین که بازارهای ابریشم در آنجا واقع شده بود، میرسید. جادة جنوبی به سمت جنوب ادامه مسیر داده و وارد سرزمین خیان میشد که ابریشم در آنجا تولید میشده است، (نیکولاز، ۱۹۸۷م. ، ص۲۱۶).
طبق اسناد تاریخی، مسیرهای شمالی و جنوبی جادة ابریشم نقش اساسی در تحولات فرهنگی سدة چهارم و پنجم هجری داشته است، در این دوران سلسله سلاجقه بر مناطق بسیار زیادی تسلط داشتند و این مناطق شاهد اوج تحول فکری و فرهنگی خود بودند که اطلاعات روشنی از سفرهای حج که گاه توام با سفرهای علمی به سراسر جهان بود، به ما ارائه میکند. مسیر جنوبی که از
نقشه (شبکه راههای جاده ابریشم)
آغوش سرزمین ایران و عراقین گذر میکرد، شاهد تحولات زیادی بوده است. تا ابتدای قرن دهم به علت حاکمیت مذهبی اهل سنت بر سلسلهها و حکومتهای منطقه مشکلات و موانع سر راه حجاج و کاروانهای تجاری مسیر جنوبی جادة ابریشم از اختلافات مذهبی و ایدولوژیک دولتها نشأت نمیگرفت و احیاناً موانع و یا محدودیتهای بهوجود آمده بین دولتها صبغة امنیتی و مدیریتی داشته است.
تعطیلی سی سالة حج در ایام سلطنت طغرل سلجوقی در اواسط قرن پنجم، بهخاطر ضعف امنیت راهها و ناتوانی دو دولت (سلاجقه و عباسی) در ادارة آن و یا محدودیتهای ناشی از همین علت در ایام حکومت آل بویه از مصداقهای این امر بوده است. بعد از روی کار آمدن حکومت صفوی و جبههگیری با حکومت عثمانی، رویکرد جدیدی با انگیزههای رقابتی در زمینة مسائل مذهبی، سیاسی و اقتصادی در منطقة بهوجود آمد، ممانعت و محدودیتهای عثمانیان برای حجاج و کاروانهای تجاری ایرانی و در مقابل ایجاد کاروانسراها و تمهیدات لازم برای زیارت مشهد مقدس برای جبران سفر حج و روی آوردن به تردد و تجارت دریایی توسط شاه عباس باعث به حاشیه کشیدن سفر حج ایرانیان و تعاملات آنها با کشورهای شرق و استفاده از روابط دریایی کشورهای اروپایی گردید. حملة مغولان نیز پیشتر باعث کاهش و حتی تعطیلی تردد از مسیر جادة ابریشم برای اهداف تجاری و زیارتی شده بود، (ابن فهد، عمر بن محمد، ج3، صص32ـ31).
با این حال، عوامل فوق در قالب شرایط مقطعی بوده و تعامل فرهنگی و تجاری در قرن هشتم بر اثر حملات تبتیها به واحههای شمالی از هم گسیخت. در قرن 9 و 10، با روی آوردن تبتیها به بودائیسم، این جاده مجدداً ثبات خود را بهدست آورد، (لمبارد، م. ، 1998، ص41).
جادة ابریشم که چین را به جهان اسلام متصل میکرد از لحاظ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز در طول مسیرش دارای شاخصههای فعال و گوناگون بوده است. از کاشغر تا سمرقند، بلخ، مرو و همدان، فعالیتهای بشری در تمام اشکال و جنبههای مختلف خود ساری و جاری بود که میتواند مصداق این تنوع شاخصهها باشد.
در طول تاریخ در فلات ایران شهرهایی بهوجود آمدند که علت تأسیس آنها متکی به برخی عوامل بوده است. این شهرها و ساکنانش بهطور پیوسته توسط تورانیان تحت محاصره بودند به همین خاطر در احاطة یک دیوار دژ مانند عظیم قرار میگرفتند تا از شهر و محصولات خود در برابر حملات محافظت نمایند. از این نمونه شهرها میتوان به بخارا، سمرقند و دربند در زمان سلسلة ساسانیان اشاره نمود. علاوه بر این روشهای دفاعی و امنیتی، مسلمانان مراکز دیگری نیز در مرزهای شرق و شمال آسیای میانه برای حفاظت از سرزمینهای خود بهوجود آوردند که این مراکز به عنوان اهداف نظامی نیز در منطقة مورد استفاده قرار میگرفت، (همان، ص68). قلاع و دژهای اسماعیلیان در نواحی مرکزی ایران و خراسان نیز از این نمونه مراکز بوده است. در ابتدا این مراکز تنها برای اهداف نظامی مورد استفاده قرار میگرفت اما بعدها تبدیل به مکانی برای کسب دانش و تبلیغات دینی در آسیای میانه شد. این مسأله بهوضوح بیانگر ارتباط بین راههای تجاری و حج در این مناطق میباشد و به ما این نگاه عمیق را میدهد که چگونه سفرهای حج در گسترة سرزمینهای اسلامی رایج شد و حاکمان اسلامی چگونه بر این فرایند و جنبههای مختلف جادهها کنترل و مدیریت داشتند، (همان.).
شرق آسیا و مناطق چین
راههای دریایی که نقاط دور سرزمین چین را به هم وصل میکرد، متنوع و متفاوت بود. مروزی که در سده 12 میلادی میزیست، به راه تجاری که اعراب را به چین میرساند، اشاره کرده است: «اولین بندر دریایی که هنگام طی مسیر از چین در امتداد دریا میبینید در شهر لوگیر[1] واقع شده است، سپس شهر خانفو [Xuanfu] است که از شهر لوگیر بزرگتر و دارای یک رودخانة بزرگ آب شیرین است و از وسط این شهر میگذرد که روی آن پلهایی نیز بنا شده است. در یک طرف رودخانه، بازارهایی برای تاجران خارجی وجود دارد و طرف مقابل رودخانه در اختیار تاجران محلی است و معمولاً تاجران ایرانی و عرب از آنجا دیدن میکنند»، (المروزی. شرف الزمان، 1942، ص10).
به طور کلی، سفرهای دریایی بسیار مهم که بین چین، کشورهای عربی و کشورهای غرب آسیا معمول بود، از کانتون[Guangzhou, Guangdong, China] ، هانگزو [Hangzhou] ، نیگبو [Ningbo] و دیگر بنادر تجاری بین المللی واقع در دریای جنوب شروع میشد، سپس در امتداد ساحل به سمت جنوب تا جزیرة کاندائو [Con dao island] در ویتنام پیش میرفت، (میلز، جی.وی، 1970).
سفر دریایی به سمت جنوب و با حرکت از فان رانگ و ناترانگ (در شرق ساحل ویتنام و جزیره چام [Tho Chu island]) به سمت تنگه مالاکوا [Malakwa] در جنوب ادامه پیدا میکرد و سپس این مسیر به شمال میرسید و به غرب ادامه مییافت تا به سریلانکا که در سمت مقابل قسمتهای شمالی هند قرار داشت برسد، (لیواتس، ال، 1994). با ادامة مسیر به سمت غرب تا تنگة هرمز پیش میرفت که در آنجا مسیر دریایی به دو بخش منفک میشد: مسیر اول در امتداد خلیج فارس تا ابله [Al Ablah] (نزدیک نهر شط العرب شمال شهر بصرة کنونی) پیش میرفت و ادامة مسیر به سمت شمال در رودخانة دجله به بصره و نهایتاً به بغداد میرسید. مسیر دیگر به سمت خلیج عدن در انتهای جنوب غربی شبه جزیرة عربستان ادامه پیدا نموده و به جده و دیگر بنادر دریای سرخ میرسید.
نقشه (مسیر دریایی تجارت چین)
از نقطه نظر فرهنگی، از طریق همین راههای زمینی و دریایی، دین و ایدئولوژی، بر ترکة شتر و یا کشتی به سراسر جهان گسترش یافت و این امر، راه اسلام را برای ورود هرچه آسانتر به خاورمیانه و آسیای شرقی هموار ساخت. علاوه بر این، در نتیجه، تجربة طولانی فاتحان و بازرگانان مسلمان که در پی ترویج و تبلیغ اسلام بودند، جغرافیای این سرزمینها نیز شناخته شده بود. برای همین در زمان خلافت خلیفة سوم؛ عثمان بن عفان در آغاز سدة سوم هجری هنگامی که مسلمانان برای اولین بار وارد چین شدند، برای ورود و رسیدن به چین مدت زیادی معطل نماندند، (السمیر، ف، 1977، ص112).
مسلمانان به صورت رسمی در دوران خلافت عباسیان و حکومت هارون الرشید در سدة هفتم هجری در آراکان [Arakan] (که امروزه به برمه مشهور است) ساکن شدند، (الحداد، الف، 1985، صص 191ـ 188). آنها همچنین در فتح سرزمینها از آسیای میانه تا شمال چین موفقیتهایی بهدست آوردند، هنگامی که مسلمانان توسط فرمانده معروف عرب، قتبة بن مسلم الباهلی رهبری میشدند، وی عمداً به فاتحان عرب اجازه داد تا در آسیای میانه ساکن شده و با جامعة آنها ادغام شوند. در پی این امر، یک جامعة جدید با فرهنگ عربی و اسلامی تأسیس شد، بعد از فتح آسیای میانه نیز اعراب مهاجر زیادی که بهدنبال اقامت دائم و همیشگی بودند در آن مناطق برای مدتهای زیادی ساکن شدند.
علاوه بر حضور بازرگانان شیعه در مناطق چینی، عدهای از علویان مناطق اسلامی نیز در این ایام قبل از سال 750 میلادی بین سالهای 107 لغایت 130 هجری قمری بر اثر شکنجه و فشارهای حاکمان اموی به چین فرار کرده و در آنجا پناهنده شدند، (قربانی، زین العابدین، ص216).
شاید اولین گروه از شیعیان که وارد چین شدهاند، همین گروه باشند، اما در سنوات و قرون بعدی، از ادامة حیات اعتقادی و سیاسی این افراد اخبار و اطلاعاتی در دست نیست. در هر صورت بر اثر حضور مسلمانان در این مناطق، نوعی تعامل فرهنگی پویا مبتنی بر غالبیت زبان عربی بهوجود آمد و بعد از آن زبان عربی به عنوان زبان رسمی در این مناطق ترویج یافت.
بنابراین، به نظر میرسد، سکونت در این مناطق، رفته رفته منجر به رشد جنبش فکری در آسیای میانه شد؛ زیرا آثار این جنبش توسط تعداد زیادی از دانشمندان، شاعران، نویسندگان و فیلسوفان مسلمان آنزمان که در این مناطق ظهور کرده و در کل جهان اسلام تأثیر گذار بودند، آشکارا انعکاس یافت. تمامی این تحولات، موجب به وجود آمدن نوع دیگری از سفر به غیر از سفرهای تجاری «سفر حج» گردید که برای سالها پایدار و غالب بود. نوع جدید سفر اساساً برای انجام اعمال حج و تقویت روابط با کشورهای اسلامی بهخصوص مکه و مدینه در آن زمان بود، (آمولد، تی. دبیلو، 2000م.).
زائران چین و کشورهای اطراف آن، که به اسلام روی آورده بودند، شانس بسیار اندکی داشتند که اعمال حج بجا بیاورند؛ زیرا این سفر میتوانست تنها یکبار در طول عمر آنها روی دهد و با توجه به دوری مسافت بین مکه و مدینه با چین و خطراتی که در راه با زائران قابل تصور بود، هیچ تضمینی برای بازگشت سالم آنها به خانهشان در کار نبود. بنا به روایت مسعودی تنها تعداد کمی از آنها میتوانستند با تنی سالم به خانهشان بازگردند چون لازمة تشرف به مکه، پیمودن راهی بود که 4 ماه طول میکشید و همان مدت زمان نیز برای بازگشت از مکه به خانه لازم بود، (مسعودی، 1861، ج1).
با توجه با اینکه اطلاعات چندان مفیدی از سفر حج چینیها در دسترس نیست، ممکن است قسمتی از حقایق این سفرهای اندک که با این شرایط انجام میگرفت، پشت پرده بماند. وقتی مسلمانان چینی تصمیم به تشرف حج میگرفتند، دست کم6 ماه قبل از ایام حج حرکت میکردند و از دیار خود خارج شده و از کوهستان کونلون [Kunlun Mountains] که در میان چین و هند قرار داشت عبور میکردند. برای عبور از این کوهستان دو راه وجود داشت؛ یکی از آن در مسیر خود چاههای آب و روستاهایی را در طرفین داشت که عبور کردن از آن حدود سه ماه طول میکشید و دیگری که مسیر سخت اما نزدیک بود و از جاهایی عبور میکرد که هیچ نشانی از حیات در آن نبود و مملو از خطرات بود و مدت یک ماه برای عبور از آن زمان مورد نیاز بود.
اگر زائر چینی تصمیم میگرفت که از راه دوم عبور کند نیاز به دو اسب داشت تا بر یکی خودش سوار شده و بر دیگری وسایلش را بار نماید. این مسیر فاقد هرگونه امکانات بود و یک رهگذر اگر خوش شانس بود میتوانست تعدادی از اجساد افرادی را ببیند که در ایام اعزام به حج همان سال یا سال گذشته در راه مرده بودند.
بعد از گذر از کوهستان، زائران به کشمیر، در شمال هند میرسیدند. سپس آنها مسیر خود را به طرف «سند» ادامه میدادند که در آنجا یکی از اسبها و مقداری از کالا و بار خود را فروخته و به سمت کراچی[Karachi] یا بمبئی[Mumbai] ادامه مسیر میداند تا از آنجا از طریق راه دریایی عازم بندر جده و سپس شهر مکه شوند.[2]
این سفر گاهی حدود 6 ماه طول میکشید و گاه نیز این زمان به یکسال میرسید. بسیاری از زائران ممکن بود بنا به دلیل یا دلایلی دیر به مکه رسیده و موسم حج را از دست می دادند. در این صورت آنها میبایست برای انجام حج تا سال آینده در مکه ساکن شده و منتظر میماندند.
نقشة (مسیر حجاج چینی)
در هر صورت، این مسیر تنها مسیر آبی و خاکی کشور چین برای حج نبود. مطابق اسناد تاریخی، یکی از سفرهای نادر که توسط زائران چینی به سرزمینهای مقدس انجام می شده، بهنام سفر مفاجو [Mafaju̓ s journey] مشهور بوده است. در این سفر مفاجو مسیر دیگری غیر از آنچه که در بالا ذکر شد برای خود انتخاب میکند و این بهخاطر دلایل سیاسی میباشد که در این منطقه قبلاً رخ داده و آنرا تحت تأثیر خود قرار داده است.
اسناد بسیار اندکی از سفر حج چینیان وجود دارد و این امر درک روشن از کلیات شاخصههای سفر حج چینیها را برای ما مشکل میسازد، لذا اظهار نظر کردن در خصوص اینکه چه ترکیبی از این مسلمانان در قالب مذهب تشیع و یا اهل سنت بودهاند نیز در پشت پردة فقدان سند و ادله خاک میخورد. بنابراین، در خصوص نحوه و کیفیت عزیمت آنها و تفاوتها یا اشتراکات احتمالی بین دو مذهب نیز در این سرزمین نظریة چندان محکمی برای ارائه وجود ندارد اما در خصوص مسیرهای تردد مسلمانان چینی، برخی نتیجهگیریها قابل احصا است. در کل سفر حج چینیها را میتوان از دو راه اصلی در نظر گرفت؛ راه زمینی و راه دریایی؛ راه دریایی از سواحل دریای چین از جانب جنوب این کشور آغاز میشد. علیرغم مشکلاتی که در خصوص سفر زمینی وجود داشت و پیشتر به آن اشاره شد، بهنظر میرسد بیشتر زائرین این مسیر را نسبت به راه دریایی ترجیح میدادند و این بهخاطر پراکندگی جغرافیایی دین اسلام در چین است، جمعیت مسلمان در مرزهای شمال غرب چین افزایش یافته و در تاریخ با عنوان ترکستان شناخته شده بود. این مناطق با بنادر دریای چین در جنوب فاصلة بسیار داشت و برای رسیدن به آن، بایستی هزاران کیلومتر مسافت طی میشد که نوعی مسیر اضافی برای حرکت زائران به سوی عربستان محسوب میشد.
برای زائران چین به مراتب آسانتر بود که از طریق آسیای میانه و با عبور از سمرقند و سپس «سند» از طریق دریا به سمت عربستان مسافرت کنند و یا ادامة مسیر داده و بهصورت زمینی، از طریق ایران و عراق که عدهای از ترکها در آن ساکن بودند، عبور کنند. این ترکها به ظاهر قرابت نژادی با ترکهای چینی منطقة ترکستان داشتند و در نتیجه، حضور آنها باعث میشد که مقداری از سختیهای سفر آنها کاسته شود.
در طرف دیگر، سفر حج از طریق بنادر چین رونق بسیار کمتری داشت و علت آن هم اندک بودنِ تعداد مسلمانان در مناطق مرکزی و جنوبی چین بود. مسلمانان این مناطق همگی در شهرهای بزرگ تجاری ساکن بودند و در برخی مناطق در شهرهایی که توسط اعراب و مسلمانان ساخته شده بود سکونت داشتند. بنابراین، ظهور و گسترش اسلام در این مناطق قابل مقایسه با مناطق غربی چین نیست و طبیعی است این امر در خصوص تعداد زائران مربوط به آن مناطق نیز میتواند مصداق داشته باشد.
اوضاع مسیرهای حج آسیا در گذر تاریخ حکومتها
جادههای حج از جانب شرق و جنوب شرق آسیا به اندازة شبه جزیرة عربستان شاهد تحولات جدید در امر تردد نبود. خلفا و حکام اسلامی مسیر ویژهای را برای حج تأسیس کرده بودند. آنها در کنار جادهها اقدام به حفر چاه نموده و برای اینکه تسهیلاتی برای سفر حج زائران مسیرهای عراق، شام، ترکیه، مصر و آفریقای شمالی و سایر سرزمینها بهوجود آورند، به تأسیس کاروانسرا و استراحتگاه پرداخته بودند، (بیناچی، آر، 2004) اما راههای حج که از جانب چین، مجمع الجزایر مالایی و هند میآمد، شاهد این مقدار توسعه یافتگی نبود و این در حالی بود که راههای مذکور خیلی پیشتر از میلاد مسیح توسط تمدنهای باستانی جهت بهبود روابط بین دولتها و تسهیل در رفت و آمد و رونق سفرهای تجاری ساخته شده بودند. این امر در راههای زمینی و دریایی حج به نحو شایستهای نمود پیدا کرده بود.
گذشته از این، همین مسیرهای حج در معرض انعطافپذیری و تغییرات ناشی از دلایل سیاسی و اقتصادی بودند. به عنوان مثال مسیرهای عراق، شام و مصر در ایام حج تغییرات فراوانی را تجربه میکردند، بهخاطر اشغال برخی از شهرهای مناطق شام در جنگهای صلیبی، راههای حج شامات و مصر برای مدت دو قرن ناامن، بیثبات و متغیر بود، (ابن اثیر، 2002، ج5 ، ص43). این اشغال شامل کرک[Al Karak] [3] میشد که در مرزهای بیابانی عربستان و در کنار شهر تبوک[Tabuk] واقع شده بود، این منطقه به عنوان یکی از مهمترین ایستگاههای مسیر حج تلقی میشد، (المقریزی، 1973، ص2013).
این وضعیت در خاور نزدیک، بنا به برخی دلایل، به شکل متفاوتی بود. دلیل بسیار مؤثر آن نیز فقدان یک نهاد (دولت) سیاسی دینی، مشابه آنچه که در عراق و شام و مصر ظهور کرده بود، تلقی میشد. این نهاد سیاسی بهصورت رسمی امنیت راههای حج را بر عهده گرفته و توجه زیادی به تسهیل سفر برای حجاج داشت. پیچیدگی، دشواری و خطراتی که در سفر حج در آن زمان مطرح بود، ضرورت دینی و سیاسی را بر آن داشت تا جادهها را امن و مسیرهای جدید مخصوص کاروانهای حج ساخته شود و منازل اقامت، بازار خرید و مسافرخانهها پذیرای هزاران زائر و مراکب آنها باشد.
عضدالدولة دیلمی با برخی اقدامات رفاهی و عمرانی چون لغو اخذ مالیات راهداری از حجاج مسیر عراق، بازسازی مسیر مکه، اهدای پول بسیار به خاندانهای با نفوذ مکه و مجاوران خانة خدا، حفر چاههای آب در مسیر مکه و بالاخره فرستادن جامة کعبه به صورت سالیانه، موقعیت خود را در حرمین تحکیم کرد.آلب ارسلان و ملکشاه سلجوقی نیز، به رغم توان نظامی، از چنین سیاستهایی بهره گرفتند، (ابن اثیر، 1383، ج۱۰، ص۶۱).
به استثنای دولت مغولان در هند، کمتر دولتی در این منطقه یافت میشد که به تسهیل سفر حج به عنوان یک اولویت رسمی بنگرد. بنابراین، سفر حج بیشتر توسط اشخاص و بهصورت خصوصی ساماندهی میشد تا در قالب یک امر رسمی و توسط دولتها. مسلمانان این مناطق در قالب ساماندهی شخصی(خصوصی) بهصورت جداگانه و گروهی به سفر حج مشرف میشدند.
از قرن دهم تا سیزدهم، به سبب تسلط حکومت عثمانی بر حجاز، حجگزاری مسلمانان، تابع چگونگی مناسبات دولتهای متبوعشان با عثمانیان بود. حجگزاری حجاج ایرانی در این ادوار، که درگیر مناسباتِ غالباً خصمانه صفویان و عثمانیان بودند، با مخاطراتی چون مسدود شدن متوالی مسیر ایرانیان (مسیر بصره ـ مکه)، وادار ساختن ایرانیان به استفاده از مسیرهای پرخطر و سوء قصدهای مکرر به ایرانیان شیعه مذهب در مکه و حتی مسجدالحرام همراه بود، (اِسرا دوغان، به کوشش: رسول جعفریان، ۱۳۸۳، ج۱، ص۹۵ و میقات حج، شماره ۴۸).
این نکته قابل توجه است که امنیت و ثبات بهوجود آمده در این مناطق توسط مراکز دینی، نظامی و علمی، به طور مؤثری در تأمین امنیت سرزمینهای واقع در مسیر حج کاربرد داشته است و این سفر طولانی را با ایجاد استراحتگاه، کاروانسرا، بازار، چاههای آب و برخی امکانات رفاهی دیگر برای زائران و تجار آسان مینمود. این استراحتگاهها که در طول مسیرهای حج ساخته شده بودند مجهز به کتابخانه، مدرسه، اتاق پذیرایی و همچنین مراکز امنیه بودند که زائران و رهگذران را در برابر سرقت و راهزنی حمایت نموده و به تأمین امنیت و آسایش آنها برای سفر به مکه و سایر سرزمینهای اسلامی تا رسیدن به منزلگاه شان میپرداختند. این امر به نوبة خود باعث افزایش انگیزه و تعداد مسلمین برای انجام فریضة حج میشد. ابن جبیر که یک جهانگرد در قرن ششم بود هنگام عزیمت به سفر حج با کاروانهای حج عراق به توصیف انبوه زائران که از آسیای میانه و شرق آسیا میپردازد:
«به این کاروان حج عراقی گروههای زیادی از زائران خراسان، موصل و دیگر مناطق ملحق شدند که به همراه (رییس) مدیر کاروان آمده بودند و تعداد آنها قابل شمارش نبود، (ابن جبیر، 1963، ص185) قبل از قرن ششم کاروانهای خراسان به همراه زائران عراق به سمت مکه حرکت مینمودند و حتی این حرکت مشترک گاهی بهخاطر تأخیر کاروان خراسانیها باعث تأخیر و یا ابطال زمان حج میشد.» (جعفریان، رسول، 1385و مجلة میقات حج، ش57 ، ص68).
منابع تاریخی نشان دادهاند که حتی زائرانی که از هند میآمدند و ارتباطی با کشورهای اسلامی آن زمان نداشتند، علاوه بر راه دریا، از راه زمینی که امنیت بهتری هم داشت به سفر حج عازم میشدند. زائران هندی از طریق خاک ایران و عراق به مکة مکرمه مشرف میشدند اما در آغاز قرن ششم و بر اثر اهمیت تحولات سیاسی بهوجود آمده در هند و ایران که تأثیرگذار بر سفر حج نیز بود، مجدداً به راه دریایی روی آوردند، (سباعی، احمد، 1419، ج2، ص529).
همانگونه که پیشتر اشاره شد صفویان با تسلط بر ایران، مذهب دوازده امامیِ شیعه را در متصرفات خود رواج دادند و در تقابل سیاسی و ایدولوژیک با امپراتوری عثمانی قرار گرفتند، (استنفورد، جابز،1977، ص 77) عثمانیان که بهعنوان نمایندة رسمی اهل سنت در جهان اسلام در آن زمان تلقی میشد، مدیریت و تولیت دو مسجد مقدس مکة مکرمه و مدینة منوره را بر عهده داشتند. مخالفت دولت عثمانی و دانشمندان متعصب سنی با حاجیان ایرانی و علمای شیعة مقیم حرمین از دورة حکومت صفویه به بعد، شکل جدیتری یافت و به بدرفتاری با ایرانیان شیعه و قتل علمای شیعه منجر شد. بر اثر این دشمنیها در سال 1047ق. حاجیان ایرانی از سرزمین حج اخراج و در سال 1088ق. به بهانة واهی دانشمندی با نام سید محمد مؤمن رضوی را در حریم کعبه به شهادت رساندند. در سال 1105ق. عالم دیگر با نام شیخ حسین بن ابراهیم تنکابنی را سخت کتک زدند که بیمار شد و در راه مدینه درگذشت. این اختلافها در دورة افشاریه سختتر شد و در سال 1157ق. که نادر شاه با دولت عثمانی درگیر بود، در حرمین اعلام شد که همة خطیبان به طور رسمی در منابر شیعیان را لعن کنند، (جعفریان، رسول، میقات حج، ش4 ، ص82). با توجه به این دشمنی و عداوت، صفویان نیز در مقابل، مانع تردد برخی از مسلمانان اهل سنت منطقة هند از خاک خود به سمت عربستان شده و برخی تسهیلات و امکانات بوجود آمده توسط دولت عثمانی برای سفر حج را از میان برداشتند.[4]
مسلماً از آن به بعد، زائران هندی، راه زمینی (خاک ایران) را برای سفر حج چندان امن نمیدیدند و راه دریایی را گزینة مناسبتری مییافتند.[5] از طرف دیگر مغولان در دهه دوم قرن 16 میلادی بر شمال هند تسلط یافته و امپراتوری اسلامی را توسط ظهیرالدین محمد بابر تأسیس نمودند، بابر یکی از نوادگان تیمور لنگ بود که پنجاب در شمال هند را تصرف نموده و تصرفاتش را تا اوج حکومتش به سال 1526 میلادی ادامه داد. در دوران حکومت دو نفر از دودمان وی؛ محمد همایون بدشاه و جلال الدین محمد اکبر، امپراتوری آنها از نظر سیاسی و قدرت حکومتی به بزرگترین حکومت شمال هند تبدیل شده بود.[6]
هند در طول حکومت مغولان، دورهای از ثبات و صلح را تجربه نمود که به طور مؤثر آن را قادر ساخت تا روابط خود با کشورهای اسلامی واقع در شبه جزیرة عربستان را تقویت بخشد.[7] امپراتوری مغولان به خصوص وارثان آنها؛ یعنی ایلخانان ساماندهی و تسهیل در سفر حج را به عنوان مسئولیتی برای خود به تبعیت از منش امویان، عباسیان و عثمانیان میدانستند. بنابراین، آنها متولیانی را برای کاروانهای حج منصوب نموده و هرچه که برای تأمین امنیت مورد نیاز بود برای آنها فراهم ساختند. ایلخانان در ارسال هدایا و تحفههای نفیس به مساجد مقدس مکه و مدینه از همدیگر گوی سبقت را می ربودند.
عطاملک جوینی در زمان حکومت آباقاخان طبق فرمان وی اعلام کرد که راه حج باز شده و برای کسی عذری برای رفتن باقی نمانده و لذا مردم مهیای سفر حج شوند. سپس عربهای بین راه را فراخواند و مال فراوانی به آنان داد و از ایشان گروگانهایی گرفت که حجاج را ببرند و به سلامت بازگردانند. در ضمن کسی را معین کرد که در سفر حج سرپرست حجاج باشد. ابن فوطی تأیید میکند که در این سال؛ یعنی 667 ق. مردم برای انجام مراسم حج به مکه رفتند و به سلامت بازگشتند.[8]
برخی از منابع، به سفرهای حج به عنوان نقطه عطفی در دورة مغولان و ایلخانی اشاره کردهاند؛ به این دلیل که آنها توجه زیادی به مراقبت از زائران این سفر معنوی و سربازانی را برای محافظت از زائران در راهها بهکارگیری میکردند.[9]
همچنین در سال 702 ق./ 1303م. غازان خان فرمانی مبنی بر تعظیم و تفخیم سادات مکه و خادمان بیتاللهالحرام صادر کرد و چون راه مکه به واسطة اعراب بدوی مسدود و ناامن بود درصدد امنیت بخشیدن به آن برآمد و امیر قتلغشاه را به عنوان امیرالحاج تعیین کرد.
وی همچنین حدود هزار سوار با اسب و یدک و کوس و علم و بارگاه و سرا پرده و دیگر لوازم مراسم حج در اختیار قتلغشاه قرار داد. غازان خان نیز محملی مخصوص و مزین به نام خود را به همراه حجاج روانة حجاز کرد و برای تزیین کعبه، پردهای گرانبها فرستاد و دوازده تومان طلا جهت تأمین امنیت راه حج در وجه شیوخ عرب و قبایل سر راه و ملوک مکه و مدینه تعیین کرد.[10]
از جمله در کتب تاریخی آمده است: هنگامی که سلطان بابر(1418-1530) در جنگ بانی پت در سال 1526 پیروز شد، جهت سپاسگزاری از لطف خداوند بهخاطر این پیروزی هدایا و تحفههای گرانبهایی را به شهرهای مکه و مدینه ارسال کرد. همچنین هنگامی که سلطان همایون (1508/1556) بعد از چندین مبارزه در مقابل برادر خود کامران پیروز شد، او را به حج فرستاد و اجازه داد که عمره را نیز بجا بیاورد، همچنین به همراه وی هدایایی را نیز به مکه و مدینه فرستاد. علاوه بر آن، هنگامی که بایرام خان در برابر خان مغول سلطان اکبر شکست خورد، از وی اجازه خواست تا به حج عزیمت نماید و نقل شده است که خاتون بیگم و سلیمه سلطان از دربار مغولان در سال 1575م. به حج مشرف شده و سلطان اکبر نیز به همراه آنها هدایایی را ارسال کرده است.[11]
حتی علیرغم تضعیف امپراتوری بابریان، کاروانهای حج هندیان بیشتر مورد توجه این امپراتوری قرار گرفت، به عنوان مثال سلطان محمد بهادرشاه(1775-1862) علیرغم اینکه قدرت خود را به تمامی مناطق تحت سلطهاش بهصورت کامل اعمال نکرده بود، همه ساله مسئولیت اعزام سه کشتی از حجاج را به عربستان بر عهده داشت و همواره این کشتیها را مملو از هدایا و تحف به سمت مکه و مدینه اعزام مینمود.[12]
نتیجه گیری
راههای تجاریِ باستانی، نقش بسیار مهمی در شکل دادن روابط تجاری و فکری بین شبه جزیرة عربستان و کشورهای شرق آسیا داشته و این ریشه در تاریخ چند صد سالة قبل از میلاد این منطقه داشته است، جادة ابریشم که توسط چینیها تأسیس شد، یکی از برجستهترین نمونة این نوع راههای باستانی بود. فرهنگ، مذهب، سنت و تجارت بهصورت آزادانه در طی قرنها بر اساس یک توازن منحصر بهفرد در مشرق زمین تبادل میشده است. بعد از ظهور اسلام، که بهعنوان دینی آمیخته با آموزههای فرهنگی در قسمتهای غرب آسیا مطرح بود، راههای تجاری سهم قابل ملاحظهای در انتقال آن به مناطق شرقی آسیا در سالهای اولیة ترویج این مذهب الهی داشته است، سفر تجاری باعث نفوذ اولیة مذهب تشیع اندکی بعد از ورود اسلام به مناطق شرق آسیا گردید. مسلماً عامل شیعهگری در شرق آسیا در طول تاریخ باید همراه با مجموعة اوضاع و شرایط روند اسلامی شدن منطقه، مورد توجه قرار گیرد. در هر صورت در این مناطق، غیر از تجارت، راه مشابه دیگری بهنام «حج» بعد از گذشت چند سال بهوجود آمد که باعث رونق و تسهیل سفرهای زائران و مسافران مناطق آسیای مرکزی و چین به شبه جزیرة عربستان شد. اما این راه مانند آنچه بهعنوان راه حج در عراق و مصر آن زمان مطرح بود، تأسیس وتثبیت نشده بود و علت آن، یکی فقدان حکومت مرکزی در این مناطق برای تدبیر و مدیریت این امر بود و علت دیگر تعداد اندک زائران بوده است که احتمالاً از دهها و یا چیزی کمتر از صد نفر در سال بوده است که این عامل نیز باعث ضعف رونق سفر حج در مقایسه با مناطق دیگر مانند شام و مصر و عراق شده بود.
بازخورد رفتاری حکومتها با مسلمانان در مسیرهای حج، به نوع تعاملات دولتها با اسلام و دستگاه خلافت باز میگشت و بر این اساس متفاوت بود. در جریان حملة مغول و درپی نگرش حاکمان آنها اعزام به حج ممنوع اعلام شد، دستگاه ایلخانی و حکومت بابریان هند برای کسب جایگاه ویژه و مشروعیت مذهبی علاقه مندی زیادی به این امر نشان میدادند وگاهی بر اثر ضعف امنیت راهها و ناتوانی برخی دولتها این فریضة الهی برای سالیانی تعطیل میشد وگاه به علت زاویة سیاسی ومذهبی حاکمیت غالب سنی مذهب با برخی دولتها مانند صفوی، محدودیتهایی برای عزیمت شیعیان برای انجام حج بهوجود میآمد. اما در هر صورت در طول تاریخ اسلام با بروز هر نوع محدودیتی مسلمانان از راه و روش دیگری برای رسیدن به این سرزمین روحانی استفاده کرده و رفته رفته جلوة تمدنی این سفر معنوی ارتقا بخشیدند.
منابع و ماخذ:
[1]. به نظر میرسد مقصود شرف الزمان مروزی شهر Luqiao است که در نزدیکی و قرینة شهر خانفو میباشد.
[2]. مسلمانان چینی و رؤیای حج، برگرفته" از سایت [www.asiapcool.com] 4 اکتبر 2009
[3] . کَرَک شهری است در کشور اردن و مرکز استان کرک نیز هست.
[4]. به گزارش خبرگزاریها، خالد الفالح، وزیر بهداشت عربستان سعودی اعلام کرد: «عامل وقوع حادثة منا که منجر به کشته شدن صدها نفر شد، قضا و قدر الهی بود.» وی همچنین اعلام کرد: «ازدحام جمعیت و پایبند نبودن حجاج به دستورات و تردد بعضی از حجاج بر خلاف طرحهای اعلام شده از طرف سازمانهای امنیتی و وزارت حج، در این حادثه نقش داشته است.
رسانههای وابسته به عربستان سعودی نیز در مقام توجیه حادثة تأسفآور منا به طور گسترده تلاش میکنند گرمای شدید هوا، حرکت معکوس بعضی از حجاج در مسیر اعلام شده و پایبند نبودن بعضی از کاروانها به عبور از مسیرهای تعیین شده را از عوامل اصلی این حادثه معرفی کنند.
[5]. بورنت، پی، 1994، " Ottoman Sea power and Levantine Diplomacy in the Age of Discovery " نیویورک، انتشارات سان پرس، ص136
[6]. دیلی. اس، 2009، " The Muslim Empires of the Ottomans, Safavids and Mughals " انتشارات دانشگاه کیمبریج، ص33
[7]. پیرسون،ام، 1996،" Pilgrimage to Mecca, The Indian Experience 1500-1800 " پراینستون، نشر مارکوس وینر، ص109
[8]. ابن فوطی، الحوادث الجامعه، ترجمه عبدالمحمد آیتی . تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی1381، صص 14ـ213
[9]. پیرسون. ام، 1996، "1500-1800, The Indian Experience Pilgrimage to Mecca پرینستون، انتشارات مارکوس وینر، ص109
[10]. شبانکارهای، مجمع الانساب، صحیح میرهاشم محدث . تهران: انتشارات امیرکبیر1363، ص 265
[11]. جلال الدین سعید،1984، Hajj in Urdu Literature, The first Geographical Conference نشر دانشگاه محمد بن سعود،ص231
[12]. همان.