بررسی تطبیقی حج گزاری در حکومت فاطمیان مغرب و مصر

نوع مقاله : تاریخ و رجال

نویسنده

دانشگاه باقرالعلوم(ع)

چکیده

فاطمیان (567 ـ 297ق) خلافتی شیعی بودند که پس از فعالیت‌های تشکیلاتی مخفی توسط سازمان دعوت اسماعیلیان و با استفاده از ظرفیت­های موجود درمیان قبایل بربر شمال آفریقا دولتی تشکیل داده و با فتح مصر و بنای شهر قاهره چشم‌انداز خود را در فتح شرق اسلامی آشکار کرده و به رقابت با خلافت عباسیان پرداختند. نگاه و عملکرد فاطمیان در دوره مغرب (297-362ق) و مصر(632-567ق) از چند جهت متفاوت بود. این تحقیق با روش تحلیلی و رویکرد تاریخی و با استفاده از منابع کتابخانه‌ای درصدد پاسخ به این پرسش است که فاطمیان در دوره مغرب و مصر درخصوص حج‌گزاری و آیین‌های مربوط به حج و حرمین چه تفاوت‌هایی داشتند؟ یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که حج به عنوان نقطة اشتراک امت اسلامی و حرمین به عنوان مناطق مورد احترام همة مسلمانان بود؛ ولی این موضوع برای فاطمیان مغرب به عنوان حکومتی محلی دور از مرکز جهان اسلام و فاطمیان مصر به عنوان یک خلافت، امپراطوری رقیب عباسیان در یک پایه نبود. فاطمیان مغرب مشکلات اجتماعی و درگیری‌هایی که با امویان اندلس داشتند و حج و حرمین در اولویت مسائل این دولت نبود؛ فاصله جغرافیایی از مرکز جهان اسلام نیز آن را تشدید می‌کرد. در مقابل، فاطمیان مصر به دلیل تثبیت در مرکز جهان اسلام و رقابت
با عباسیان به تسلط سیاسی برحج وحرمین و برگزاری آیین‌های اجتماعی مربوط به آن اهتمام داشتند. نگاه جهانی واقدامات راهبردی ناشی از آن نیز در توجه به این مسأله مؤثر بود. از طرفی ضرورت مرزبندی با قرامطه و نزدیک‌شدن به افکار عمومی امت اسلامی ـ بویژه اهل سنت ـ نیز ایجاب می‌کرد به مسأله حج وحرمین اهمیت زیادی نشان دهند. 

کلیدواژه‌ها


مقدمه

فاطمیان (297ـ 567ق) دولت و خلافتی شیعی بودند که در مغرب دولت تشکیل دادند وپس از 65 سال و با ورود «المعز» (حک341 ـ 365ق) چهارمین خلیفه فاطمی به شهر قاهره فصل جدیدی در دوره حاکمیت فاطمیان آغاز شد. فاطمیان اسماعیلی که
به باطنی‌گری و تأویل‌‌گرایی شهرت داشتند یکباره مراسم و آیین‌های متنوع و متعدد به‌ویژه آیین‌های اسلامی و شیعی برگزار کرده و قوانین و مناسک شریعت، مورد توجه جدی ایشان قرار گرفت. این برنامه‌ریزی آگاهانه ناشی از قدرت فعالیت سازمان دعوت فاطمیان بود. از مهم‌ترین آیین‌های دوره فاطمیان، آیین‌ها و مراسم مربوط به حج بود که در دوره فاطمیان مغرب هیچ سالی برگزار نشد و در دوره فاطمیان مصر همه ساله
به صورت مفصل و پررونق برگزار می‌شد. وضعیت برگزاری همه مراسم و آیین‌ها در همه دوره‌های حکومت فاطمیان یکسان نبود؛ عوامل بسیاری در تطور آیین‌ها و حتی تعطیلی مقطعی برخی از آنها در دوره‌های خاص موثر بود که از مهم‌ترین آنها می‌توان به شرایط سیاسی دولت و فرهنگ عمومی مردم مغرب و مصر اشاره کرد.

به طور کلی حج گزاری در دورة فاطمیان مغرب (297ـ 362ق) جلوه‌ای نداشت؛ بسیاری از آیین‌ها از جمله آیین‌های اجتماعی مربوط به حج به دو دلیل انجام نمی‌شد:

یکی اینکه حرمین شریفین در اختیار عباسیان بود و فاطمیان هیچ سلطه‌ای در منطقه حجاز نداشتند و دیگر آنکه نارضایتی‌های داخلی به‌ویژه از جانب مالکیان
و مشکلات مربوط به آشوب‌های داخلی که مهم‌ترین آنها شورش «ابویزید خارجی» بود همه توجه و توان نظامی دولت را گرفته و امنیت اجتماعی قلمرو فاطمیان را سلب کرده بود. مشکلات اقتصادی را نیز می‌توان به عنوان عامل تشدیدکننده شمرد (مقریزی، 1418ق، ج2، ص 186)

آثار زیادی دربارة فاطمیان مغرب و مصر منتشر شده که بسیاری از آنها به تاریخ سیاسی و تا حدودی به تاریخ اجتماعی و سیاست‌های دینی آنها پرداخته‌شده‌است. مهم‌ترین این آثار در خصوص فاطمیان مغرب الخلافة الفاطمیه بالمغرب
(296-365ق/975-909م) التاریخ السیاسی و الموسسات از فرحات الدشراوی و در خصوص فاطمیان مصر الدوله الفاطمیه فی مصر تفسیر جدید از ایمن فواد سید است. برخی پژوهشگران نیز به تفصیل به آیین‌ها و مراسم فاطمیان توجه کرده‌اند؛ مانند کتاب دو جلدی نظم الفاطمیین و رسومهم فی مصر از عبدالمنعم ماجد. به نظر
می‌رسد بحث حج‌گزاری فاطمیان و نگاه تطبیقی به وضعیت حج در دوره فاطمیان مغرب و مصر حتی در میان آثار پژوهشگرانی مانند ماریوس کانار، پاولا ساندرز
و عبدالمنعم ماجد که به صورت مستقل قصد پرداختن به آیین‌ها و مراسم فاطمیان را داشته‌اند مغفول مانده است. از نظر نگارنده دلیل آن به کم‌بودن و پراکندگی گزارش­ها و اطلاعات منابع و نیز عدم توجه به پیامدهای مهم این وضعیت حج در ابعاد سیاسی و فرهنگی و مذهبی آن برمی‌گردد.

این مقاله بر آن است با توجه به تفاوت سیاست اجتماعی فاطمیان مصر و مغرب در حج‌گزاری و عوامل بی‌توجهی فاطمیان مغرب به امور حرمین و آیین‌های اجتماعی حج را بررسی کرده و به توصیف این آیین‌ها در دوره فاطمیان مصر بپردازد.

تفاوت فاطمیان مغرب و مصر در برگزاری آیین‌ها و مراسم

در عهد فاطمیان آیین‌ها و مراسم رسمی باشکوهی برگزار می‌شد. این مراسم
و مواسم در ایام مشخصی از سال و طبق شیوه پیش بینی شده ای اجرا می شد. (عبدالمنعم ماجد، 1994م، ص258) این مراسم و آیین‌های مفاخره‌آمیز از ویژگی‌های دولت فاطمی بود.[1] به همین جهت برخی مورخان بخش قابل توجه و مهمی از آثار خود را به نقل و تحلیل آن اختصاص داده‌اند.(همان)

همچنین بعضی از این مراسم پس از سقوط فاطمیان در دولت‌های بعدی نیز ادامه یافت. (همان، ص44)

اینکه فاطمیان چگونه و از چه زمانی به برگزاری آیین‌ها رو آورده‌اند، به طور دقیق مشخص نیست. حکومت فاطمیان در دورۀ مغرب خالی از مراسم نبود. منابع از برخی مراسم، اعیاد و رسوم برگزار شد‌ۀ فاطمیان در مغرب خبر داده‌اند. اما این رسوم و آیین‌ها برنامۀ ثابت و مشخّصی نداشت؛ افزون بر این، مستندات تاریخی نشان می‌دهد که فاطمیان مغرب با هوشیاری و توجه به جغرافیا و فضای فرهنگی مغرب
بر سادگی و ساده‌زیستی تأکید بیشتری داشته‌اند و به همین دلیل از تجمّل و صرف مبالغ زیاد برای جشن و یا مراسم رویگردان بودند. (منهاجی، 1378ش، صص33، 35 و 46؛ ماجد، 1994م، ج2، صص40ـ39)

این تفاوت چشمگیر در دوران المعز خلیفۀ چهارم فاطمی ـ که هم در مغرب
و هم در مصر خلافت کرده ـ به‌خوبی آشکار می‌شود. او هنگام خلافت در مغرب، زندگی ساده و بی‌آلایش خود را به سران قبایل نشان می‌داد و آنان را به ساده‌زیستی سفارش می‌کرد. (مقریزی، 1418ق، ج2، ص187) در حالی که در دوران سه‌سالۀ خلافت در مصر مبتکر برگزاری آیین‌ها و مراسم خاصّ فاطمیان بود؛ هرچند که این آیین‌ها و مراسم در دوره‌های بعد مفصّل‌تر و کامل‌تر شدند، اما در واقع او بود که این‌ حرکت شادی‌آفرین و نشاط‌‌آور ـ البته به ‌جز مراسم عاشورا که عزاداری بود ـ را در قالب مراسم گوناگون بنیان نهاد. (ابن‌ تغری. بی‌تا، ج4، ص79)

جایگاه مکه و مدینه در دوره فاطمیان مغرب

برای همه مسلمانان مکه و مدینه مقدس و مهم بود؛ دولت‌ها علاوه بر تقدس دینی و جایگاه معنوی، به لحاظ سیاسی و اجتماعی نیز نیازمند توجه به حرمین بودند
و برای تسلط بر آن از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کردند. میزان توجه به حرمین با میزان قدرت دولت‌ها و شرایط اقتصادی و اجتماعی آنها نیز ارتباط داشت. دولت‌های محلی بویژه دولت‌هایی که به لحاظ جغرافیایی از مرکز جهان اسلام و حرمین شریفین دور بودند ـ نه انگیزه‌ای برای تسلط برحرمین و نه امکانی برای توجه به اهداف دیگری در راستای استفاده از موقعیت حرمین داشتند. فاطمیان مغرب توجه چندانی به حرمین نداشتند. با در نظر گرفتن موقعیت سیاسی ـ اجتماعی فاطمیان مغرب می‌توان گفت شرایط ایشان هیچ اقتضایی برای توجه به حرمین نداشت. عوامل و زمینه‌هایی که باعث شد توجه به حرمین و حج در این دوره نادیده گرفته شود یا از اولویت مسائل مهم دولت حذف شود عبارتند از:

  1. مشکلات اجتماعی و فرهنگی

اساساً توجه به اموری مانند حرمین در اولویت اول دولت‌هایی که از مرکز جهان اسلام دور هستند نیست. این دولت‌ها تا مشکلات خود را در زمینة اقتدار سیاسی و رفاه اقتصادی و امنیت اجتماعی فراهم نمی‌کردند، زمینه لازم برای توجه به حرمین فراهم نمی‌شد. فاطمیان مغرب در طول شش دهه حکومت در شهرهای قیروان، مهدیه
و منصوریه، هنوز به لحاظ سیاسی تثبیت نشده و به لحاظ اقتصادی در موقعیت پایدار قرار نگرفته بودند (ابن اثیر. 1385ش: ج8، صص422ـ441؛ ابن خلدون، 1408ق: ج4، صص57 ـ52؛ ذیلابی، 1396ش، ص62)، وجهی نداشت که در آن موقعیت متزلزل و دور از ثبات به حرمین توجه کنند که هم هزینه بالایی داشت و هم از دولت انتظار
نمی‌رفت و هیچ آوردة سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی قابل توجهی برای فاطمیان
به همراه نداشت.

علاوه بر این برگزاری مراسم ـ بویژه با هزینه‌های متوسط و بالا ـ نه با فرهنگ قبایلِ ساکن و نه با شرایط اجتماعی و اقتصادی حاکم بر مغرب همخوان بود. بیشتر مردم و قبایل ساکن در مغرب زندگی بیابانی یا روستایی داشتند و تعداد معدودی شهر مانند قیروان و فاس وجود داشت که نسبت جمعیت شهر به بقیه مناطق قابل توجه نبود. در این وضعیت که عمدة مردم در پی فراهم‌کردن نیازهای اولیه زندگی خود هستند، برگزاری مراسم و هزینه‌کردن برای این امور نه توجیه اقتصادی و نه مطلوبیت فرهنگی داشت. به همین دلیل فاطمیان مغرب نه تنها در مسأله حج، بلکه در مراسم دیگر مانند اعیاد مهم دینی و قومی نیز که مطلوب و به لحاظ انسجام اجتماعی و کسب مشروعیت مفید بود، چندان جلوه‌ای نداشتند. برای مثال جشن غدیر که با هویت دینی و مذهبی فاطمیان گره خورده بود و از طریق آن کسب مشروعیت می‌کردند همه‌ساله در مصر برگزار می‌شد و حتی در برخی دوره‌های فاطمیان مصر یک دهه جشن می‌گرفتند؛ (مقریزی، 1418ق، صص206، 306، 308، 339، 370 و 381) ولی در دورة مغرب خبری از این جشن نیست. این مطلب وقتی اهمیت بیشتری می‌یابد که در دوره المعز(حک 341ـ365ق) که هم در مغرب و هم در مصر خلافت کرده این تفاوت آشکارا مشخص است. او در 20 سال اول خلافتش در مغرب جشن غدیر برگزار نکرد، ولی در دورة سه ساله در مصر هر سال جشنی باشکوه برگزار کرده است.

  1. مناسبات فاطمیان مغرب و امویان اندلس

از مهم‌ترین دلایل بی‌توجهی به حرمین موقعیت فاطمیان مغرب نسبت به امویان اندلس و مناسبات متقابل این دولت‌های بزرگ بود. امویان اندلس دشمن اصلی و چالش بزرگ فاطمیان مغرب بودند که در طول حکومت فاطمیان در مغرب همواره به لحاظ اقتصادی و سیاسی و شورش‌های اجتماعی سعی می‌کردند فاطمیان را تحت فشار قرار دهند. امویان اندلس به جهت سابقة بسیار زیاد با مردم منطقه و قبایل ساکن در شمال آفریقا بویژه روابط اقتصادی مستمر با آنها متحدانی را در شمال آفریقا یافته و ساخته بودند که در دورة حکومت فاطمیان در مغرب از عوامل نفوذ و اعمال قدرت خاندان اموی در شمال آفریقا محسوب شده و مشکلات جدی و مستمری را برای فاطمیان مغرب ایجاد می‌کردند. (محمد کامل حسین، 1950م، ص104) از مهم‌ترین دلایل عدم تثبیت فاطمیان در مغرب و ناامیدی از حکومت در مغرب، دشمنی ریشه‌دار امویان اندلس و نفوذ گستردة اجتماعی آنها در بدنة اجتماعی مردم شمال آفریقا و ایجاد یا حمایت از شورش‌های گسترده بود. به کارگیری فشار اقتصادی نیز تأثیر این اقدامات را دوچندان می‌کرد. (ابن‌خلدون، 1408ق، ج4، ص52)

با همة گستردگی رقابت‌ها و دشمنی میان امویان اندلس و فاطمیان مغرب، (ابن‌خلکان، بی‌تا، ج5، ص372) دوری هر دو حکومت از مرکز جهان اسلام و فاصلة جغرافیایی با حرمین شریفین موجب شده بود که هر دو حکومت امکان برخورداری از محاسن توجه به حرمین را نداشته باشند. بنابراین حرمین به عنوان یک موضوع برای رقابت مطرح نبود و شرایط استفاده برای دو طرف به یک اندازه مفقود بود. ازاین‌رو وقتی حرمین از محل نزاع دور بود هزینه‌کردن برای آن علاوه بر بی‌فایده‌بودن هزینه‌تراشی بیهوده
و توجه به یک موضوع فرعی محسوب می‌شد که فاطمیان مغرب را از موضوعات اصلی و مهم دور می‌کرد.

  1. نگاه جهانی بدون اقدام راهبردی

برخی محققان معتقدند در میان ادیان الهی ـ بویژه ادیان ابراهیمی ـ تنها دین اسلام است که داعیة جهانی دارد و تنها اسلام به دنبال گسترش آن در سراسر جهان است. (عطیه صقر، 1408ق، صص16ـ163) اعتقاد مسلمانان به گسترش و غلبه عدل اسلامی در پایان جهان از اعتقادات اصلی و مهم تمام فِرَق اسلامی است. این نگاه گسترده در میان اهل سنت به عنوان بزرگ‌ترین جماعت اسلامی از طریق خلافت و در میان شیعه از طریق امامت دنبال شده است.

فاطمیان مغرب و مصر در شیعه‌بودن و اعتقاد به مسأله محوری امامت به عنوان اصلی‌ترین آموزه شیعه در برابر حکومت‌های اهل سنت رقیب یعنی امویان اندلس
و عباسیان بغداد مشترک بودند. نگاه کلی تشیع از جمله اسماعیلی از پنجره امامت نگاهی فراگیر و جهانی است که معتقدند حکومت و قدرت پس از رسول خدا9 متلق به جانشینان معصوم و اهل بیت مکرم ایشان است و هیچ حکومتی در جهان غیر از حکومت امیرالمومنین7 و اولادش مشروعیت ندارد. (قاضی نعمان، 1417ق، ص252ـ251) همچنین هدف دین اسلام گسترش عدالت در سطح جهان است و پایان جهان نیز
به حکومت فردی از خاندان اهل بیت: ختم می‌شود و عدل و قسط را در جهان برقرار خواهد کرد. (همان، 1427ق، ‌ج3، ص379)

حج به عنوان بزرگ‌ترین همایش مسلمانان از سرتاسر دنیا ظرفیت تقویت
این نگاه جهانی و اتحاد برای توحید امت اسلامی را دارد؛ ولی فاطمیان مغرب و مصر به لحاظ موقعیت استفاده از این فرصت مغتنم برای اهداف سیاسی و دینی خود در یک سطح نبودند.[2]

فاطمیان مغرب این نگاه جهانی را داشتند که تنها حکومت مشروع هستند که باید بر همة سرزمین‌های اسلامی حکومت کنند و حکومت امویان اندلس و عباسیان بغداد نامشروع است؛ (همان، صص481 و 504) هرچند زمینه اقدام جهانی برایشان فراهم نبود. آنها هنوز نتوانسته بودند پای خود را در منطقه محکم و شورش‌های نظامی متعدد
و مخالفت‌های خونین مالکیان را خاموش کنند. بنابراین نمی‌توانستند نسبت به حرمین اقدامی کنند و از منافع آن بهره بگیرند.

داشتن نگاه فراگیر جهانی و ادعای مشروعیت خلافت و حکومت بر همة سرزمین‌ها لزوماً به معنای داشتن دوراندیشی و اقدام راهبردی همه جانبه نیست.
به همین دلیل، فاطمیان مغرب علیرغم داشتن این نگاه فراگیر، مرتکب اقداماتی شدند که چندان عقلانی و دوراندیشانه نبود. به عنوان نمونه برخی دانشمندان اهل سنت به‌ویژه فقهای متعصب مالکی و مورخان مخالف فاطمیان مانند سیوطی معتقدند فاطمیان در مذهب خود متعصب بودند و آن را با اجبار و تهدید بر مردم تحمیل
می‌کردند و فقهای اهل سنت ـ به‌ویژه مالکیان و حنفیان ـ را با کشتن یا نفی بلد از صحنه خارج می‌کردند. (سیوطی، 1418ق، ج1، ص274) این رفتارها آنها را درگیر مشکلات داخلی کرد که به سختی توانستند شش دهه در مغرب حکومت کنند. آنها پس از انتقال به مصر از مغرب گسسته شدند و به صورت کامل آن را به «بنی زیری» تقدیم کردند. (الدشراوی، 1994م، ص403)

4.فاصله جغرافیایی

فاصله جغرافیایی به تنهایی عامل کم‌توجهی فاطمیان مغرب به امور حج و حرمین نبود؛ ولی بدون حضور فیزیکی یا سلطة سیاسی یا حداقل قرابت سرزمینی نسبت به حرمین، عملاً زمینه و انگیزه‌ای برای ورود به این موضوع وجود نداشت. بنابراین اگر این مورد را عامل ندانیم دست‌کم توجه به حج و حرمین را از اولویت برنامه‌های فاطمیان خارج کرده بود.

دولت فاطمیان قبل از انتقال به مصر در مغرب اِوسط حکومت می‌کردند و به مناطق وسیعی از مغربِ اقصی نیز تسلط داشتند؛ ولی میان ایشان و حرمین مناطقی از شمال آفریقا و شبه جزیره عربستان فاصله بود. بنابراین فاصله جغرافیایی میان منطقه تحت سلطه فاطمیان تا محل حرمین بسیار زیاد بود و این فاصله عامل مهمی در عدم امکان استفاده از موقعیت حرمین برای دولت فاطمیان مغرب محسوب می‌شد.

آیین‌های اجتماعی حج

یکی از آیین‌های مهم که در طول دوره فاطمیان مصر پررونق و مستمر برگزار می‌شد مربوط به حرم الهی در مکه و حاجیان بیت الله الحرام بود. این مراسم در قالب تهیه و ارسال پردة مخصوص کعبه و بدرقه و استقبال حاجیان شمال آفریقا و مصر بود که در دورة فاطمیان مغرب هیچ‌گاه انجام نشد؛ زیرا نه سلطه‌ای بر حرمین داشتند که پوشش کعبه ارسال کنند و نه حج در اولویت برنامة آنها بود که برای آن برنامه‌ریزی کنند. برگزاری چنین مراسمی به لحاظ فرهنگی مطلوبیت نداشت؛ زیرا مردم قبایل مغرب به طور عمده روستاییان و صحرانشینانی بودند که به لحاظ اقتصادی چندان در رفاه نبودند و با خُلق و خوی قبیله‌ای و اعتقادات خشک آنها مطابقت نداشت.

عباسیان برای فاطمیان مصر یک ابرچالش بودند که جلوه‌های آن در ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی موجب رقابت‌های دامنه‌داری مانند رقابت در مسأله حج شده بود. چالش‌های مربوط به حج از جانب فاطمیان در دو حوزه دنبال می‌شد: یکی رقابت سیاسی در سلطه و سیادت بر حرمین به عنوان عامل مشروعیت‌بخش در جهان اسلام؛ دیگری رقابت فرهنگی در ترویج نمادهای فاطمیان که در آیین‌های اجتماعی جلوه‌گر شده بود.

استمرار رقابت فاطمیان و عباسیان تنها به خاطر توسعة قلمرو جغرافیایی نبود. این سلطه از طرفی توجیه مشروعیت خلافت را در پی داشت[3] و برای فاطمیان از جهتی دیگر مهم بود و آن اینکه مدفن حضرت فاطمه زهرا3 در مدینه بود. شخصیتی که این خلافت نامش را از وی گرفته و خلفای آن، خود را از نسل آن بزرگوار می‌دانستند. (ناصر خسرو، 1381ش، صص103 و 226)

  1. آیین ارسال پرده کعبه

امروزه پردة کعبه در مکه و در کارخانه‌ای خاص تهیه شده و هر سال در موسم حج و همزمان با روز عرفه پردة سال قبل با پرده جدید تعویض شده و سپس در قالب قطعات کوچک‌تر، به شخصیت‌های برجسته جهان اسلام اهدا می‌شود. در دوره فاطمیان این پرده در مصر تهیه شده و در قصر به نمایش گذاشته می‌شد و بعد از آن توسط نظامیان فاطمی به مکه ارسال می‌شد. اینکه فرستادن پوشش کعبه از قاهره به مکه در چه ایامی از سال انجام می‌شد اطلاعات دقیقی در منابع نیست ولی زمان نصب آن مشخص و معلوم بود. ظاهراً برنامه‌ریزی به صورتی بوده که قبل از ایام حج در دهة اول ذیحجه در مکه حاضر باشد
و مقدمات نصب آن فراهم گردد. بر اساس گزارش‌ها هر سال در روز عرفه این پوشش مجلل را در ایوان قصر کبیر در قاهره نصب می‌کردند و پس از نمایش به همراه نظامیان به مکه فرستاده می‌شد. (عبدالمنعم ماجد، 1985م، ج2، ص130) گرچه اطلاعات ریز و جزیی از نحوة آیین‌ها و مراسم مربوط به تجلیل از پرده کعبه و نحوه ارسال آن در منابع موجود نیست، اما به این مطلب مهم تأکید دارند که این پرده پس از آماده‌شدن در قصر افراشته می‌شد و بزرگان دولت که احتمالاً شامل بزرگان دینی و صاحب‌منصبان دولتی بود در کنار آن جمع شده و با احترام زیاد آن را به سوی مکه ارسال می‌کردند. پرده به همراه تعداد زیادی از حاملان و محافظان به صورت پیاده از میان شهرها و روستاها حرکت می‌کرد. مردم نیز با تجلیل از این گروه و احترام به پرده از آن استقبال و سپس بدرقه می‌کردند. (حسن ابراهیم حسن، 1963م، ص166)

حتی در سال‌هایی که حاجیان به جهت قحطی یا ناامنی به مکه نمی‌رفتند، فرستادن پوشش استمرار داشت. (ناصر خسرو، 1381ش، ص101) «الفاطمیون فی مصـر یرسلون الکسوة إلی الکعبة و یضفون علی هذه البلاد مشیئاً غیر قلیل من الاجلال حتی اضاعوا نفوذ العباسیین فیها». (حسن ابراهیم حسن، 1963م، ص166) این پوشش که به «الشمسیه» و «الشمسه» نیز شهرت داشت از پارچه‌های مشهور طراز[4] تهیه می‌شد. (قلقشندی، بی‌تا، ج3، ص567؛ مقریزی، 1418ق، ج1، ص337) ابعاد پارچه 12وجب در 12 وجب با زمینه‌ای از دیبای سرخ بود. اطراف این پارچه 12 هلال طلایی، در هر هلال ترنج طلایی نقش برجسته و در هر ترنج 50 مروارید بزرگ به اندازه تخم کبوتر قرار داده بودند. همچنین در آن از یاقوت‌های سرخ، زرد و کبود استفاده می‌َشد و اطراف آن با زمرد سبز آیات حج نوشته شده بود. در میان این نوشته مروارید بزرگی بود که نظیر آن دیده نشده بود. (مقریزی، 1418ق، ج2، ص249)

در میان این پوشش مشک خوشبویی به نام «شمسیه» تعبیه شده بود و مردم آن را به نظاره می‌نشستند. این پوشش چنان بزرگ بود که از خارج قصر نیز دیده می‌شود. (همان) در این پوشش سی هزار مثقال طلا، بیست هزار درهم سوراخ شده و شش هزار قطعه جواهر از همه نوع و رنگ به‌کار می‌رفت. (همان، ج2، ص250) این پرده به جهت سنگینی زیاد توسط عده‌ای از فراشان، روی زمین کشیده و سپس نصب می‌گردید. (همان، ص249)

فاطمیان هر سال دو بار پردة کعبه را که بسیار زیبا بافته و با جواهرات گران‌قیمت آراسته شده بود، تهیه و پس از مراسم خاصی در قاهره توسط کاروانی به مکه می‌فرستادند.[5] پوشش کعبه در شهر «تنیس» بافته می‌شد که یکی از شهر‌های مهم اقتصادی بود که در آن لباس‌های فاخر از پارچه‌های متنوع، قیمتی و نقش و نگاردار تولید می‌شد. (یعقوبی،‌1422ق، 176)

با اینکه رنگ سفید نماد فاطمیان بود ولی در دو مورد از رنگ‌های دیگر استفاده می‌شد: یکی در عید قربان که خلیفه از لباس، عمامه و مظله (سایبان)، سرخ استفاده می‌کرد و دیگری در پرده کعبه. لباس سرخ خلیفه در عید قربان به جهت تناسب با این عید و تفاوت داشتن با عید فطر بود؛ اما در خصوص پرده از رنگ سفید استفاده نمی‌کردند تا با صراحت و به صورت مستقیم نماد خود را تبلیغ نکنند. این کار می‌توانست نگاه جامعه اسلامی به خلفای فاطمی را از جایگاه خلافت مسلمین به رهبر دولت قاهره تقلیل داده و موجب لجاجت و تمرد و احیانا اظهار نارضایتی از طرف غیر شیعیان گردد. به همین دلیل با وجود اینکه از رنگ سفید استفاده نمی‌کردند ولی از رنگ سرخ که رنگ دوم فاطمیان بود استفاده کرده و با رنگ‌های سبز و زرد آن را می‌آراستند.

  1. آیین بدرقه و استقبال حجاج

این آیینِ شاد مورد تأکید فاطمیان مصر بود. بدرقه و استقبال زائران خانة خدا میان مردم شور و هیجان خاصی ایجاد می‌کرد و به بهانه این مناسبت به برخی امور که از نظر اکثریت مردم (اهل سنت) غیر شرعی بود، مشاهده و موجب آزردگی
و ناراحتی می‌شد. هیچ‌یک از خلفای فاطمی به حج نرفته و در مکه حاضر نشدند؛ اما برای حج اهمیت ویژه‌ای قائل بودند و به برپایی آن اهتمام می‌ورزیدند. دولت فاطمیان از اواسط ماه رجب اعلامیه‌ای رسمی از طرف خلیفه منتشر می‌کرد که در مساجد قرائت می‌شد. بار دیگر در ماه رمضان همین بیانیه خوانده و حرکت کاروان حج با زاد و توشه
و راحله اعلان می‌شد. «و عادت چنان بود که در اواسط رجب مثال سلطان در مساجد بخواندندی که «یا معشر المسلمین موسم حج می‌رسد و سبیل سلطان به قرار معهود با لشکریان و اسبان و شتر و زاد معدّ[6] است. و در رمضان همین منادی بکردندی و از اول ذیقعده آغاز خروج کردندی و به موضعی معین فرود آمدندی. نیمه ماه ذیقعده روانه شدندی». (ناصر خسرو، 1381ش، ص101)

خلیفه فاطمی در محل اجتماع حاجیان حاضر می‌شد؛ اما تاریخ دقیق این روز معلوم نیست و شاید یکی از روزهای میان ابتدا تا نیمة ذیقعده باشد؛[7] زیرا خروج حاجیان برای حج، نیمه ذیقعده بود. (ناصرخسرو، همان)

عوامل توجه فاطمیان مصر به حج و حرمین

این عوامل و تأکید ایشان بر استمرار آیین‌های اجتماعی حج عبارتند از:

  1. تقویت مشروعیت خلافت و تحکیم اقتدار سیاسی

دولت فاطمیان که پس از مشکلات زیاد وجنگ‌های طولانی در مغرب و یا پنج سال پیاپی آماده‌باش برای استقرار در مصر، قدرت خویش را مستقر دیدند، به تلاش‌های همه‌جانبه جهت تحکیم قدرت، توسعه قلمرو، گسترش نفوذ و میزان مشروعیت در میان غیر اسماعیلی‌مذهب‌ها پرداختند. این تلاش‌ها در محورهای مختلف صورت می‌گرفت. لیکن فعالیت‌های فرهنگی فاطمیان بر همة اقدام‌های ایشان سایه افکنده بود؛ طوری که با صراحت می‌توان گفت بیشتر فعالیت‌های فاطمیان در محورهای مختلف سیاسی، اجتماعی و حتی نظامی با رویکرد فرهنگی بود.

حکومت فاطمیان در دوره مغرب بیشتر صرف جنگ‌ها و تثبیت دولت شد. در این دوره دولت از طریق توسعة آیین‌ها و شعائر درصدد تغییر عادات و ارزش‌های موجود جامعه بود. این تغییر موجب تغییر نگرش مردم به دولت و نوع حکومت فاطمیان می‌شد و سرانجام هدف اصلی و نهایی از برگزاری آیین‌ها و شعائر که همان حفظ و تقویت مشروعیت و نیز جامعه‌پذیری دولت بود به دست می‌آمد. گفتنی است که این فرآیند در دورة اول و دوم فاطمیان مصر وجود داشت و با فراز و نشیب استمرار یافت ولی در دوره پایانی رو به ضعف نهاد.

  1. نگاه جهانی به همراه اقدام راهبردی

بدون نگاه جهانی نمی‌توان به سوی اقدام راهبردی حرکت کرد اما صرف داشتن نگاه جهانی برای ورود به مرحلة اقدام راهبردی، کافی نیست و بدون فراهم‌سازی مقدمات و ایجاد شرایط لازم از جهت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و جغرافیایی در عرصة اقدامات نیز نمی‌توان موفق بود. فاطمیان مغرب از این موقعیت محروم بودند در حالی که فاطمیان مصر با افزایش اقتدار سیاسی و نفوذ و سلطه بر منطقة حجاز توانستند زمینه ورود به این عرصه را فراهم کرده و علاوه بر سلطة سیاسی و تعیین والی، اقداماتی را در جهت تقویت نفوذ اجتماعی و معنوی انجام دهند. (سلیمان الخرابشه، 1385ش، ص19)

در دورة مصر داشتن نگاه جهانی در کنار اقدامات راهبردی همراه با دوراندیشی نیز مشاهده می‌شود. محققان زیادی معتقدند که فاطمیان از ابتدای تأسیس در مغرب به فتح مصر و سلطه بر سرزمین‌های شرق اسلامی چشم داشته‌اند. این مطلب به روشنی در گفتار امام خلیفگان فاطمی مغرب نیز آمده است. دقیقاً به دلیل همین دوراندیشی بود که به جای اندلس چشم به شرق داشتند و درصدد فتح مصر بودند. تلقی فاطمیان چنین بود که اگر به اندلس حمله و آنجا را تصرف کنند جهان اسلام به دو بخش «شرقی سنی» و «غربی شیعی» تقسیم می‌شود. (احمد مختار عبادی، بی‌تا، ص235) اما آنها نمی‌خواستند رقیب قدرتمندی برای عباسیان باشند، آنها در این فکر بودند که خلافت عباسی را ساقط و تنها خلافت اسلامی در تمام سرزمین‌های اسلامی باشند و چون خلافت عباسی مرکز خلافت جهان اسلام بود حمله به مصر و فتح آن را مقدمه تسلط بر سرزمین‌های اسلامی و قلمرو عباسیان قرار دادند. (مقریزی، 1418ق، ج2، ص235؛ ناصری طاهری، 1375ش، ص57.)[8]

از نشانه‌های اقدامات راهبردی و دوراندیشانه آنها سیاست‌های اجتماعی آنها در قبال زنان، اهل سنت و قبایل رقیب بود. (نریمان، عبدالکریم احمد 1992م؛ ذیلابی، 1396) فاطمیان مصر با ارائه خدمات اجتماعی متنوع و ایجاد رفاه عمومی و رسیدگی به وضعیت اجتماعی و اقتصادی زنان و غیر اسماعیلیان توانستند اعتماد عمومی را به دولتشان افزایش داده و مقبولیتی عمیق‌تر دست یابند. در این میان اهتمام به آیین‌ها و مراسم مربوط به حج و حاجیان و نیز توجه به وضعیت حرمین شریفین موجب شد چهره‌ای دینی از خود ارائه داده و صف خود را از قرامطه جدا کنند.

  1. اعلام پایبندی به فریضه حج و مخالفت با دیدگاه قرامطه

قرامطه دسته‌ای از اسماعیلیه بودند که بر اعتقاد خود مبنی بر امامت و مهدویت محمد بن اسماعیل باقی ماندند و امامت خلفای فاطمی را نپذیرفتند. آنها اقداماتی کردند که موجب تنفر مسلمانان اهل سنت و حتی شیعیان شد. مسلمانان را آزرده و سال‌ها حجرالاسود را از کعبه جدا وحج را تعطیل کرده بودند. مسعودی(346ق)، صابی (447ق) و مسکویه (421ق) علاوه بر ذکر حوادث تلخ ناشی از قرامطه و اسماعیلیان، با تفصیل بیشتری به همة عقاید آنها و نقش آنها در علوم به‌ویژه فلسفه و روابط اسماعیلیان با دیگر مسلمانان در مناطق مختلف پرداخته‌اند.

پس از فتح مصر و بنای شهر قاهرۀ معزیه، هوشیاری المعز در شناخت تفاوت مغرب و مصر موجب شد او بتواند با وجود مشکلات بزرگی چون درگیری با قرامطه، برای برگزاری مراسم و آیین‌های گوناگون در دوران خلافت خود در مصر پافشاری ‌کند. آخرین درگیری مهم فاطمیان با قرامطه در دوره العزیز(حک 365-386ق) بود. جمعیتی از ترکان در جریان درگیری‌های آنجا از بغداد به سمت شام فرار کردند. یک دسته از آنها جنگاوران ترک و تعدادی از دیلمیان بودند که به فرماندهی «افتکین» به دمشق هجوم برده و با کمک مردمان ناراضی شام، دمشق را به تصرف درآورده و حاکمِ فاطمیِ آن را بیرون کردند. فاطمیان لشکری به فرماندهی جوهر صقلی فرستادند تا این جنبش را سرکوب کند و فرماندار خویش را بر دمشق بگمارد. افتکین به کمک قرامطه «جوهر» را شکست داد. این بار العزیز لشکر جدیدی تجهیز کرد و خود فرماندهی آن را برعهده گرفت و توانست هم قرامطه و هم این دسته از ترکان (افتکین و یارانش) را شکست داده و به اسارت بگیرد. (مقریزی، 1418ق، ج4، ص69)

 قرامطه قدرت نظامی و خطر جدی چندانی در قبال فاطمیان نبودند؛ ولی
از آنجایی که قرامطه و فاطمیان هر دو اسماعیلی بودند و دو شاخه از یک مذهب شمرده می‌شدند، معایب و نقایص قرامطه نیز به فاطمیان نسبت داده می‌شد. (فاطمه جان احمدی، 1392ش، صص8 ـ7) اقدامات قرامطه آنان را نزد بسیاری از مسلمانان
از دایرة اسلام خارج کرد و فاطمیان نمی‌توانستند از این پیامد ناگوار به راحتی خلاص شوند.

المعز با زیرکی و بازتعریف امامت بیشترِ قرامطه را جذب کرد. (فرهاد دفتری، 1376ش، صص208ـ 207) در دوره حاکمیت کوتاه المعز در مصر توجه زیادی
به آیین‌ها و مراسم شد؛ به‌طوری‌که او را مبتکر تمام آیین‌های فاطمیان می‌دانند.
(ابن تغری، بی‌تا، ج4، ص79) در امان‌نامه جوهر هم تأکید بر برپایی فرائض و آداب دینی مثل حج، جهاد، نماز، روزه، رمضان و جشن عید فطر مشاهده می‌شود. (صنهاجی، 1378ش، صص69 ـ66؛ ابن‌ جوزی، 1412ق، ج14، ص197) این تأکیدات بر انجام واجبات دینی به ویژه حج و نیز مراسمی چون عید فطر و عید غدیرخم و مانند آن می‌تواند در جهت مقابله با قرامطه باشد که مسلمانان را آزرده و حج را تعطیل کرده بودند. (حسن ابراهیم حسن، 1963ق، ص104)

مخالفان اسماعیلیه در قرن سوم و چهارم که در وسط میدان مبارزات و رقابت‌های سیاسی با اهل سنت بودند سعی کردند با یکی‌انگاشتن فاطمیان و قرامطه نشان دهند که اسماعیلیه به طور کلی اعتقادات درستی ندارند و نسبت به آداب و احکام اسلامی و شرعی اهتمام و پایبندی ندارند. (محمدعلی چلونگر، 1380ش، صص133ـ131) فاطمیان سعی کردند که این امر را با درایت اصلاح کنند؛ یکی از راه‌های مقابله با تبعات منفی اقدامات قرامطه و شیوه‌های نزدیک‌کردن و جلب اعتماد مسلمانان غیراسماعیلی برگزاری آیین‌های اجتماعی حج و اصرار بر استمرار آن در طول دوره حکومت بود تا از این طریق اثبات کنند که در امور شرعی و مناسک دینی تقید دارند.

نتیجه‌گیری

امامان(خلفای) فاطمی با استفاده از انتساب خود به حضرت فاطمه3 و حضرت علی7 و زمینه ایجاد مشروعیت خلافت جدیدی را فراهم کردند و بر پایه آن دولت فاطمیان در مغرب تأسیس شد. فاطمیان مغرب به دلایل مختلف به آیین‌ها و مراسم
به طور کلی اهتمام نداشتند؛ ولی در مصر از همة ابزار و امکانات از جمله برگزاری گسترده آیین‌ها و مراسم درصدد تثبیت و تقویت موقعیت خود سود جست. در دورة فاطمیان مغرب حج‌گزاری و توجه به حرمین از اولویت مسائل فاطمیان مغرب نبود؛ زیرا مشکلات داخلی، مناسبات خاص با امویان اندلس مسائل اصلی فاطمیان
و رقیب‌شان را تشکیل داده بود. آنها پس از فتح مصر در مقابل عباسیان قرار گرفته
و از قدرتی منطقه‌ای به قدرتی جهانی تبدیل شدند. بنابراین نمی‌توانستند در خصوص حج‌گزاری و حرمین بی‌تفاوت باشند یا آن را از اولویت خارج کنند. ازاین‌رو به سرعت حرمین را تصرف کرده و مراسم اجتماعی حج، شامل آیین تهیه و ارسال پرده کعبه و مراسم بدرقه و استقبال از حجاج و زائران حرمین شریفین را همه‌ساله تا پایان دولت برگزار می‌کردند. فاطمیان مصر با عنایت به امور حرمین و برگزاری مراسم، اقتدار سیاسی خود را افزایش داده و نفوذ فرهنگی و معنوی خود را میان مسلمانان می‌افزودند و از مشروعیت خلافت عباسی نیز به عنوان مهم‌ترین رقیب دینی و سیاسی خود می‌کاستند. توجه به حج و مراسم و آیین‌های آن از جهت دیگری نیز برای فاطمیان اهمیت داشت تا از اتهام اباحی‌گری و اقدامات ضد اسلامی قرامطه در حمله به حرمین شریفین و به سرقت‌بردن حجرالاسود توسط قرامطه برائت جسته و موضع و جبهه خود را در پایبندی به شریعت ـ به ویژه فریضه حج ـ اعلام کنند و مرز خود را با قرامطه آشکار سازند.

 

[1]. «ارتبط تاریخ الدولة الفاطمیة فی اذهان المصـریین المحدثین بالافراح و اللیالی الملاح  والاحتفالات
و الولائم و اطایب الطعام و الحلوی و لا یذکر اسم الفاطمیین الا و یتذکر الناس القطایف
و الکنافة و الخشاف و طبق عاشورة و المسحراتى و فوانیس رمضان و مواکب الأطفال و هم یطوفو نالحوارى یرددون (الاغنیة المشهورة) «وحوى یا وحوی...» وکان المصـریون قبل الغزو الفاطمی، مثل سائر الشعوب الإسلامیة لا یقیمون لهذه المناسبات طقوساً أو مهرجانات»
، (جمال بدوی، الفاطمیة دولة التفاریح والتباریح، ص7)

[2]. با مقایسه الخلافه الفاطمیه بالمغرب اثر فرحات الدشراوی و کتاب الدوله الفاطمیه فی مصر، تفسیر جدید از ایمن فواد سید به راحتی می‌توان شرایط این خلافت را در دو دوره مختلف
و دو جغرافیای متفاوت مقایسه کرد.

[3]. زیرا در آن زمان چنین شهرت یافته که امیرالمؤمنین واقعی کسی است که مالک حرمین شریفین در مکه و مدینه بوده و نامش بر منابر آن دو شهر برده شود. (ر.ک: 1385ش، ص13) سلیمان الخرابشه.

[4].  برای مطالعه بیشتر درباره طراز، ر.ک: زکریایی ایمان  کرمانی، و  رهرو اصفهانی لیلا، «گونه‌شناسی پارچه‌های طراز دوره فاطمیون مصر بر مبنای مؤلفه‌های قالب اصلی، نقوش
و ترکیب‌بندی»، نشریه نگارینه (هنر اسلامی(، پیاپی ۹ (بهار ۱۳۹۵)؛ فریده طالب‌پور، کارکردهای طراز در دوره فاطمیان»، نشریه هنرهای زیبا، دوره 21، شماره2، تابستان1395

[5]. پوشش کعبه همان پارچه‌ای است که چهار دیوار کعبه را می‌پوشاند گاهی به جای آن، پرده کعبه یا جامه کعبه ترجمه تحت اللقطی کسوه الکعبه نیز گفته می‌شود. (ناصر خسرو، 1381ش، ص101)

[6]. کلمه «معدّ» در نسخه دیگر«معتاد» وارد شده و به معنای «معمول» و «معهود» است.

[7]. همچنین این ابهام در عبارت ناصرخسرو نیز وجود دارد که آیا اجتماع و حرکت حاجیان
در طول نیمه ذیقعده یکبار بوده یا چند بار. سایر گزارش‌های مورخان نیز بیان چندان روشنی ندارد؛ اما دربارة مکان کاملاً واضح و دقیق است.

[8]. این شعر ابن هانی آندلسی نیز شاهد آن است:

تقول بنو العباس قد فتحت مصرفقل لبنی العباس قد قضی الأمر و قد جاوز الإسکندریة جوهر تصاحبه البشرى و یقدمه النصر.

  1. ابن اثیر، عزالدین أبوالحسن على بن ابى الکرم (1385ق/1965م)، الکامل
    فی التاریخ
    ، بیروت، دارصادر.
  2. ابن تغرى بردى، جمال الدین ابوالمحاسن یوسف بن تغرى بردى الاتابکى‏ (بی‌تا)، النجوم الزاهرة فى ملوک مصرو القاهرة، مصر، وزارة الثقافة و الارشاد القومى.
  3. ابن جوزی (1412هـ/1992م)، المنتظم فى تاریخ الأمم و الملوک، أبوالفرج عبدالرحمن بن على بن محمد، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفى عبد القادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول.
  4. ابن خلکان، (بی‌تا)، وفیات الاعیان، تحقیق احسان عباس، دارالثقافه، اللبنان.
  5. ابن‌خلدون، عبد الرحمن بن محمد (1408ق/1988م)، العبر و دیوان المبتدأ و الخبر فى تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأکبر، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دارالفکر، ط الثانیة.
  6. نریمان عبدالکریم، احمد، (1992م)، المراه فی مصر العصر الفاطمی، الهیئة المصریة العامة للکتاب، بی‌جا.
  7. بدوی، جمال، (2008م)، الفاطمیه دوله التفاریح و التبارع، مصر، دارالشرق.
  8. جان احمدی، فاطمه و رضا دشتی، «قرامطه بحرین مسأله امامت»، مجله پژوهش‌های تاریخی ایران و اسلام، بهار و تابستان، شماره 13
  9. 9. چلونگر، محمد علی (1380)، نقد و بررسی اباحی‌گری فاطمیان و گرایش به ایشان»، مجله علمی ـ پژوهشی دانشکده ادبیات و علوم انسانی، شماره 27ـ26
  10. حسن، حسن ابراهیم (1963م)، المعز لدین الله، القاهر، مکتبة النهضة المصریة، چاپ دوم.
  11. حسن، علی ابراهیم (1963)، تاریخ جوهر الصقلی قائد المعز لدین الله الفاطمی، القاهره، مکتبة النهضة المصریة.
  12. حسین، محمدکامل (1950م)، فی ادب مصر الفاطمیه، مصر، دارالفکر العربی.
  13. الخرابشه، سلیمان (1385ش)، رقابت عباسیان و فاطمیان در سیادت بر حرمین شریفین، ترجمه رسول جعفریان، تهران، نشر مشعر.
  14. دشراوی، فرحات(1994م)، الخلافه الفاطمیه بالمغرب(296ـ 365ق/909ـ 975م) التاریخ السیاسی و الموسسات، بیروت، دارالغرب الاسلامی.
  15. دفتری، فرهاد (1376ش)، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ترجمه فریدون بدره‌ای، تهران، فرزان روز، چاپ دوم.
  16. ذیلابی، نگار (1396ش)، فاطمیان از خشونت تا رواداری، تهران، انتشارات علمی فرهنگی.
  17. سید، ایمن فواد (1992ش)، الدولة الفاطمیة فی مصر تفسیر جدید، مصر، الدارالمصریه اللبنانیه.
  18. سیوطى، جلال‌الدین عبدالرحمن بن محمد بن عثمان (1418ق)، حسن المحاضره فى اخبار مصر و القاهره، بیروت، دارالکتب العلمیه.
  19. صقر، عطیه (1408ق)، الدین العالمی و منهج الدعوة الیه، بی‌جا، الازهر مجمع البحوث الاسلامیه.
  20. صنهاجی، ابی محمد بن حماد (1378ش)، تاریخ فاطمیان (ترجمه اخبار ملوک بنی عبید)، ترجمه حجت الله جودکی، تهران.
  21. عبادی، احمد مختار (بی‌تا)، فی التاریخ العباسی و الفاطمی، بیروت، دارالنهضة العربیة.
  22. قاضی النعمان، ابوحنیفه النعمان بن محمد (1417ق)، المجالس و المسایرات، بیروت، دارالمنتظر.
  23. قاضی النعمان، نعمان بن محمد (1427ق)، شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات.
  24. قلقشندى، ابوالعباس احمد بن علی، بی‌تا، صبح الأعشى فی صناعة الإنشاء، بیروت، دارالکتب العلمیة.
  25. ماجد، عبدالمنعم (؟)، ظهور الخلافه الفاطمیه و سقوطها، القاهره، دارالفکر العربی.
  26. ماجد، عبدالمنعم (1985م)، نظم الفاطمیین و رسومهم فی مصر، القاهره، مکتبه الآنجلو مصریه.
  27. مقریزى، ابوالعباس تقى‌الدین احمد بن على (1422ق)، اتعاظ الحنفا باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، تحقیق محمد عبد القادر احمد العطا، بیروت، دارالکتب العلمیه.
  28. مقریزى، تقى‌الدین ابوالعباس احمد بن على بن عبدالقادرالعبیدى (1418ق)، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، بیروت، دارالکتب العلمیه.
  29. ناصرخسروقبادیانى مروزى (1381ش)، سفرنامه، تهران، انتشارات زوار، چاپ هفتم.
  30. ناصری طاهری، عبدالله (1375ش)، مقدمه‌ای بر تاریخ سیاسی اجتماعی شمال آفریقا، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
  31. یعقوبى، احمد بن ابى یعقوب (1422ق)، البلدان، بیروت، دارالکتب العلمیه.